نگاه نو زندگی نو : روانشناسی و مشاوره

واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دوستان خوبم سلام

مدتیه که تقریبا همه مباحث یک جوری از دلتنگیها و مشکلات شما حکایت می کنه و به نظر میرسه خاطرتون ازرده و مکدره .
با باز کردن این مبحث می خواستم کمی از دلتنگیهای شما بکاهم البته من کوچکتر از اون هستم که بخوام کار بزرگی انجام بدم فقط در حد یک کمک و مشاوره.

تعدادی از دوستان کم و بیش با من اشنا هستن و می دونن که قصد و نیت من خیره.
وقتی می خونم شما به خاطر خرید عروسی -حرف فامیل شوهر -پخت و پز منزل - نگهداری کودکتون-خرید مایحتاج-تقسیم بندی وظایف زندگی و.... به مشکل برخورد کردید خواستم با ایجاد این مبحث با هم مهارتهای زندگی مون رو بالا ببریم .
این امر لازمه اش سیاست ما صبر تحمل و شکیبایی زنانه و مهمتر از مهم علم دانش نگاه و شناخت واقعی ما از جایگاهمون به عنوان زن مادر دختر همسر و هر چیز دیگه ایه.

من مادر نیستم هر روز هم اشپزی نمی کنم مادر شوهر بدی ندارم از دست فامیل شوهر و با رییسم دلگیر نیستم همسر بیمار ندارم دلتنگی و مشکل هم ندارم اما همه شما رو میفهمم چرا که به گفته ابو علی سینا ادراک مبنای احساسه .

پس به خاطر تحصیلات اکادمیکم و تجربه زندگی زناشویی و مراجعانم و کودکانی که در کنارشون هستم می خوام باشما تا جایی که صلاح می دونید برای زندگیتون کمکی میشه باشم تا روزی که ما از نقشمون در زندگی نهایت لذت رو ببریم.

سلام پائیز گلم
چقدر تو مهربونی و حرفات به آدم آرامش میده.
امیدوارم هر جا هستی سلامت و خوش باشی.
دوستت دارم.

دست گلت دردنکنه عزیییییزم خیلی خوبی
تاپیک خیلی خوبی زدی ومطمیناهمه ازش استفاده مثبت می کنن
بوووووووووس

سلام پاییز جون
من یه سوال دارم اونم اینه که با کسی که فکر میکنه همه چی تمومه و هیچ عیبی نداره چه جوری باید برخورد کرد؟؟؟
شوهر من خیلی مرد خوبیه و چیزی از همه چی تموم بودن کم نداره واقعا...اما بالاخره یه اشتباهاتی هم داره اما هیچ وقت نمیخواد بفهمه که کار بد هم میکنه...
مثلا چند روزه هی زیر لب آواز میخونه!!!سر میز غذا.مهمون هم داریم.صداشم بد نیست ولی به نظر من بی معنی که آدم راه بره سوت بزنه و هی زمزمه کنه!بهش میگم بسه کمتر بخون...میگه یعنی من نمی تونم واسه دل خودم بخونم؟!همه حتی غیر آدمیزاد هم آواز دوست دارن و عجیبه که تو دوست نداری!!!!!!!!!
خیلی از خودش مطمئنه و از خود راضی.البته میگم خیلی پسر خوبیه ...من دوستش دارم زیاد اما اینجوریه دیگه.هیچی نمیشه بهش گفت

سلام پاییز جون خوبی...........
همیشه به یادت هستم.... بیشنر تو گرفتاری ها یاد انرژی مثبتت می افتم...

یه سوال ؟
اگه کسی از نزدیکان همیشه از ادم توقع داشته باشه اما خودش خیلی راحت بگذرونه و بیخیال باشه باید چه کار کرد؟ اگه انتظاراتش برآورده نشه ناراحت میشه اما خودش نسبت به دیگران بی اهمیته .

سلام
چه مبحث خوبی

ASEMAN ABI نوشته است:سلام پائیز گلم
چقدر تو مهربونی و حرفات به آدم آرامش میده.
امیدوارم هر جا هستی سلامت و خوش باشی.
دوستت دارم.

اسمون جون ممنون از محبتت امیدوارم تو هم سلامت و شاد باشی .
دختر گلت چطوره ؟ بالاخره با هم کنار اومدین ؟

shookootoo نوشته است:سلام پاییز جون
من یه سوال دارم اونم اینه که با کسی که فکر میکنه همه چی تمومه و هیچ عیبی نداره چه جوری باید برخورد کرد؟؟؟
شوهر من خیلی مرد خوبیه و چیزی از همه چی تموم بودن کم نداره واقعا...اما بالاخره یه اشتباهاتی هم داره اما هیچ وقت نمیخواد بفهمه که کار بد هم میکنه...
مثلا چند روزه هی زیر لب آواز میخونه!!!سر میز غذا.مهمون هم داریم.صداشم بد نیست ولی به نظر من بی معنی که آدم راه بره سوت بزنه و هی زمزمه کنه!بهش میگم بسه کمتر بخون...میگه یعنی من نمی تونم واسه دل خودم بخونم؟!همه حتی غیر آدمیزاد هم آواز دوست دارن و عجیبه که تو دوست نداری!!!!!!!!!
خیلی از خودش مطمئنه و از خود راضی.البته میگم خیلی پسر خوبیه ...من دوستش دارم زیاد اما اینجوریه دیگه.هیچی نمیشه بهش گفت

خوشحالم از اینکه انقدر وسعت دید داری که یه اشتباه همسرت باعث نشده که کلا ببریش زیر سوال .

باید تو اینجور مواقع بشکل غیر مستقیم و از راه معکوس وارد بشی یعنی اینکه تو اینجور مواقعه بگی چقدر صدات خوبه میشه اهنگ فلان خواننده رو بخونی و همینطور هم با لذت گوش بده وقتی این کار رو میکنی همسرت احساس می کنه کارش برات جالب بوده و خوشحال میشه از اون ور وقتی مهمون داری و اون این کار رو میکنه تو با مهربونی بهش میگی ناهارت رو بخور بعد برامون یه دهن درست حسابی بخون و به مهونا بگو که چه صدای خوبی داره شاید اون با این کار می خواد رضایت و تایید تو رو دریافت کنه و اون با اعتماد به نفسی که تو بهش دادی براحتی بهت گوش میده .

در ضمن برای کاری که ازاری برات نداره چرا خودت رو ناراحت میکنی فرض کن اصلا به حرفت گوش نکرد چه اشکال داره بذار راحت باشه . بد بودن زشت بودن عجیب بودن یه اتفاق رو ما هستیم که می سازیم.

در مواقعی که چیزی واقعا ازارت میده اصلا بهش توجه نکن حرفی هم نزن سکوت کن .

سلام پاییز جون.تو برعکس اسمت همیشه بهاری وواسه ما.........
دل پردرد که زیاده آبجی پس تند تند بهت سر میزنم

h-nik نوشته است:سلام پاییز جون خوبی...........
همیشه به یادت هستم.... بیشنر تو گرفتاری ها یاد انرژی مثبتت می افتم...

یه سوال ؟
اگه کسی از نزدیکان همیشه از ادم توقع داشته باشه اما خودش خیلی راحت بگذرونه و بیخیال باشه باید چه کار کرد؟ اگه انتظاراتش برآورده نشه ناراحت میشه اما خودش نسبت به دیگران بی اهمیته .

سلام هستی جون من هم به یادت هستم دوست دریا نشین شمالی بوی بارون میده کوچش

گاهی باید دید که این ادم نسبتش در چه حده .
اما در هر حال ما خودمون هستیم که توقعات اطرافیان رو افزایش میدیم .
تو هم سعی کن نه یکدفعه و ناگهانی مثل خودش باشی اما کم کم و اهسته در بعضی موارد خواسته اش رو رد کن و یا بگو اگر تونستم این کار رو میکنم اما قول نمی دم که شرمنده شما نشم و بعد بگو که گقتم اگر تونستم اینطوری کم کم توقعات طرف رو کاهش میدی .

eellyy نوشته است:سلام پاییز جون.تو برعکس اسمت همیشه بهاری وواسه ما.........
دل پردرد که زیاده آبجی پس تند تند بهت سر میزنم

قربون دل پر دردت سر بزن که من مشتاق سر زدنتم.

سلام پاييز جان ازت ممنونم كه بي هيچ چشم داشتي به همه ما كمك مي كني اميدوارم خداي مهربان پاداش دل مهربونت را بدهد
اما مشكل من اينه كه نمي تونم با شوهرم ارتباط برقرار كنم تا ميا ي حرفي بزنم اون جوري ديگه برداشت ميكنه درحاليكه با برادرش خيلي راحتم و خيلي مواقع گله ها را پيش اون ميكنم و اونم از دلم در مياره بارها به شوهرم گفتم چرا من با تو راحت نيستم ي جو رو دربايستي باهاش دارم يا خيلي وقتها كارايي را انجام ميدم كه احساس مي كنم از ترسش هست براي اينه كه بعدا بهم گير نده نميدونم منظورم را متوجه ميشين يا نه اگه نه بگين بيشتر توضيح بدم بيشتر وقتها چون حرفم را نميفهمه مجبور ميشم قهر كنم كه اينم خوب نيست
كلا احساس ميكنم با من مثل غريبه هست اگه ي كاري براي خودمون و زندگيمون انجام ميده خيلي پيش چشمش جلوه داره اصلا تو خونه كمك نميكنه يا با كلي غرولند در حاليكه براي فاميل خودش خيلي كارها ميكنه لطفا بهم كمك كنيد

مرضيه56 نوشته است:سلام پاييز جان ازت ممنونم كه بي هيچ چشم داشتي به همه ما كمك مي كني اميدوارم خداي مهربان پاداش دل مهربونت را بدهد
اما مشكل من اينه كه نمي تونم با شوهرم ارتباط برقرار كنم تا ميا ي حرفي بزنم اون جوري ديگه برداشت ميكنه درحاليكه با برادرش خيلي راحتم و خيلي مواقع گله ها را پيش اون ميكنم و اونم از دلم در مياره بارها به شوهرم گفتم چرا من با تو راحت نيستم ي جو رو دربايستي باهاش دارم يا خيلي وقتها كارايي را انجام ميدم كه احساس مي كنم از ترسش هست براي اينه كه بعدا بهم گير نده نميدونم منظورم را متوجه ميشين يا نه اگه نه بگين بيشتر توضيح بدم بيشتر وقتها چون حرفم را نميفهمه مجبور ميشم قهر كنم كه اينم خوب نيست
كلا احساس ميكنم با من مثل غريبه هست اگه ي كاري براي خودمون و زندگيمون انجام ميده خيلي پيش چشمش جلوه داره اصلا تو خونه كمك نميكنه يا با كلي غرولند در حاليكه براي فاميل خودش خيلي كارها ميكنه لطفا بهم كمك كنيد

ممنون مرضیه جون

اول بهم بگو چند ساله ازدواج کردین ؟
خودت شغلت چیه؟ بچه چندمی ؟و همینطور همسرت ؟
از خانواده خودت و نحوه تربیت خودت و همینطور همسرت کمی توضیح بده لطفا؟
تا بحال برای برقراری ارتباط با همسرت و رفع کدورتها چکار کردی؟ چه برخوردی داشتی ؟
خصوصیات خوب همسرت چیه؟

سلام پاییز جان از اینکه اینطور دلسوزانه راهنماییمون میکنی ازت ممنونم
با آدمایی که میدونی نسبت به تو حسادت میکنن چه جوری باید رفتار کنی راستش من گاهی احساس میکنم نکنه حسادت اونا روی من تاثیر بزاره ومنم نا خود آگاه تبدیل به آدم حسود بشم، من با خانواده همسرم مشکل دارم مشکل که میگم نه اینکه کشمکش داشته باشیم نه چون من خودم ذاتا آدم آرومی هستم وحتی اگر حقم هم ضایع بشه برای اینکه آرامش برقرار بشه سکوت میکنم البته میدونم که اشتباه میکنم، خیلی سعی کردم علتش رو بفهمم و الان به این نتیجه رسیدم حسادت باعث این مشکلات میشه میخواستم راهنماییم کنی عزیزم

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]

[مشاهده در: www.ashpazonline.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 381]