واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: مسعود كيميايي در اواخر دهه 1340 به اتفاق چند كارگردان جوان، رويكرد جديدي را بنا كردند كه در تاريخ سينماي ايران به موج نو لقب گرفت و سبب دميدن خون تازه اي به رگ هاي سينماي نيمه جان و رو به احتضار فارسي شد. او در سال 1320 متولد شد، سالي عجيب و پرمخاطره در تاريخ معاصر ايران كه وقايعي از جمله سقوط ديكتاتوري رضا شاه و اشغال ايران توسط قواي متفقين به بهانه هاي واهي را به خاطر مي آورد. رفتن به سينما و تماشاي فيلم هاي سريالي از علايق مهم كيميايي در نوجواني بود كه تاثير فراواني در گرايش وي به اين عرصه در سال هاي پيش رو داشت. كيميايي جوان پس از آشنايي با ساموئل خاچيكيان به عنوان دستيار در كنار اين كارگردان فقيد فعاليت خود را آغاز كرد و سپس با دستياري ژان نگلسكو كارگرداني رومانيايي، بسياري از رموز فيلمسازي را آموخت. وي به پشتوانه اين تجربيات و حمايت هاي معنوي ساموئل خاچيكيان، براي ساخت اولين فيلم بلند خود سراغ برادران اخوان و استوديوي مولن روژ رفت و آنها نيز به شرط ارائه فيلمي آزمايشي حاضر به سرمايه گذاري مي شوند. بيگانه بيا به عنوان نخستين فيلم سينمايي كيميايي كه مضموني فرنگي و دور از فضاي آن سال هاي سينماي ايران داشت، در گيشه به شدت شكست خورد و اين شكست تجاري براي كيميايي جوان بسيار گران آمد. اما وي با استفاده و بهره برداري از موضوع پرونده ايي قديمي در آگاهي تهران، فيلمنامه قيصر را نوشت كه زنده ياد عباس شباويز با اعتماد به او، فيلمي تاريخ ساز و بسيار متفاوت را به سينماي ايران هديه كرد. قيصر با استقبال فراوان تماشاگران روبرو شده و لقب پربيننده ترين فيلم آن سال ها را به خود اختصاص داد. ديگر اثر درخشان در كارنامه 40 ساله كيميايي در سال 1353 با نام گوزن ها ساخته شد كه با توجه به تم سياسي و عصيان گرايانه، مورد غضب رژيم شاهنشاهي و وزارت تحت امرش قرار گرفته و به مدت دو سال توقيف شد. داستان رفاقت مردانه قدرت و سيد از دو قطب مخالف، بسيار به دل دوستداران سينماي كيميايي نشست و گذر زمان گوزن ها را به يك فيلم مرجع تبديل و هواداران بسياري پيدا كرد. در آثار دهه اول اين كارگردان، مولفه هاي خاصي چون چاقو و كلاه ديده مي شود كه به مرور زمان به وجه شاخص و تكرار شونده آثار وي تبديل شده و در واپسين ساخته هاي او نيز به چشم مي خورند. سينماي مرد محور كيميايي هرگز جايي براي زنان نداشته و هميشه چنين شخصيت هاي در حاشيه قرار داشته و صرفا انگيزه اي براي كنش مردان داستان محسوب مي شوند. كيميايي پس از فيلم به نمايش در نيامده خط قرمز و پنج سال دوري از عرصه سينما، با تيغ و ابريشم بازگشتي ناموفق را تجربه كرد و مميزي هاي اعمال شده نيز اين اثر را بيش از پيش آشفته ساخت. فيلمي با موضوع قاچاق مواد مخدر كه جز بازي تاثيرگذار فرامرز صديقي و فريماه فرجامي نكته چشمگيري ندارد. اما سرب حكايت ديگري است. وي پس از خريد امتياز فيلمنامه هاگانا نوشته تيرداد سخايي، آن را به سليقه خود بازنويسي كرد و جنايت هاي گروه صهيونيستي هاگانا در ايران را كه كمر به قتل يهوديان مخالف با مهاجرت به فلسطين بسته بودند روايت كرد. وي در اين راه براي جذاب تر شدن داستان، زوج يهودي را با قهرمان روزنامه نگارش - نوري - همراه ساخت و تماشاگر را روي صندلي ميخكوب كرد. كيميايي با سرب توانست بار ديگر به دنياي خاص خود بازگشته و طرفدارانش را به تحسين وادارد. دندان مار از جمله فيلم هايي است كه فضاي پس از جنگ را به خوبي به تصوير كشيده و تنهايي آدم هايش - به ويژه دختر جنگ زده - به شكل غريبي باور كردني است. قصه غريبانه چاپچي پا به سن گذاشته اي كه تنها پناه دختري جنگ زده شده در كنار قهرمان جديد كيميايي - با بازي احمد نجفي - فيلمي جذاب و محكم را خلق كرده است. اين فيلم لحظات به يادماندني زيادي دارد كه از جمله آنها مي توان به فصل گفت وگوي جلال مقدم با صديقي و گريه مظلومانه او در آمبولانس بهشت زهرا(س) بالاي سر جنازه دوست قديمي اش اشاره كرد. ضيافت شروع دوره تازه اي براي كيميايي بوده و خون تازه اي را در رگ هاي آثارش دميد. استفاده از چهره هاي جوان و تازه به شهرت رسيده از جمله اين موارد بود كه با ضيافت آغاز شده و تا به امروز هم ادامه دارد. داستان چند دوست دبيرستاني كه قراري براي هفت سال بعد در همان مكان مي گذارند. فيلم تا نيمه گرم و دوست داشتني از كار در آمده و جمع رفقاي قديمي با گفت وگوهاي ناب ويژه آثار كيميايي، تركيب دلنشيني را به وجود آورده است. اما با ورود باند مهياران به يكباره رشته كار از دست وي خارج شده و با فيلمي شتابزده كه با بي حوصلگي هم ساخته شده، روبرو مي شويم. اين اتفاق در فيلم هاي بعدي وي نيز مانند مرسدس، سلطان، فرياد و سربازهاي جمعه رخ داده و بي حوصلگي هاي كيميايي در جاي جاي اين آثار به چشم مي خورد و فقط شاهد تك لحظه هاي درخشان هستيم. حكم براي كيميايي حكم تولدي دوباره را داشته و لحظات خوبي را براي سينمادوستان رقم مي زند. آدمكشي حرفه اي با بازي عالي پولاد كيميايي همراه با دوستانش محور داستاني هستند كه كماكان از عدم انسجام رنج برده و در بسياري نقاط لنگ مي زند اما كيميايي در اين اثر با بهره گيري از ساختاري جذاب بسياري از ضعف ها آن را مي پوشاند. مهمترين دستاورد حكم براي سينماي ايران، معرفي بازيگري با استعداد به نام پولاد كيميايي و شكستن كليشه سينمايي ليلا حاتمي به عنوان دختر مثبت و مظلوم است. وي در محاكمه در خيابان تصويري كاملا خاكستري از تهران ارائه و آدم هايش را به دو دسته تقسيم كرده است، گروهي فارغ از ارزش هاي برجسته انساني هستند و در دسته اي ديگر شخصيت هاي پاك تري مانند امير و نكويي قرار دارند كه براي رسيدن به دنيايي آرام و سالم تر تلاش مي كنند. فيلمبرداري سياه و سفيد تورج منصوري با ته مايه قهوه اي كه به مدد دوربين هاي مدرن ديجيتال حاصل شده، تصوير هولناكي را از دنياي امروز پيش چشم تماشاگر مي گشايد و تا مدتي ذهن آنان را درگير مي سازد. اين همان چيزي است كه سينماي كيميايي در اين سال ها از آن دور بوده و حال بار ديگر بدان رسيده است. مسعود كيميايي را مي توان بدون شك از جمله تاثيرگذارترين سينماگران در دهه هاي اخير برشمرد و نمي توان سينما ايران را فارغ از آثار او مورد ارزيابي قرار داد. اين كارگردان با فيلم جرم در بخش مسابقه سينمايي ايران بيست ونهمين جشنواره بين المللي فيلم فجر حضور دارد و قرار است بزرگداشت وي به همراه شش سينماگر ديگر شامل مهدي فقيه، بيژن محتشم، جمشيد هاشمپور، داوود رسوليان، شهريار بحراني و پوران درخشنده در آئين افتتاحيه اين رويداد هنري برگزار مي شود. از: محمد جليلوند فراهنگ ** 1788 ** 1071
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 663]