تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834992883
آیا ازدواج پایان عشق است ؟ : مشکلات بزرگ در عین حال کوچک
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: دیدم بحث عشق تو سایت داغ شده ، فکرکردمب د نیست یکی از پست هاب وبلاگ رو به اینجا منتقل کنم ، اینهائی که نوشتم تجربیاتیه که از صحبت با زوجهائی داشتم که زندگیشون به بن بست رسیده ، شما هم نظر و پیشنهاد خودتون رو بدید
آیا ازدواچ پایان عشق است؟
شما چقدر به این مساله اعتقاد دارید؟ واقعا با ازدواج عشق به مرور کمرنگتر میشه و میرسه به حدی که دیگه وجود نداره ؟ هممون دلمون میخواد جواب این سوال منفی با شه ولی وقتی به دوروربرمون نگاه میکینم متاسفانه مثل اینکه جواب مثبته!!!!
اما چرا؟ ما به عنوان عاشق چه اشتباهاتی رو مرتکب میشیم که عشق تو دلمون میمیره؟
بیائید با هم موضوع را از اول بررسی کنیم:
دختر و پسری با هم آشنا میشن و عشق تو قلب هردوشون جوانه میزنه ، این آشنائی به هزارن طریق میتونه صورت بگیره اما تو یه چیزی مشترکه و اون اینه که همه فکرمیکنند متفاوت تر از دیگران هستند! طریقه آشنائیشون خیلی رمانتیک و بی نظیره و اگه ازدواج کنند زندگیشون عاشقانه ترین زندگی دنیا میشه!!!!!! این دخترو پسر قصه ما دربرابر هر چیزی مقاومت میکنند تمام موانع رو ازسرراه برمیدارند تا به همدیگه برسند ، حالا داشته باشیدرفتارهای این عشاق رو دراین برهه مبارزه : با نهایت دقت و وسواس سلائق و علائق طرف مقابل رو بررسی میکنن، از عطر و لباسی استفاده میکنن که معشوقشون خوشش میاد ، خواسته های اونو برخودشون مقدم میشمرند ، حتی اگه به چیزی علاقمند نباشند به خاطر طرف مقابلشون خودشون رو تو اون مساله درگیر میکنند ، خلاصه به هر ترتیبی هست تلاش میکنن تا رضایت طرف مقابل رو جلب کنند ، مدام از جمله های " آفرین عزیزم تو فوق العاده ای ، عزیزم همیشه حق با توئه ، عزیزم مگه میشه کاری انجام بدی که بد باشه تو بی عیب و نقصی و ..." استفاده میکنند ، از برنامه کاری و ضروریشون میزنن تا دیداری با معشوق داشته باشن ، خلاصه دنیا با بهترین رنگها داره به عشاق قصه ما لبخند میزنه و این لبخند وقتی پررنگتر میشه که موانع برداشته میشوند و این دو مرغ عشق میشینن سر سفره عقد!!!
دوسال بعد!!!
زندگی شده صحنه مبارزه ، این دفعه نه مبارزه دربرابر دشمنان ومواتع عشق! بلکه مبارزه میان عاشق و معشوق !! برای اینکه لج همدیگرو دربیارن کارهائی میکنن که طرف مقابل خوشش نمیاد، هرکی داره ساز خودش رو میزنه ، تیرهای انتقاد و ایراد تراشی به طرف شریک زندگی نشانه رفته ، زوج قصه ما غمگین وافسرده اند، زندگی اون چیزی نشده که میخواستن ! همه آرزوها برباد رفته وطرف مقابل دیگه جذابیتی براشون نداره ، حرفهای عاشقانه بینشون رد و بدل نمیشه و خلاصه دنیا داره بدترین روی خودش رو به اونها نشون میده ، این زوج قصه ما اگه فرزندی داشته باشن شاید به خاطرش زندگی رو تحمل کنن، وشاید به خاطر نیش و کنایه های مردم طلاق نگیرن ولی تا کی میشه به جای زندگی کردن فقط تحمل کرد؟!
به نظر شما تو این دو سال چه اتفاقاتی میفته که همه چی به قول معروف 180 درجه میچرخه؟!!!!!! من براتون میگم :
عشق نعمتی نیست که درهردلی جوانه بزنه واگر دلی جایگاه عشق شد باید قدرش رو دونست ، عشق پرورش میخواد ، مراقبت میخواد ، دلسوزی میخواد ، گذشت و فداکاری میخواد، مثل یه بچه ست که اگه به تربیت و رشدش توجه نشه بیراهه میره میشه یه بزهکار ! اشتباه زوجها اینه که به عشقی که دراوایل زندگی دارن خیلی اعتماد میکنن!!!! فکرمیکنن این عشق قویه ! میتونه دربرابر هرچیزی بایسته درحالی که این طور نیست! این عشق مثل یه نهال نوپا نیاز یه مراقبت داره ! هرباد ضعیفی میتونه اونو بلرزونه ، هر انتقادی هر بی مهری ، هر بی توجهی میشه یه تیشه و میخوره به بدنه این نهال ضعیف و این طوری میشه که یه روز چشم بازمیکنن و می بینن از عشق خبری نیست و جای خودش رو به نفرت داده ولی اگه از این نهال خوب مراقبت بشه ، اگه به طرق مختلف به همسر محبت بشه ، اگه خواسته های زوجین مثل اوائل آشنائی برای همدیگه مهم باشه اگه به دلائل و بهانه های مختلف از همدیگه قدردانی کنن و بگم که چقدر برای همدیگه مهم و با ارزشند ، اگه از ایرادها چشم پوشی بشه ، اگه از خطا ها گذشت بشه و ... اون وقت این نهال میشه یه درخت تنومند قابل اطمینان ، اون وقته که بعد ازسالیان طولانی زندگی نه تنها عشق نمی میره بلکه روز به روز پررنگتر هم میشه و این عشق ، عشقیه که میشه بهش اعتماد کرد چون اونقدر قویه که هیچ طوفانی نمیتونه متزلزلش کنه.
دمت گرم خیلی جالب و صحیح مطلب رو گفته بودید . حقیقت همین است گفته شد. با شما موافقم .
ممنون انار جان مبحث جالبیه اجازه بده منم یک موضوعی را اضافه کنم وقتی دو نفر هنوز ازدواج نکردند مدام با هم زندگی نمی کنند هر وقت همدیگر را می بینند سعی می کنند بهترین های خودشون را نشون بدن هیچوقت خصوصیات بدشون را بروز نمیدن هیچوقت با مو ژولیده جلو هم ظاهر نمیشن هیچوقت حموم نرفته همدیگر را نمی بینند اون لحظه ای را که با هم هستند را میخوان به خوشی بگذرونند و طرفشون هم لذت ببره اما بعد از ازدواج مرتب با هم زندگی می کنند همه خوبیها وجود داره اما بدیها خودشون را نشون میدن همدیگر را ژولی پولی می بینند بی حوصله می بینند خواب آلود می بینند و ... اینجا این خوبی و بدی با هم دست و پنجه نرم می کنند هر کدام که پیروز بشه زندگی به طرف اون خصوصیت کشیده میشه حالا اگر بد بر خوب پیروز بشه دیگه خانم و آقا اون همه خوبی را مثل قبل نمی بینند چون کمرنگ شدن بنابراین خودشون را با چیزای دیگه ای مشغول می کنند بعضی به سمت بچه کشیده میشن چون میخوان زندگیشون را مثل قبل شاد نگه دارن اما غافل از اینکه این خانه دیگه از پای بست ویران است و با هیچی نمیشه نجاتش داد اما وقتی خوبی ها پررنگ تر هستند میشه فرمایشات شما نقل قول: اون وقته که بعد ازسالیان طولانی زندگی نه تنها عشق نمی میره بلکه روز به روز پررنگتر هم میشهاما این عشق اون شور و هیجان قبل از ازدواج نیست شکلش فرق می کنه و خیلی عمیق تره و با هیچ چیز قابل تعویض نیست
سلام
بنظر منکه قبل از ازدواج عشق واقعی نمیتونه بوجود بیاد. انسانها همیشه سعی میکنند اونطوری رفتار کنند که دلشون میخواد باشند و در ذهن خودشون تجسم میکنند ولی وقتی دو نفر زیر یک سقف رفتند دیگه نمیتونند برای هم فیلم بازی کنند، تازه اونموقع شناخت حقیقی و کامل شکل میگیره و اگر عشقی بخواد بوجود بیاد بعد از این مرحله ست.
افرادی که بعد از ازدواج دچار سردی میشن ، در واقع قبل از ازدواج عاشق واقعی نبودند و فقط توهم عشق رو داشتند.
چشمانت را بگشا عشق كور نيست .....اين تويي كه نابينايي
انار عزیز کاملا با گفته هات موافقم.
اول اینکه خیلیها هر احساسی رو به عشق تعبیر می کنن که کوته بینانه ترین کار ممکنه! یه هیجان مقطعی یا یه کشش به سمت یه ویژگی خاص طرف مقابل (مثلا ظاهرش به دل آدم بشینه یا تحصیلاتش یا دست و دلبازیش یا یه رفتار خاصیش) باعث می شه چون بلد نیستیم احساساتمون رو درست تعریف کنیم سریع به عشق تعبیرش کنیم و خب! تب تند زود به عرق می شینه و واویلا اگه قبل از به عرق نشستنش ازدواج صورت بگیره...
اما حالت دوم وقتیه که عشق یه احساس واقعی و عمیق دو طرفه ست و بر اساس خصوصیات کلی و جزئی طرف مقابله یعنی محدود به یه سری رفتار خاص نمی شه و همه چیز طرف مقابل (البته هیچ چیزی کامل نیست! و طبعا هیچ کسی!) برامون دلنشینه به طور کلی. این عشقه که با کمی دقت نظر و مراقبت و گوش به زنگ بودن می تونه تا ابد ادامه پیدا کنه... به خصوص وقتی حواسمون باشه که رفتارای دیگران رو انقدری گنده نکنیم که خودمون رو فراموش کنیم (مامانت اینو گفت خواهرت اونجوری کرد و ..........) چون چه بخوایم چه نخوایم نتیجه ی مستقیم این رفتارا به رابطه ی خودمون بر می گرده و بعد از مدتی عادت می کنیم در برابر هر رفتار و حرف ساده ای از هم جبهه بگیریم عین یه حالت دفاعی...
چقدر حرف زدم! ببخشید آخه بحث هیجان انگیزی بود
عشق چی نیست ؟!!!!!!!!!!
عشق خاص که همانا عشق بین دو جنس مخالفه یکی از جلوه های شیرین و با ارزش عشقه البته به شرطها و شروطها ...
یکی از این شرطها هم اینه که واقعا عشق باشه نه احساسی شبیه اون !، جماعت دل شکسته و زخم خورده زیادی طی نظرات خصوصی منو بمباران کردن که ای داد و ای بی داد از این عشق بی پدر و مادر چیزی نگو که دلمون خونه !!!
شمائی که این مطلب رو میخونید تو ذهنتون به این سوالها جواب بدید:
اون احساسی که با یک نگاه قلب رو به تالاپ تولوپ میندازه عشقه؟
اون احساسی که فوقش بعد ازیکی دوسال زندگی مشترک جای خودش رو به عادت میده عشقه؟
اون احساس زیبا ی درونی! که بادیدن ماشین آخرین مدل آقا پسر تو قلب دختر خانم بوجود میاد عشقه؟
اون احساساتی که یادیدن چشمهای شهلای دختر خانم تو دل آقا پسر پیدا میشه عشقه؟
اگه از عروس دامادهائی که سر سفره عقد نشستن پرسیده بشه که آیا عاشق همدیگه هستند یانه ؟ مطمئن باشید قریب به 90 درصدشون جواب مثبت میدهند اما واقعا این طوره ؟ اگر زوجهای ما با عشق ازدواج میکنن چرا آمار طلاق روز به روز میره بالاتر؟
به نظر شما عشق واقعی بدون شناخت حاصل میشه؟
بزرگترین اشتباهی که تو آشنائی بین دختر ها و پسرها صورت میگیره اینه که اونها هیجانات مبهم اولیه رو با عشق اشتباه میگیرن، هیجانات و نیازهائی که وقتی مرتفع بشن دیگه ازشون خبری نیست و به اشتباه این خیال به ذهن میاد که عشق روزهای اول دیگه مرده!
فکر میکنن هرجا قلب به تپش افتاد عشق همونجاست ولی این طور نیست قلب باهر هیجان ناشناخته ای به تپش میفته ، به تالاپ تولوپ قلبتون اعتماد نکنید ! عزیزی که داشت از قصه سوزناک زندگیش برام حرف میزد بهم گفت از تپشهای قلبم فهمیدم که بالاخره تونستم عشقم رو پیدا کنم ، دیگه خیلی دیر بود به این عزیز بگم که به این تپشها اعتماد نکنه!
قدیمیها میگفتن پسر و دختر مثل آتش و پنبه هستن ! شایدهم یه جورهائی راست میگفتن ! حتما تو فیلمها دیدین که وقتی دختر و پسر به هرترتیبی کنار هم قرار می گیرن بالاخره یه احساسی بینشون بوجود میاد ، تو زندگی واقعی هم همینطوره مواظب باشید این هیجانات طبیعی رو با عشق اشتباه نگیرید، فقط زمان و شناخت طرف مقابل میتونه به شما نشون بده که عاشق شدین یا دچار یه سری احساسات طبیعی که حاصل فعل و انفعالات هورمونی شماست!
ای فردی که عاشق شدی ووقتی به عشقت فکر میکنی خونه بزرگ پدرش جلوی چشمهات مجسم میشه!
ای فردی که عاشق شدی و وقتی به عشقت فکر میکنی چهره زیباش جلوی چشمات میاد!
کمی به خودت فرصت بده هر انسانی شایسته این هست که عاشق بشه این فرصت رو از خودت نگیر!
منم بااقای مجرد با حدی موافقم چون دیدم عشق و عاشقی های قبل ازدواج اکثرا بعد ازدواج ته میکشه من خودم با عشق و عاشقی ازرواج نکردم من وقتی دیدم اخلاق برخورد و شخصیت شوهرم و یه سری معیار های دیگه که برام مهم بودن به من میخوره به شوهرم جواب مثبت دادم همیشه با خودم فکر میکردم بعد یه مدت همه چی عادی میشه و دیگه از اون شورو شوق روزای اول خبری نیست ولی باور کیند با اینکه 2 سال از ازدواجمون میگذره هنوز همه چی به قشنگیه روزای اوله خوشبختانه و اینکه ما هر روز یه کم بیشتر عاشق هم میشیم میخوام بگم عشقی که در طول زندگی با هم و با شناخت هم بوجود میاد خیلی قشنگتر و پایدارتره یعنی اینکه عشق بعد ازدواج از بین نمیره و بیشتر میشه اون که از بین میره حتماااااا عشق نیست چیز دیگه ایی باید باشه خیلی حرف زدم ببخشید نمیدونم اخرش هم تونستم منظورم رو برسونم یا نه؟
به نظر من 50 درصد روابط عاشقانه قبل از ازدواج بعد به خاطر خانواده ها ( بحث مادر شوهر و خواهر شوهر و مامان اینا و بابات ایناو.....) کمرنگتر میشه خیلی ها رو دیدم که همین که اختلاف پیدا می کنند بحث و می کشونن به خونواده ها که این وسط بی احترامی های پیش آمده باعث کاشته شدن تخم نفرت میشه
سلام من در یک مقاله علمی خوندم وقتی یک دختر و پسر عاشق هم می شن یک سری از هورمونهای مخصوص در خون به بالاترین حد موجود می رسند و جالب است بدانید مدت زمانی که پیک این هورمونها در خون هست حدود 36 ماه می باشد و پس از آن به تدریج کاهش می یابد شاید بهتر باشه راه حل این مشکل رو یک هورمون شناس بده!
انارجونم صحبتهاي شما كاملا صحيح اما يه موضوع ديگه كه باعث كمرنگتر شدن اين عشق ميشه مسائل اقتصادي زندگيست چون خودبه خودفشار هاي مالي روي خلق و خو تاثير ميداره ,نمي خوام بگم اين پول كه عشق تقويت ميكنه خيلي ها هم با وجود رفاه سردي رو دارن .شما case هاي خودت چند درصد شون مشكل مالي داشتن ؟
noorb نوشته است:انارجونم صحبتهاي شما كاملا صحيح اما يه موضوع ديگه كه باعث كمرنگتر شدن اين عشق ميشه مسائل اقتصادي زندگيست چون خودبه خودفشار هاي مالي روي خلق و خو تاثير ميداره ,نمي خوام بگم اين پول كه عشق تقويت ميكنه خيلي ها هم با وجود رفاه سردي رو دارن .شما case هاي خودت چند درصد شون مشكل مالي داشتن ؟
نوری جان به مطلب بسیار مهمی اشاره کردی
اینجاست که پای معیارهای مهم و اصلی ازدواج میاد وسط که یکی از اونها داشتن توان مالی برای اداره زندگی هست ، اما نمیدونم تو حوصله این تاپیک هست درمورد این معیارها بحث بشه یانه
..
yasamin80 نوشته است:به نظر من 50 درصد روابط عاشقانه قبل از ازدواج بعد به خاطر خانواده ها ( بحث مادر شوهر و خواهر شوهر و مامان اینا و بابات ایناو.....) کمرنگتر میشه خیلی ها رو دیدم که همین که اختلاف پیدا می کنند بحث و می کشونن به خونواده ها که این وسط بی احترامی های پیش آمده باعث کاشته شدن تخم نفرت میشه
کاملاً موافقم چون منم دقیقاً این مشکلو دارم.به جرأت بگم حدود80%مشکلات من و شوشو بخاطر رفتارای اشتباه خانواده ها بخصوص خانواده همسرمه.واینکه شوشو سعی میکنه به من خیلی اجازه پیشروی صحبت راجع به خونوادشو نده یجورایی بنظرم نمیتونه حقشو ازونا بگیره و همه اینا باعث مشاجره و کمرنگ شدن عشق ما میشه.آخه من دردمو به کی بگم چرا خونوادش زندگی مارو انقده راحت خراب کردن.حالا یطوری شده که خیلی از روابط ما بخاطر کدورت قبلی تحت تأثیر قرار گرفته چون نمیتونیم این مشکل خونوادشو بین خودمون حل کنیم.یعنی من نمیتونم گذشت کنم و این عشق قشنگمون داره خراب میکنه.
خوب دوستان حالا که صحبت به اینجا کشید بیائید و راجع به معیارهای ازدواج بگید، لطفا شعار ندید و اون چیزی رو که واقعا براتون مهمه بگید ، دوست دارم اول نظرات شما رو بشنوم بعد میام و از دید روانشناسی میگم که جی مهمه چی مهم نیست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]
-
گوناگون
پربازدیدترینها