تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865104690


فلسفه ( راهنمایی و اموزش )
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: kouroshe_kabir10th March 2007, 07:42 AMچند توصیه برای دوستان مبتدی : 1 شما اولین گام و در واقع مهمترین گام را برای ورود به این وادی برداشته اید . این گام چیزی نیست جز میل به دانستن و پی گیری این میل . معنای تحت الفظی فلسفه هم عشق به دانایی است که با چیزی که ما به عنوان فلسفه می شناسیم مطابقت فراوانی هم دارد. 2 فلسفه را صرفا برای دانستن و آگاهی بخوانید نه یافتن دلیل و مدرک برای پیش فرض ها و عقاید پیشین -که شاید اکنون سعی در اثبات آنها دارید - . زیرا مهمترین ویژگی یک فیلسوف و علاقه مند به فلسفه بعد از همان میل به دانستن, توانایی او در در کنار زدن تعصب ها و پیش داوریها و دگم اندیشی هایش نسبت به مسائل گوناگون است . 3 باید توجه داشت مطالعه و کار فلسفی جدای از فلسفیدن فیلسوفان واحتمالا ابداع اندیشه های جدید چیزی نیست جز بررسی وتجزیه تحلیل افکار وعقاید چه در حال و چه در گذشته . از اینجا اهمییت تاریخ فلسفه در مطالعه فلسفی روشن می شود . اینگونه چنین به نظر می رسد که برای ورود به فلسفه بعد از تصمیم به کنار گذاشتن تعصب ها و دگم های عقیدتی مناسب ترین کار مطالعه تاریخ فلسفه باشد . کتابهای تاریخ فلسفه زیادی نیز به همین منظور نگاشته شده است. که در اینجا چند نمونه از آنها که ترجمه فارسی آنها نیز موجود است را ذکر می کنم . 1 تاریخ فلسفه - نوشته ویل دورانت : این کتاب که به زبانی نسبتا ساده نوشته شده است و توسط عباس زریاب به فارسی ترجمه شده است. برای شروع تا حدودی کتاب مناسبی به نظر می رسد . ایراد عمده این کتاب ناقص بودن آن و عدم اشاره به بسیاری از فیلسوفان و جریانهای فلسفی مهم است . 2 تاریخ فلسفه فردریک کاپلستون : این کتاب تقریبا کامل ترین تاریخ فلسفه در دسترس است ولی چندان برای آغاز مطالعه فلسفی مناسب به نظر نمی رسد. 3 سیر حکمت در اروپا تالیف محمد علی فروغی : این کتاب که اولین تاریخ فلسفه ایرانی به شکل امروزی است مطالب آن تا قرن نوزدهم نسبتا کامل می باشد . شایان ذکر هرچند لحن و شیوه نگارش این کتاب با روش امروزی تفاوت دارد و نسبتا قدیمی است اما در عین حال گویا و شیوا نیز می باشد .کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند 4 دنیای سوفی (داستانی در باره تاریخ فلسفه) نوشته یوستین گردر : ترجمه این کتاب از حسن کامشاد توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است . من شخصا به تمام علاقه مندانی که به تازگی قصد مطالعه فلسفه را کرده اند خواندن این کتاب را توصیه می کنم . در این کتاب تاریخ فلسفه در قالب رمانی شیرین بیان شده است .در طی ماجرای داستان که خود حاوی مطالب فلسفی است , تاریخ فلسفه از زبان یک فیلسوف که قصد آموزش فلسفه به دختری پانزده ساله را دارد به شیوه ای بسیار زیبا بیان می شود . در ابتدا ممکن است به دلیل زبان ساده کتاب چنین برداشت شود که مطالب سطحی و بچه گانه است در حالیکه هرگز چنین نیست و حتی خواندن این کتاب برای کسانی که قبلا تاریخ فلسفه های دیگری را نیز مطالعه کرده اند خالی از لطف نمی باشد. kouroshe_kabir11th March 2007, 04:43 PMمقدمه گفته مى شود نخستين بار واژه فيلسوف(Philosopher, Philosophus ) را فيثاغورس به كار برد , كه اين واژه از دو كلمه يونانى Sophia به معناى حكمت و خرد و دانش و Philos به معناى مشتاق و دوست دار تشكيل شده است كه روش تفكر فيلسوف فلسفه نام گرفته است. امروز نيز اغلب از فلسفه به عنوان راهى براى بررسى و احيانا پاسخگويى به سوالات اساسى و كلى در زندگى بشر تعبير مىشود براى مثال ويل دورانت فلسفه را چنين تعريف مىكند : فلسفه عبارت است از تحقيق در تجربيات انسانى به صورت يك كل يا تحقيق در قسمتى از تجربيات انسانى به شرط ارتباط آن با كل. با داشتن چنين تصورى از فلسفه شروع و مبدا فلسفه را بايد در يونان باستان جستجو كرد حالا به بررسى اين مطلب مىپردازم كه چه شد اين نوع تفكر پديد آمد و قبل از آن بشر بدون آن چطور روزگار مىگذراند؟ يعنى اينكه چه براى سوالات اساسى در زندگيش نظير آنكه از كجا آمده است يا آيا مرگ پايان زندگى است چه پاسخى داشت؟ يا به پديده هاى شگفت آور اطرافش نظير رويش گياهان يكباره در بهار يا طلوع هر روز خورشيد چه واكنشى نشان مىداد؟ در پاسخ به اين سوالات بايد گفت كه تقريبا تمام ملل ابتدايى به افسانه پردازى و اساطير روى آورده بودند و براى پاسخگويى به سوالات اساسى و در مواجهه با شگفتيها زندگى به اساطير و مذاهب و اديان خود مراجعه مى كردند. بحث در باره اينكه منشا اساطير و اديان اوليه چيست بحثى گسترده كه چندان در اين مقوله نمىگنجد فقط به اين مطلب اكتفا مىكنم كه اساطير و اديان نتيجه ضعف و شگفتى بشر در مقابل طبيعت است بشر اوليه كه خود را مقهور طبيعت مى بيند سعى مى كند كه مافوق طبيعتى براى خود ايجاد كند تا در برابر طبيعت پناهگاهى داشته باشد بدين گونه كه قسمت مثبت طبيعت و نقاط قوت بشرى را به قسمتى از آن ماوراطبيعت (مثلا خدايان) و نقاط ضعفش و بلاياى طبيعى را به قسمت ديگر آن(مثلا شياطين و ديوها) منسوب مىكند براى مثال مى توان به اهورامزدا و اهريمن در ايران باستان اشاره كرد يا يكى از افسانه هاى مردم اروپاى شمالى كه بر اساس آن خدايان مثبتى مانند فريبا ( منشا ومظهر زايايى)يا ثور (Thor)( كه خداى رعد وبرق بود ) و ديوها(عوامل ماوراطبيعى منفى) بودند كه دنيا تحت كنترل داشتند مثلا ثور گرزش (رعد و برق) را در هوا مىچرخاند و باعث ريزش باران مىشد اگر گرز ثور توسط ديوها دزديه مىشد زمين دچار خشكسالى مى شد. خلاصه اينكه در ديدگاه اين مردمان باستان اوضاع جهان نتيجه تعادلى ناپايدار بين نيروهاى خير و شر و بدى و نيكى است البته بايد توجه داشت كه اين تقسيم قدرت ماوراطبيعت بيشتر در اديان هندواروپايى مشاهده مىگردد كه به دو نمونه آن يعنى در مردم ايران باستان و اروپاى شمالى اشاره كردم در بعضى اديان ديگر اقوام اين نيروهاى ماوراطبيعى كمتر تقسيم مىشوند براى مثال در اديان سامى نظير مسيحيت و يهوديت واسلام نوعى توحيد و وحدت اين نيروها مشاهده مىگردد در اينجا نيز همان تعادل بين نيروهاى خير و شر به گونه ديگر قابل مشاهده است مثلا دراين اديان خشكسالى نتيجه دزدين گرز خداى ثور نيست بلكه نشانه خشم گرفتن خداوند بر قومى است يونانيان باستان نيز از ديگر ملل مستثنى نبودند و بازار اسطوره ها و خدايان نيز در آنجا داغ بود به طوريكه نوشته هاى هرودت مورخ يونانى حاكى از اين است كه يونان از نظر تعدد خدايان يكى از ملل پيشرو در جهان بوده است ولى اولين بار در يونان بود كه مردمى پديد آمدند كه بر اساطير خرده گرفتند وسعى در ايجاد جانشينى براى آن كردند اينها مردمى بودند كه سعى كردند خود را از قيد اساطير رها كرده و براى توصيف طبيعت و شگفتيهايش بجاى داستانسرايى به مطالعه آن بپردازند اين روند جديد تقريبا از شش قرن قبل از ميلاد مسيح در يونان شروع شد كه اين را مىتوان نقطه آغاز تفكر فلسفى بشر و جایگزینی اسطوره بوسیله خرد دانست. يونان شبه جزيره اى است در جنوب شرقى بالكان كه اطراف آن را دريا سياه آسيا صغير(تركيه امروزى) درياهاى اژه مرمره و آدريانتيك وبقيه قسمت بالكان فرا گرفته اند. نویسنده : مهدی پدرام kouroshe_kabir15th March 2007, 07:50 AMفیلسوفان طبیعی کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند طالس(Thales) نخستين فيلسوف يونانى كه سعى در توصيف نظام طبيعت كرد طالس( Thales ) بود از طالس دست نوشته اى بجا نمانده است واطلاعات ما در باره او بيشتر از گفته هاى هرودت و به خصوص ارسطو است وى تقريبا در سال 640 قبل از ميلاد در ميلتوس به دنيا آمد زندگى وى مصادف با بعضى از حملات ايران به يونان بود وى سفرهايى به خارج از يونان داشته كه از آن جمله مىتوان سفر به مصر و فينيقيه( فلسطين امروزى ) ياد كرد نقل مىكنند كه يكى از سفرهاى او به مصر براى يادگيرى هندسه بوده است كه مشهور است وى در اين سفر ارتفاع يكى از اهرام مصر را بوسيله اندازه گيرى سايه آن محاسبه مىكند بدين شكل كه در موقعى از روز كه طول سايه خود با قدش يكسان است طول سايه هرم را اندازه گيرى مىكند وى دستى نيز در نجوم داشته به طوريكه وى وقوع خورشيد گرفتگى سال 585 قبل از ميلاد را پيش بينى كرده بود. طالس گمان مىكرد كه كل طبيعت بايد از يك ماده اوليه تشكيل شده باشد كه وى با مشاهده وبررسى طبيعت به اين نتيجه رسيد كه آب ماده اوليه طبيعت است دليل اين نتيجه گيرى چندان مشخص نسيت ولى احتمال دارد كه او با مشاهده اينكه همه موجودات زنده براى زندگى به آب نياز دارندوآب تقريبا در همه جاى زمين يافت مىشود وبا توجه به اين موضوع اين ماده اوليه بايد به وفور يافت شود اينگونه نتيجه گيرى كرده باشد بدين گونه است كه طالس اولين فيلسوف طبيعى مىباشد جداى از نتيجه طالس چيزى كه براى ما اهميت دارد نوع فلسفه اى است كه او در اين نتيجه گيرى بكار برد طالس نيز مانند ديگر فيلسوفان طبيعى يونان احتمالا بايد به ازلى بودن جهان و قبول نداشتن به وجود آمدن طبيعت از عدم اعتقاد داشته يونانيان باستان يا برايشان شروع جهان اهميت نداشته و يا ازلى بودن وبى آغاز جهان برايشان امرى مسلم بوده است به عبارت ديگر آنها معتقد بوند كه جهان قديم است نه حادث از اين روست كه فيلسوفان طبيعى يونان بيشتر به ماهيت و كيفيت و چگونگى طبيعت پرداخته اند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندآناكسيماندر(ِAnaximander) 546-610 پ م فيلسوف طبيعى بعدى كه شاگرد طالس نيز بوده است آناكسيماندر است كتاب "در باره طبيعت" كه نخستين متن فلسفى شناخته شده به شمار مىرود از اوست وى نيز اهل ميلتوس بوده ومانند استاد خويش به ماده اوليه طبيعت اعتقاد داشته است ولى او به نوعى ديگرى از ماده غير از چيزى كه طالس به آن فكر مىكرد مىانديشيد او به جوهرى بىانتها ازلى وابدى كه داراى خواص گرمى و سردى وخشكى و رطوبت باشد فكر مىكرد(Apeiron). اوگمان مىكرد كه هرگاه اين اضداد از هم جدا شوند ظهور و بروز طبيعت را خواهيم ديد و جمع شدن اين اضداد منجر به مرگ خواهد آناكسيماندر به نوعى تكامل موجودات زنده اعتقاد داشته است چنانچه به پيداش انسان از نوعى ماهى اشاره كرده است آناكسيمنس (Anaximens) 525-585 پ م سومين فيلسوف طبيعى ميلتوسى آناكسيمنس است كه او را طالس و آناكسيماندر را ادامه داد او گمان مىكرد كه ماده اوليه طبيعت هواست او آب را هواى فشرده و آتش را هواى رقيق تصور مىكرد kouroshe_kabir15th March 2007, 07:51 AMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندهراكليتوس(Heraclitus) پ م 480-540 هراكليتوس از معروفترين فيلسوفان پيش از سقراطى است كه فلسفه او را بسيارى از فلاسفه بزرگ غرب مورد توجه قرار داده اند از آنجمله مىتوان به افلاطون هگل نيچه هايدگر و لنين اشاره كرد هراكليتوس در شهر افه سوس كه دومين شهر بزرگ يونان بود و نزديك ميلتوس قرار داشت به دنيا آمد اما وى تفاوتى عمده با سه فيلسوف طبيعى ميلتوسى داشت او برخلاف سه فيلسوف قبلى كه بدنبال ماده اوليه طيبعت مىگشتند تلاش خود را روى آهنگ تغييرات طبيعت و چگونگى اين تغييرات متمركز كرده بود او تغيير دايمى وجريان داشتن و سيال بودن را سرشت و خصلت و اصلى طبيعت مىدانست شايد به خاطر همين توجه به تغييرات باشد كه او آتش را به عنوان اصل و مبدا مطرح مىكند البته بايد توجه داشت كه نقش آتش براى هراكليتوس مانند نقش آب براى طالس (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) يا هوا براى آناكسيمنس نيست و بيشتر آتش براى او جنبه سمبوليك دارد براى مثال هراكليتوس اين مسئله را مطرح مىكند كه اگر A را يك ماده اوليه فرض كنيم كه به ماده B تبديل مىشود و سپس B به C تبديل شود اما چون معكوس اين روند نيز امكان پذير است پس B توانايى تبديل به A و C و C نيز توانايى تبديل به A و B را دارد پس هر كدام از اين مواد را مىتوانيم ماده اوليه فرض كنيم در نتيجه چيزى كه اينجا اهميت پيدا مىكند نفس اين تغييرات است نه اينكه ماده اوليه چه بوده. هراكليتوس بيان مىكند كه هيچگاه نمىتوان در يك رودخانه دوبار پا گذاشت از اين جهت كه بار دوم رود تغيير كرده است و رود قبلى نيست و در ضمن ما هم شخص قبلى نيستيم كه پا در رودخانه گذاشته بوديم. اين تغيير و تحول دايمى جهان را مىتوان جنبه اول دكترين هراكليتوس دانست جنبه دوم دكترين او در باره كشمكش اضداد در جهان مىباشد او مرگ شخصى را لازمه زندگى شخص ديگر مىداند بدى و نيكى را يكى مىداند كه فقط در نظر ما متفاوتند خوشى و بدحالى را لازم و ملزوم هم مىداند در جمله اى چنين بيان مىكند دريا تميزترين و كثيفترين آبهاست زيرا براى ماهى سالم و گوارا ست و براى انسان مضر و غير قابل نوشيدن است در جمله اى ديگر چنين مىگويد خدا روز و شب است و سيرى و گرسنگى زمستان و تابستان است و جنگ وصلح . البته روشن است كه خداى او آن خداى اساطيرى و آسمانى نيست چون وى در جاهاى مختلفى واژه يونانى لوگوس(Logos) به معناى خرد و منطق را به جاى كلمه خدا به كار برده است خداى او خدايى است كه آشكارا در برخورد اضداد طبيعت قابل مشاهده است در حقيقت اوبه منطقى كه از طريق اضداد تغييرات طبيعت را كنترل مىكند خدا يا لوگوس مىگويد او نيز مانند ساير يونانيان باستان به دنيايى ازلى و ابدى معتقد است چناچه در جمله اى اين مطلب را اينگونه بيان كرده است: اين جهان را نه خدا و نه انسانى ساخته است بلكه هميشه از قبل بوده است و خواهد بود. هراكليتوس از لحاظ اجتماعى شخصى گوشه گير و مردم گريز بوده است و اين بدان جهت است كه دايما به تغييرات مردم توجه مىكرده و دوست امروز را به سبب تغييرات اوضاع دشمن فردا و دشمن ديروز را دوست امروز مىدانسته از اين جهت مردم را شايسته اعتماد نمى دانست و از آنها كناره گيرى مىكرد به همين جهت به او حكيم گريان هم مىگويند. U_Hakem15th March 2007, 03:49 PMفیلسوفان طبیعی کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند طالس(Thales) نخستين فيلسوف يونانى كه سعى در توصيف نظام طبيعت كرد طالس( Thales ) بود از طالس دست نوشته اى بجا نمانده است واطلاعات ما در باره او بيشتر از گفته هاى هرودت و به خصوص ارسطو است وى تقريبا در سال 640 قبل از ميلاد در ميلتوس به دنيا آمد زندگى وى مصادف با بعضى از حملات ايران به يونان بود وى سفرهايى به خارج از يونان داشته كه از آن جمله مىتوان سفر به مصر و فينيقيه( فلسطين امروزى ) ياد كرد نقل مىكنند كه يكى از سفرهاى او به مصر براى يادگيرى هندسه بوده است كه مشهور است وى در اين سفر ارتفاع يكى از اهرام مصر را بوسيله اندازه گيرى سايه آن محاسبه مىكند بدين شكل كه در موقعى از روز كه طول سايه خود با قدش يكسان است طول سايه هرم را اندازه گيرى مىكند وى دستى نيز در نجوم داشته به طوريكه وى وقوع خورشيد گرفتگى سال 585 قبل از ميلاد را پيش بينى كرده بود. طالس گمان مىكرد كه كل طبيعت بايد از يك ماده اوليه تشكيل شده باشد كه وى با مشاهده وبررسى طبيعت به اين نتيجه رسيد كه آب ماده اوليه طبيعت است دليل اين نتيجه گيرى چندان مشخص نسيت ولى احتمال دارد كه او با مشاهده اينكه همه موجودات زنده براى زندگى به آب نياز دارندوآب تقريبا در همه جاى زمين يافت مىشود وبا توجه به اين موضوع اين ماده اوليه بايد به وفور يافت شود اينگونه نتيجه گيرى كرده باشد بدين گونه است كه طالس اولين فيلسوف طبيعى مىباشد جداى از نتيجه طالس چيزى كه براى ما اهميت دارد نوع فلسفه اى است كه او در اين نتيجه گيرى بكار برد طالس نيز مانند ديگر فيلسوفان طبيعى يونان احتمالا بايد به ازلى بودن جهان و قبول نداشتن به وجود آمدن طبيعت از عدم اعتقاد داشته يونانيان باستان يا برايشان شروع جهان اهميت نداشته و يا ازلى بودن وبى آغاز جهان برايشان امرى مسلم بوده است به عبارت ديگر آنها معتقد بوند كه جهان قديم است نه حادث از اين روست كه فيلسوفان طبيعى يونان بيشتر به ماهيت و كيفيت و چگونگى طبيعت پرداخته اند کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشندآناكسيماندر(ِAnaximander) 546-610 پ م فيلسوف طبيعى بعدى كه شاگرد طالس نيز بوده است آناكسيماندر است كتاب "در باره طبيعت" كه نخستين متن فلسفى شناخته شده به شمار مىرود از اوست وى نيز اهل ميلتوس بوده ومانند استاد خويش به ماده اوليه طبيعت اعتقاد داشته است ولى او به نوعى ديگرى از ماده غير از چيزى كه طالس به آن فكر مىكرد مىانديشيد او به جوهرى بىانتها ازلى وابدى كه داراى خواص گرمى و سردى وخشكى و رطوبت باشد فكر مىكرد(Apeiron). اوگمان مىكرد كه هرگاه اين اضداد از هم جدا شوند ظهور و بروز طبيعت را خواهيم ديد و جمع شدن اين اضداد منجر به مرگ خواهد آناكسيماندر به نوعى تكامل موجودات زنده اعتقاد داشته است چنانچه به پيداش انسان از نوعى ماهى اشاره كرده است آناكسيمنس (Anaximens) 525-585 پ م سومين فيلسوف طبيعى ميلتوسى آناكسيمنس است كه او را طالس و آناكسيماندر را ادامه داد او گمان مىكرد كه ماده اوليه طبيعت هواست او آب را هواى فشرده و آتش را هواى رقيق تصور مىكرد قضیه تالس رو هم که همه میدونن چیه.هر سال تو کنکور یه سوال ساده ازش میاد هیچکی حل نمی کنه.اخه اینا 2600 سال پیش مگه چی می خوردن که اینقدر حالیشون بوده. kouroshe_kabir16th March 2007, 08:06 AMزنوفان1 (470-570 پ م) در قرن پنجم پيش از ميلاد شاهد ظهور فلسفه جديدى در مستعمره يونانى الئا در جنوب ايتاليا هستيم كه فلسفه اينان به الئايتيسم معروف گشتکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند كه اين فلسفه را بايد نطفه فلسفه خردگرايى محض يا Rationalism دانست موسس اين مكتب زنوفان مىباشد زنوفان در سال 570 قبل از ميلاد در يونا يعنى قسمت آسيايى يونان باستان به دنيا آمد او در طى جنگهاى ايران و يونان از زادگاهش مهاجرت مىكند و به سيسيل پناهنده مىشود كه بعدها در آنجا به عنوان موسس مدرسه الئيها شهرت مىيابد . بيشتر اطلاعات ما از زنوفان از قطعات شعر به جاى مانده از اوست زنوفان لبه تيز اشعار خود را رو به اشعار اساطيرى هومر و هزويد مىكند آنها را به خاطر دو جنبه شان به سخره مىگيرد اعتراض اول زنوفان به هرودت و هزويد فروانى بىحد و حصر خدايان اشعار آنهاست جنبه ديگرى كه زنوفان به شدت از آن انتقاد مىكند شيوه صورتگرى خدايان در اين اشعار اساطيريست كه در اين اشعار اغلب خدايان به صورت انسانها فرض شده اند وبراى آنها صفاتى نظير صفات انسانى تصور شده است براى مثال او اعتراض خود را در جايى اينچنين بيان مىكند : اگر شيرها و اسبها قادر به نقاشى بودند خدايان را به شكل شير و اسب مىكشيدند براى زنوفان خدا يكى است و فاقد صورت انسانى داراى قدرت و بدون حركت خداى او علت و سبب همه چيز است بدون اينكه نياز داشته باشد كارى انجام دهد او بوسيله خرد بر همه جا سيطره دارد او خدا را به نوعى معادل با كيهان مىداند او همه جهان را يكى و خدايى مىداند زنوفان مىگويد اشيا و اجسام را نامهاى ديگرى از خدا هستند و درتوضيح غير متحرك بودن خدا اين مطلب را ذكر مىكند كه اگر خدا همه چيز است پس كجا مىتواند برود همانطور كه مشاهده شد زنوفان به نوعى وحدت وجود اعتقاد دارد كه قرنها بعد ادامه اين افكار نزد عقل گرايانى نظير اسپينوزا مشاهده مىكنيم kouroshe_kabir18th March 2007, 08:40 AMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند پارمنيدس (510-415 پ م) معروفترين فيلسوف الئاتيك پارمنيدس است او در خانواده اى برجسته در الئا بدنيا آمد از پارمنيدس غالبا به عنوان شاگرد زنوفان ياد مىشود وى نزد همشهريان خود به خاطر وضع يك سرى از احترام بالايى برخوردار بود. پارمنيدس به خاطر زندگى نمونه اش مورد تحسين بود به طورى كه زندگى خاص وى در ميان يونانيان تبديل به ضرب المثل وجود داشت پارمنيدس معاصر هراكليتوس بود چناچه در بعضى جاها با كنايه به مخالفتهايى با وى مىپردازد كه بيانگر فلسفه هاى كاملا متفاوت اين دو است چناچه در پيش ديديم فلسفه هراكليتوس فلسفه تغيير و تحول است وفلسفه اضداد و فلسفه اى كه حس در آن نقش اساسى بازى مىكند بر خلاف آن فلسفه پارمنيدس فلسفه آرامش و سكون و بىحركتى و وحدت است كه فقط بر عقل تكيه دارد و حس در آن بكلى كنار گذاشته شده است او زندگى بشر را داراى دو بعد مىدانست بعد اول كه حقيقت ودرستى است كه او اين بعد را به عقل و خرد مربوط مىكرد وبعد دوم خطا پذير و پر از اشتباه است كه دنيا حواس است پارمنيدس نيز مانند ديگر يونانيان عقيده داشت كه هر چه وجود دارد پيوسته وجود داشته است وخواهد داشت او درگامى ديگر تبديل و حركت وتغيير را خطاى حواس دانست ومنكر همه آنها شد واينگونه او نيز مانند استاد , خود را در زمره عقل گرايان(Rationalism) محض قرار داد وى در باره ازلى بودن وجود بدين شكل استدلال مىكند: اگر وجود آغازى داشت يا از وجود پديد آمده يا از عدم اگر بگوييم كه از وجود پديدار شده پس منشا آن خود است و حادث بودن منتفى و اگر بگوييم از عدم پديد آمده از لحاظ عقلى غير قابل قبول است. در مورد تغيير وتحول ومرگ وفنا چنين مىگويد: تحول يا وتغيير يا از وجود است به وجود يا از وجود است به فنا اگر از وجود است به وجود پس تغييرى نداريم و اگر از وجود است به عدم كه اين گزينه از لحاظ عقلى اشتباه است يا حركت اينگونه رد مىكند حركت بايد در مكان باشد و مكان هم يا و جود است يا عدم اگر وجود است پس حركت وجود در وجود است يعنى سكون و اگر عدم است ديگر حركت ممكن نيست چون حركت بايد در مكان باشد. پارمنيدس خلا را نيز با چنين استدلالهايى رد مىكند او مىگويد وجود يكى است وپيوسته وبدون اجزا زيرا اگر اجزايى داشت يا چند تا بود بين اين اجزا بايد خلا باشد و خلا يا وجود است يا عدم اگر وجود است كه ديگر بين اجزا وجود پيوستگى وجود دارد و اگر عدم است عدم قادر به ايجاد گسستگى بين اجزا نيست در مجموع وى وجود را يكى , نامحدود, همگن , قايم به ذات ازلى وابدى و غير متحرك مىپندارد و در و محسوسات ما را كه همه خلاف اين را نشان مىدهد باطل مىداند و راه اثبات را فقط در عقل و مجردات مىبيند. kouroshe_kabir19th March 2007, 07:16 AMزنون 430-355 پ-مکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند از زنون اطلاعات زيادى در دسترس نمى باشد .منابع اصلى اطلاعات در باره زنون ارسطو و گفتگوهاى او با پارمنيدس كه توسط افلاطون تنظيم شده است م سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 788]
صفحات پیشنهادی
فلسفه ( راهنمایی و اموزش )
10 مارس 2007 – فلسفه ( راهنمایی و اموزش )-kouroshe_kabir10th March 2007, 07:42 AMچند توصیه برای دوستان مبتدی : 1 شما اولین گام و در واقع مهمترین گام را برای ...
10 مارس 2007 – فلسفه ( راهنمایی و اموزش )-kouroshe_kabir10th March 2007, 07:42 AMچند توصیه برای دوستان مبتدی : 1 شما اولین گام و در واقع مهمترین گام را برای ...
رئيس سازمان پژوهش آموزش و پرورش:راهنماي دروس قرآن و ديني در نظام - واضح
گروه اجتماعي: محمديان امروز در تشريح عملكرد سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزش و پرورش گفت: راهنماي دروس قرآن، ديني، فلسفه، منطق و زبان ادبيان فارسي تدوين شده ...
گروه اجتماعي: محمديان امروز در تشريح عملكرد سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزش و پرورش گفت: راهنماي دروس قرآن، ديني، فلسفه، منطق و زبان ادبيان فارسي تدوين شده ...
طرح تعميم فرهنگ رانندگي و آموزش آن در مدارس
طرح تعميم فرهنگ رانندگي و آموزش آن در مدارس فلسفه راهنمايي و رانندگي و ضرورت آشنايي مردم به آن و كسب مداركي دال بر تأييد صلاحيتهاي رانندگي تحت عناويني ...
طرح تعميم فرهنگ رانندگي و آموزش آن در مدارس فلسفه راهنمايي و رانندگي و ضرورت آشنايي مردم به آن و كسب مداركي دال بر تأييد صلاحيتهاي رانندگي تحت عناويني ...
آموزش فلسفه به کودکان
ایدهها ، روشها و قلمرو سنی که برای آموزش فلسفی تبیین شده ، بحدی جالب توجه است ... میشود) غیر از کتابهای راهنمای معلمان به تدوین کتابهای مفیدی بعنوان متن درسی ...
ایدهها ، روشها و قلمرو سنی که برای آموزش فلسفی تبیین شده ، بحدی جالب توجه است ... میشود) غیر از کتابهای راهنمای معلمان به تدوین کتابهای مفیدی بعنوان متن درسی ...
آموزش فلسفه به دانش آموزان دوره ابتدایی
نيازهاي اجتماعي و فرهنگي دانش آموزان كتاب فارسي دوره راهنمايي را مورد بازنگري قرار ... آموزش درس فلسفه در دوره ابتدايي منطور از فلسفه به معناي كلي و مطلق آن نيست .
نيازهاي اجتماعي و فرهنگي دانش آموزان كتاب فارسي دوره راهنمايي را مورد بازنگري قرار ... آموزش درس فلسفه در دوره ابتدايي منطور از فلسفه به معناي كلي و مطلق آن نيست .
راهنمایی برای فلسفه ذهن
راهنمایی برای فلسفه ذهن-اندیشه - گزارشی از نشست هفتگی شهر کتاب که به نقد و بررسی کتاب «فلسفه ذهن: یک راهنمای مقدماتی» اثر ایان ریونزکرافت اختصاص داشت محمد نجفی: نشستی که اختصاص داشت به نقد و بررسی ... آموزش فلسفه به کودکان.
راهنمایی برای فلسفه ذهن-اندیشه - گزارشی از نشست هفتگی شهر کتاب که به نقد و بررسی کتاب «فلسفه ذهن: یک راهنمای مقدماتی» اثر ایان ریونزکرافت اختصاص داشت محمد نجفی: نشستی که اختصاص داشت به نقد و بررسی ... آموزش فلسفه به کودکان.
آموزش درس فلسفه در دوره ابتدايي
آموزش درس فلسفه در دوره ابتدايي منطور از فلسفه به معناي كلي و مطلق آن نيست بلكه ... در سال تحصيلي جاري در محتواي كتاب فارس سال اول راهنمايي برخي شهرستانهاي ...
آموزش درس فلسفه در دوره ابتدايي منطور از فلسفه به معناي كلي و مطلق آن نيست بلكه ... در سال تحصيلي جاري در محتواي كتاب فارس سال اول راهنمايي برخي شهرستانهاي ...
بهترین کتابهای آموزش قرآن برای دانشآموزان
شايد شما تا به حال پاره کردن کتاب ها را پس از امتحان آخر سال در مدارس راهنمايي ... فلسفه آموزش لذت بخش آموزش لذت بخش رويکردي است که در آن دانش آموزان و .... در آموزش ...
شايد شما تا به حال پاره کردن کتاب ها را پس از امتحان آخر سال در مدارس راهنمايي ... فلسفه آموزش لذت بخش آموزش لذت بخش رويکردي است که در آن دانش آموزان و .... در آموزش ...
درددل یک معلم به مناسبت حذف مقطع راهنمایی
اقای وزیر ها ی اموزش وپرورش : این روز ها هم که در نبود ، سند ملی اموزش وپرورش و فلسفه مصوب تعلیم وتربیت وبرنامه درسی ملی ،از حذف راهنمایی و امدن پیش دبستانی و ...
اقای وزیر ها ی اموزش وپرورش : این روز ها هم که در نبود ، سند ملی اموزش وپرورش و فلسفه مصوب تعلیم وتربیت وبرنامه درسی ملی ،از حذف راهنمایی و امدن پیش دبستانی و ...
حذف مقطع راهنمایی یک امر ضروری بود
حذف مقطع راهنمایی یک امر ضروری بود-وبلاگ > نصیری، سعد اله - سعدالله نصیری از سالهای گذشته تاکنون به این ... بخصوص در بحث های تربیتی و فلسفه تعلیم و ت. ... ظهور سند ملی آموزش مصادف با سرآغاز برنامه توسعه یا افق چشم انداز 1404 است.
حذف مقطع راهنمایی یک امر ضروری بود-وبلاگ > نصیری، سعد اله - سعدالله نصیری از سالهای گذشته تاکنون به این ... بخصوص در بحث های تربیتی و فلسفه تعلیم و ت. ... ظهور سند ملی آموزش مصادف با سرآغاز برنامه توسعه یا افق چشم انداز 1404 است.
-
گوناگون
پربازدیدترینها