واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي آشتي اسلام ، دموكراسي و غرب
![](http://www.ettelaat.com/new/newdata/2008/09/09-27/11-45-06.jpg)
اين حزب از كمترين نيروها در ميدان برخوردار بود و بنابراين حمايت قابل توجهي از جانب آمريكا و پاكستان، علي رغم ديدگاههاي ميانه روي خود جذب نكرد. مجددي به عنوان رهبري سازشگر درون بخشهاي متفرق مجاهدين ظهور كرد و به رهبري دولت مجاهدين در تبعيد در مارس 1989 برگزيده شد.
آخرين جناح درائتلاف مجاهدين حركت انقلاب اسلامي (IRMA) (Harakat-e-Inghilab-Islami)، به رهبري محمدنبيمحمدي (Mohammad Nabi Mohammadi) بود. اين حزب چندان توسط روزنامه نگاران به رسميت شناخته نشد و بنابراين كاملاً پنهان كار و مخفي باقي ماند. گروه نسبتاً كوچكي كه نخست در بلوچستان اوايل دهة 70 بنيانگذاري شد، و حزب ملي گرايي بود كه حمايت و پشتيباني چنداني از جانب CIA و ISI به آن نشد.
بنابراين مجاهدين گروهي نبود كه از نظر ايدئولوژيكي يكدست و يكپارچه باشد. درون آن بخشهاي با اهميتي وجود داشتند كه نسبت به فعاليت و تمدن غربي بازتر بودند. همچنين عناصر بسيار افراطي نيز درون آن وجود داشتند . اما ژنرال ضياء، ديكتاتور نظامي پاكستان، از اين افراطيها حمايت ميكرد. وي وابستگي ايدئولوژيكي مشتركي با جماعت اسلام و گروههاي وابسته به آن داشت. وي آنها را وارد عوام متحدان اصلي CIA و ISI كرد. بايد خاطر نشان كرد كه درون ISI تحت كنترل ضياء، عناصر مهمي وجود داشتند كه از نظر ارزشها و ايدئولوژي با افراطيهاي جهادگر درائتلاف مجاهدين مشترك بودند. ISI، به دنبال پايان جنگ، به نظر مشتاق بود كه روابط كاري نزديك با اين عناصر را درون مجاهدين توسعه دهد، كساني كه تلاش ميكردند بر افغانستان جديد حكومت كنند و با افزايش نفوذ اسلام آباد به سمت شمال عليه پيوندهاي ديرين كابل با هند به پاكستان ژرفاي استراتژيك دهند.
وقتي شوروي تصميم به خروج نيروهايش از افغانستان گرفت، آمريكا اعلام پيروزي كرد. كساني كه طرفدار فعاليت بودند، اين اقدام را در فضاي جنگ جهاني سرد مشاهده كرده بودند. آن زمان، زنگهاي خطر در واشنگتن با توجه به سلاحهاي مدرن و بسيار پيچيدة ميليارد دلاري كه اكنون در دستان مبارزان اسلامي متعصب بود، به صدا در نيامد؛ اگر چه نگراني قابل توجهي در خصوص يك اسلحة خاص ـ هزاران موشك ضد هوايي و قابل حمل استينگر مفقود شده كه در نبرد عليه هواپيماها و هليكوپترهاي شوروي ثابت شده بود كه بسيار كارآمد و نابودگر هستند ـ وجود داشت. ( اين هزاران موشك استينگر مفقود شده، در سال 2007 موجب نگراني طاقت فرسايي در واشنگتن و تمام كشورهاي غربي شدهاند. القاعده از اين سلاحها ـ بيهيچ نتيجهاي ـ عليه جت تجاري اسرائيل در آفريقا استفاده كرد، اما تهديد آنها نسبت به تردد هوايي بازرگاني در سراسر دنيا مشكلي به طور بالقوه فاجعهآميز و با اهميت باقي ميماند.)
با وخيم شدن اوضاع افغانستان پس از خروج شوروي، كه در آن گروههاي شورشي مختلف عليه يكديگر وارد جنگ ميشدند، آمريكا بار سفر را بست و افغانستان را ترك نمود. اگر چه آمريكا ميلياردها دلار در جنگ جايگزين در افغانستان سرمايهگذاري كرده بود، اصلاً تعهد مشابهي به ساخت دوبارة كشور و تشويق توسعة كثرت گرايي سياسي و بازار آزاد اقتصاد نداشت. ( چارلي ويلسون Charlie Wilson نمايندة كنگرة آمريكا بعدها گفت كه آمريكا «پايان بازي» را به افتضاح كشاند.) و هنگامي كه تهديد اشغالگران شوروي از بين رفت، ائتلاف مجاهدين متفاوت به برادركشي كشيده شد.
به دنبال سقوط حكومت نجيب ا... (Najibullah)، ائتلاف بسيار كم اهميت مجاهدين تلاش كرد تا سال 1996 كنترل كشور را به دست گيرد. دولت مركزي نتوانست به طور واقعي فراتر از كابل را تحت كنترل بگيرد، در حالي كه قدرت واقعي در دستان فرماندهان نظامي منطقهاي بود. در آغاز سال 1994 گروهي به نام طالبان از مدرسههاي سياسي پاكستان سر بلند كرد. آنها قسم خوردند كه به جنگ داخلي در افغانستان پايان بخشند و نظم را در اين كشور برقرار كنند. فرماندهان نظامي محلي افغان كه سرسختانه با يكديگر ميجنگيدند، بدون شليك حتي يك گلوله تسليم طالبان شدند. حتي زماني كه آنان كنترل كمربند پشتون در جنوب افغانستان را به دست گرفتند و با ايالت بلوچستان پاكستان هم مرز شدند، طالبان با نمايندة ويژة سازمان ملل براي تشكيل دولتي فراگير وارد مذاكره شد. قرار بود معاهده اي در خصوص تشكيل يك دولت فراگير توسط طالبان در 6 نوامبر 1996 به امضا رسد.
اما با سقوط دولت ميانه روي «حزب مردم پاكستان» در اين كشور در شب چهارم نوامبر 1996 كه طالبان را تشويق به همكاري با جامعة بينالمللي كرده بود، طالبان از اغتشاش سياسي در پاكستان سود جست و اين معاهده در تاريخ 6 نوامبر به امضا نرسيد.
حتي زماني كه قدرت از ميانه روها به دولت دين سالار مسلم ليگ پاكستان (نواز) از طريق انتخابات ناقص 1997 رسيد، طالبان بيشتر ستيزه جو شد. در پاكستان، نخست وزير (نواز شريف) دولت طالبان را تحسين ميكرد و قول ميداد كه از آن تقليد كند. او نيز قصد داشت قانوني را كه اختيارات سلطه جويانه را به قوة مجريه ميداد، به تصويب برساند. اپوزيسيون ميترسيد كه شريف بخواهد مانند ملاعمر، رهبر طالبان شود.
سه شنبه 9 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]