تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راهاندازی کسبوکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860598196
![archive](https://vazeh.com/images/2archive.jpg)
![نمایش مجدد: شادي تو، خوشبختي من refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
شادي تو، خوشبختي من
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: شادي تو، خوشبختي من
هنر- آتوسا رقمي:
شنبه 20 مهر ماه، اختتاميه پانزدهمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان در اصفهان برگزار شد. در اين جشنواره نمايشهاي زيادي از شهرهاي مختلف ايران و از كشورهاي خارجي شركت كرده بودند؛ اما ما هيچكدام آنها را نديديم!
خب وقتي جشنوارههاي مهم و بزرگي مثل جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان برگزار مي شوند، مسئولان جشنواره، هم به خبرنگاران روزنامهها و نشريهها خبر ميدهند، هم امكان حضور آنها را در جشنواره فراهم ميكنند تا آنها هم اتفاقهاي جشنواره را در نشريههايشان منعكس كنند؛ اما ما از طرف اين جشنواره حتي يك دورنگار هم دريافت نكرديم كه دست كم خبر برگزاري آن را به ما بدهدچه برسد به دعوت براي حضور در جشنواره! نميدانم چند تا نشريه مخصوص كودك و نوجوان در كشورمان داريم كه مسئولان چنين جشنوارهاي «دوچرخه» را در ميان آنها فراموش كردند!
خب حالا ما اينجا در تهران، اجراي نمايشها و برگزاري سمينارها و كارگاهها و برنامههاي ديگر، آنجا در اصفهان؛ ما چهطوري ميتوانستيم در جريان اين اتفاقها قرار بگيريم و آنها را در «دوچرخه» مطرح كنيم؟ اما هر طور شده ما كار خودمان را كرديم؛ اين جشنواره براي كودكان و نوجوانان برگزار شده بود و همين براي ما مهم بود؛ پس، از اين فاصله دور همه تلاشمان را كرديم تا بتوانيم گوشهاي از اين اتفاق را به مخاطبانمان نشان دهيم؛ و اگر تلاشمان به نتيجه رسيد و توانستيم اين مطلب و عكسهايش را آماده كنيم، به خاطر همراهي خود نوجواناني بود كه در اين جشنواره شركت كرده بودند و بدون كمك آنها، اين كار غير ممكن بود.
شادي تو، خوشبختي من
«در كارگاه نمايش عروسكي، دو عروسك با همديگر آشنا ميشوند. عروسك كهنهتر قبلاً در نمايشهايي مثل «سيندرلا»، «سفيدبرفي» و «دخترك كبريتفروش» بازي كرده است و با مقايسه ايننمايشها، اين سؤال برايش مطرح ميشود كه خوشبختي واقعي چه چيزي ميتواند باشد. در روند نمايش، اين دو عروسك به اين نتيجه ميرسند كه شاد كردن مخاطبانشان ميتواند نهايت خوشبختي آنها باشد.»
از راست به چپ: نازنين گله داري ، نازنين كريمزاده و مهشيد هادي در صحنه اي از نمايش
اين خلاصه نمايشي است به نام «عروسكها بخيل نيستند»، كه امسال در بخش «مسابقه ايران» پانزدهمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان اصفهان اجرا شد. اين نمايش را گروهي از هنرجويان هنرستان تئاتر «ايران» در شهر اصفهان، با سرپرستي و كارگرداني اكرمالسادات ابوالمعالي، مدرس اين هنرستان، آماده كرده بودند.
عنصرهاي بصري جذاب، موسيقي خوب و ميزانسنهاي پرتحرك، از ويژگيهاي اين نمايش بودند. دو تا از بازيگرهاي اين نمايش، «مهشيد هادي» و «نازنين گلهداري»، از نامزدهاي جايزه بهترين بازيگر اين جشنواره بودند و طراحي لباس اين نمايش هم جايزه اول را برد.
گفت و گو با اكرمالسادات ابوالمعالي و دو بازيگر اصلي اين نمايش را ميخوانيد.
خوشبختي يعني چه؟
* از نمايش «عروسكها بخيل نيستند» برايمان بگوييد.
اين نمايش بهطور خاص براي مخاطب نوجوان آماده شده و هدف ما از اجراي آن اين بود كه مخاطب، وقتي از تالار نمايش بيرون ميرود، اين سؤال برايش مطرح شود كه خوشبختي چهچيزي ميتواند باشد. اين نمايش در نقطه شروع متن نداشت و ما كار را با حركت آغاز كرديم. بچهها تمرين ميكردند و بعد كمكم از دل اين تمرينها متن كار شكل گرفت و نتيجه، كار قابل قبولي شد. آنوقت خيلي اتفاقي و در يك اجراي دوستانه، مسئولان پيشنهاد كردند در جشنواره هم شركت كنيم و ما هم اين كار را كرديم.
* اين كه هنرجويان هنرستان تئاتر كاري را براي جشنواره ارائه دادهاند، خبر خوشحال كنندهاي است، و بهتر از آن اين كه اصلاً چنين مركزي وجود دارد كه نوجوانان ميتوانند در آن به تحصيل اين رشته هنري بپردازند. نوجوانان چهقدر از اين امكان استقبال ميكنند؟
خيلي زياد؛ با وجود اين كه هنرستان «ايران» اولين هنرستاني است كه در شهرستان رشته تئاتر را آموزش ميدهد، بيشتر از 5 سال از راهاندازي آن نميگذرد و تبليغات زيادي هم برايش نشده. نوجوانها خيلي به اين رشته علاقهمندند و هر سال تعداد زيادي به ما مراجعه ميكنند، اما چون امكانات ما محدود است، مجبوريم از آنها آزمون عملي بگيريم تا بهترينها را انتخاب كنيم. ما در سال حد اكثر ميتوانيم يك كلاس 28 تا 30 نفري داشته باشيم تا براي كارگاههاي عملي بتوانيم آنها را به دو گروه 15 نفره تقسيم كنيم. در ضمن براي ورود به اين هنرستان، ما شرط معدل هم گذاشتهايم تا اين سوءتفاهم پيش نيايد كه براي تحصيل در اين رشته نيازي نيست بچهها خوب درس بخواننديا اين كه كساني ميتوانند در اين رشته ادامه تحصيل بدهند كه در رشتههاي ديگر موفق نبودهاند.
* در فرهنگ ما، پرداختن به هنر تئاتر، آن هم به عنوان رشته اصلي، هنوز جا نيفتاده. پدر و مادرها با اين موضوع چهطور برخورد ميكنند؟
پذيرفتن اين موضوع برايشان سخت است. خيليهايشان پيش ما ميآيند و ميخواهند كه به فرزندانشان بگوييم در آزمون ورودي قبول نشدهاند، اما خيليهايشان هم بالاخره به اصرار بچههايشان قبول ميكنند. جا انداختن اين كه تئاتر پيش از هر چيز ميتواند چهويژگيهاي مثبتي را در خود بچهها به وجود بياورد، چه برسد به تأثيرهايي كه در يك جامعه ميگذارد، كار آساني نيست و زمان ميبرد. معمولاً بعد از دو سال، يعني سال سوم، ديگر ميبينيم كه بچهها با خانوادههايشان براي تماشاي اجراها ميآيند و اين همراهي يعني اين كه آنها هم موضوع را پذيرفتهاند.بههرحال ما تلاشمان را ميكنيم تا آنها را با اين هنر و ويژگيهايش بيشتر آشنا كنيم و نگاه آنها را به واقعيت تئاتر نزديكتر كنيم.
* زمان زيادي نيست كه اين رشته در هنرستانها آموزش داده ميشود. احتمالاً شما در زمينه تدريس هم با مشكلاتي روبهرو هستيد.
بله، براي اين رشته كتابي تأليف نشده و ما مجبوريم خودمان جزوههايي را آماده كنيم و در اختيار هنرجوها قرار بدهيم. با نداشتن كتاب، بچههاي پيشدانشگاهي هم با مشكل مواجه ميشوند؛ عنوانهاي درسي اين رشته مشخص نيست و آنها براي اين كه براي كنكور آماده شوند مجبورند كتابهاي رشتههاي سينما و گرافيك را هم بخوانند، و اين فشار، مضطربشان ميكند. از طرفي هم اين سالهاي اخير، سطح كنكور تغيير كرده و ما مجبوريم كارگاههاي عمليمان را متناسب با قالب كنكور طرحريزي كنيم و پيش ببريم.
مهشيد هادي
* چهطور ميشود اين فعاليتي را كه شروع شده، گسترش داد و مشكلاتش را كمتر كرد؟
به هر حال من يك نفر هستم كه دارم اين كار را با علاقه انجام ميدهم، اما ما به افراد بيشتري نياز داريم. به علاوه اين كه حمايتهاي دولتي، آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هم لازم است تا هنر تئاتر بيشتر و دقيقتر شناخته شود و بتواند در خدمت
بهتر شدن جامعه باشد.
آزادي ، شناخت ، خلاقيت
مهشيد هادي، يكي از بازيگران نمايش «عروسكها بخيل نيستند»، 17 سال دارد و در هنرستان تئاتر «ايران» اصفهان، در مقطع پيشدانشگاهي تحصيل مي كند. از او ميپرسم:
* «تجربه اجرا در يك جشنواره بينالمللي چهطور بود؟»
خيلي خوب؛ اين كه مطالبي را كه در مدرسه به طور نظري (تئوري) ميخوانيم ، توانستيم تمام و كمال در عمل به اجرا در آوريم، خيلي خوب بود؛ اين كه همه چيز بر اساس اصول درست، كار و انجام شد.
* ميتواني مثال بزني؟
همه اجزاي اين نمايش بر اساس اصول انتخاب شدند؛ رنگها، لباسها، نور صحنه و ... همه بر اساس روانشناسي مخاطب انتخاب شدند، با اين هدف كه آنها را شاد كنند. حركتهاي ما هم دانه به دانه بررسي ميشد و طبق حس يا معنايي كه ميتوانست به مخاطب منتقل كند، انتخاب ميشد؛ ما در اين نمايش هيچ حركتي نداشتيم كه اتفاقي يا بيمعنا باشد. در عين حال كه زيبايي را هم در همه اينها در نظر ميگرفتيم، اما هيچ جزئي را صرفاً به خاطر زيبايي انتخاب نميكرديم. چيزي كه باعث شد اين كار موفق باشد (دست كم از نظر شخص خودم اين كار موفق بود)، اين بود كه كارمان كاملاً قائدهمند و منظم بود.
* براي اجرا اضطراب نداشتي؟
ما آنقدر در هنرستان روي صحنه ميرويم كه ديگر عادت كردهايم.
* آنجا تماشاگرانتان آشنا هستند، پيش از اين براي تماشاگران غير آشنا اجرا كرده بودي؟
بله، تابستان گذشته، همين نمايش 16 شب اجرا داشت و با استقبال خوبي هم روبه رو شد. ما حتي اين نمايش را به زبان انگليسي هم ترجمه و آماده كرده بوديم تا براي مخاطبان خارجي جشنواره به طور جداگانه اجرا كنيم تا آنها راحتتر با كار ارتباط برقرار كنند، اما خب فرصت اين كار در جشنواره وجود نداشت.
البته اين را هم بگويم كه هر اجرايي يك اتفاق تازه و مستقل است و به هر حال براي هر اجرا اين اضطراب را دارم كه اين يكي هم خوب بشود.
سميه يزداني، نازنين گله داري و مهشيد هادي در صحنه اي از « عروسك ها بخيل نيستند»
* چهطور شد كه رشته تئاتر را براي تحصيل انتخاب كردي؟
علاقه داشتم، به علاوه كه خواهرم هم قبلاً اين رشته را انتخاب كرده بود و من با آن آشنايي كامل داشتم؛ از روي شناخت و كاملاً منطقي اين رشته را انتخاب كردم.
* چه چيزي در اين رشته هست كه آن را برايت جذاب ميكند؟
اين كه اين رشته انسانساز است.
* اين جمله را زياد شنيدهايم. به نظر تو چه معنايي ميدهد؟
مربي ما به ما ميگويد كه پيش از هر چيز بايد خودمان را بسازيم، بايد اول انسان باشيم تا بتوانيم هنرمند باشيم؛ بايد حواسمان باشد غرور بر ما حاكم نشود، بايد حواسمان جمع باشد كه چه كاري چه تأثيري روي ما ميگذارد؛ بايد روي وجودمان، كارهايي كه انجام ميدهيم و تأثير آنها، نظارت دقيق و تمركز داشته باشيم.
* ميتواني از جذابيتهاي عملي اين كار هم بگويي؟
خب اين كه وقتي نقش آدمهاي مختلف را بازي ميكني، بايد روانشناسي آنها را بداني در حقيقت جاي آنها زندگي كني و هر بار انگار دوباره به دنيا ميآيي؛ تئاتر خيلي زنده و پوياست.
* تجربه كار «عروسكها بخيل نيستند» چهطور بود؟
خيلي جذاب بود؛ كار گروهي بود و در كارگاه شكل گرفت؛ براي هر كوچكترين كاري ما طرح اوليه (اتود) ميزديم و مربيمان ما را اصلاح ميكرد، آنقدر اين كار تكرار ميشد تا بالاخره آن بخش از كار، شكل قابل قبولي بگيرد. ما براي طراحي حتي يك جوراب ساده، چندين برگه كاغذ سياه كرديم تا بالاخره به نتيجه رسيديم. و اين خيلي جذاب است؛ اين كه اينقدر امكان خلاقيت داري، اين كه ميتواني آزادانه پيشنهادت را بدهي و اين پيشنهاد براي همه ارزش دارد، بعد هم كه صيقل ميخورد تا شكل درستي به خودش بگيرد؛ همه اين چيزها حس خيلي خوبي به آدم ميدهند.
* اينطور كه به نظر ميرسد همه كارهاي نمايش را خودتان انجام دادهايد، حتي طراحي لباس را.
نه همه كارها، اما در هر موردي مربيمان از ما ميخواستند كه يك طرح اوليه ارائه بدهيم، مهم نبود كه كار قبول شود يا نه، مهم اين بود كه ما سعي مان را بكنيم.
* در هنرستاني كه درس ميخواني، ميتواني گرايشي را كه بيشتر دوست داري انتخاب كني و در آن رشته درس بخواني؟ مثلاً بازيگري، كارگرداني، طراحي صحنه يا ...؟
نه؛ ما اصول همه اين گرايشها را با هم ميخوانيم و در دانشگاه ميتوانيم انتخاب رشته كنيم. مثلاً سال اول نمايشنامهنويسي هم داشتيم و هر سال رشتههاي مختلف را تجربه ميكنيم و ياد ميگيريم.
سميه يزداني
زبان جهاني
نازنين گلهداري هم از بازيگران نمايش «عروسكها بخيل نيستند» است. او هم در هنرستان تئاتر «ايران» اصفهان، در مقطع پيشدانشگاهي تحصيل مي كند. نازنينبه همراه بازيگران ديگر اين نمايش، در يكي از كارگاههاي آموزشي پانزدهمين جشنواره بينالمللي تئاتر كودك و نوجوان، شركت كرده، كارگاهي با عنوان «كار عملي بداههسازي كودكان و نوجوانان بر نمايشهاي كلاسيك». از او درباره تجربه شركت در اين كارگاه ميپرسم:
اين كارگاه آموزشي را خانم «توه ايسلياس»، داور و كارگردان نروژي، اداره ميكرد. او ما را به گروههاي دونفره تقسيم كرد و ازمان خواست روي پرده دوم نمايش «خانه عروسك»، نوشته «هنريك ايبسن»* كار كنيم. ما ميبايست همه اين پرده را فقط با سه قاب نمايشي نشان ميداديم؛ سه تابلويي كه در آن فرمي را به خود ميگرفتيم و آن را ثابت نگه ميداشتيم، طوري كه تماشاگران بتوانند متوجه بشوند كه ما كدام قسمت از نمايش را كار كردهايم. قرار شد ما تا بعد از تمام شدن اجراها، قابهايمان را آماده كنيم و به خانم ايسلياس و تماشاگران نشان بدهيم.
* در حقيقت شما ميبايست بدون استفاده از زبان گفتاري و فقط به كمك زبان بدن، با مخاطبتان ارتباط برقرار ميكرديد.
بله و هدف كلي خانم ايسلياس هم اين بود كه ببيند نوجوانان شرقي كه تئاتر كار ميكنند، چهطوري با متني غربي ارتباط برقرار ميكنند و اين را با شيوه برقراري ارتباط نوجوانان غربي با اين متنها مقايسه كند.
* تماشاگران همه اهل تئاتر و با متن اين نمايش آشنا بودند؟
تعداديشان بله اما نه همهشان. خلاصه داستان پرده دوم اين نمايش براي آنها خوانده شد تا در جريان آن قرار بگيرند.
* به جز اعضاي گروه شما كسان ديگري هم در كارگاه شركت كردند؟
بله بازيگراني از گروههاي ديگر و از شهرهاي ديگر. اما زماني كه ميخواستيم قابهايمان را نشان بدهيم، نيمهشب شده بود و جز من و مهشيد هيچكس ديگري براي اجرا نيامده بود.
* عكسالعملها دربرابر كارتان چهطور بود؟
تماشاگران دقيقاً متوجه شدند ما كدام قسمتهاي نمايش را كار كرده بوديم و همه نكته هايي را هم كه ميخواستيم نشان دهيم، متوجه شدند. خانم ايسلياس هم از كار خيلي راضي بود.
* برايت تجربه تازهاي بود؟
خود اين تمرين نه؛ ما در كارگاههاي هنرستان خودمان قبلاً چنين تمريني را تجربه كرده بوديم، با متن «خانه عروسك» هم كه آشنا بوديم.
* اين كه براي داوري خارجي كار را اجرا ميكردي، چهطور؟
اولش كمي هول شده بودم، اما بعد كه ديدم همه خيلي خوب با كارمان ارتباط برقرار كردهاند و خانم ايسلياس هم از كارمان خوشش آمده، حس خيلي خوبي پيدا كردم.
* به نظر ميرسد شركت در اين جشنواره، تجربههاي خوبي را برايت به همراه داشته؛ اين كه نمايشي را براي كساني اجرا كني كه قرار است كار تو را داوري كنند و امكان شركت در كارگاهي كه يك كارگردان غير ايراني، با نگاه و تجربهاي متفاوت آن را ميگرداند.
بله ، كلاً برگزاري چنين جشنوارههايي خيلي خوب است، اما به شرط اين كه برنامه ريزي هايشان دقيق تر و منظم تر باشد و همينطور اطلاعرساني بهتري داشته باشند. مثلاً اگر اطلاعرساني براي اين كارگاه بهتر بود، حتماً نوجوانان بيشتري ميتوانستند در آن شركت كنند.
از نازنين و مهشيد و مربيشان تشكر ميكنم و براي همه اعضاي گروه آرزوي موفقيت.
يکشنبه 28 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]
-
گوناگون
پربازدیدترینها