تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821237788




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انگیزه های غلط ازدواج : ازدواج و مسایل مربوط به آن


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: انگیزه های غلط ازدواج


ازدواج به عنوان سنتی پسندیده در تمامی جوامع در طول تاریخ از جایگاه خاصی برخورداربوده است . شروع زندگی مشترک روزنه ای بر ارضای نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی می باشد ، با این حال بنا به دلایل متعدد امروزه بسیاری از ازدواجها به طلاق منجر می شود .
انگیزه های افراد برای تشکیل زندگی مشترک، متعدد است ، بعضی از این انگیزه ها به دلیل ناهمخوانی با واقعیتهای زندگی زناشویی محکوم به شکست می شود . در این مطلب سعی ما بر این است تا به به انگیزه هایی که احتمالا به شکست در زندگی مشترک(طلاق) منجر می شود ، نظری افکنده بیفکنیم...

۱) ازدواج به منزله پاسخی به منتهای خانواده:
ازدواج در بسیاری از خانواده ها به عنوان یک سنت محسوب می شود، خصوصاً زمان ازدواج فرزندان ، در تعدادی از خانواده ها از قواعد خاصی تبعیت می کند . مثلاً بعضی از والدین اعتقاد دارند که فرزندانشان در سنین پایین تشکیل زندگی مشترک دهند . با توجه به مشکلات متعددی که در مسیر یک زندگی مشترک وجود دارد تبعیت از این باورها مخاطراتی را برای فرزندان امروزی به دنبال خواهد داشت .
۲) ازدواج به منظور فرار از تنهایی:
انسان موجودی اجتماعی است ودروجود او تعامل با دیگران در ارضای نیازهای انسانی سهم شایسته ای دارد . به همین خاطر بسیاری از افرادی که بنا به دلایل متعدد ، تنها زندگی می کنند و یا در عین حال که با خانواده خود زندگی می کنند احساس تنهایی می نمایند . گاهی برای کنار آمدن با این خلأ احساسی، به فکر تشکیل زندگی مشترک می افتند. به طور قطع ازدواج راهی به سوی تعامل، تبادل احساسات و همدردی محسوب می شود و این فرآیند به ایجاد رضایت در انسانها از زیستن با هم می افزاید. اگر احساس تنهایی ، ناشی از ضعف مهارتهای اجتماعی فرد در تعامل با دیگران باشد و یادلایل شخصیتی و ابتلاء فرد به اختلالات روانی سبب به وجود آمدن چنین حالتی در او شده باشد ، در چنین شرایطی ازدواج راه حل مناسبی برای کنار آمدن با این احساس نیست.
۳) ازدواج به منظور جبران کمبودهای شخصی:
گاهی افرادی که در شرایط سختی زندگی می کنند و امکانات موجود نیازهای ایشان را ارضا نمی کند ، برای جبران این خلاء ، اقدام به ازدواج می کنند. مثلاً دختری که در یک خانواده فقیر زندگی می کند ، ممکن است پیشنهاد ازدواج با یک فرد ثروتمند را به راحتی قبول کند .
۴) ازوداج به خاطر ارضای نیاز جنسی:
ازدواج در جامعه ، شیوه پسندیده ای در جهت ارضای نیازهای جنسی است . با این حال ارضای این نیاز در جامعه ، منوط به ازدواج نمی باشد . متاسفانه در جامعه ما ازدواج برای جوانان به دلیل مشکلات عدیده، بسیار دشوار شده است ، همچنین عدم وجود شرایط خاص برای حل نیازهای غریزی افراد از طریق شرعی و قانونی ، تبعات خاص یا زمینه پژمردگی احساسات غریزی را به وجود آورده و یا این نیاز را به سمت و سویی غیر از جهت اصلی آ ن منحرف ساخته است . این بن بست مضاعف ، موجب می شود که تعدادی از جوانها به دلیل فشار غرایز جنسی ، تن به مسئله ازدواج بدهند و این وضع در کوتاه مدت به دلیل مهیا نبودن سایر عوامل به جدایی زوجین منتهی می گردد .
۵) ازدواج به منظور داشتن فرزند:
دربعضی اوقات ، ازدواج به عنوان راهی برای والد شدن محسوب می شود . برخی به خاطر نیاز غریزی به داشتن فرزند و ارضای این نیاز به ازدواج گرایش پیدا می کنند . چنین انگیزه ای بدون در نظر گرفتن سایر عوامل در تشکیل زندگی مشترک تبعات منفی را به دنبال دارد .
۶) پذیرش انتظارات اجتماعی:
امروزه در رسانه های گروهی جامعه ما ، به طور مستقیم و غیر مستقیم، تلاش برای ورود جوانها به زندگی مشترک دیده می شود، چنین روندی بدون در نظر گرفتن ملاحظات متعدد، گاهی به گرایش جوانها به ازدواج و در نهایت به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم جهت ادامه زندگی مشترک ، به جدایی زوجین منتهی می شود .
۷) رفع مشکل بیکاری:
درجامعه ما بنا به دلایل متعدد، از جمله شرایط استخدام در برخی از مشاغل، متاهل بودن ِ متقاضی است . لذا گاهی این شرایط موجب شکل گیری ازدواج در بین جوانها می شود که در بعضی اوقات به دلیل تداوم بیکاری و عدم کسب شرایط مناسب ، موجب جدایی زوجین می گردد .
۸) ازدواج به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر:
گاهی انگیزه اصلی در تشکیل زندگی مشترک ،عشق به فرد مقابل و نیاز روان شناختی به زیستن با فرد مقابل نیست ؛ بلکه وی وسیله ای برای رسیدن به اهداف دیگر می شود . مثلاً خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند ، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامه زندگی مشترک در خارج با وی ازدواج کند ولی بعد از ورد به کشور خارجی ، در مدت کوتاهی از شریک زندگی اش جدا می شود .
۹) ازدواج به خاطر بالارفتن سن:
امروزه ، بنا به دلایل متعدد، سن ازدواج در بین جوانها بالا رفته و این مشکل خصوصاً برای دختران جامعه به خاطر مسائل فرهنگی استرس های متعددی را به دنبال داشته است . لذا گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن والدین، کاهش شور زندگی و .... صورت می گیرد . در چنین فضایی امکان سازگاری با مشکلات زندگی ، ضعیف بوده و در نهایت ضریب ریسک این ازدواجها بالا می باشد .
۱۰) ازدواج به خاطر نجات یک انسان:
گاهی انگیزه فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی ، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و دلایل دیگراست. مثلاً دختری که وابستگی شدید به پسری دارد ، مسئولیت زندگی وی از جمله کار، مسکن و مسائل مالی را می پذیرد . چنین انگیزه هایی بعد از مدتی کوتاه رو به خاموشی می رود و در نهایت زندگی مشترک را با بحران مواجه می سازد .
۱۱) ازدواج به خاطر رفع بحران:
گاهی ازدواج به دلیل آسیب دیدگی جنسی ناخواسته، اتفاق می افتد. به این معنی که طرفین برای حمل این مشکل به ازدواج تن می دهند، چنین شرایطی بدون آمادگی لازم جهت ورود به این فضا، مخاطراتی را به دنبال دارد که در نهایت حداقل آن احساس به تله افتادن و حس اجبار به ازدواج با یکدیگر است . چنین شرایطی خطر پذیری فزاینده ای برای ادامه زندگی مشترک ایجاد خواهد کرد .
۱۲) ازدواج به خاطر فرار از مشکلات خانوادگی :
گاهی انگیزه افراد برای ازدواج به دلیل دوری آنها از محیط استرس زای خانواده از جمله درگیری والدین، اعتیاد والدین، سوء رفتار جسمی و جنسی، بی توجهی، طرد و خشونت و موارد دیگر است . در چنین شرایطی افراد آمادگی روان شناختی لازم جهت ارزیابی متقابل را نداشته و در نهایت احتمال آسیب زا بودن این رابطه بالا می باشد .
۱۳) ازدواج به خاطر عشق:
گاهی دو نفر ، چنان علاقه ای به یکدیگر پیدا می کنند که گمان می برند به راستی عاشق هم هستند . وقتی هیجان ، با سرعت چشمگیری در روابط پیش برود ، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود پیش نمی رود، زیرا وقت کافی برای این امر وجود نداشتهاست.صراحت ، صداقت و اعتمادی که لازمه یک رابطه محکم است احتیاج به زمان دارد . یک آشنایی سریع، هر چقدر هم که هیجان آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به بار می آورد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی اشتباه می شود ، به همین دلیل ازدواج هایی که در کوتاه مدت اتفاق می افتند ، مخاطراتی را به دنبال خواهند داشت .
۱۴) ازدواج به خاطر فرار از یکنواختی زندگی:
گاهی افراد بدون آگاهی و آمادگی لازم وارد یک زندگی مشترک می شوند و پس از مدتی احساس از دست دادن آزادیهای فردی و یا احساس در دام افتادن می کنند، ازدواجهایی که درآن انگیزه مزه کردن زندگی مشترک ، بدون توجه به سایر مؤلفه ها وجود دارد ، اغلب مخاطراتی را به دنبال خواهد داشت .
۱۵) ازدواج به دلیل برداشت غلط از مفاهیم :
افراد در دوران نامزدی ممکن است به فاش سازی مسائل شخصی خود بپردازند که گاهی بی توجهی به محتوای مطالب ابراز شده مشکلاتی را به دنبال دارد . مثلاً مردی به نامزدش می گوید که اعتیاد دارد ؛ اما زن می گوید چون با صداقت این موضوع را گفته من همسر او می شوم و بعد از ازدواج این مسائل ایجاد مشکل خواهد کرد.
۱۶) ازدواج به مفهوم پذیرش جبر:
تعدادی از جوانان، خصوصاً آنهایی که نگرشهای سنتی دارند گاهی ازدواج با فرد مقابل برایشان موضوعی از پیش تعیین شده محسوب می شود . در جامعه ما ، گاه این فرآیند با عنوان«قسمت» شناخته می شود، لذا این تصور وجود دارد که خواستگار فرد در واقع شخصی است که انگار مقدر شده است با او زندگی کند . چنین طرز تفکری جزء آسیبهای پیش از ازدواج محسوب می شود .
۱۷) دوران کوتاه نامزدی:
دوران نامزدی حداقل ، شرایطی را برای آگاهی زوجین از هم فراهم می آورد . تعدادی از افراد در این دوران متوجه تفاوتهای بسیاری بین خود و فرد مقابل می شوند یا در این دوران متوجه ناراحتی و یا مبتلا بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر می شوند ، اما به رغم وقوف به این مسائل ، بنا به دلایل فرهنگی از جمله اینکه به هم خوردن نامزدی را مساوی با بی آبرویی و از دست دادن حیثیت خود قلمداد می کنند تن به ازدواج می دهند چنین تجاربی در زندگی مشترک، بسیار بحران زا بوده و احتمال جدایی زوجین قابل پیش بینی است .
۱۸) در کل احتمال آسیب زا بودن ازدواج افراد با شرایط زیر قابل پیش بینی است :
▪ ازدواج دو فرد با فرهنگهای کاملاً متفاوت.
▪ ازدواج در سنین پایین زیر ۲۰ سال
▪ تفاوت سنی زیاد بین زوجین مثلاً ۱۵تا۲۰سال
▪ بالاتر بودن سن دختر از پسر ( زن از مرد)
▪ ازدواج یک مرد با زنی بیوه یا مطلقه
▪ ازدواج دختر با مردی که از ازدواج پیشین خود فرزندی دارد .
▪ ازدواج دو فرد مطلقه که دارای فرزندان بزرگسال می باشند .
▪ ازدواج افرادی که فاصله طبقاتی بسیار زیادی با هم دارند .
▪ ازدواج دختری برخوردار از تحصیلات دانشگاهی با پسری که از لحاظ تحصیلی پایین است .
▪ ازدواج با فرد معتاد به مواد مخدر
▪ ازدواج با شخصی که قبلاً ازدواج های متعددی داشته است .
▪ ازدواج با فردی که خانواده اش شدیداً مخالف این وصلت هستند .
▪ ازدواج بدون داشتن اطلاعات کافی از موقعیت فردی ، خانوادگی و اجتماعی شخص مقابل .
▪ ازدواج با فردی که ثبات شغلی نداشته و به دلیل مسائل شخصیتی خاص ، قادر به سازگاری در محیط کار نیست .
▪ ازدواج با دختر یا پسری که هنوز دانشجو است و از ثبات اقتصادی، شغلی و فکری لازم برخوردار نمی باشد .
۱۹) ازدواج به خاطر جذابیت ظاهری:اهمیت جذابیت جسمانی به عنوان یک عامل مهم در دوستی ها و مناسبات اجتماعی، غیر قابل انکار است . به نظر می رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند ، رفتارهای پسندیده تر و ویژگیهای شخصیتی زیبایی هم داشته باشند . به خاطر چنین تصوری ، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم می شوند . زمانی که اهمیت این عامل درمعیارهای افراد برای تشکیل زندگی مشترک بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی افراد لحاظ می شود ، ضریب خطر پذیری چنین ازدواجهایی نیز طبیعتاً بالا خواهد رفت .
در پایان باید به نکته اشاره کنیم ، که مسائل مطرح شده فوق به صورت مطلق تأثیر گذار نبوده و موارد استثنا هم وجود دارد .
دوست عزیز! امید واریم با توجه به مطالب ذکر شده ، بتوانی برای زندگی آینده خویش، انتخابی صحیح داشته باشی

منبع:ویستا

مرسی آجی ترنم خیلی خوب بید

مرصی جالب بود....خب فکر کنم 97% ازدواجا به همین دلایل باشه ... میشه بگین با چه هدفی باشه خوبه و احتمال شکست توش کمتره؟

منکه نزدیک۵ساله تنهاشدم از اولین و آحرین رابطه عشقوولانه ام
اما این چندروزباخودم خیلی تنهاشدم
تصمیم گرفتم متاهل بشوم
امانمیدونم کی؟
به زنداداش و مادرم اختیار میدم هرکسیو که بامعیارهای من میخوره پیدا کردن و من پسندیدم
رابطهمو شروع کنم...
شنبه یکجایی دوستهای خیلی قدیمی ۷.۸ساله از کل کشور میخوایم در یک انجمن
که برگزارکنندهش منم بیان
حالا زن داداشمم میخواد برای دفع اول بیاد...‏ دوستهای منو ببینه..اول از بین اونها....
فکر نکنید به استقلال فکری نرسیدم...‏ میخوام فقط ایشون هم پیشم باشه...
در ضمن تا۴۰روز دیگه دارم از کشور برای ادامه تحصیل خارج میشم۲سال فوق لیسانس
بعد ‏۲سال کارباترفیع در شرکتی که الان کارمیکنم‏(درآلمان‏)بعد هم دوره دکترا و و کار دائم در شرکت ی که هستم
نظرتون چیه؟
الان موقعیت خوبی هست برای اینکار؟
تا قبل از این تصمیمم دوست نداشتم با دختری دوست صمیمی باشم...کسایی هم که دوست بودن همکار کارفرما مشتری دوست قدیمی خودم بودن
اما الان فرق کرده...
چون اگه برم حدااقل تا۲سال دیگه‏(اونم چند هفته‏)نمیتونم ایران بیام
فکر میکنم فرهنگ اونجا روم تاثیر بگذاره....‏ نمیخوام حسی ,پایبندی هایی که دارم عوض بشه
به نظزتون این مدت عجول بازی درمیارم؟
شرمنده با موبم...‏ الان در سفر هستم اومدم اینجا بیان کردم....

MS_2002 نوشته است:منکه نزدیک۵ساله تنهاشدم از اولین و آحرین رابطه عشقوولانه ام اما این چندروزباخودم خیلی تنهاشدم تصمیم گرفتم متاهل بشوم امانمیدونم کی؟ به زنداداش و مادرم اختیار میدم هرکسیو که بامعیارهای من میخوره پیدا کردن و من پسندیدم رابطهمو شروع کنم... شنبه یکجایی دوستهای خیلی قدیمی ۷.۸ساله از کل کشور میخوایم در یک انجمن که برگزارکنندهش منم بیان حالا زن داداشمم میخواد برای دفع اول بیاد...‏ دوستهای منو ببینه..اول از بین اونها.... فکر نکنید به استقلال فکری نرسیدم...‏ میخوام فقط ایشون هم پیشم باشه... در ضمن تا۴۰روز دیگه دارم از کشور برای ادامه تحصیل خارج میشم۲سال فوق لیسانس بعد ‏۲سال کارباترفیع در شرکتی که الان کارمیکنم‏(درآلمان‏)بعد هم دوره دکترا و و کار دائم در شرکت ی که هستم نظرتون چیه؟ الان موقعیت خوبی هست برای اینکار؟ تا قبل از این تصمیمم دوست نداشتم با دختری دوست صمیمی باشم...کسایی هم که دوست بودن همکار کارفرما مشتری دوست قدیمی خودم بودن اما الان فرق کرده... چون اگه برم حدااقل تا۲سال دیگه‏(اونم چند هفته‏)نمیتونم ایران بیام فکر میکنم فرهنگ اونجا روم تاثیر بگذاره....‏ نمیخوام حسی ,پایبندی هایی که دارم عوض بشه به نظزتون این مدت عجول بازی درمیارم؟ شرمنده با موبم...‏ الان در سفر هستم اومدم اینجا بیان کردم....
قضیه پیچیده اس ... شما چن سالته؟
من تنها چیزی که میتونم به شما فعلا بگم که خودمم بش عمل میکنم همیشه اینه که : مسئله صرفا ازدواج کردن نیس ..مخصوصا شما که ادامه تحصیل میدی تا این حد........ من به شخصه هرکی خاستگاریم بیاد بش میگم میخاد خوشش بیاد یا نه! من هدفم تو زندگی ازدواج نیس و به ازدواج به چشم شتری که در خونه همه میشینه نگاه نمیکنم .. با این مشغله ای که شما داری فکر کنم تمرکز نتونی کنی

دوست عزیز ممنون از راهنماییتون
من۲۴سالمه
من عکس شما فکر میکنم
به نظرم هر کسی باید توی زندگی یکیو داشته باشه که دوستش داشته باشه و ‏
فرد مثابل هم اون را دوست داشته باشه...‏ وگرنه زندگی بیمعنی میشه
من خودم این مدت,‏ ‏۵سال.‏ زندگیی خیلی پر شوری داشتم
تحصیل همزمان کار. در کنارش فعالیتهای اضافی که انجام میدادم
کلی دوست کلی آشنا فامیل و...‏ کل سفر این ور اوون ور
اما همشه یک چیزی توی زندگی خالی میدیدم و میبینمم...
که بهش توجه,نمیکردم و نمیکنم هنوز...
کل آدم دیس اورگانایزی نیستم...‏ با اینکه توی ساختمونمون من طبقه ام جداس اما بسار مرتب هست.‏ آشپزی خودم هم از بسیاری از خانمهای امروزی بهتره!‏:دی
اینهارو میگم که بگم یکیو نمیخوام که برام جاروبکنه آشپزی کنه کیسه به درودیوار بکظه ‏..چون اینهاروخودم انجام میدادم ومیدم
دنبال یکی میگردم که جرف همو بفههمیم و ادامه زندگیمو با هم بدیم....
نمیخوام دیدی که نسبت به زن دگی الان دارم تغییر کنه...‏ بر حسب شرایط و محیط مختلف
میخوام از الان زندگی ,‏ احساسات,‏ مسائلم را با کس دیگه ای شیر کنم...‏ و اون هم همینطور
.
.
نظرتون چیه...
تنها ادامه بدم؟

MS_2002 نوشته است:دوست عزیز ممنون از راهنماییتون من۲۴سالمه من عکس شما فکر میکنم به نظرم هر کسی باید توی زندگی یکیو داشته باشه که دوستش داشته باشه و ‏ فرد مثابل هم اون را دوست داشته باشه...‏ وگرنه زندگی بیمعنی میشه من خودم این مدت,‏ ‏۵سال.‏ زندگیی خیلی پر شوری داشتم تحصیل همزمان کار. در کنارش فعالیتهای اضافی که انجام میدادم کلی دوست کلی آشنا فامیل و...‏ کل سفر این ور اوون ور اما همشه یک چیزی توی زندگی خالی میدیدم و میبینمم... که بهش توجه,نمیکردم و نمیکنم هنوز... کل آدم دیس اورگانایزی نیستم...‏ با اینکه توی ساختمونمون من طبقه ام جداس اما بسار مرتب هست.‏ آشپزی خودم هم از بسیاری از خانمهای امروزی بهتره!‏:دی اینهارو میگم که بگم یکیو نمیخوام که برام جاروبکنه آشپزی کنه کیسه به درودیوار بکظه ‏..چون اینهاروخودم انجام میدادم ومیدم دنبال یکی میگردم که جرف همو بفههمیم و ادامه زندگیمو با هم بدیم.... نمیخوام دیدی که نسبت به زن دگی الان دارم تغییر کنه...‏ بر حسب شرایط و محیط مختلف میخوام از الان زندگی ,‏ احساسات,‏ مسائلم را با کس دیگه ای شیر کنم...‏ و اون هم همینطور . . نظرتون چیه... تنها ادامه بدم؟نوشته هاتون رو من خوندم به نظر من شما 100 درصد آماده ازدواج هستین و از صحبت هاتون مشخصه که به بلوغ فکری رسیدین و هدف اصلی از ازدواج رو درک کردین.
تبریک میگم به درک و شعور بالاتون.

سپیدار نوشته است:مرصی جالب بود....خب فکر کنم 97% ازدواجا به همین دلایل باشه ... میشه بگین با چه هدفی باشه خوبه و احتمال شکست توش کمتره؟


سلام

من يه دوره كلاس رفتم به اسم ازدواج رنج مقدس كه آقاي رضايي گذاشته بود كه الان شنبه ها مياد به خانه برميگرديم تو اون كلاس هم اون دقيقا همين هارو گفت يعني اول از همه متاهل ها سوال كرد براي چي ازدواج كردين و پاي تخته نوشت كه ٩٠ درصد همين ها رو گفتن

تواون كلاس گفت كه هدف ازدواج رستگاريه كه تو و يه نفر ديگه بتونين عيبهاي همو بببنين و حل كنين تا انسان بهتري بشين

گفت معني حديث كه ازدواج نصف دين رو كامل ميكنه همينه ، چون باعث كامل شدن شخصيت طرفين ميشه

سپیدار نوشته است:مرصی جالب بود....خب فکر کنم 97% ازدواجا به همین دلایل باشه ... میشه بگین با چه هدفی باشه خوبه و احتمال شکست توش کمتره؟


سلام

من يه دوره كلاس رفتم به اسم ازدواج رنج مقدس كه آقاي رضايي گذاشته بود كه الان شنبه ها مياد به خانه برميگرديم تو اون كلاس هم اون دقيقا همين هارو گفت يعني اول از همه متاهل ها سوال كرد براي چي ازدواج كردين و پاي تخته نوشت كه ٩٠ درصد همين ها رو گفتن

تواون كلاس گفت كه هدف ازدواج رستگاريه كه تو و يه نفر ديگه بتونين عيبهاي همو بببنين و حل كنين تا انسان بهتري بشين

گفت معني حديث كه ازدواج نصف دين رو كامل ميكنه همينه ، چون باعث كامل شدن شخصيت طرفين ميشه

به نظر من بزرگترین و مهمترین هدف از ازدواج دو چیزه یکی تکامل و دیگری رسیدن به آرامش که هر دو لازم و ملزوم هم هستن.

منم کاملا با ترنم موافقم

MS_2002 نوشته است:دوست عزیز ممنون از راهنماییتون من۲۴سالمه من عکس شما فکر میکنم به نظرم هر کسی باید توی زندگی یکیو داشته باشه که دوستش داشته باشه و ‏ فرد مثابل هم اون را دوست داشته باشه...‏ وگرنه زندگی بیمعنی میشه من خودم این مدت,‏ ‏۵سال.‏ زندگیی خیلی پر شوری داشتم تحصیل همزمان کار. در کنارش فعالیتهای اضافی که انجام میدادم کلی دوست کلی آشنا فامیل و...‏ کل سفر این ور اوون ور اما همشه یک چیزی توی زندگی خالی میدیدم و میبینمم... که بهش توجه,نمیکردم و نمیکنم هنوز... کل آدم دیس اورگانایزی نیستم...‏ با اینکه توی ساختمونمون من طبقه ام جداس اما بسار مرتب هست.‏ آشپزی خودم هم از بسیاری از خانمهای امروزی بهتره!‏:دی اینهارو میگم که بگم یکیو نمیخوام که برام جاروبکنه آشپزی کنه کیسه به درودیوار بکظه ‏..چون اینهاروخودم انجام میدادم ومیدم دنبال یکی میگردم که جرف همو بفههمیم و ادامه زندگیمو با هم بدیم.... نمیخوام دیدی که نسبت به زن دگی الان دارم تغییر کنه...‏ بر حسب شرایط و محیط مختلف میخوام از الان زندگی ,‏ احساسات,‏ مسائلم را با کس دیگه ای شیر کنم...‏ و اون هم همینطور . . نظرتون چیه... تنها ادامه بدم؟
چه پسر خوبی هستی ... :) عقاید خوبی هم داری .. خودتم که اعلام آمادگی کردی واسه ازدواج.. چی بهتر از این؟;)

آره آرامش كه اصله اصلا تو قرآن هم دليل ازدواج همين آرامشه

تا آرامش نباشه به نظرم اصلا آدم به خودش زحمت نميده تا ايراداشو درست كنه و ايراداي طرف مقابلشو درست ببينه يا دو طرف تو حل مشكلات به هم كمك كنن

MS_2002 نوشته است:دوست عزیز ممنون از راهنماییتون من۲۴سالمه من عکس شما فکر میکنم به نظرم هر کسی باید توی زندگی یکیو داشته باشه که دوستش داشته باشه و ‏ فرد مثابل هم اون را دوست داشته باشه...‏ وگرنه زندگی بیمعنی میشه من خودم این مدت,‏ ‏۵سال.‏ زندگیی خیلی پر شوری داشتم تحصیل همزمان کار. در کنارش فعالیتهای اضافی که انجام میدادم کلی دوست کلی آشنا فامیل و...‏ کل سفر این ور اوون ور اما همشه یک چیزی توی زندگی خالی میدیدم و میبینمم... که بهش توجه,نمیکردم و نمیکنم هنوز... کل آدم دیس اورگانایزی نیستم...‏ با اینکه توی ساختمونمون من طبقه ام جداس اما بسار مرتب هست.‏ آشپزی خودم هم از بسیاری از خانمهای امروزی بهتره!‏:دی اینهارو میگم که بگم یکیو نمیخوام که برام جاروبکنه آشپزی کنه کیسه به درودیوار بکظه ‏..چون اینهاروخودم انجام میدادم ومیدم دنبال یکی میگردم که جرف همو بفههمیم و ادامه زندگیمو با هم بدیم.... نمیخوام دیدی که نسبت به زن دگی الان دارم تغییر کنه...‏ بر حسب شرایط و محیط مختلف میخوام از الان زندگی ,‏ احساسات,‏ مسائلم را با کس دیگه ای شیر کنم...‏ و اون هم همینطور . . نظرتون چیه... تنها ادامه بدم؟
 
شما باید اول ببینی این رابطه ای که الان میخواهی شروع کنی ایا اون دختر خانم هم حاضره ۲ سال برای شما صبر کنه تا برگردید.
اگر معیارهای اون خانم در عرض این دو سال عوض شد چی
اگر کس دیگری در این مدت سر راهش قرار گرفت چی و یا بالعکس . کی جوابگوی لطمات وارده در این بین خواد بود

البته بنظر میرسه که شما در زمینه زندگی تجربتون از هم سنهای خودتون کمی بیشتره امیدوارم که طرف مقابلتون هم از پختگی لازم برخوردار باشه






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 607]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن