واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > سلحشور، یزدان - یک-قبلا اسم اش بود شعر عاشورایی و قبل از آن هم، شعر اهل بیت(ع)؛ حالا می گویند شعر آیینی. ما که به اسم کاری نداریم مهم جایگاه هنری و اجتماعی آن است که به نظر می رسد کم کم دارد از آن جایگاه و پایگاه قدمایی اش عدول می کند دو-سینمای مصر چرا توانست در عین تحریم های غرب در دوره ی جنگ با اسرائیل، نه تنها سر پا با یستد بلکه در خارج از مرزهای خود ودر کل خاورمیانه بازار فروش داشته باشد؟ یک-قبلا اسم اش بود شعر عاشورایی و قبل از آن هم، شعر اهل بیت(ع)؛ حالا می گویند شعر آیینی. ما که به اسم کاری نداریم مهم جایگاه هنری و اجتماعی آن است که به نظر می رسد کم کم دارد از آن جایگاه و پایگاه قدمایی اش عدول می کند و مدرن گرایی جوانانه صورت وسیرت تازه ای به آن بخشیده.خب، این خوب است یا بد؟ شعر آیینی هم می تواند همچون هر شعر دیگری خود را به روز کند اما اول باید دید وجه تفارق این «گونه» با«گونه» های دیگر در چیست؟ شعر آیینی ، شعری ایدئولوژیک است بنابراین تا موقعی که به رویکردهای ایدئولوژیک اش پایبند است توان مکالمه با مخاطبانش را داراست وموقعی این پایبندی دچار «گریزعصر مدرن از پایبندی ها» می شود دیگر صرفا با شعری مثل گونه های دیگر شعری مواجهیم یعنی فی المثل دیگر نمی شود در سوگواری عاشورا از آن استفاده کرد با آن سینه زد یا حتی گریه کرد. اتفاق بعدی کاملا به وضوح نشان می دهد چرا مردم می روند سراغ شعرهای محتشم ویغما و سرمد وحتی آثار پر دست انداز حیطه ی مرثیه گویی[متعلق به نیم قرن اخیر] که برخی شان نه تنها دچار اشکال در وزن و قافیه اند که در مواجهه با زبان، آن قدر مسامحه کارند که ابیات، یا نامفهوم اند یا مخل شرح واقعه ای چون کربلا. این رویکرد جدید در شعر عاشورایی نه تنها ارتباط ادبیات با مخاطبان این گونه ی شعری را مستحکم تر نکرده که تولیدات جدید این حوزه را هم از مردم وخواسته ها شان ،دور و به جوایز رسمی ادبی نزدیک کرده است. از طرف دیگر، سری دوزی این آثار ،تنوع و تازگی را از آن ها دریغ می کند و اندک مخاطبان تازه شان را هم به این نتیجه می رساند که نه شعرهای چند صد شاعر جوان را، که شعر های یک نفر را می خوانند! دوستان جوان! نمی گویم سعی کنید در مدتی کوتاه ، فقط برای دل تان بگویید نه برای جایزه، می گویم اگر برای رضای خدا می گویید برای رضای خدا، همین الان مسیرتان را عوض کنید! دو-سینمای مصر چرا توانست در عین تحریم های غرب در دوره ی جنگ با اسرائیل، نه تنها سر پا با یستد بلکه در خارج از مرزهای خود ودر کل خاورمیانه بازار فروش داشته باشد؟مطمئنا فقط برای بازسازی های هایش از جیمز باند ودراکولا و مومیایی نبود چون اصل این آثار در دهه های پنجاه و شصت میلادی با تبلیغات و امکانات وسیع در خاورمیانه روی پرده ی سینماها بود! موفقیت سینمای مصر در این دوره مرهون فیلم های تاریخ اسلام اش بوده که بازاری جدید را برایش تدارک دیده و حالا هم این بازار با انبوه سازی آثار تاریخ اسلام در تلویزیون، هنوز به حیات اش ادامه می دهد.به نظر تان اگر مصری ها مثل ما ایرانی ها مقید و معتقد به واقعه ی کربلا بودند تا به حال چند فیلم در این باره ساخته بودند؟ ما چند فیلم ساخته ایم؟ هنوز هم مجبوریم هی «روز واقعه» را نشان بدهیم و اگر از نسخه های رنگ ورفته ی «سفیر» واهمه نداشتیم آن را هم مثل دهه ی شصت شمسی، پشت سر هم نشان می دادیم. هنوز پس از سه دهه ما برای ماه محرم مان آن قدر فیلم نداریم تا مدیران سالن های نمایش، عزای تعطیلی یا نیمه تعطیل بودن سالن های خود نگیرند. نمی توانستیم با برنامه ریزی درست، هر سال لااقل 5 فیلم در این حوزه داشته باشیم نمی توانستیم مثل ژانر «دفاع مقدس»، یک ژانر بومی دیگر هم در این حوزه داشته باشیم تا مردم در این روزها با سینما قهر نکنند؟ می دانید چه بازار ارژینالی را در خاورمیانه از دست دادیم تا سینمای ترکیه،سینمای مصر و سینمای امریکا استفاده اش را ببرند؟اگر قصد «دنیا» داریم از سینما، باید برویم به همین سمت واگر قصد آخرت داریم...هم!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 618]