واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: پرسمان « عرفان كيهاني » !
سيدمجتبي مجاهديان
چندي پيش دانشجويي پرسشي درباره « عرفان كيهاني » طرح نمود. در پاسخ مقاله ذيل را تحرير و برايش ارسال كردم . اينك مشروح آن پرسش و پاسخ پيش روي شماست :
پرسش
مي خواستم از شما درباره عرفان كيهاني بپرسم . بنيانگذار اين عرفان فردي به نام « استاد م ـ ط » است كه دو كتاب با عناوين « عرفان كيهاني (حلقه ) » و « انسان از منظري ديگر » دارد. چون مي خواستم در اين مورد از افراد صاحب نظر بپرسم مي خواهم نظر شما را در اين باره بدانم . چقدر صحت اين عرفان را تاييد مي كنيد آيا اصلا ادعاهاي اين فرد قابل قبول هست خواهشمندم در اين رابطه من را راهنمايي بفرماييد.
پاسخ
دوست عزيز! در ابتدا از اعتماد و حسن ظن شما سپاسگزارم و از بابت دقت نظرتان در پرسش از ماهيت چيستي و چرايي اينگونه گروه هاي ناشناخته و محافل معنوي نوپديد تا دستيابي به حقيقت امر به شما تبريك مي گويم . پرسش شما را در چند بخش پاسخگو خواهم بود :
برخي مدعيان فرقه هاي معنوي نو ظهور و روشنفكران عارف نما براي تحت تاثير قرار دادن مخاطبان سعي در القاي ادعاهاي خود با ظواهر موجه علمي دارند; مانند « انرژي درماني « فرا درماني » واژه درماني « كيهان درماني » و نيز « عرفان كيهاني » !
آقاي « م ـ ط » مبلغ عرفان كيهاني مدعي دستيابي به « شعور كيهاني » است . وي شعور كيهاني را عبارت از لايه محافظ و حلقه ايمني مي داند كه انسان مي تواند به سبب ارتباط مستقيم با خداوند صاحب آن شود و دارنده آن مي تواند با استفاده از اين لايه افراد بيمار را درمان كند! هرچند پيش از اين نيز كساني چون « پائولو كوئيلو » در كتاب « كيمياگر » (ص 8 ) اصطلاح « روح كيهاني » را عنوان كرده بودند اما « م ـ ط » در كلاس عرفاني خود كه پس از واريز كردن مبلغ 50 هزار تومان توسط مريد به حساب او تشكيل مي شود(!) مي گويد : « انسان موجود پيچيده اي است و درمان او بسيار پيچيده تر كه نياز به يك نوع نيروي فوق العاده و يك هوشمندي برتر دارد كه ما اسم آن را « شبكه شعور كيهاني » گذاشته ايم » . او با طرح شعور كيهاني و سعي در بهره گيري از آن مدعي « فرا درماني » و دستيابي به « طب مكمل » شده و ادعا مي كند كه حضرت عيسي (ع ) نيز از همين روش در زنده كردن مردگان استفاده كرده بود! او مدعي شفا دادن بيماران لاعلاج و حتي مادرزادي است !
روش فرا درماني وي در سه بخش : « راه دور راه نزديك و درمان هاي كمكي » خلاصه مي شود كه مطابق آن شركت كنندگان مي توانند با اسكن كردن (لمس و مالش ) فرد درمانگير (بيمار) به وسيله دست دادن (!) و قرار دادن دست در محل درد به بيمار كمك كنند! اين مهندس مدعي در كلاس هايش به مريدان القا مي كند : « ما از امشب يك ارتباط از راه دور با هم داريم يعني همه شما در يك ساعت مشخص با من ارتباط برقرار مي كنيد و بعد مسافت نيز در اين ارتباط هيچ معنا و مفهومي ندارد » (!) به اين ترتيب وي و شاگردانش كلاس هايي تحت عنوان « عرفان كيهاني » در تهران كرج همدان نظر آباد و چند شهر ديگر برگزار كرده و سايت ها و وبلاگ هاي تبليغي چندي در فضاي مجازي راه اندازي كرده است . تنها كافي است با خواندن گزارش يكي از كلاس هاي آنها پي به آثار سو اخلاقي و نتايج بد رواني آموزه هاي اين مهندس مدعي بر شاگردانش برد : « وي در يكي از جلسات و آموزش اسكن (تماس و لمس ) بيماري ها از شاگردان خود درباره فعاليت هايشان مي پرسد. يكي از خانم هاي حاضر در جلسه كه آرايش غليظي داشت مي گويد استاد من از اصل غافلگيري استفاده كردم و آزمايش را در مورد يك فرد بيمار (درمان گير) انجام دادم و درمان گير پس از اسكن (تماس ) دستهايم گفت تو گذشته مرا جلوي چشمم آوردي و كتفم گرم شده است (!) او مي خواست به من حمله كند و به من گفت در گذشته من يك مار بودم و مي خواهم تو را گاز بگيرم (!) و سپس عنوان كرد كه تمام دردهايش كم شده است . (خنده حضار) (ويژنامه كژراهه ص 9 اسفند 86 )
نقد
1 ـ نكته حائز اهميت آن است كه بر اساس آموزه هاي دين مبين اسلام ملاك حقانيت يك ادعا انطباق آن با سنجه هاي مورد تائيد « دين » و « عقل » است . دو چشم بيناي عقل ملازم شرع و نقل (اعم از كتاب و سنت ) محك راستي آزمايي هر ادعايي است . پيامبر عظيم الشان اسلام (ص ) وظيفه مسلمانان را هوشياري دانسته و بر اين نكته پاي مي فشرند كه حتي آنچه از ما معصومين (ع ) نقل مي شود را با محك قرآن بسنجيد و در صورت عدم انطباق با تير آن را بر دل ديوار بدوزيد. پس ملاك و ميزان در رد و يا قبول يك ادعاي معنوي صرف تاييد و مقدمه زدن فلان آقا بر صورت مكتوب آن نمي تواند باشد.
2 ـ مدعي عرفان كيهاني در اولين گام ناگزير از پاسخگويي به چند پرسش ساده ذيل است :
اولا) فارغ از راستي آزمايي و سنجش ميزان درستي گفته ها و بر فرض صحت ادعاهاي علمي تجربي و پزشكي ايشان بايد بگويد كه اساسا انرژي درماني فرا درماني طب مكمل كيهان درماني و شعور كيهاني چه ربطي به « عرفان » دارند كه تركيب نامانوس « عرفان كيهاني » را بر آن نهاده اند ! در خوشبينانه ترين صورت شايد بتوان اثبات كرد كه اين ادعاها فرايندي پزشكي تجربي براي درمان امراض جسمي و يا رواني بيماران و در جهت تسلط آرامش و تمدد اعصاب درمانگيران و يا در مجموع « نظريه اي روانشناسي » مي باشد اما مگر هر نظريه روانشناسي را مي توان عرفان ناميد ! مگر در بستر اسلام و به ويژه در حوزه شفاف تشيع « عرفان » مفهوم مراد و تعريف خاص و مشخصي ندارد ! ثانيا) آيا مي توان عرفان را به صرف دريافت 50 هزار تومان (!) ولو از جنس آن خانم بزك كرده به ديگران منتقل كرد ! آيا هر شخصي با پرداخت مبلغي مشخص مستعد فراگيري و طي طريق عرفاني خواهد شد ! آيا در طول تاريخ اسلام عارفان در قبال دريافت پول و اجرت مادي به نشر آموزه هاي ناب اسلامي و اسرار ناگفته الهي و رموز هستي به ديگران مشغول بوده اند يا اينكه به ظرفيت زمينه مرتبه استعداد توان تشرع تعهد و شوق طالب توجه داشته اند ! منش و روش اوليا الله و سلوك بزرگاني كه نام آنها در تاريخ عرفان اسلامي شيعي ثبت است اينگونه نبوده و نيست ! عرفاي بالله از دكان داري و تجارت از راه معنويت و سوداگريهاي مادي به نام دين و عرفان مبري بوده و اصولا ادعايي نداشته اند كه به مرتبه اي رسيده اند;
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و دهانش دوختند
ثالثا) آيا مي توان با تشكيل كلاس هاي مختلط با شركت خانم هاي جوان با وضع زننده در كنار پسران چشم دريده به خدا رسيد و با عشوه هاي زنانه و پزهاي روشنفكر مابانه روح و روان را صيقل داد ! مگر طبق آموزه هاي ديني همنشين انسان نشانه اي از وجود انسان نيست آيا سفارشات اكيد اوليا دين بر پرهيز از تشكيل و شركت در مجالسي كه شئونات اسلامي و حياي انساني بهايي ندارند به ما نرسيده اند ! مگر فقهاي عاليقدر شيعه به عنوان مرزبانان بيدار آئين مراودات بي پرده و دريده مرد و زن عجنبي را حرام ندانسته اند !
شبه عرفان هاي منهاي شريعت
الف ) بشر همواره در جستجوي پاسخ پرسش هاي اساسي خود است تا دنيا را براي خود معنادار كند. امروزه واقعيتي به نام « خلا معنويت » در زندگي انسان مدرن علي رغم اثبات واقعيت اميد بخش عطش شديد انسان معاصر به حقايق ماوراي طبيعت آسيب هاي جدي را نيز با خود به همراه دارد; يعني هم دست افراد گروه ها و قدرت هاي فرصت طلب را براي بهره برداري و سو استفاده از اين احساس نياز معنوي بازمي گذارد و هم دلخوشي و تشبث به هر سرابي را براي اين انسان تشنه توجيه مي كند. در اين روزگار بعضا نسل تشنه معنويت نادانسته عطش خود را با سراب هاي عرفان نما فرو مي نشاند. اين مسئله تنها مختص به ايران نيست بلكه بنا به گزارش ميلتون پركارترين محقق در حوزه جامعه شناسي اديان نوپديد گريبانگير غرب نيز شده است آنجا كه مي نويسد : « بيش از دو هزار فرقه معنويت گرا در آمريكا و بيش از دوهزار جريان معنويت جو در اروپا هست كه درصد كمي از آنها مشتركند . » (حميدرضا مظاهري سيف عوامل پيدايش معنويت هاي نوظهور ماهنامه موعود ش 89 )
براي تفنن هم كه باشد اصطلاح « مدعيان دروغين » يا « عرفان هاي مدرن » و يا « معنويت هاي مجازي » را در اينترنت جستجو كنيد تا با انبوهي از آمار اخبار افراد و گروه هاي مدعي در صفحات سايت ها و خبرگزاري ها برخوريد . بنا بر آخرين گزارش رسمي نيروي انتظامي « بيش از 50 فرقه و گروه تخديري به ايران وارد شده كه نيمي از آن ها فعال اند و قريب 200 عنوان كتاب تاليف ترجمه و چاپ و توزيع » كرده اند . (جانشين فرماندهي نيروي انتظامي خبرگزاري فارس .87 6 26 )
ب ) تجربه ثابت كرده است كه نتيجه و نهايت شبه مكاتب عرفاني و معنويت هاي مجازي تنها يك نوع معنويت گرايي زميني (نه آسماني ) است ; يعني به سمت نوعي از تجربه هاي شبه معنوي و نهايتا فراتر از توان انسان معمولي مثل هيپنوتيزم و يوگا و مديتيشن سوق پيدا مي كنند كه در آنها بيش از هر چيز « فردگرايي افراطي » « درون گرايي » و تكيه بر استعدادهاي دروني بشر به چشم مي خورد نه معنويت و عرفان ! در فرهنگ ما بكارگيري لفظ « عرفان » عرفان اسلامي شيعي با مولفه هاي خاص آن را تداعي مي كند نه هر نوع گرايش غير طبيعي را. شبه عرفان هاي زميني مانند « عرفان كيهاني » اغلب انسان را به واكاوي درون خود براي دستيابي به انرژي و استعداد ذخيره در آن سفارش مي كنند تا او را در دفع مشكلات جسمي و گرفتاري هاي زندگي و دستيابي به آرامش عميق كمك كنند; هر چند كه در بيشتر مواقع انسان سرگشته در اين اوهام و ادعاها مانند خوانندگان حرفه اي كتاب هاي « پائلوكوئيلو » « اشو » « كريشنامورتي » « كارلوس كاستاندا » كه نويد بخش آرامش و تعالي هستند بعد از طي مسافتي خود به پوچ گرايي معرفت شناختي مي رسند; چرا كه اساسا اين مكاتب در پي پايه ريزي مباني معرفت شناختي نيستند. پس در واقع مي توان گفت كه اغلب اين مكاتب بيشتر به « نظريه هاي روان شناسي » شباهت دارند تا عرفان ناب اسلامي با ويژگي هاي خاص آن . (فصلنامه كتاب نقد ش 45 زمستان 1386 مقاله هاي : سحر و جادو در آثار پائولوكوئيلو و آرامش پايدار كتاب « آفتاب و سايه ها » دكتر محمد تقي فعالي )
ج ) در يك تقسيم بندي كلي مي توان اهداف و انگيزه هاي مدعيان نحله هاي شبه عرفاني را به : « انگيزه هاي شخصي » و « اهداف گروهي و تشكيلاتي » (كه اغلب مستقيم و يا غير مستقيم داراي رگه هاي وابستگي سياسي هستند) تقسيم كرد. مي توان موارد ذيل را از اهم اهداف و انگيزه هاي مدعيان فرق نوظهور معنوي برشمرد :
1 ـ كسب شهرت و آوازه
2 ـ كسب ثروت و سودجويي از افراد ساده لوح
3 ـ شهوتراني و سو استفاده جنسي به ويژه با اغفال زنان و جوانان
4 ـ احساس خود برتربيني خود ديگربيني الينه شدن قدرت طلبي و مريد پروري ; معمولا اين نوع مدعيان بيماران رواني هستند كه دچار تخيل و توهم شده
5 ـ جبران شكست هاي زندگي و پايان دادن به سرخوردگي هاي گذشته و پاسخ به عقده حقارت
6 ـ جبهه گيري و ضديت با دين مذهب و نظام اسلامي
7 ـ تشكيل شبكه هاي فساد اخلاقي باندهاي توزيع مواد مخدر ايجاد گروه هاي ضد اجتماعي مانند سرقت قتل و تسويه حساب هاي شخصي و گروهي
8 ـ تشكيل شبكه هاي سياسي امنيتي براي ايجاد اغتشاش و انجام عمليات هاي خرابكارانه در كشور با هدايت و حمايت دشمنان نظام . (بازخواني پرونده متمهدين ماهنامه معارف شماره 59 )
د) درباب شگردهاي جذب مدعيان و مبلغان گروه مدعي بايد يادآور شد كه آنها بسته به موقعيت امكانات و اهداف خود هم از « روش فردي » چهره به چهره و هم از « روش هاي سازماني » با تعيين سرگروه ها و حلقه هاي رابط به جذب مريد مشغولند. در مجموع روش ها و شگردهاي تاثير گذاري اين جماعت به قرار ذيل مي باشند :
1 ـ شناسايي و جذب افراد ساده لوح و زودباور
2 ـ تامين مايحتاج مريدان و تطميع جوانان با پول مواد مسكن و تامين اسباب عيش و نوش آنها
3 ـ تشويق جوانان به ارتباطات آزاد جنسي و تن پروري ; مانند برگزاري جلسات فساد اخلاقي و اردوهاي مختلط و توصيه به زنان براي كشف حجاب در مراسمات خود
4 ـ دادن اذكار و اوراد غير ماثور و ختومات عجيب و غريب و توزيع دستورالعمل هاي غيرشرعي و به ظاهر جذاب
5 ـ چشم بندي كف بيني رمالي و انجام امور خارق العاده و يا غير عادي نما مانند احضار اجنه و تسخير ارواح
6 ـ ادعاهاي گزاف و دروغ پردازي هاي بزرگ مانند : ادعاي كرامت و معجزه ادعاي دانستن اسرار و رموز هستي و كشف اسرار و رازهاي مگو تسلط بر علوم غريبه و دانستن خواص حروف و اعداد و جداول
7 ـ خواب سازي و يا تعبير خواب هاي مريدان به شكل جذاب و دلخواه
8 ـ لفاظي و سخنوري و سو استفاده از قدرت بيان خود در جذب مخاطب
9 ـ تفسير به راي قرآن و منابع مذهبي و بدعت در انجام مناسك ديني و صدور فتواهاي من درآوردي مانند خواندن نماز به زبان فارسي و يا ترك كامل آن در مواقع تشخيص مراد
10 ـ انتقال حس شخصيت كاذب به مريدان مانند دادن سفارت و ماموريت هاي خاص به هر مريد
11 ـ ادعاي شفاعت گناهان و شفاي امراض صعب العلاج
12 ـ ادعاي ارتباط و وابستگي به نهادهاي حوزوي قضايي امنيتي و انتظامي و ديگر مراكز موجه نظام براي جلب اعتماد مريدان
13 ـ ادعاي ايصال آسان و بدون زحمت مريدان به مقامات معنوي ; مثلا تنها با بيعت كردن و دستبوسي و تبعيت بي چون و چرا از مراد
هاـ تشكلات غير دولتي ـ با وعده كمك هاي مادي و دستگيري هاي معنوي . (بازخواني پرونده متمهدين ماهنامه معارف NGO 14 ـ نفوذ در شماره 59 ) .
در پايان براي آشنايي بيشتر با « برخي از مولفه هاي عرفان ناب اسلامي » مطالعه مقاله اي به همين نام در سايت « پرسمان » پيشنهاد مي شود.
جمعه 6 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 609]