محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829336465
زنجيره تامين كالا؛ كمترين قيمت با بيشترين سرعت
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: زنجيره تامين كالا؛ كمترين قيمت با بيشترين سرعت
گفت و گو:سيدحسين امامي : نزديك به سه دهه است كه بحث مديريت زنجيره تامين در سطح جهاني مطرح شده و براساس آمار و ارقام موجود، كشورها و سازمان هايي كه اين دانش را به كار گرفته اند پيشرفت هاي چشمگيري در حوزه هاي مربوطه داشته اند. كمااينكه مردم نيز به عنوان مشتريان از اين بابت منتفع شده اند. نظر به منفعت هاي زيادي كه به خاطر به كارگيري مديريت زنجيره تامين حاصل شده، امروزه اين فلسفه در بين سازمان ها و كشورهاي مختلف مقبوليت خاصي پيدا كرده و هر روز نيز به مشتاقان آن افزوده مي شود. براي پي بردن به اهميت زنجيره تامين، اختلافات ميان زنجيره تامين دولتي و خصوصي و همين طور لزوم پياده سازي اصل 44 در زنجيره تامين كالاهاي بازرگاني با خانم دكتر «هدي داورزني» دكتراي مهندسي صنايع، محقق و استاد دانشگاه امام صادق(ع) به گفت وگو نشستيم كه مشروح آن از نظرتان مي گذرد.
ھھھ + زنجيره تامين چيست و چه هدفي را دنبال مي كند؟ اساساً بحث زنجيره تامين حدود سه دهه است مطرح شده و به طور كلي زنجيره تامين همه سازمان ها و همه اعضايي را كه از تامين مواد اوليه تا جايي كه يك ارزش به مشتري نهايي مي رسد مورد حمايت و پوشش قرار مي دهد و به تعبيري اين ارزش مي تواند يك خدمت باشد كه به مشتري ارائه مي دهيم، مثل كاري كه شركت هاي بيمه يا بانك ها انجام مي دهند. زنجيره تامين مي تواند شامل كالايي باشد كه در حقيقت از تامين كننده اوليه مواد اوليه تامين مي شود، يكسري فرآيندها روي آن انجام مي شود و بعد اين كالا توزيع شده و به دست عمده فروش و خرده فروش مي رسد و در نهايت به دست مشتري نهايي تامين مي شود. +هدف نهايي زنجيره تامين چيست؟ هدف نهايي زنجيره تامين اين است كه خدمت يا محصول (كالا) به بهترين نحو به دست مشتري برسد و قاعدتاً آن چيزي كه ما به عنوان ارزش در فضاي زنجيره تامين مي شناسيم، دو حالت مي تواند داشته باشد؛ ممكن است مساله اصلي پول باشد. از آنجا كه در اكثر زنجيره تامين ها، حالت انتفاعي اصل است و آن ارزشي را كه زنجيره در حال انتقال آن است با فضاي مالي جمع مي شود، از اين رو مسائلي كه مطرح مي شود عبارت است از اينكه زنجيره تامين تا چه اندازه قادر بوده با قيمت و شرايط خوب كالا يا خدمت را به دست مشتري برساند؟ در اين مرحله پاسخگو بودن نيز مطرح است. مواقعي هست كه براي ما سرعت مهم است مثلاً شرايط اورژانس كه در اين حالت زنجيره تامين خدمات بايد بتواند خيلي سريع پاسخ بدهد. +پس با اين تعريف و اهدافي كه مطرح كرديد، زنجيره تامين يك نظم طبيعي بازار نيست؟ اگر بخواهيم نگاه بكنيم شايد براي هر كالايي تامين كننده ، توليد كننده و توزيع كننده اي وجود دارد كه اين كار توليد تا توزيع را انجام مي دهد، ولي به اين شرايط زنجيره تامين اطلاق نمي شود. ولي آن چيزي كه ما به عنوان زنجيره تامين و به طور كامل تر مديريت زنجيره تامين مي شناسيم، اين است كه از لحاظ قانوني عناصر و اعضايي كه كاملاً مجزا از يكديگر هستند را بتوانيم به طريقي يكپارچه و هماهنگ كنيم. براي اينكه توليدكننده كالاي توليدي خود را به دست مصرف كننده برساند، صرفاً كار كردن و عملكرد تك تك آنها كفايت نمي كند. يكسري عناصري وجود دارد كه با بحث هاي مديريت زنجيره تامين مي خواهيم از آن حمايت كنيم. تذكر اين موضوع ضروري است كه شيوه هاي تامين سنتي جوابگوي شرايط حاضر نيست و بايد هماهنگي هاي خاص فضاي خاص زنجيره تامين روي آن صورت گيرد كه در كشور ما بيشتر زنجيره تامين ها همان حالت سنتي چيزي دارد تامين مي شود، اجناس به دست كارخانه دار مي رسد و كارخانه دار يكسري فرآيندها و كارهاي تكميلي روي آن انجام مي دهد و همين طور اين فرآيند به جلو حركت مي كند و ميان اينها هيچ لينك مشخصي وجود ندارد و در بعضي مواقع حتي هيچ متولي اي وجود ندارد كه اين كارها را هماهنگ كند. اينجا است كه به قول شما آن شرايط طبيعي اي كه بخواهد جاري باشد، فرق مي كند و بايد تدابيري روي زنجيره اعمال شود. +زنجيره تامين در كشورهاي توسعه يافته، در حال توسعه و در كشور ما چه جايگاهي دارد؟ نكته بسيار مهمي است. اصولاً بحث زنجيره تامين شروعش از تويوتا در كشور ژاپن بوده تا با كمترين هزينه و بيشترين سرعت بتواند محصولاتش را توليد كند و به دست مشتري برساند كما اينكه در آن موقع بيشترين تنوع را داشت. بعدها در فضاي آكادميك در كشور آمريكا خيلي به اين بحث پرداخته شد. اگر دقت بفرماييد كشورهايي كه وارد اين بحث در فضاي عملي و آكادميك شدند، منفعت هاي مالي عمده اي به دست آوردند و جداي از آن منفعت ها رضايت مشتري را هم به سمت خود جلب كردند. ابعاد اين بحث به صورت آكادميك شايد بتوان گفت براي اولين بار در كشوري مثل آمريكا مطرح شد. بعد از آن كشورهايي كه نسبتاً در ايجاد فضاي لجستيكي و حمل و نقل شان خيلي خوب عمل مي كردند و دراين بحث پيشرفت كردند از زمره كشورهايي هستند كه راحت تر مي توانند در فلسفه مديريت زنجيره تامين موفق عمل كنند. ايران در اين زمينه چه جايگاهي دارد؟ در چند سال گذشته در ايران به اين بحث خيلي توجه شده است. در حوزه آكادميك خيلي تزها در اين حوزه دارد تعريف مي شود. بدون اغراق مي گويم اگر در دانشگاهي استادي باشد كه در اين حوزه دارد كار مي كند بيش از 50 يا 60 درصد دانشجويان روي بحث ها و موضوعات مختلف زنجيره تامين مطالعه و تحقيق مي كنند. ولي ما هنوز خيلي راه داريم براي اينكه بتوانيم بگوييم كه ما مديريت زنجيره تامين در كشور داريم. دوماً اينكه بتوانيم بگوييم 9 مديريت زنجيره تامين كارا در كشور داريم. +براي اينكه زنجيره تامين عملكرد مطلوبي داشته باشد، چه شرايط و ويژگي هايي لازم است؟ زنجيره تامين همانگونه كه عرض كردم يكي از اهدافش مي تواند اين باشد كه كالايي را با كمترين قيمت عرضه كند. هدف ديگر توزيع كالا و خدمت مورد نظر در نهايت سرعت است. در اين حالت اصطلاحاً مي گويند زنجيره تامين ما يك زنجيره تامين پاسخگو است. در هر كدام از اين دو حالت آن چيزي كه مورد نياز است، فرق مي كند. زماني مي خواهيم بحث قيمت را مدنظر قرار بدهيم. در اين شرايط مسائل مطرح شامل اين موضوع خواهد بود كه من چقدر موجودي نگه دارم تا بتوانم كمترين قيمت را داشته باشم. فرضاً در اين شرايط ما مي گوييم هر چقدر موجودي كمتر داشته باشيم، آن چيزي كه در انبار وجود دارد، برايش هزينه و فضاي اضافي ايجاد مي كند. اين نگرش مي آيد تا هزينه ها را كاهش دهد. براي اين موضوع مقدار توليد خود، مقداري كه در انبار بايد ذخيره شود، ميزان حمل و نقل و... محاسبه مي شود. +آيا در همه زنجيره هاي تامين بحث قيمت بحث اصلي است؟ در يكسري از زنجيره تامين ها كه در شرايط خاص كاربرد دارند يا در مورد كالاهاي خاص مطرح هستند، بحث قيمت ديگر مطرح نيست، بلكه بحث زمان مطرح مي شود. در اين حالت ديگر پارادايم فرق مي كند و متوجه مي شويم در آن كالاي خاص بايد موجودي بالاتري را نگهداري كنيم. با وجود اينكه هزينه زيادي را متقبل مي شويم. هدف اين زنجيره تامين سرعت است، بنابراين براي اينكه به هدف سرعت برسيم، نياز است طوري زنجيره را طراحي كنيم كه موجودي را بيشتر نگه داريم. به تعبير ديگر ما هميشه دنبال اين هستيم كه اولاً هدف زنجيره را تعيين و شناسايي كنيم و بعد بر مبناي هدف زنجيره، طوري زنجيره را طراحي و پايه گذاري كنيم كه حتي بتواند اهداف دوگانه قيمت و سرعت را دنبال كند. اين تركيب را در فضاي زنجيره تامين داريم، ولي در مجموع نقطه شروع ما اين خواهد بود كه اين مرز را مشخص كنيم و بعد هر كدام از اين حوزه ها -هزينه يا زمان- فاكتورهايي كه در طراحي لازم است مد نظر قرار دهيم. +زنجيره تامين چگونه مي تواند به تعديل قيمت ها در بازار كمك كند؟ يكسري اصولي در شرايط زنجيره تامين وجود دارد. يكي از اين اصول كلي اين است كه در فضاي زنجيره تامين، قيمت ها بر مبناي عرضه و تقاضاي كالا يا خدمت عرضه مي شود. اين اصل چند صد ساله اقتصادي است كه هر كالايي نقطه تعادلي دارد و در نقطه تعادلي قيمت و نقطه سر به سر وابسته به عرضه و تقاضا تعيين مي كند كه من مي توانم كالاي خود را با اين قيمت و در اين قيمت اين تعداد كالا را ارائه دهم. در اين فضا بحث عرضه و تقاضا و ناخودآگاه بحث رقابت هم مطرح مي شود. اساساً تا زماني كه رقابت براي تامين مطرح نباشد نمي توان عرضه و تقاضا را مطرح كرد. در حالت انحصار همه مشتريان مجبورند كه از انحصارگر خريداري كنند. اينجا ديگر تغيير و تعديل قيمت كاملاً در دست عرضه كننده است ولي در فضاي زنجيره تامين هركدام از فرآيندهايي كه در اين فضا و در فضاي رقابتي تعريف مي شود. در فضاي رقابتي كل اعضا سعي مي كنند بيشتر مشتريان را به طرف خود جلب و جذب كنند بنابراين نهايت تلاش خود را مي كنند كه قيمت تمام شده خود را پايين بياورند و ناخودآگاه به اين سمت مي روند كه اعضا را بيشتر هماهنگ كرده و برنامه ريزي هايشان را دقيق تر انجام دهند تا به واسطه آن قيمت پايه اي را كه مي توانند با آن كالا يا خدمت خود را عرضه كنند، كاهش دهند. به اين ترتيب وقتي يكي از رقبا چنين كاري را انجام مي دهد باقي رقبا ترغيب مي شوند كه چنين كاري را انجام دهند. اين فلسفه اصلي اي است كه پشت نگاه زنجيره تامين است و اين موضوع به نفع مشتريان خواهد بود. با اين روال است كه فكر مي كنم زنجيره تامين مي تواند به ساختار تعديل قيمت كمك كند. +با اين وجود مديريت زنجيره تامين برعهده كيست؟ اينكه مديريت زنجيره تامين بر عهده چه كسي باشد يك توافق است. مواقعي پيش مي آيد در مورد كالايي بحث مي كنيم كه در يك كشور كالاي بسيار استراتژيكي محسوب مي شود، طبيعي است در اين شرايط دولت خود را موظف و مسوول مي داند كه يكسري نظارت هاي خاصي را در زنجيره داشته باشد يا به تعبيري شايد بتوان گفت خيلي جاها هست كه مديريت زنجيره دست دولت مي افتد و در خيلي از موارد آن پيشنهادهايي كه مطرح مي شود باعث مي شود مديريت زنجيره تامين را بر عهده مهم ترين عضو زنجيره بگذارند. خيلي از جاها و در خيلي از تئوري ها نمي گويم همه تئوري ها، اين مهم ترين عضو را به عنوان OEM مي شناسند كه مي گويند عضو مركزي اي هست كه فرضاً دارد ارزش اصلي را در اين زنجيره ايجاد مي كند. اگر ما فضاي يك كالاي توليدي صنعتي را در نظر بگيريم آن كالايي كه مركزيت دارد آن كارخانه OEM به حساب مي آيد. در حقيقت اين كارخانه متولي مي شود كه مديريت زنجيره تامين را برعهده گيرد. حال در فضاي ديگري كه كالاي مورد نظر نيازمند مديريت دولتي باشد آن موقع دولت متولي مديريت زنجيره تامين مي شود.اين جاي بحث دارد كه مديريت دولتي زنجيره تامين صحيح است يا نيست؟ +صادرات و واردات چه تاثيري بر زنجيره تامين دارند؟ به عبارتي اين موضوع مي تواند به زنجيره تامين درعرصه جهاني سازي جايگاه ويژه اي بدهد؟ بحثي در زنجيره تامين مطرح و آن اين است كه اساساً به دنبال اين هستيم كه اگر داريم كالايي را عرضه مي كنيم و هدف ما اين است كه قيمت را كاهش دهيم در اين صورت بايد بياييم كالاها و مواد اوليه مورد نيازو حمل ونقل را از جاهايي تامين كنيم كه آن كالا يا خدمات را با كمترين قيمت عرضه كنيم. پس به شكلي زنجيره تامين ممكن است فضاي مرزها را كمرنگ كند. از اين جا به مفهومي مي رسيم كه زنجيره تامين ملي توسعه يافته تر شده وبه مفهوم مديريت زنجيره تامين جهاني ارتقا مي يابد. آن چيزي كه شما به عنوان واردات از آن نام مي بريد، مربوط به توليداتي است كه به دلايل مالي ممكن است براي شما به صرفه نباشد كه در كشور تامين كنيد. مشتريان شما داخل كشور هستند. آنان هدفشان اين است كه كالا را با كمترين قيمت به دست بياورند تا در نهايت ضمن رضايت بيشتر، هزينه صرفه جويي شده را در جاهاي ديگر صرف كنند. بنابراين ماده اوليه ممكن است وارد شود و به اين وسيله مجبور شويم به نوعي آن مرزها را به واسطه هدف كمرنگ كنيم. همچنين ممكن است هدف ما به دلايل سياسي انتخاب شده باشد. مثلاً يك كشور ممكن است كالايي را از كشور موردنظر خود تامين نكند چون ضررهاي درازمدتي كه به ما مي رساند بيشتر است. اين بحث در بحث هاي كلان زنجيره تامين مطرح مي شود اما در فضاي كوتاه مدت شايد براي ما رجحان و برتري داشته باشد كه كالاي مواد اوليه را به جاي اينكه از داخل تامين كنيم ازخارج تامين مي كنيم كه همان شكل واردات را بگيرد. اكنون اميرنشين دوبي يك «HOB لجستيكي» شده كه كار بسيار بزرگي را در فضاي مديريت زنجيره تامين انجام مي دهد. شايد به جرات بتوان گفت در كشورهاي همسايه ما يكي از موفق ترين كشورهايي كه در حوزه لجستيك و زنجيره تامين عمل مي كند كشور دوبي است. دوبي هيچ كالايي را خودش توليد نمي كند، يك وارد كننده براي كالاهايي است كه به عنوان يك عضو واسط براي اين كالاها عمل مي كند و با اين نقش دارد بيشترين سود را به خود اختصاص مي دهد. پس به شكلي كشور دوبي دارد مفهوم واردات و صادرات را تحت تاثير قرار مي دهد، پس حس مي كنم زماني كه ما داريم بحث صادرات و واردات را مطرح مي كنيم، لفظ ها را داريم تغيير مي دهيم و در نتيجه عملكردها و هدف آن لفظ ها را هم داريم تغيير مي دهيم. نهايتش اين است كه ما بيشترين سود را به خود اختصاص مي دهيم. +در كشوري مثل كشور ما كه داراي صنايع ضعيف و غيرقابل رقابتي تقريباً در همه بخش ها است با ورود كالاها چه تاثيري ايجاد مي شود؟ اين بستگي دارد كه شما از چه زاويه اي نگاه كنيد مثلاً با بحث جهاني سازي كه مدت هاست مطرح شده اساساً اين بحث كه اين كالا توليد كشور من هست يا نيست، تحت تاثير قرار گرفته است. اكنون كشور ما دارد تمام تلاشش را مي كند كه وارد WTO شود. اگر روزي اين اتفاق بيفتد و ما وارد WTO شويم اين مرزها براي ما برداشته مي شود. بنابراين ما نمي توانيم اين ادعا را داشته باشيم. +اگر مي خواهيم وارد WTO شويم ناخودآگاه كمك مي كنيم به اينكه واردات صنايع داخلي ما را دچار خطر كند و اين مساله به اين بستگي دارد كه صنايع داخلي سياست هاي خود را روي چه مبنايي گذاشته باشند. گاهي يك كشور توسعه يافته بودنش را در اين نمي بيند كه در همه صنايع پيشرفت كند. كشور مي بيند كه روي چه صنعت يا صنايعي محوريت دارد و بنابراين تمام تمركزش را روي اين قابليت مي گذارد و ممكن است روي صنايع كوچك وابسته به آن هم سرمايه گذاري كند و اين هم طبيعي است، چون بيشترين منفعت را آن صنعت محوري نصيب ما مي كند كه اين امر در سياست هاي كلان تعريف مي شود. بعد هم براي اينكه باقي صنايع كه در كشور هستند به مشكل برخورد نكنند، ما مي توانيم نه اينكه جلوي واردات را بگيريم، بلكه ممكن است خدماتي را به آنها ارائه دهيم تا آنها راحت تر بتوانند سرمايه گذاري كنند. به عبارت ديگر نيامديم جلوي واردات را بگيريم كه از آن زاويه خطر ما را تهديد نكند، بلكه از طرف ديگر آمديم بخش خصوصي را قدرتمندتر كرديم، چون به تعبيري باعث شديم صنايع ما راحت تر بتوانند سرمايه گذاري بكنند و منجر به تشكيل چيزي به عنوان خوشه صنعتي بشوند. وقتي تشكيل خوشه را بدهند راحت تر مي توانند در مقابل تهديدات واردات ايستادگي كنند. + زنجيره تامين چگونه مي تواند از آمايش سرزميني استفاده كند؟ آمايش سرزمين در مورد اين مساله مانور مي دهد كه ما ببينيم قابليت هاي هر حوزه (بخش) كشور در چه منطقه اي هست. بر مبناي اينكه قابليت يك استان يا منطقه روي فلان موضوعي تمركز پيدا مي كند، طبيعتاً وظايفي را براي آن منطقه تخصيص دهيم كه آن قابليت ها را برايش تعريف كرده ايم. ما بحثي داريم كه مثلاً بخواهيم براي زنجيره تامين يك طراحي مناسب و كارا داشته باشم، وقتي كه داريم فضاي اين شبكه را طراحي مي كنيم يك بخش پررنگ اين طراحي به اين مساله اختصاص دارد كه تامين كنندگان مواد اوليه در كجا قرار مي گيرند. خيلي فاكتورها در تصميم گيري اين امر تاثيرگذار هستند. گاهي هدف اين است كه تامين كننده سمواد اوليه در نزديك ترين مكان به مرحله بعدي فرآيند قرار گيرند يا اينكه تئوري ديگري هست مبني براينكه زماني كه اين مواد اوليه خودش قابليت صادرات دارد، پس مي توان در مكان هايي آن را احداث كرد كه نزديك مبادي صادراتي (بنادر و فرودگاه ها) باشد. اما يك نكته ديگر هم هست و آن اينكه در بعضي مواقع آن صنعت خاص كه ما به عنوان تامين كننده اوليه مي شناسيم، نيازمند يكسري قابليت هاي زيرساختي است. شما شايد نتوانيد آن عضو را وابسته به اينكه مثلاً به مبادي صادراتي نزديك هست يا اينكه به مرحله بعدي فرآيند نزديك است هرجايي كه خواستيد بگذاريد. بنابراين وابسته مي شود به اين امر كه بحث قابليت هاي سرزميني چگونه مي تواند از موضوع زنجيره تامين حمايت كند. ممكن است يكي از استان ها توليد مواد اوليه خاص را به عهده بگيرد و... پس طرح آمايش سرزمين مي تواند طراحي زنجيره تامين را تحت تاثير قرار دهد. به همين ترتيب يك بحث خيلي جدي در حوزه ارتباط زنجيره تامين و بحث آمايش سرزميني مطرح شده و اينكه اصولاً ما چگونه مي توانيم اين دو را با هم ارتباط دهيم؟ +ارتباط مفاهيم بهبود عملكرد زنجيره تامين و اصل 44 را بفرماييد؟ يك مقوله اي در اصل 44 مطرح شده است. هدف اين است كه تا حد ممكن آن كارهايي كه دولت متولي انجام آن است يا تصدي گري آن با دولت است را از دوش دولت برداريم و به بخش خصوصي واگذار كنيم و همه وزارتخانه ها هم اين وظيفه را دارند كه تا جايي كه ممكن است كارها و وظايف خود را به بخش خصوصي بسپارند. يك بحث را ما در ابتداي اين گفت و گو مطرح كرديم و آن اينكه فضاي زنجيره تامين در چه موقعيتي شكل مي گيرد. ما گفتيم زنجيره تامين مي خواهد يكسري خدمت به مشتري ارائه دهد كه اين خدمت در فضاي رقابتي مي تواند به طور صحيح ارائه شود. زماني كه فضاي رقابتي داريم راحت تر و منطقي تر مي توانيم كانال هاي توزيع را طراحي كنيم و تعديل قيمت ها را انجام دهيم، نه به صورت اجباري. شايد خود مديريت زنجيره تامين بتواند اين كارها را انجام دهد. در فضاي مورد نياز تقاضا، بايد اعضاي زنجيره تامين، در حوزه خصوصي باشند. به تعبيري ما در اصل 44 به دنبال خصوصي سازي هستيم و در زنجيره تامين هم مفهومي به نام برون سپاري مطرح هست. اكنون اگر روي كالاهايي كه وزارت بازرگاني متولي آن است تمركز كنيم، به اولين نكته اي كه مي رسيديم بحث زنجيره تامين كالاها از طريق اين وزارتخانه است. اصل 44 و بحث برون سپاري و خصوصي سازي هدفش اين بوده كه در نهايت كارهايي كه دولت متولي انجام آن است را از دوش دولت برداريم و به بخش خصوصي واگذار كنيم. اكنون براي اينكه به هدف زنجيره تامين - كمترين قيمت و بيشترين سرعت - يا انتقال بيشترين ارزش برسيم، شايد به نفع ما باشد كه در همان فضاي زنجيره تامين يكسري از كارها را برون سپاري كنيم و آنها را به سازمان هايي غير از سازمان هاي مورد نظر زنجيره تامين اوليه مدنظر بودند، انتقال دهيم. زماني كه عضو زنجيره تامين دولتي فعاليتي را برون سپاري و به عضو سومي كه خارج از آنجا هست واگذار مي كند، مشابه همان حالت خصوصي سازي را در فضاي زنجيره تامين داريم كه هدفش در نهايت اين است كه هزينه را كاهش داده و بيشترين ارزش را انتقال دهد. از طرف ديگر ما مي ديديم كه بحث طراحي زنجيره تامين در شرايط رقابتي شكل مي گيرد كه آن خصوصي شدن است كه باز اين ارتباط را بيشتر تقويت مي كرد. به اين تعبير در ادبيات مديريت زنجيره تامين كه در خصوصي سازي مبتني براصل 44 خيلي كمتر مطرح بوده، اين امكان وجود دارد كه سياست گذاري شود چه گروهي از فعاليت ها واگذار شود. در اين واگذاري ممكن است مالكيت يا اينكه ممكن است مديريت مالكيت خصوصي شود. از اين رو بايد تعيين شود كه كجا مالكيت را خصوصي كنيم و كجا مديريت را. +لزوم پياده سازي اصل 44 در زنجيره تامين كالاهاي بازرگاني را به طور خاص شرح دهيد؟ وزارت بازرگاني متولي اكثر كالاهاي مهمي هست كه در كشور ما وجود دارد كه يا به طور مستقيم در مورد آن دخالت مي كند، مثل نان، برنج و... يكسري از كالاها هم هست كه وزارت بازرگاني به طور كمرنگ تر حضور دارد و به طور غيرمستقيم در زنجيره آن حضور دارد. مثلاً نظارت خاصي را در مورد اين كالاها انجام مي دهد يا در حوزه قيمت تضميني وارد مي شود و ... طبق اصل 44 چون كليه وزارتخانه ها اين وظيفه را دارند كه مسووليت هاي خود را بررسي كنند و ببينند كدام يك را مي توانند به بخش خصوصي واگذار كنند و كدام يك را نمي توانند. بايد يكي از نقطه تمركزهاي وزارت بازرگاني روي زنجيره تامين كالاها متمركز باشد. به دليل اينكه وزارت بازرگاني يكي از اصلي ترين متوليان كالاهاي اساسي در كشور ما است. اولين زنجيره تامين دولتي كه به عنوان سردمدار اين بحث با تفكر زنجيره تامين دولتي به بحث خصوصي سازي نگاه كرد كشور آمريكا بود و اين عمل به طور خاص در ارتش آمريكا اتفاق افتاد. ارتش آمريكا كليه موارد غير از تربيت منابع انساني خود را واگذاركرد، اما منابع انساني را كه برايش يك قابليت محوري بوده ايجاب مي كرده كه دست دولت بماند اما باقي كارها كه ارزش افزوده اش را به شكل ديگري ايجاد مي كند را واگذار كرده است، چون نه تنها خطري او را تهديد نمي كند كه حتي هزينه هايش را كاهش مي دهد.پس يك انتخابي انجام داده كه متناسب با اهدافش بوده است. واگذاري به نوع كالا و خدمت وابسته است، اصلاً نمي توان به طور عام گفت كه درهمه موارد دولتي سازي يا خصوصي سازي بهتر است. اين حد و مرزها بهتر است مشخص شود.
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]
-
گوناگون
پربازدیدترینها