واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: خسته از روزمره--گی--ها و روزمرگی--ها و فارغ از كنكاش--ها، شبی فرصتی دست داد تا بار ديگر با دوستان گردهم آييم و پاي صحبت استاد با يادی از روزهاي دانشجويی، دوباره و چندباره عشق را بشنويم و حديث مكرر عشق را . . .
خسته از روزمره--گی--ها و روزمرگی--ها و فارغ از كنكاش--ها، شبی فرصتی دست داد تا بار ديگر با دوستان گردهم آييم و پاي صحبت استاد با يادی از روزهاي دانشجويی، دوباره و چندباره عشق را بشنويم و حديث مكرر عشق را . . .
باري صحبت از روی جلد كتاب بود و تاريخچه و انواع و . . . پس از سخنان استاد، دوستی پرسيد كه گرافيك را چه سنخيتی با نقاشی است؟ و . . . استاد پاسخ گفت.
سخن به درازا مي--كشيد، اگر به تفصيل بحث می--شد. اما به راستي گرافيك را چه سنخيتی است با نقاشي؟ آيا گرافيك هم عرض نقاشی است يا نقاشی هم عرض گرافيك؟ كداميك هنرترند؟ و اصلاً هنر چيست؟ و آيا مي--توان صفت تفضيلی براي هنر قايل بود؟
همگان مي--دانند كه هنرها را مي--توان به انواع گوناگوني برشمرد، همچون هنرهای تجسمی، نمايشی، سينمايی، موسيقی و . . . يا هنرهای انتزاعي و هنرهاي واقع--نمايانه كه برخي از سبك--ها بر اين پايه--ها به--وجود آمده--اند. و برخي ديگر بين اين دو قطب. اما آنچه موجب نگارش اين نوشتار شد ديدن هنرها از پنجره--ای ديگر است، پنجره--ای آشنا كه نه بر شيشه--های آن غباري است و نه رنگي كبود.
مي--دانيم كه هنرهای گرافيك، معماری و طراحي صنعتی اگرچه كاربردی هستند، اما تحت شرایطی می توان آن--ها را جزء هنرهای زيبا هم برشمرد. شور و شعور، كشش و كوشش و حس و عقل نه تنها پايه--های همه--ی سبك--های هنری به حساب مي--آيند، بلكه شاخه--ها و رشته--های هنری هم خود منطبق بر اين پايه--ها هستند. در برخي هنرها انديشه كفه سنگين ترازو است و در برخي ديگر احساس. اما شالوده--ی همه مبتني بر عقل و حس ِ توأمان است كه بدون يكی از اين دو هیچ اثری هرگز هنر نخواهد بود.
هنرهای كاربردی هم با دو بال شور و شعور يا انديشه و احساس به اوج مي--رسند. البته در این--گونه هنرها قضيه متفاوت است.
محدوديت--هاي كاربردي بودن-- ِ هنری مثل گرافيك از همان ابتدا آغاز مي--شود. از هنگامي كه سفارش--دهنده به هنرمند ِ طراح موضوع ذهنی را سفارش مي--دهد تا هنگامی كه محصول عينی را تحويل مي--گيرد ـ اعم از جلد كتاب و مجله، پوستر، بسته--بندی و . . . ـ محدوديت--هاي بي--شماری بر سر راه است. سليقه--های متفاوت سفارش--دهنده يا سفارش--دهندگان، محدوديت--های قطع كاغذ، ليتوگرافي، چاپ، صحافی، محدوديت--هاي اجتماعي و عرفی و . . . كه هر كدام از اين بخش--ها خود از محدوديت--های ريز و درشت ديگري متشكلند و پرداختن به آنها از حوصله--ی اين نوشتار خارج است.
نقاش، آزادانه نقاشی مي--كند و بي--هيچ محدوديتی ايده و افكارش را در هر قطع و سطحي و بي--هيچ قيدی از جهت رنگ و فرم اجرا مي--كند و چون معمولاً مخاطبان محدودی دارد و كارش حتماً منتشر نمي--شود، مجبور نيست تن به سانسور و خودسانسوری دهد، در حالي كه در گرافيك ماجرا به گونه--ای ديگر است.
در هنر گرافيك به جای همه--ی اين آزادی--ها، محدوديت هست. ارزش يك اثر هنرمندانه گرافيكی هنگامی آشكار مي--شود كه ما به محدوديت--های اين هنر واقف باشيم. البته همچنان كه مي--توان در نقاشي، شعر، موسيقي و هنرهاي ديگر با ترازوی نقد آثار را سنجيد، در هنر گرافيك نيز مي--توان دست به نقد زد و سره را از ناسره بازشناخت. همه هنرمندان واقعي گرافيك اذعان دارند كه ناسره--ها و خزف--های اين هنر به دلايل متعدد بسيار زيادند. اهم آنچه اكنون دامنگير گرافيك امروز ايران است عبارتند از شيوه--گرايی و ارتجال. كه پرداختن به اين بخش--ها نياز به فراغتي ديگر دارد.
اما اگر نبودند معدودی هنرمند واقعی در اين رشته كه ايثارگرانه از حريم و حدود و اصالت اين هنر پاسداري كنند، اين هنر فرهيخته اكنون در محاق ابتذال و تكرار، در درون پوسيده بود.
كسانی كه با هر اثر خود نه تنها نياز سفارش--دهنده را برآورده مي--سازند بلكه هوشمندانه با تعهد و تغير، فرهنگ--سازی مي--كنند. هنرمندانی كه فراتر از موضوع پيش مي--روند، هنرمندان مؤلف يا طراحان گرافيك مؤلف.
مي--دانيم كه هنر گرافيك شاخه--های بسياري دارد و محصولاتی بي--شمار. نشانه (Sign)، صفحه--آراييLay Out)، بسته--بندی (Packaging)، تصويرسازی (illustration) اعلان ديواری (Poster)، دفترك (Bruchor)، كارنما (Catalog) و . . . از محصولات و شاخه--های هنر گرافيك هستند كه هر كدام از اين محصولات و شاخه--ها خود به بخش--هاي ديگری تقسيم مي--شوند.
تصويرسازی شايد همسايه--ترين بخش گرافيك با طراحي و نقاشي است و چون در بيشتر محصولات گرافيك حضوری فعال دارد مي----تواند ايستگاه مناسبی براي بحث اين نوشتار باشد.
در اين نوشته تصويرسازي را از جهت: الف) محتوا و موضوع ب) مخاطب پ) قالب و ت) بسترهای بروز و نمايش، بررسي مي--كنيم تا به مقصد راه يعنی "گرافيك مؤلف" يا "تصويرسازي مؤلف" برسيم.
الف) انواع تصويرسازی با توجه به محتوا و موضوع بر روی يك محور با دو قطب طبيعت--گرايی و انتزاع مي--تواند در حركت باشد.
اگر موضوع تصويرسازی علوم تجربی باشد، مثل زيست--شناسی و فيزيك و شيمی و . . . و هدف تصويرسازی نشان دادن درست اين موضوع--ها، براي تفهيم بهتر آن، طراح موظف است همانند يك دوربين عكاسی و اي بسا دقيق--تر از دوربين، عيناً موضوع را طبيعت--گرايانه تصويرسازی كند، اما درحيطه علوم انساني و علوم نظری جريان فرق مي--كند.
استاد مرتضي مميز در كتاب تصوير و تصور مي--نويسد:
"با كمی دقت به موضوعات متنوع تصويرگري كه شايد شامل ده--ها رشته و مطلب جداگانه باشد مي--توان تا حدودی به اهميت و لزوم تنوع شيوه بيان آنها پی برد كه مثلاً تفاوت در زمينه تصويرسازی براي متن يك كتاب پزشكی با تصويرهای فنی يك كتاب مكانيك و تصاوير يك كتاب تاريخی، يك كتاب جغرافيا، يك كتاب سياحت--نامه، يك اثر ادبی، يك كتاب آموزشي دوران تعليمات مدرسه--ای، يك جزوه ورزشی، عكاسی، مد و لباس، يك قصه زيبا و لطيف كودكانه، مجموعه اشعار و . . . چه اندازه بايد تفاوت داشته باشد." (1)
و "يك سري از موضوعات هستند كه ظاهراً قابل مصور شدن نيستند، مثل موسيقي يا فلسفه و به طور كلی موضوعاتی كه ظاهرا در مفاهیم آنها معادلات تصویری وجود ندارد و..." (2)
ب) مخاطب تصويرسازی بخش بزرگی از "نوع نگاه طراح" و "قالب تصويرسازی" و حتي "بسترهای بروز و نمايش" را تعيين مي--كند. طراح با توجه به سن، جنس، نژاد، تحصيلات و آگاهي--هاي عمومی، منطقه جغرافيايی، مذهب و باورهای مخاطب، تصويرسازی مي--كند تا نهايتاً مخاطب با تصوير ساخته شده، ارتباط بهتری برقرار كند.
براي مثال تصويري كه با پيرمرد 70 ساله آلماني ارتباط مناسبی برقرار مي--كند برای كودك 7 ساله زاهداني قابل فهم نیست. يا "مثلاً مردم ژاپن از آن جهت كه نژاد يكدست و همگوني هستند، بدون اين كه لزومي داشته باشد كه هر چيزی را به زبان بياورند، يكديگر را درك مي--كنند. آنها دوست ندارند كه همه چيز واضح و صريح باشد و به طور خاص از تصويری خوششان مي--آيد كه پيچيده و بغرنج بوده و معاني متعددی را القا مي--كند.
به همين دليل تبليغات به ندرت شكل مستقيم و صريح پيدا مي--كند و ايماژی كه به واسطه آن انتقال مي--يابد، در درجه اول اهميت قرار دارد از اين روست كه اغلب آثار تبليغي ژاپنی از مايه طنز و سرگرمي برخوردارند."(3)
پ) قالب يك اثر گرافيكي (تصويرسازی) شامل همه مباني و مبادي هنرهای تجسمی است، فرم، رنگ، تركيب--بندی، لی--آوت، تكنيك، بافت، خلاقيت، ايده و حتي جای امضاء طراح كه چون در اين زمينه--ها بسيار شنيده--ايم و خوانده--ايم از آن در می--گذريم.
ت) بسترهاي بروز و نمايش كه معمولاً يكي از انواع محصولات گرافيك هستند مثل مطبوعات، كتاب--ها، انواع بروشور و كاتالوگ و يا صفحات نمايش رسانه--هايي مثل تلويزيون، رايانه، سينما، تابلوهای تبليغاتی و . . . ارتباط نزديكی با «قالب» و «مخاطب» دارند، همچنين ارتباط درست "بسترهای بروز نمايش" آثار گرافيكي با "موضوع و محتوا" نكته--ای است كه مديران هنري بايد به ناشران گوشزد كنند.(4) مثلاً در مورد نشريات، نكاتي همچون قطع، ترتيب انتشار، رنگ، جنس كاغذ، تعداد صفحات، نوع صحافی و . . . بايد با "محتوا و موضوع"،"مخاطب" و "قالب" هماهنگ باشد.
يك اثر سالم و كامل گرافيك اثری است كه در آن ارتباط منطقی بين"موضوع و محتوا"، "مخاطب"، "قالب" و "بسترهاي بروز و نمايش" برقرار شده باشد. البته هماهنگي كلي اين چهار مورد يعني( الف)، (ب)، (ت) و (پ) علاوه بر دانش و تعهد و مسئوليت گرافيست، همفكری و همكاری--های سفارش--دهنده يا سفارش--دهندگان و مدير هنری را نيز مي--طلبد.
اما آنچه موضوع اصلي اين نوشتار است، طرح نوعي از هنر گرافيك است كه فراتر از يك اثر كامل است. به ديگر سخن اينكه يك اثر گرافيك علاوه بر سلامت كامل و هماهنگي عناصر( الف) تا (ت) مي--تواند حتی پيشگام--تر از موضوع مورد سفارش حركت كرده و به صورتي جامع--الاطراف و كامل ظاهر شود. مرتضي مميز در كتاب "تصوير و تصور" مي--گويد: ". . . آنچه را كه تصويرگر نبايد مطلقاً انجام دهد دنباله--روی و ترجمه--ی تصويری لغت به لغت موضوع است و هميشه به ياد داشته باشد كه با كارش ابعاد تازه--ای را به موضوع مورد سفارش اضافه كند."
كم نيستند هنرمنداني كه شاهكارهاي ماندگاری در عرصه گرافيك آفريده--اند آثاری كه اگرچه حاشيه--ای براي متن سفارش هستند، اما هم عرض متن و گاهي با فخامت و عيار بالاي هنری با ارزش--تر از خود متن جلوه--گرند.
گرافيك هنري است در خدمت اجتماع با پيام--هاي فرهنگی، اجتماعی، سياسی و تجاری. و گرافيك مؤلف عالی--ترين نوع آن است كه در عين امانت--داری، ارجمندترين حاشيه برای متن جامعه است.
پانوشت--ها:
۱-مرتضي مميز ،تصوير وتصور،انتشارات اسپرك،چاپ اول ، ۱۳۶۸،ص۴
۲-همان ، ص۲۰
۳-هنر معاصر ، (دو ماهنامه تجسمي ) ، شماره ۳ ،بهمن واسفند ۱۳۷۲ ، ص ۴۲
۴-امروزه به دليل وضعيت نابسامان اقتصادي و ناآشنايي سفارش--دهندگان گرافيك ، استفاده از طراحي هاو نقاشي هاي چاپ شده براي جلد كتاب ها ومحصولات ديگر رواج دارد . بايد متذكر شد كه اگر يك اثر نقاشي صرفا به عنوان يك اثر نقاشي در محل مناسب خود نصب شود ارزش دارد ، مثلا يك تابلو نقاشي كه بر سينه ُ يك تالار بزرگ همايش نصب مي شود قابل استفاده در يك اتاق كوچك خواب نيست و يا اگر به عنوان نقاشي ديواري از يك اثر نگارگري استفاده شود نا به جاست . ملاحظه مي شود كه با عوض شدن محل نصب يك اثر نقاشي ، فضا تاثير وكاربرد آن از دست مي رود پس چگونه مي توان آن را چاپ كرد وانتظار گرافيك بودن آن را داشت ؟ البته گاهي ممكن است با نظر ومشورت يك مدير هنري يك اثر نقاشي با ديزاين و لي--آوت مناسبي در يك محصول گرافيك بسيار به جا ودرست وحتي خلاقانه به كار رود كه اين امر البته از سر انتخاب است نه از سر اجبار .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 687]