تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر که خدا رابشناسد ترس او در دلش می افتد و هر از خدا ترسان باشد نفسش از دنیا باز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837539154




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

افسانه بوزقورد


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: rezamediatak25th December 2008, 06:36 AMافسانه "بوزقورد"یا "گرگ خاکستری" از افسانه‌های کهن ترکان است و ریشه هزار و پانصد سالهدارد این افسانه در حدود یکصدو نود و یک سال بعنوان ایدئولوژی رسمیامپراطوری "گؤک ترک" یا "ترکان آسمانی" بود و از دریای چین تا دریای سیاهبه شکل‌های گوناگون سینه به سینه نقل می‌شد و توسط پیکرتراشان بصورتتندیس‌های مختلف‌ تراشیده و در شهرهای مختلف نصب می‌گردید . بر اساس اینافسانه روزی دشمنان به سرزمین ترکان حمله کرده و ترکان در مقام دفاع تاآخرین نفر شجاعانه جنگیده و کشته می‌شوند .آخرین بازمانده زخمی این جنگمهیب پسرکی بود که توسط گرگی از مهلکه نجات داده می‌شود . طبق افسانه برروی زمین غیر از آن پسرک ترکی نمانده بود . پس از چندی “نسل جدید ترک” ازوصلت پسرک ترک با گرگ پا به عرصه وجود می‌نهد و در نسل‌های بعدی آنهاعاقبت امپراطوری عظیم "گؤک ترک" یا “ترکان آسمانی” (تركهاي آبي) را از دریای چین تا دریای سیاه بنا می‌نهند .نظریات "تونگ تین" دائره‌المعارف و سالنامه ‌نویس مشهور چین را که در سال 801 یعنی حدود یک قرن پیش از اسلام می‌زیست در این باره : "تونگ تین" در بین دائره‌المعارف 199 جلدی خود، جلد 197 را به تاریخ ومنشاء اقوام ترک اختصاص داده و بطور مفصل از آداب و رسوم ترکان آسمانی بحثمی‌کند . بر طبق نوشته تونگتین سرزمین آنان (قبایل ترکان آسمانی)توسط همسایه بالای ( hsi -hai)دریاچهایستی گؤل در آسیای میانه نابود شد . زن و مرد و کوچک و بزرگ همگی قتل عامشدند و تنها فرزند ده ساله از آنان باقی ماند . بخاطر خردسالی نخواستنداو را بکشند ولی دست و پاهایش را قطع کرده و به مرداب بزرگی انداختند .ماده گرگی در آنجا برای پسرک گوشت می‌آورد و مانع مرگ او می‌شود . بعد از مدتیپسرک با گرگ وصلت کرده و گرگ حامله می‌گردد . گرگ تا دریای مغرب می‌رود .در آنجا کوهی بود . بر فراز کوه می‌ایستد . این کوه در شمال غربی سرزمین کائو چونیک (تورفان کوچو در ترکستان فعلی چین) بود . در آنجا غاری بود .در آنطرف غار (در بین کوههای محصور)سرزمینی سرسبز وجود داشت، مساحت این سرزمین بیش از 200 لی حدود 200 میل بود . گرگ در اینجا ده فرزند پسرزائید، آنها بعد از بزرگ شدن در خارج منطقه سکونت خود ازدواج کرده وزنانشان حامله می‌شدند . این فرزندان قبایلی را بوجود آوردند که بزودیازدیاد نسل کرده زیاد شدند . بعد از اینکه چند صد عائله شدند در حالیکه چندنسلی از آنها گذشته بود از درون غار بیرون آمدند و به ژوان- ژوان ها پیوستند .در منابع دیگر از "غار" به منطقه محصور در بین کوههای سربه فلک کشیده با نام "ارکنکن" نامبرده می‌شود که ترکان بعد از چندین نسل ازدیاد چون نمی‌توانستند از منطقهمحصور سر به فلک کشیده خارج شوند به راهنمایی آهنگری که گفته بود اینکوهها دارای سنگ آهن است از مقادیر متنابهی پوست حیوانات دم و کوره آهنگریساخته و با زدن تونلی از میان کوهها خارج گردیده و آنروز را "عید ارکنکن" نامیدند که برای اولینبار دوباره ترکان به صحنه جهانی پای نهاده و به راهنمایی "بوز قورد" اینبار از بین کوههای سر به فلک کشیده‌ی خارج از ارکنکن که گم شده ومی‌رفتند که دوباره نابود شوند با صدای زوزه گرگ به سوی او جلب شده و باراهنمایی گرگ از مهلکه دوباره نجات می‌یابند . بعدها این "بوزقورد" در شکل "گؤک بؤری" (گرگ آسمانی) نیز در زمانی که اوغوزخان می‌خواست به فتح جهاناقدام کند با ستون نور آبی رنگ بر چادر او وارد شده می‌گوید اگر می‌خواهیدر جنگ پیروز شوی هر وقت من پیش رفتم پیشروی کن و هرجا من ایستادم بایست .از آنروز "بوزقورد" پیشاهنگ جنگ ترکان می‌شود و با حمله او به دشمنان فتح و ظفر نصیب ترکان می‌شود .آنچه از افسانه‌هایفوق‌الذکر استنباط می‌شود این است که در طی قرون و اعصار گذشته "بوزقورد" (گرگ خاکستری) بعنوان سمبل الهی نگه‌دار ترکان و راهنمای آنان تلقی گردیدهو در مواردی که می‌خواستند از یک ترک اصیل و با غیرت و خالص تمثیلی ارایهنمایند او را به بوزقورد تشبیه می‌کردند . در نظرترکان بوزقوردفرشته‌ای از فرشتگان الهی بود که جهت پایندگی نسل ترکان بشکل بوزقورد بر ترکان ظاهر شده بود . به نظر می‌رسد بعدها بوزقورد یک درجه ارتشی گردیده و به کسانیکه در راه بنای ملت ترک فداکاریهای شایان می‌کردند عطا می‌شد .البته غیر از درجهبوزقورد یا مخفف آن "قورد" یک درجه بزرگتری نیز در میان درجات نظامی واداری ترکان باستان دیده می‌شود که از همین واژه قورد گرفته شده و آن "آلپاگوت" است . این واژه بشکل های مختلف از قبیل آلپاغوت و آلپاقوت نیزبکار رفته و در ترکی جغتایی معنی " انسان اصیل " را می‌دهد .احتمال دارد اینواژه مرکب از دو جزء "آلپ" به معنی بزرگ و سترگ و قهرمان و پهلوان و "قورد " به معنی گرگ باشد . این لقب تنها مختص کسانی بود که دوره‌های مختلفبه اصطلاح کماندویی و رنجری وچریکی و دگریلا یی امروزه را باموفقیت گذرانیده و در شکل‌ عملی به رزمندگانی اطلاق می‌گردید که بهتنهایی به لشکریان دشمن حمله کرده، بدون اینکه دستگیر شوند از میان آنان خارج می‌شدند.واژه قورد بعنوانصفت جانشین موصوف از زبان ترکی وارد زبان فارسی گردیده و در ادبیات فارسیبصورت" گرد" و جمع آن "گردان" بکار رفته است . فردوسی در شاهنامه می‌گوید: گردان دو صد با درفشی چو باد همیدون به گرگین میلاد داددر ادبیات فارسی بهکسانیکه می‌توانستند در جنگ گردی(قوردی) را دستگیر نمایند لقب "گردگیر" (قوردگیر) می‌دادند . فردوسی در مورد پهلوانان گردگیر در بعضی از اشعارش سروده : چنین گفت کاین مرد جنگی به تیر سوار کمند افکن و گردگیر *** دلیر است و اسب افکن و گردگیر عقاب اندر آرد ز گردون به تیر *** دریغ آن هژبر افکن گردگیردلیر و جوان و سوار و هژیرامروزه نیز در واحدهای ارتش ایران به جمع چهار یا پنج گروهان، یک "گردان"اطلاق می‌شود که از حدود 500 -400 نفر سرباز تشکیل می‌شود و نیز بهدرجه‌ای از درجات نظامی امروزی ایران "سرگرد" اطلاق می‌شود که بالاتر ازدرجه سروانی و پائین‌ از درجه سرهنگی است و در حقیقت همان "باشقرد" (باشقورد = قورد باشی) زبان ترکی است .افسانه مان قوردهااین افسانه بشکلوسیع در میان ترکان قیرقیز از قدیم‌الایام بصورت سینه به سینه نقل گردیدهتا اینکه در عصر حاضر توسط "چنگیز آیتماتف" نویسنده بزرگ قرقیزی در رمانی به نام "گون وار عصره بدل" (روزی به درازی قرن) انعکاس خود را یافته است . "مان قورد" درحقیقت بعنوان صفت جانشین موصوف به کسانی که فاقد "شعور ملی" بوده و بطورکامل از خود بیگانه گردیده‌اند اطلاق می‌شود . مان قورد کسی است که نسبتبه ایل و تبار و قوم و خویش خود بیگانه شده و هیچ وابستگی فرهنگی به قومخود احساس نمی‌کند . او به راحتی زبان مادری و حتی مام میهن و مادر حقیقی خود را در جای جای گفتارش به تحقیر و تمسخر می‌گیرد و فرهنگ خودی را نفیو به فرهنگ بیگانه بهدیده احترام فوق‌العاده می‌نگرد و در این کار آنقدرپیش می‌رود که حتی حاضر می‌شود طبق افسانه به دستور ارباب، قلب مادر خودرا نیز نشانه‌ی تیر کند و او را از پای درآورد بدون اینکه خم به ابروبیاورد یا متاثر گردد . بدین جهت مان قورد یک بی اصل و نسب کامل است که بیشتر به کوبیدن مظاهر و منافع ملی خود می‌پردازد .واژه "مان" در ترکیغیر از معنی مثل و مانند در ترکیب ترکمان (ترک مانند) و ائلمان (ائلمانند) معنی عیب و نقص را نیز در خود دارد و مان قورد در حقیقت مفهوم "گرگ ناقص" یا به بیان واضحتر "انسان ناقص" را در قاموس ترکان افادهمی‌کند . با توجه با اینکه در این قاموس بوز قورد بعنوان انسان کامل واصیل است لذا مان قورد بعنوان انسان ناقص تلقی می‌گردد . به عبارتدیگر مان قورد به معنی "گرگ ننگین" یا "انسان ننگین" است. این ننگ بیشترگریبان گیر همان بوزقوردهاست که اسیر دشمن شده و بعد از شستشوی مغزی بهننگ ایل و تبار و جامعه و ایدئولوژی خود بدل می‌شوند .افسانه مان قورددر مورد منشا و چگونگی مان قورد شدن بوز قوردها سیر مسخ آنان از گرگ کامل (انسان کامل) به گرگ ناقص (انسان ناقص) را به تفصیل چنین بیان می‌کند .روز و روزگاری درصحرای "ساری اؤزیه" آسیای مرکزی اقوام مختلف زندگی می‌کردند . یکی از این اقوام قوم ترک نایمان بود . نایمان‌ها دشمنانی به نام " ژوانژوان"ها داشتند . ژوان ژوان‌ها مبتکر مان قورد گردانیدن اسرای خود بودند . آنهااسیران جوان قبیله نایمان را گرفته و طی شکنجه‌های سخت و طاقت‌فرسا حافظتاریخی آنان را مختل کرده و از آنها فردی بی بند و بار نسبت به قوم و قبیله خود می‌ساختند .مان قوردها طوریتربیت می‌شدند که تنها دستورات ارباب خود را مثل روبوت، و آدم آهنی‌هابکار می‌بستند اگر ارباب مان قورد می‌گفت پدر و مادرت را بکش در چشم بهمزنی بدون هیچگونه ترحمی آنان را به قتل می‌رساندند .افسانه می‌گوید :در منطقه ساری اؤزیه چاههای زیادی وجود داشت و همه جا سرسبز و خرم بودولی ناگهان قحطی بزرگی اتفاق افتاد و اقوام ساکن در آن صحرا به جاهای دیگر کوچ کردند . قوم ژوان ژوان‌ها نیز که مبتکر شستشوی مغزی جوانان بودندمجبور به کوچ گردیده بسوی رود ادیل (اتیل)- که همان ولگا باشد- رفتند. آنها چون به لعنت و نفرین الهی به جزای مان قورد کردن جوانان دچار شدهبودند موقع گذر از روی آبهای یخ بسته ولگا همگی از کوچک و بزرگ و انسان و حیوان با شکسته شدن یخها به عمق آبها مثل فرعون- فرورفته و از روی زمین محو و نابود شده به جزای خود می‌رسند .افسانه در مورد چگونگی مان قورد سازی ژوان ژ وان‌ها می‌گوید : ژوان ژوان‌ها وقتیکسانی را اسیر می‌گرفتند آنها را به صحرا برده موهای سرشان را از ته می تراشیدند، بعد شتری را سر بریده و از پوست گردن شتر که از سفت‌‌ترین قسمت پوست شتر است قطعاتی را جدا کرده و بلافاصله به سر اسیر ‌چسبانیده ، آنرامحکم می‌بستند . بعد از این کار دستبند و پای‌بند اسیران را محکم کرده آنها را در زیر آفتاب سوزان رها می‌کردند .بعد از مدتی موی سرآنها رشد کرده و چون جایی برای رشد خود نمی‌یافتند برگشته بتدریج داخل مغزاسیر می‌شدند . در این موقع بیشتر جوانان تاب تحمل این عذاب را نیاورده فوتمی‌کردند ولی آنهایی که می‌ماندند در اثر برخورد موها با سلولهای حافظهتمام خاطرات گذشته خود را از دست داده و تنها مهارت‌های آنان درتیراندازی می‌ماند . آنها به دستور ارباب خود هر کس را که دستور می‌دادبلافاصله تیرباران می‌کردند . چون از بین ده اسیر یک اسیر مان قورد شده وبقیه می‌مردند لذا ارزش یک مان قورد ده برابر یک غلام بود و اگر کسی مان قورد کسی را می‌کشت مجبور به پرداخت جریمه سنگین می‌شد .افسانه می‌گوید:روزی پسر جوانی بنام "ژول آمان" (یول آمان) فرزند پیرزنی بنام "نایمان آنا" برای گرفتن انتقام خون پدر خود از ژوان ژوان‌ها که در جنگ با آنان کشته شده بود به اتفاق سایر جوانان قبیله نایمان به ژوان ژوان‌ها حمله کرده و بعد از جنگی قهرمانانه اسیر می‌شود . ژوانژوان‌ها او رامانقورد کرده و به چوپانی گله‌های خود می‌گمارند ."نایمان آنا" برای نجات پسرش به منطقه ژوان ژوان‌ها رفته و پسر خود را می‌بیند که چوپان گله شدهاست . مادر به فرزند نزدیک شده و اسمش را می‌پرسد . پسر جواب می‌دهد که نامشمان قورد است. مادر در میان حسرت و ناامیدی از پدر و مادر و ایل و تبارشمی‌پرسد . پسر جوان تنها یک جواب دارد آنهم : من مان قورد هستم . مادر سعیمی‌کند حافظه‌ی پسر جوانش را به کار بیاندازد . "چنگیز ایتماتف" - نویسندهمعروف قرقیزی - در همان رمان "روزی به درازی قرن" بقیه ماجرا را چنین بهرشته قلم می‌کشد که مادر خطاب به پسرش می‌گوید : " اسم تو ژول آمان استمی‌شنوی؟ تو ژول آمان هستی . اسم پدرت هم دونن بای (Donan bay)است پدرت یادت نیست؟ آخر او در زمان کودکیت به تو تیراندازی یاد می‌داد . من هم مادرتو هستم، تو پسر من هستی، تو از قبیله نایمان هستی متوجه شدی؟ تو نایمانهستی . او (مان قورد) با بی‌اعتنایی کامل به سخنان مادرش گوش می‌داد . گویی اصلا این حرفها ربطی به او ندارد . نایمان آنا باز دوباره تلاش کرد که حافظه پسرش را بکار بیاندازد لذا با التماس گفت:اسمت را بیادبیاور . . .ببین اسمت چیست مگر نمی‌دانی که پدرت دونن بای است؟ اسم تو مانقورد نیست ژول آمان است . برای این اسمت را ژول آمان گذاشته‌ایم که تو درزمان کوچ بزرگ نایمان‌ها بدنیا آمدی . وقتی تو بدنیا آمدی ما سه روز تمام کوچ خود را متوقف کردیم". “نایمان آنا” برایاینکه احساسات پسرش را تحریک کند و او را به یاد کودکی خود بیاندازد برایشترانه و لالایی و بایاتی می‌خواند ولی هیچ تاثیری در پسر جوان نمی‌کند . دراین موقع ارباب ژول آمان پیدا شده و نایمان آنا از ترس او پنهان می‌شود.ارباب ژول آمان از او می‌پرسد آن پیرزن به تو چی می‌گفت؟ ژول آمانمی‌گوید او به من گفت که من مادرت هستم . ارباب ژل آمان می‌گوید تو مادرنداری تو اصلا هیچ کس را نداری فهمیدی، وقتی آن پیرزن دوباره پیشت آمد اورا با تیر بزن و بکش . او بعد از دادن "حکم تیر" به دنبال کار خود می‌رود .نایمان آنا وقتی می‌بیند او رفت از مخفیگاه خویش خارج شده می‌خواهد کهدوباره حافظه تاریخی و قومی و خانوادگی پسر جوان را بکار بیاندازد لذا بهاو نزدیک می‌شود . اما ژول امان با دیدن نایمان آنا بدون هیچ ترحمی دراطاعت کورکورانه از دستورات اربابش قلب مادرش را نشانه گرفته و او را ازپشت شتری که سوارش شده بود سرنگون می‌سازد . قبل از اینکه پیکر بی‌جاننایمان آنا به زمین بیفتد روسری او به شکل پرنده‌ای بنام دونن بای درآمدهو پرواز می‌کند . گویی این پرنده روح نایمان آنا را در جسم خود دارد. از آنزمان پرنده‌ای در صحرای ساری اؤ‍زیه پیدا شده و به مسافرین نزدیک گردیدهو دایماً تکرار می کند: "به یاد آر از چه قبیله‌ای هستی، اسمت چیست؟ اسم پدرت دونن بای است، دونن بای، دونن بای . . ."پیکر بی‌جاننایمان آنا در محلی که بعدها بنام او به قبرستان "آنا بیت" معروف گردیده به خاک سپرده می‌شود . پسر مان قورد او حتی برای گرامی‌داشتخاطره مادر بر سر قبر او نیز حاضر نمی‌شود چراکه او خود را بی ‌پدر و مادر و بی‌اصل و نسب می‌دانست . turboratur22nd August 2009, 06:21 PMببخشید حالا این داستانهای عجیب و خنده دار در مورد حیوانات چه ربطی به استان آذربایجان شرقی دارد ؟ فکر نمی کنم یک نفر در این استان تا حالا چنین چیز مسخره ای شنیده باشد . احتمالاً منظور شما از مانقورد مردم آذری می باشد که اصل و نسب و تاریخ و زبان خود را گم کرده و ترک شده اند !!!!!!!!!!!!!!!!! هدف شما از نوشتن چنین مزخرفاتی چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ soheil dj22nd August 2009, 07:30 PMاین داستان های در نظر شما خنده دار افسانه ها ی ترک هاست و نه تنها به استان اذربایجان شرقی که به همه ی ترکها ربط داره در این استان هم خیلی ها افسانه ها ی زیادی در مورد گرگ ها شنیده اند که اگه شما نخواستی بشنوی دلیل نمی شه که هیچکی نشنیده باشه منظورشون هم از مانقورد خیلی واضحه که همین الان هم نمونه های زیادی ازشون می بینیم کسانی که اصل و نسب و فرهنگ خودشون رو فراموش می کنن و به افسانه ها شون می گن داستانها ی مسخره و خنده دار هدفشون هم اشنا کردن ما با افسانه هاي خودمون هستش چطور مي شه که وقتي جومونگ رو مي ده هممون کار و زندگيمون رو ول مي کنيم تا اونو ببينيم ولي افسانه هاي خودمون مي شن خنده دار و مسخره! turboratur27th August 2009, 02:45 PMاین افسانه ها هیچ ربطی به آذربایجان نداره . شاید تعداد معدودی قبایل ترکمن مثل آق قویونلو ها و یا قره قویونلوها و یا آغاجاری ها ( قاجار : آجار ) و ... که به همراه مغولها وارد ایران شدند این چیزا رو بدونند . سکنه بومی و اصلی آذربایجان هیچ اطلاعی از این داستانهای خیالی ندارند . کجا انسان با گرگ آمیزش میکنه بعد گرگ انسان به دنیا میاره ؟! اونام میشن اجداد ترکها !!!!!!!!!!! محال مطلق است که انسان با غیر انسان آمیزش کنه و بچه دار بشن . گرفتی ما رو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو قسمت مانقورد گفتن سر یارو رو می تراشیدن بعد پوست گردن شتر می گذاشتن سرش و میبستن ، وقتی موهاش رشد میکرد می رفت تو مغزش می شد مانقورد !!! ( مگه موی آدم از پوستش رشد نمیکنه بین مغز و پوست سر هم یک چیز خیلی محکمی وجود داره بنام جمجمه ، چطوری از اون رد میشده ؟؟؟!!!) شما مثل اینکه آدم متعصبی هستین ، بدت نیاد اینو می گم ، تعصب نتیجه جهل است . هر گاه کسی جاهل تر باشد قطعاً متعصب تر است ( می تونین به افراد مختلف نگاه کنید ) به نظر من شما هیچ اطلاع از علم تاریخ ، علم باستانشناسی , علم آنتروپولوژِی و علم ژنتیک ندارین . یک چیزایی رو یک عده بهتون گفتن و شما هم بدون تحقیق و مطالعه پذیرفتین . لطفاً از این به بعد هم از طرف مردم آذربایجان و یا حتی ترک ها صحبت نکنین ، فقط نظر شخصی خودتون رو اونهم با دلیل و مدرک بگین . soheil dj28th August 2009, 01:14 PMاین که گفتین تهصب البته تعصب کورکورانه و بدون منطق از جهل ناشی می شه رو کاملا باهاتون موافقم منم از روی تعصب حرف نزدم شما گفتین افسانه های مربوط به گرگ ها رو هیچکی نشنیده منم گفتم شنیدم و خیلی ها رو هم دیدم که شنیده اند و از قضا خیلی هم افراد با سوادی هستن و اگه قراره من از طرف خودم حرف بزنم پس شما هم لطف کنید و از طرف خودتون حرف بزنید اما در مورد قسمت دوم حرفاتون باید بگم اصولا افسانه قرار نیست که با منطق عینی جور در بیاد که در اون صورت افسانه نیست یعنی شما میگید شاهنامه و رستم و اکوان دیو و دیو سفید و سیمرغ و پرورش زال تو کوه و اینجور افسانه ها با عقل جور در میاد و واقعی هستند؟ turboratur28th August 2009, 03:17 PMبه نظر من شما این افسانه ها رو از پدر و مادر و پدربزرگ ها و کلاً نیاکانتون نشنیدید . یعنی این داستانها مربوط به ادبیات شفاهی مردم تبریز و آذربایجان ( فکر کنم تعریف من از آذربایجان با تعریف شما تفاوت داشته باشه ) نیست ( البته این نظر شخصی منه ) ، این افسانه ها و داستانها مثل داستان کوراوغلی و ده ده قورقود و ... شاید 50 سال هم نمیشه که وارد ادبیات و تاریخ آذربایجان شدند ( فکر کنم ده ده قورخود 15 سال هم نشه ) منشاء اونها هم یک عده پانترکیسته که از بعضی کشور ها برای این کار دستور و خط و نشان میگیرند و هدفشان تجزیه ایران و تشکیل یک کشور بزرگ از مغولستان تا بالکان هست ! . و برای این کار حاضرند هر گونه تاریخسازی ( مانند : ترک بودن سومری ها ، هوری ها ، اورارتو ها ، کاسپین ها ، مانایی ها ، عیلامی ها ! ، حتی مادها و سکاها و آلان ها !!!!!!!!؟؟؟؟؟؟ ) ، تحریف و جعل و وارد کردن کتابها و داستانهای اینچنینی را انجام بدهند . اهداف آنها فقط سیاسی است و به دنبال منافع خودشان و اربابانشان هستند . mehran7323rd January 2010, 04:20 AMانگارشمابحثوبجای دیگه ای میکشونید........ امادررابطه افسانه ی بوزقورد:دوست عزیزخب اسم میگه دیگه:افسانه.مثل همین داستانهای شاهنامه اگه شمامیگیدمدرک بیاریدکه اگه پوست شترتوسرببندندموبه داخل رشدمیکنه منم میگم مدرک بیاریدکه سیمرغ وجودداره،اگه سروش پیک خدابرفارسهابود،گؤک قورد(گرگ آسمانی)هم راهنمای خدابرترکان جهان بود.این فقط مثال بود چیزهای زیادی ازاین داستانهادرشاهنامه نیزوجودداره. میفرمایید:آذریها اصل ونسب خودراگم کرده اند!!!آذربایجانیها؟؟؟همان آذربایجانیهایی که هنوزایران با ورود آریایی هابه وجودنیامده بوداما اجداداین آذریهای بی اصل ونصب(اورال آتائیان)دراین مکان ساکن بودندکه زبانشان وفرهنگشان ترکی بود.آیاکتاب دده قورقود15ساله پیداشده درحالی که بیش از1400سال سابقه ی تاریخی دارد؟چه نسنجیده گفتیدآذریها اصل ونصب خودراگم کرده ومتعصبند. این هاهمان آذریهایی هستندکه درمقابل مغول وعثمانی باکمترین وسایل دفاعی ماندندودفاع کردند.این هاهمان آذربایجانیهایی هستندکه دراشغال 1325توسط رژیم پهلوی که نه میگذاشتند چیزی واردشهرشودونه چیزی خارج گردد،ماندند وسرفرودنیاوردنددرحالی که غذایشان علف های بدمزه وحشی بودودربدترین وضعیت زندگی میکردند.اینان همان آذریهای بی اصل ونصبندکه تا عراق ازپایتخت مأیوس میشد،موشک هایش رابرسراین مردمان میریخت امااین مردمان چه کردند؟وطن خود،ایران عزیزشان رانفروختندوفرزندانی که باخون دل واشک چشم بزرگ کرده بودنددرراه ایران واسلام قربانی دادندوحتی گلایه هم نکردند.حال شمامتعصبان اینچنین براین آذربایجانیها خرده میگیریدوجوکی خنده دارنیست مگرنام ترک یاتبریزی درآن بیاید.چه میکنید؟؟؟ به جای اینکه ازملت واحدایران حمایت کنیدسنگ نژادپرستانه به دل میزنیدوخون ایرج میخواهید؟؟؟ ماایرانی هستیم.ماترکیم. ازکهن ترین زمان ترک بودیم ترک هستیم وترک خواهیم بود. connect23rd January 2010, 09:40 AMاتفاقاً تركها افسانه هاي قشنگي دارند كه سينه به سينه نقل شده اما متأسفانه بخاطر همين تعصبات كوركورانه و اختلافاتي كه دارند، اين چيزها رشد پيدا نكرده. هر ترك هر عقيده اي كه به فكرش رسيده آن را علم كرده. وقتي كه اسم از افسانه مياد بايد تعريفي از افسانه داشته باشيم بعد به نقد آن داستان بپردازيم، در افسانه ها ممكنه مثلاً ماهي ها شعر بخونند، كلاغها موسيقي بنوازند، سر انسان مثل اژدها رشد كنه... خب همه چي ممكنه. تو رو خدا اين اشكالتراشي هاي بچه گانه را دور بريزيد از شما كه ظاهراً چيزهايي از تاريخ در كلاس مدرسه يا مجلات خونده ايد واقعاً بعيده!! توي قديم كه اينقدر سياسي كاري نبوده، مردم هرچند امكانات كنوني را نداشتند اما با همان سادگي و كانون گرم خانواده به قدري در رفاه و آزادي بودند كه فارغ از مشكلات كنوني دور هم جمع ميشدند و شبهاي زمستان زير كرسي و در زير نور قنديل (چراغ) با ذوق و سليقه جك ميگفتند، داستان پردازي ميكردند.اشعار و داستانهاي سياسي را كه توسط نخبگاني مثل پروين اعتصامي سروده شده با داستانهاي افسانه اي و تخيلي كه توسط مردم ده و روستا نسل به نسل بيان شده، مقايسه نكنيد. mehran7324th January 2010, 12:51 AMخب برادرم جواب منم همین بود.چیزی که منوعصبا سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1354]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن