ناصرالدين شاه، مردي براي تمام فصول

واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: ناصرالدين شاه، مردي براي تمام فصول
در ساعات آخرالليل به فرموده ماماني مهد عليا، ما به همراه منجيلك مامور گذاشتن آشغال ها در بيروني صاحبقرانيه مي شويم ليكن من باب استمرار اين عمليات استراتژيك في الحال با روفته گر بلديه، تريپ رفاقت ريخته ايم تا هر بار از مقابل درب صاحبقرانيه تا انتهايه كوچه، بر مخزن پشتي اتول آويزان شويم و كلي كيفور گرديم ليكن اين امر به علت فاز دادن بيش از حد، موجب مي گردد تا عنان خود را از كف داده و ناگاه به دروني مخزن پرتابون شويم، مع الوصف با پوسته خربوزه هاي اصغرآقا و پسمانده اشكنه زري شلخته، بدفرم آغشته مي شويم.
اتفاقيه اين كه در يك ليل، منجيلك به خاطر تورموز يهويي درايور في المثل خود آشغال ها به اندروني مخزن اوستاد شد ليكن گويا مادرمرده، صاف به روي سورنگ هاي قوربو بخوي معتاد، فرود مي آيد. ايضا چند فقره از سوزن ها به نشيمن گاه منجيلك فرو رفته و ايشان را سوراخ سوراخ مي كند آن چنان كه لگن خاصره وي را وي شبيه آبكش داراي روزنه هاي ريز مي گرداند؟! لذا اطبا في الكل نشيمن گاه منجيلك غازقولنگ را بنابر بي فايده بودن باندراژ، به وسيله ماله و شاغول كاه گل نمودند؟! در اين ليالي تموز كه ميزان الحراره بر وفق مراد مي باشد، دسته اي از بازي ها و جنگول كاري هاي ما را ممكن مي سازد ليكن در فصل شتا كه هر جنبده اي از سرما غيچ مي شود اين امور به صورت توفيقه اجباريه، تعطيل مي گردد؟!
ديگر اين كه بلديه چي ها چون از ماضيه با گربه ها بر سر تصاحب آشغال ها، رقابتيه خفني دارند، لا جرم با توسل به شيوه هاي مدرن و آوانگارد كلا زباله ها را هاپولي كرده و جانوران بي پشتيبان را در كف استخوان و سوخته ترياك غلا م بافوري مي گذارند. سكانس دوئل روفته گر مربوطه و گربه زاغارت بر سر دو دره كردن كيسه زباله گاه به امورات شليك دمپايي از سوي مامور مخصوصيه بلديه و چنگال انداختن ميوميو مي انجامد ليكن خفيه راپورت داده اند كه قاعده اي از مامورين نارنجي پوش طي يك فقره معامله خفن با گربه هاي قولدور محلا ت نازي آباد و قلعه مرغي، تباني نموده اند كه ديرهنگام، احوالا ت آشغال جمع كني را انجامون دهند تا اجالتا جماعت گربه طي يك فقره عمليات ضربتي به سر وقت زباله هاي ملت بيفتند. لذا گربه هاي سوسول محليه جردن به علت وحشت از بلديه چي هاي شلوار خومره اي، سنوات كثيري است كه پناهندگي گرفته و نزد جماعت جردن نشين به زندگاني اشرافي، اهتمام دارند؟! گويا اين پشمالوهاي ملوس و سوسول كه در منازل صاحب خويش به تناول چلوكباب و پيتزا پپروني مي پردازند، اتفاقا خود كيسه زباله را جهت تحويل به درب منازل مي رسانند ليكن جهت آن كه ماموريت را به نحو پرطمطراق انجامون دهند و اشتباها گير سارقين حيوانات نيفتند به محض گذراندن محموله در مكان مربوطه هم چون سوك سوك كردن اجنه، سريعا به آغوش گرم ماماني ثريا برگشتون مي نمايند؟! عارض به حضورتان كه در همسايگي صاحبقرانيه، نسايي شهناز پلنگ نام، زندگي مي كند كه چون از نژاد گربه سانان محسوب مي گردد ماقبل از حضوره روفته گران بلديه به قاعده اي فورسماژو، كيسه هاي زباله را كنكاش مي نمايد شايد كه تكه اي به درد بخور، عايدي اش شود. اين گربه سان في جمله با روفته گر مربوطه، قشرق داشته از براي دير آمدن ايشان جهت انجاميدن ماموريت، بدفرم پاچه مي گيرد؟!
ديگر اين كه در مملكت داخله، ملت چند برابر معدليه جهانيه به امورات توليد آشغال اهتمام دارند طوري كه ممالك خارجه من باب اين حركتيه آوانگارد، كم آورده و غيچ مانده اند؟! في المثل قاعده اي از خانواده ها در فصل آتووم و شتا، كه بازار نارنگي و پرتقال داغ مي شود في الحال چهار نفره مانند بختك به سر وقت سه كيلو از ميوه مربوطه مي افتند ليكن طبق گفتن هاي اطبا، هر دانه پرتقال به تنهايي، ويتامين لا زمه بدن را تامين مي نمايد ايضا پرتقال هاي بعدي كه به بدن زاغارت عناصر خلقت به زور داخلون مي گردد، جز توليد زباله و پر كردن چاه wc، نتيجه ديگري در پي ندارد؟! در تايم پرتقال خوري چنان رقابتيه تنگاتنگي بر سر به دست آوردن پرتقال بيشتر مابين اهالي منزل وجود دارد كه گويي از قحطي گريخته اند؟! همين كارها را مي كنند كه طوفان گوستا و مملكت اوتازوني را پخش و پلا مي نمايد؟!
سخن زياده گشته ليكن ما كه ناصرالدين شاه هستيم در تمامي فصول سال، آنتايم به گذاشتن آشغال در مقابل درب منزل اهتمام داريم ايضا قاعده اي از رجال كه تحت الشعاع پديده نسا ذليلي به صورت اجباري ماموريت آشغال بري را بر عهده دارند گاهي مواقع شيطان به جلد ايشان رفته، عمليات به اين مهمي را پيچانده و همسر مربوطه را سوسك مي كنند. در اين وقتيه بانوي خوناشام با يك فقره ملا قه به جان شوهر غازقولنگ مي افتند كه داعيه پسر شجاع بودن را دارد، لذا در پايان عمليات تازه دو قراني شان مي افتد كه اتول آشغال جمع كني، يك ساعت پيش از كوچه آن ها گذشته و زباله ها روي دستشان مانده است؟! احواليه ايشان از دو مدل خارج نبوده كه اولا يا بايستي بوي بد كثافت را تحمل نمايند يا دويما بايد زباله ها را در بيروني گذاشته و به گربه هاي فرصت طلب و ياغي، حال دهند؟! به مهدعليا گفتن كرده ايم كه عين الدوله شپشي را در تايم آشغال جمع كني بلديه، ممنوع الخروج نمايد كه عن قريب او را به جهت احوالا ت چركويي و كثافت به جاي آشغال، جمعآوري نماييد؟! روزگارتون عشرون، فعلا خداحافظون.
يکشنبه 17 شهريور 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]

[مشاهده در: www.mardomsalari.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]