واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: براستی چرا آثار سائول استاینبرگ آن قدر قابل اهمیتاند که برای واشکافی و بررسی کاریکاتور ایران، به چنین قیاسی با آن دست زدهام؟... بهانه صدوسیزدهمین سالروز انتشار نشریه سمپلی سی سی موس پیشتر، در مقالهای با عنوان از روزنامه تا سینة دیوار1، در بررسی زمینه پیدایش کاریکاتورهای نمایشگاهی در ایران، اشاره کردم، «در زمانی که سائول استاینبرگ، با تحول در کاریکاتور و با درکوبرداشت از عنصر بصری خط، این هنر را به مفهومی معاصرتر نزدیک کرده بود، در ایران هنوز نشریهای به نام چلنگر منتشر نمیشد!» چلنگر، که کاریکاتوریستهایی نظیر بیوک احمری و غلامعلی لطیفی با آن همکاری داشتند، در زمستان 1329، منتشر شد. به گفته غلامعلی لطیفی، که اولین اثرش در 20 شهریور 1331، در چلنگر منتشر شد، این نشریه «روزنامه نوظهوری بود که در شکل و محتوا با معیارهای رایج روز، به کلی تفاوت داشت و، علاوه بر پیروی کامل از سیاستهای حزب توده، زبان و نگرش متفاوت و بخصوص کاریکاتورهای محکمی داشت.» در آن زمان- همان طور که در نشریه چلنگر به آن اشاره شده- در برخی از موارد، کاریکاتوریستها از روی آثار هنرمندان خارجی کپی میکردند و آنها را با امضای خود به چاپ میرساندند.2 بنابراین، قاطعانه باید گفت: چلنگر بر رشد کاریکاتور فکاهی ایران تأثیر به سزایی داشته است. اما نمیتوان این حقیقت را نادیده گرفت که: ورود کاریکاتور معاصر، از جنس آنچه در اروپا در حال پوستاندازی و بلوغ بود، نزدیک به دو دهه، پس از انتشار اولین شماره چلنگر، به درازا کشید. براستی چرا آثار سائول استاینبرگ آن قدر قابل اهمیتاند که برای واشکافی و بررسی کاریکاتور ایران، به چنین قیاسی با آن دست زدهام؟ استاینبرگ، 1914، در رومانی به دنیا آمد و پس از گذراندن رشته روانشناسی در دانشگاه بخارست (1932)، به ایتالیا رفت و در آنجا از رشته معماری فارغالتحصیل شد. نُه سال بعد به امریکا رفت و از 1941 به این طرف به طراحان مجله نیویورکر پیوست. از این تاریخ به بعد است که به شهرت فراگیر دست مییابد. در واقع، تأثیری که آثارش بر کاریکاتور جهان میگذارد، آن قدر است که وی را گشاینده فصل جدیدی در کاریکاتور مینامند. استاینبرگ، از اولین هنرمندان کاریکاتوریستی است که راهش را از کاریکاتورهای متداول نشریات انتقادی و سیاسی سوا کرد و، با توجه به عنصر خط و با به تصویر کشیدن مفاهیمی بر اساس عناصر بصری، کاریکاتورهایی خلق نمود که در نوع خود منحصر به فرد بودند. در مجموعه آثار او کاریکاتورهای فراوانی وجود دارد که در آنها یک لکهرنگ، خط صاف یا منحنی، نقش اول داستان را بر عهده دارند یا موضوع، با توجه به عناصر بصری و مفاهیم بصری مرتبط، با آن خلق شدهاند. اما، برای توجیه کوششهای استاینبرگ، میبایست نگاهی هم به سنت کاریکاتور اروپا در سالهای بین دو جنگ بیندازیم. برای این کار مناسبترین گزینه نشریه سمپلیسیسیموس3 است. صدوسیزده سال پیش (فروردین 1275/ آوریل 1896)، اولین شمارة نشریه سمپلیسیسیموس در آلمان منتشر شد. آلبرت لانگن- سردبیر نشریه سمپلیسیسیموس و مدیر انتشارات لانگن- کسی بود که شناخت عمیقی از ادبیات کهن آلمان داشت. لانگن، تصویر سگ قرمزی را از نژاد بولداگ به عنوان نماد نشریه برگزید (تصویر سگ غُرندهای که زنجیرش را پاره کرده و به بیننده، با حالتی تهدیدآمیز، خیره مانده است). توماس تئودور هاینه، طراح این نماد، از اولین کاریکاتوریستهایی بود که به نشریه سمپلیسیسیموس پیوست. از هنرمندان دیگر میتوان به ادوارد تونی، اولاف گولبرانسون، برونو پائول، رودلف ویلکه، فردیناند فُن رایزینک، ویلهلم شولتز، کارل آرنولد، جورج گروس، مارسل فریشمان، ... اشاره کرد. سمپلیسیسیموس، نشریهای قدرتمند و مؤثر بود که نویسندگان مطرحی با آن همکاری میکردند؛ از جمله: آناتول فرانس، اوگوست استریندبرگ، توماس مان، هاینریش مان، راینر ماریا ریلکه و هرمان هسه. در بین آثار هنرمندان این نشریه، که همگی دانشآموختگان مدارس هنری بودند، میتوان تأثیر گراورسازی آلمان، طرحهای کندهکاری و کار روی چوب را دید. همچنین تأثیر هنرمندانی نظیر هانری تولوز لوترک، چاپگر و نقاش وقایع ناب اجتماعی (1864- 1901)، آدولف منتسل، نقاش واقعگرا (1815- 1905)، فلیکس والوتون، چاپگر، نقاش و عضو گروه نبیها (1868- 1925) و ماکس کلینگر، چاپگر، نقاش و مجسمهساز موضوعات خیالی و تاریخی (1857- 1920) را میتوان یافت. ظهور سبکهای هنری مانند اکسپرسیونیسم، که با زمان انتشار نشریه مصادف بوده است، بر کار هنرمندان این نشریه تأثیر گذاشته است. «کارهای تصویرگری در سمپلیسیسیموس، قبل از این که، به طور کامل، به کاریکاتور نزدیک شود، کارهای پرقدرت در طراحی و گرافیک با شیوه برداشتی ناتورالیستی است. تونالیته رنگ، ارزش هاشورها، سایهروشنها، استفاده از رنگهای خاکستری، رنگ زرد سوخته مایل به قهوهای و خطهای قوی در حاشیه دور طراحیها از ویژگیهای این آثار است. در سمپلیسیسیموس میتوان کاربرد سیاهقلم بر روی زینک را دید. نمونههایی از این طرحها، با کنتراست بسیار قویِ بین رنگها، به حالت پوستر درآمده است.»4 با دیدن آثار هنرمندان این نشریه، بیش از آنچه شاهد طنز و اغراق در فیگورها باشیم، با آثاری روبهرو میشویم که بیشباهت به یک نقاشی تاموتمام نیست. آثاری که ترکیببندی نقاشانه، طراحی فیگوراتیو و رئالیستی و خطوط محکم و قویشان، سوژههای تلخ و گزنده این آثار را باورپذیر کردهاند. در زمان انتشار این نشریه، هنرمندان و نویسندگان سمپلیسیسیموس شاهد وقوع جنگ جهانی اول بودند. جنگی که از سوی کشور خودی (آلمان) به راه افتاد. تا 1933، که آخرین شماره این نشریه منتشر شد، وقایع بسیاری اتفاق افتاد که میتوان آنها را در کاریکاتورهای این نشریه به تماشا نشست. 1933، سال ظهور نازیسم و به قدرت رسیدن هیتلر است. هرچند هنرمندان این نشریه نسبت به ظهور نازیسم هشدار داده بودند، اما، این هشدارها هم نتوانست مردم جهان را از جنگی مهیب، که هفت سال بعد اتفاق افتاد، در امان بدارد. این نشریه را باید سندی قابل اعتنا از چهار دهة پرهراس از زندگی مردم قرن بیستم دانست. ثبت وقایعی نظیر مقدمات جنگ جهانی اول، تبعات ناشی از جنگ و بحرانهای متعدد، تشکیل جمهوری وایمار و مقدمات ظهور فاشیسم اسنادی هستند که تاریخ جهان را با تمامی حماقتها، آرزوها، سرابها و امیدهایش به ما مینمایاند. اگر از تفاوت طراحی، دغدغههای تکنیکی و تنوع تجارب تجسمی بین کاریکاتورهای سمپلیسیسیموس و استاینبرگ صرفنظر کنیم، مهمترین تفاوت را باید در توجه به انسان دانست؛ به این معنا که: اگر کاریکاتور سنتی در پی هجو و به تصویر کشیدن ناکامیهایی مثل جنگ، اقتصاد، فاشیسم، بیکاری و گرسنگی بود تا بر اذهان عمومی و عاطفة جمعی تأثیر بگذارد، در عوض، استاینبرگ با ریشخندی فلسفی به خود انسان، حماقتها، آرزوها، افکار، توهمات و سرگشتگی او را به تصویر کشید؛ کاری که تا پیش از او متداول نبود. آثار استاینبرگ را به دفعات دیدهایم. کاریکاتورهایی که، بیش از هر چیز، به مبانی زیباییشناسی مکاتب هنری قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، پایبند بودند. پینوشت 1- تندیس، شمارة 116، 25 دی 1386، صص 14 و 15. 2- برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به: سالنامه گلآقا، سال چهارم، 1373، و معرفی یک نشریه طنز: چلنگر، مراد محبی، صص 50 – 81. 3. Simplicissimus. 4- کاتالوگ نمایشگاه سمپلیسیسیموس در تهران، 1 تا 10 دی 1379. ناشر: مؤسسه گلآقا. تهیه شده توسط: مجله تندیس /سیدامیر سقراطی /culture اختصاصی مطالب پیشنهادی: میخواهم باور کنم فرناندو برایس و طراحی انقلابی وینچنزو بیانكینی زیباترین چشمها را داشت میركوایلیچ؛ تصویرسازی كه گرافیست شد كار روشنفكری و كار تجسمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]