واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: سوی دیگر باید پذیرفت که شخصیت تک بعدی دکتر جلیلی آنقدر دور از ذهن مخاطب خلق شده و خوب بودنش آنقدر تصنعی است که اگر علی نصیریان با همه سابقه حرفهایاش.... بزن نقشی بر این پرده نیم نگاه: این روزها علی نصیریان را در نقش «دکتر جلیلی» در سریال «زمین انسانها» میبینیم. این نقش بهخاطر شخصیت پردازی ضعیفی كه در فیلمنامه داشته باعث شد تا شخصیت دکتر جلیلی که قرار بود به عنوان ریش سفید، رئیس دلسوز، دکتری مسئولیت شناس، سنگ صبور و پیر و مرید و نمونه پزشکان دیگر بیمارستان باشد به شخصیتی تک بعدی که تنها پوسته ای از این ویژگی ها را در خود دارد تبدیل شود و در این میان نصیریان هم با تمام تبحرش در بازیگری نتواند كار چندانی برای این نقش بكند. تجربه اندوزی در تئاتر این بازیگر 76 ساله سینما و تلویزیون ایران، فارغالتحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران یا همان مدرسه تئاتر هنر ملی در سال 1334 است. او پیش از آن دورهای را در تئاتر جامعه باربد، زیر نظر استادانی مانند رفیع حالتی و اسماعیل مهرتاش گذراند. دو سال بعد نیز دوره یك ساله دیگری را در كلاسهای تئاتر سعدی به مدیریت حسین خیرخواه گذراند. علاقه او به نمایش به پیش از این دوران بازمیگشت یعنی به سالهای نوجوانی و زمانی كه برای دیدن تعزیه و پردهخوانی میرفت. شروع كار نمایشنامهنویسی و تشكیل گروه نمایش او همزمان با تأسیس اداره دراماتیك و شروع فعالیت در این اداره در سال 1336 بود. او در همین سال با نگارش نمایشنامه «بلبل سرگشته» توانست در اولین دوره مسابقه نمایشنامهنویسی شركت كرده و موفق به دریافت جایزه نخست آن شود. نصیریان در این دوران تئاترهای فراوانی را به اجرا رساند یا در آنها به ایفای نقش پرداخت. او در فواصل سالهای 1339 تا 1344، همزمان با فعالیت تلویزیونی تعداد كثیری نمایش زنده را كه توسط گروه تئاتر اداره هنرهای دراماتیك اجرا میشد، با كمك همكارانش به اجرای تلویزیونی درآورد . علی نصیریان، عزتالله انتظامی و فخری خوروش گروهی بودند كه در آن سالها به دلیل همكاری مداومشان به سه تفنگدار معروف شده بودند. در این گروه جایگاه علی نصیریان همواره بهعنوان نویسنده و گاه كارگردان ثابت بود. تلاش هایی که به نمایش گاو منجر شد این گروه تلاش داشت متون نمایش فارسی را جایگزین آثار خارجی آن كند. ماحصل این تفكر در آثار و نمایشهای این گروه و علی نصیریان به اجرای نمایش «گاو» منجر شد كه به جهت بكر بودن و ایرانی بودنشان توسط داریوش مهرجویی طی دو سال متوالی، یعنی سالهای 48 و 49 در قالب دو فیلم سینمایی ساخته شد. این اثر كه نسخه سینمایی تئاتر تلویزیونیای بود از سوی نصیریان و گروهش به اجرا درآمده بود و تلاش داشت در مقابل موج ابتذال فیلم فارسی قرار گیرد و گونهای از فیلمهای هنری را كه در آن سالها به جهت ارزشگذاریهای كاذب فیلمهای تجاری و استفاده از ترفندهای مختلف برای جذب مخاطب مورد بیمهری قرار گرفته بودند، احیا كند. از این رو فیلم فوق، كاری متفاوت در سینمای آن روزگار تلقی میشد و برای بازیگران آن نیز آبرو و اعتباری خاص به همراه آورد. نصیریان در این فیلم، نقش مش اسلام را بر عهده داشت كه باید گفت چون نقش مكملی در كنار شخصیت مش حسن بود و بازی او نیز تحتالشعاع حضور قدرتمندانه عزتالله انتظامی قرار گرفته بود، قابلیتهای بازیاش به تمامی به تصویر كشیده نشد. اما در دو فیلم بعدیاش كه باز هم برگرفته از نوشتهها و نمایشهای خودش بود، این فرصت و موقعیت در نقشهای اصلی به او داده شد. پس از این زمان او كه تا آن دوران در تلویزیون روی تئاترهای تلویزیونی تمركز كرده بود، حضورش را در سریالهای تلویزیونی ادامه داد. خلق شخصیتی به نام «قاضی شارع» «سربهداران» از نخستین سریالهای او در اوایل دهه شصت به شمار میآید. نقش متفاوت او در این سریال به لحاظ جنس نقش و منفی بودنش نسبت به تمام كارهای سینمایی و تئاترهای پیش از آن در جایگاه بهتری قرار داشت. قاضی شارع شخصیتی باهوش، زیرك، فرصتطلب و چاپلوس بود كه علی نصیریان این وجوه را به تمامی در لحظات مختلف بازیاش هویدا میكرد یعنی از زمانی كه نزد خواجه قشیری خود را شیخ حسن جوری جا میزند تا زمانی كه نزد طغای تیمورخان به تملق او میپردازد و یا زمانی كه سعی میكند با وعظ و سخنرانی مردم را آرام كند تمامی این خصوصیات را به خوبی نمایش میدهد. به عنوان مثال در صحنهای كه قرار است گروهی را به اسم شیخ حسن بر دار كنند، یا زمانی كه مردم بر مغولها شوریدهاند و او آنها را به آرامش دعوت میكند، ما را هر بار با وجوه دیگری از این شخصیت آشنا میسازد. در واقع در مثلث زر و زور و تزویر او در ضلع تزویر قرار میگیرد. دو همکاری با علی حاتمی در خلال تولید سریال «سربهداران»، علی حاتمی دومین تجربه همكاریاش را پس از فیلم «ستارخان» با علی نصیریان میآزماید. ابوالفتح، سومین نقش تاریخی نصیریان بود كه از زاویه دید علی حاتمی یك پیشینه تاریخی داشت. در واقع ابوالفتحزاده كسی بود كه نقش بسزایی در تاریخ كمیته مجازات داشت، اما نحوه ورود و مرگ و ماجراهای خانوادگی او، همه از جمله وجوهی بودند كه حاتمی برای دراماتیك كردن داستان و ایجاد ارتباطی مناسبتر با مخاطب، بر این شخصیت فرض كرده بود. نصیریان نیز با هنرمندی تمام و اطلاع از این كه قرار است صدای ناصر طهماسب روی صحنههای این شخصیت بنشیند و نیز با توجه به این كه اساساً دوبله قادر است تمام مهارتها و مهمترین عامل موفقیت كار بازیگر را كه حس اوست، كمرنگ یا در ایدهآلترین مرتبه قرار دهد، توانست به موفقیت قابل قبولی در اجرای این نقش برسد. چرا كه او در این شرایط تدبیری برای اجرای این جنس نقش داشت تا دوبلوری مانند ناصر طهماسب بتواند به خوبی از پس اجرای آن برآید كه البته باید گفت این مسئله نیز بیتأثیر از نظرات علی حاتمی نبوده است. پیچیدگی نقش های نصیریان در تلویزیون بیشتر نقشهای سینمایی نصیریان در مقایسه با آثار تلویزیونی او از پیچیدگی كمتری برخوردار هستند و شاید كمتر بتوان آن عمق شخصیتپردازی كه در سریالهای «سربهداران» و «هزاردستان» بود، در آثار سینمایی او دید. نصیریان در فیلمهای «آفتابنشینها» (مهدی صباغزاده، 1362) و «فصل خون» (حبیب كاوشی، 1359)، «جادههای سرد» (مسعود جعفری جوزانی، 1364) و «ترنج» (محمدرضا اعلامی، 1365) كم و بیش نقشهایی را ایفا كرد كه چهره شناخته شدهای از نقشهای یكسان مردهای ساده دل روستایی بودند. جدا از فیلمهای اشاره شده آثار دیگری نیز در پرونده سینمایی او وجود دارد كه از جمله آنها میتوان به فیلمهایی مانند: «ناخدا خورشید»، «بوی پیراهن یوسف» و چند اثر دیگر او اشاره كرد كه جزو شاخصترین كارهای او به حساب میآیند. در فیلم «بوی پیراهن یوسف» علی نصیریان به تمامی دایی غفور بود و بیهیچ كم و كاست و مبالغهای از عهده خلق شخصیت برآمده است. او دقیقاً همان استعاره یعقوب (ع) است. سمبلیک اما باور پذیر یكی دیگر از این آثار كه در اواخر دهه شصت ساخته شد، سریال «گرگها» بود كه نصیریان در آن سریال ایفاگر نقش حكیم بود. حكیم یكی از كلیدیترین عناصر قیام مردم بر حكومت مركزی و پادشاهی داستان به حساب میآمد. از این رو، او شخصی محكم، مردمدوست و دارای مرتبه و پایگاه اجتماعی بود كه معمولاً تاریخی نداشت و امكان وجود و تكرارش در هر شرایط و مكانی بود. شخصیت حكیم مردی آرام بود كه خود را با شوخیهای گاه گدارش با اعضای خانواده و كار داروسازیاش مشغول میكرد اما به وقت نیاز برآشفته میشد و قیامی را طرحریزی میكرد. موفق اما موقت وجه دیگر بازیگری علی نصیریان آثار طنز اوست كه تعداد آن نسبت به دیگر وجوه شخصیتهای آثارش اندك است و بارزترین آن به دو نقش میرزا نوروز و مش خیرالله در آثاری مانند «كفشهای میرزا نوروز» (محمد متوسلانی، 1364) و «مش خیرالله و صندوقچه اسرار» (داریوش مؤدبیان، 1372) بازمیگردد. این میل به ایفای نقشهای طنز عموماً به دوران بازیگریاش در كارهای تئاتر بازمیگردد. فتوحی نمادی از شیخ صنعان بود می رسیم به سریال «میوه ممنوعه». شخصیت حاج یونس فتوحی پیرمردی (شیخ صنعان) است که سالها کوشیده همچنان به مناسبات دینی و روابط خاصش وفادار بماند اما زمانی که در موقعیتهای امتحان الهی و بهواسطه آشنایی اش با دختر ترسای قصه قرار می گیرد به یکباره و یکشبه عبادات و زهدو تقوایش را به چالش میکشد. این نقش به خودی خود قابلیتهای ویژهای دارد که می توانست بازی زیر پوستی و درونی او را بیش از پیش به خدمت بگیرد. فتوحی انسانی تنهاست . او با وجود حضور اعضای خانواده، دوستان و نزدیکانش بسیار انسان تنهایی است. تمام این ویژگی ها مبین آن است که با بهکارگیری ویژگی بازی حسی که تا کنون از او در سریالهای هزار دستان و فیلمی مانند بوی پیراهن یوسف سراغ داریم می توانست موفق عمل کند.نصیریان بهخوبی می داند در سکوت و یک سکانس و نگاه چگونه شکسته شدن یک مرد را که همه آرمانهایش را به یکباره از دست داده است نشان دهد.کما اینکه در نمای پایانی هزار دستان که خبر انحراف کمیته مجازات كه همه آرمان و آرزوهایش را در آن می دید به او می داد مخاطب در نگاهش شکسته شدن و خرد شدن را می توانست ببیند.علی نصیریان در این سریال كاری كرد كه مخاطب زجر و دردی را که حاج یونس در تنهاییاش، در جمع خانواده و عشقش که همچون شیخ صنعان آواره کوی و برزنش کرده و دینداری اش که دچار لغزش شده را دریابد. شخصیتی که تلاش بازیگرش را ناکام گذاشت سرانجام: «زمین انسانها». به تازگی سریال تلویزیونیای ازعلی نصیریان باعنوان «زمین انسانها» به پخش رسیده است. سریالی که باموضوع پزشکی توسط ابوالحسن داوودی ساخته و پخش میشود.شخصیت دکتر جلیلی که علی نصیریان ایفا گر نقش آن بود نفر شماره یک بیمارستان و ریش سفید دکتر های بیمارستان است. او کسی است که حرف آخر را در یک مجموعه می زند. علی نصیریان در برخی از کارهایش سابقه بازی در این نوشخصت ها را داشته است وبی شک توانایی اجرای نقش هایی از این جنس را داشته و دارد.اماقرار بود تا این شخصیت بطور یک بعدی نقش یک ریش سفید و رئیس دلسوز و دکتری مسئولیت شناس و سنگ صبور را ایفاکند اما بازی های این سریال همانند کلیت داستان که به شکل یکنواخت و ریتم کندی روایت می شود انجام می گردد. از این روعلی نصیریان نیز همانند دیگر بازیگران این سریال اجازه بازی چندان مطلوبی پیدا نمی کند. زیرا اساسا وقایع و روند داستان اورا در شرایط مختلف روحی و پاساژهای حسی قرار نمی دهد تا این بازیگر بازی اش را با اوج و فرود نداشته داستان همراه کند. داستان های خطی، حسی خنثی را در بازی بازیگری چون علی نصیریان ایجاد می کند به عنوان نمونه زمانی که دکتر جلیلی قصد دادن خبر فوت خانواده دکتر زندی را به او دارد با وجود صحنه بسیار حسی آن باایجاد تعلل وسکوت ها وکش و قوس های فراوان در صورت نصیریان هیچ حسی دیده نمی شود و یا حتی زمانی که در اتاق خود تنهایی میگرید حس او برای مخاطب باور پذیر نمی شود و یا زمانی که با بیماری که مایل به عمل جراحی قلب نیست روبه رو میشود ناراحتیاش را تنها با یک فریادی که علت اصلی آن در کلیت داستان درست پرداخت نشده نشان می دهد.اگر این بازی و حسهای علی نصیریان را در کنار بازی های خوب او که در پرونده کاری اش بسیار دیده میشود قرار دهیم خواهیم دید ضعف فیلمنامه بر بازی نصیریان در این سریال سایه انداخته است. از سوی دیگر باید پذیرفت که شخصیت تک بعدی دکتر جلیلی آنقدر دور از ذهن مخاطب خلق شده و خوب بودنش آنقدر تصنعی است که اگر علی نصیریان با همه سابقه حرفهای اش تمام تلاشش را برای خلق و پرورش و اجرای آن میگذاشت باز راه به جایی نمی برد. از پس سالها فعالیت دست آخر: جدای از ایفای نقش های مختلف علی نصیریان كه در دهههای چهل و پنجاه به شهرت رسیده، امروز با كوله باری از تلاش و تجربه و اندوختههایی بس گرانبها، همچنان در عرصه بازیگری، نویسندگی و كارگردانی تئاتر حضور دارد. چه خوش كه نقش های ماندگاری برای چنین تجربهای نگاشته شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 444]