محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826058708
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: يك هويت با دو شناسنامه! «يك هويت با دو شناسنامه!»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛ 1- شايد براي عده اي- هر چند اندك و كم شمار- كه هنوز به عمق فتنه 88 پي نبرده اند، شنيدن اين خبر- تاكيد مي شود بر «خبر» و نه «تحليل»- تعجب آور باشد كه سران و عوامل اصلي فتنه 88 نه فقط با تروريست هايي كه دست به ترور دو دانشمند هسته اي كشورمان زده اند، هويت مشترك و يكساني دارند، بلكه خيانت سران فتنه، بارها از جنايت تروريست هاي صبح دوشنبه تهران، بيشتر و نفرت انگيزتر نيز بوده و هست. چرا...؟! به قول حقوقدانان؛ «نحن ابناء الدليل، نميل حيث يميل... ما فرزندان دليل هستيم و در قضاوت به آن سوي مي رويم كه دلايل هدايتمان مي كنند.» 2- آيا تروريست هايي كه دو دانشمند هسته اي ايران را ترور كرده اند، با آن دو خصومت شخصي داشته اند؟ بديهي است كه با توجه به تمامي شواهد و قرائن موجود پاسخ اين سوال منفي است. بنابراين چرا دست به اين جنايت آلوده اند؟ ترور دانشمندان هسته اي ايران اسلامي در اوج چالش هسته اي كشورمان با دشمنان بيروني و مخصوصاً آمريكا، انگليس و اسرائيل صورت گرفته، آنهم در حالي كه طي نزديك به ده سال گذشته، حريف بيروني از هيچ اهرم سياسي، نظامي، اطلاعاتي، اقتصادي و... براي مقابله با فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران دريغ نكرده و حتي بارها تاكيد ورزيده است كه حمله نظامي به تاسيسات اتمي ايران را نيز به عنوان يك گزينه روي ميز دارد! 3- چند هفته قبل «جان ساورز» رئيس سازمان اطلاعاتي MI6- شاخه اطلاعات و جاسوسي خارجي در اينتلجنت سرويس انگليس- به صراحت گفته بود «روش هاي ديپلماتيك براي متوقف كردن فعاليت هسته اي ايران با ناكامي روبرو شده است و بايد از طريق عمليات جاسوسي و اطلاعاتي با ادامه برنامه هسته اي ايران مقابله كنيم» (روزنامه انگليسي تلگراف) و ژنرال پترائوس سرفرمانده سابق نيروهاي نظامي آمريكا در خاورميانه و سرفرمانده كنوني نظاميان آمريكا در افغانستان فاش كرده بود كه براي مقابله با فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران و تنگ كردن عرصه بر مسئولان نظام، شماري از كماندوهاي آمريكايي از گردان نيروهاي ويژه را براي انجام عمليات جاسوسي و اطلاعاتي با همكاري عوامل داخلي به درون خاك ايران نفوذ داده است و مئير داگان، رئيس سازمان اطلاعاتي رژيم صهيونيستي از ضرورت عمليات اطلاعاتي شكننده عليه برنامه هسته اي كشورمان خبر داده بود و... 4- ديروز - يعني يك روز پس از عمليات تروريستي صبح دوشنبه تهران- روزنامه اينديپندنت دو مقاله از دو تحليل گر اسرائيلي و آمريكايي را كه هر دو نفر آنها سابقه آشكار و اعلام شده عضويت در سرويس هاي اطلاعاتي دارند، به چاپ رساند. مقاله اي گزارش گونه به قلم «يوسي ملمان» عضو «موساد» و مفسر ارشد روزنامه اسرائيلي «هاآرتص» و يادداشت ديگري از «بروس ريدل» مأمور سابق سازمان «سيا» كه تيتر اول كيهان امروز به اين خبر اختصاص يافته است. «يوسي ملمان» در مقاله گزارش گونه خود مي نويسد؛ ديروز-دوشنبه- سه رويداد به ظاهر بي ارتباط با يكديگر ولي در واقع مرتبط با هم اتفاق افتاده است، افشاي اسناد وزارت خارجه آمريكا كه بسياري از آنها درباره نگراني جامعه جهاني نسبت به برنامه هسته اي ايران است، ترور يك دانشمند هسته اي ايران در تهران و مجروح شدن يك دانشمند ديگر و انتصاب «تامير پاردو» به جاي «مئير داگان» به عنوان رئيس موساد، سازمان اطلاعاتي خارجي اسرائيل. يوسي ملمان در ادامه مي نويسد «اين سه رويداد با يكديگر ارتباط مستقيم دارند و همه آنها، بخشي از تلاش بي پايان جامعه اطلاعاتي اسرائيل، همراه با همتايان غربي آن، از جمله MI6 انگليس و سازمان اطلاعات مركزي آمريكا «سيا» است كه با هدف اخلال در فعاليت هسته اي ايران، يا به تأخير انداختن آن و در صورت امكان، بازداشتن جمهوري اسلامي ايران از ادامه فعاليت هسته اي خود، طراحي شده و به اجرا درآمده است». اين عضو ارشد موساد كه طي چند سال اخير در پوشش مفسر روزنامه صهيونيستي «هاآرتص» ظاهر شده است در ادامه مقاله خود اشاره مي كند كه «اين، حداقل، چهارمين تلاش براي ترور دانشمندان ايراني مرتبط با برنامه هسته اي اين كشور طي 4 سال گذشته است» و از احتمال اقدامات مشابه ديگر نيز خبر مي دهد! «بروس ريدل» نيز با بيان ديگري به نگراني اسرائيل از فعاليت هسته اي ايران مي پردازد و با اشاره به سوابق موساد در ترور مخالفان مي نويسد؛ «امروز، ايران در صدر نگراني هاي اسرائيل قرار دارد و نتانياهو با ابراز اين نگراني، به موساد دستور داده است كه ايران بايد در صدر برنامه هاي عملياتي موساد باشد». بروس ريدل خبر ديگري هم در آستين دارد و مي نويسد؛ «مئير داگان رئيس موساد طي 8 سال گذشته همواره تأكيد داشته است كه موساد نبايد، فقط اطلاعات جمع كند، بلكه بايد براساس اطلاعاتي كه به دست مي آورد، وارد عمل شود» و اضافه مي كند؛ «تامير پاردو» كه به جانشيني داگان انتخاب شده است، سال ها در موساد و نيروهاي نظامي اسرائيل در اينگونه عمليات- ترور- شركت داشته و همچنان، آن را يكي از اولويت هاي اصلي خود مي داند. اگر اين اعترافات صريح و بي پرده نيز نبود، كمترين ترديدي وجود نداشت كه ترور دانشمندان هسته اي ايران، جنايت مشترك سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا، اسرائيل و انگليس بوده است. 5- اكنون جاي اين سؤال است كه عاملان ترور دانشمندان هسته اي ايران، چه مي خواسته اند و در پي چه بوده اند كه سران فتنه طي 8 ماه فتنه گري و خيانت و جنايت در پي آن نبوده اند؟! آيا تمامي مراحل فتنه 88 بي كم و كاست- تأكيد مي شود كه بي كم وكاست- مطابق نسخه و دستورالعمل رسماً اعلام شده مثلث آمريكا، انگليس و اسرائيل صورت نگرفته بود؟! آيا سران فتنه، آشكارا به حمايت از نسخه ديكته شده مثلث يادشده، نه فقط توقف برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران، بلكه مقابله با مباني و اركان اسلام، انقلاب، امام(ره) و نظام اسلامي را دنبال نمي كردند؟ تشكيل «كميته صيانت از آراء» بعد از ملاقات پنهان با جرج سوروس و فرمول آشكارا اعلام شده و مشترك «جين شارپ، ريچارد روتي و سوروس». انتخاب يك نماد رنگين بعد از توصيه «مايكل لدين»، برنامه ريزي براي آشوب هاي خياباني قبل از انجام انتخابات، اعلام پيروزي در حالي كه هنوز رأي گيري تمام نشده بود، چه رسد به آغاز شمارش آراء، ادعاي تقلب بلافاصله پس از اعلام اولين نتيجه رأي گيري، درخواست ابطال انتخابات- فرمول جرج سوروس و جين شارپ- درخواست رفراندوم- با توصيه قبلاً اعلام شده مايكل لدين- خودداري از پيگيري ادعاي تقلب از مجاري تعريف شده قانوني، درخواست حضور ناظران و بازرسان بين المللي- توصيه وزارت خارجه اسرائيل و بخشي از فرمول جرج سوروس براي كودتاهاي مخملي- شايعه پراكني و اصرار بر آن بعد از افشاي دروغ بودن شايعات، شعار به نفع اسرائيل در روز قدس و تكرار بي كم و كاست شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فداي ايران»! كه دو روز قبل از سوي وزارت خارجه اسرائيل- در سايت رسمي اين مركز صهيونيستي- توصيه شده بود. شعار به نفع آمريكا در روز جهاني مبارزه با استكبار، ائتلاف و همكاري آشكار با منافقين، ماركسيست ها، بهايي ها، سلطنت طلب ها، كومله، پژاك ، اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع) در روز عاشورا و حمايت آشكار از اهانت كنندگان با عنوان «مردمان خداجوي»!!، نفي وجود مبارك حضرت صاحب الزمان«عج»- توصيه بيت العدل بهايي ها از اسرائيل- و معرفي نفي كننده به عنوان يكي از 5 عضو اصلي اتاق فكر فتنه در لندن. گفتني است كه اهانت به ساحت مقدس امام حسين(ع) و نفي وجود مبارك حضرت صاحب الزمان(عج) فرمول از قبل اعلام شده «فرانتس فوكوياما» نظريه پرداز و استراتژيست آمريكايي در فرمول معروف وي با عنوان «مهندسي معكوس» براي مقابله با نظام ولايت فقيه در ايران بوده است كه بعد از حماسه عظيم و بي نظير 9 دي ماه 88، «ريچارد هاس» مسئول شوراي روابط خارجي آمريكا، ضمن پذيرش مسئوليت ارائه اين فرمول به سران فتنه، با تأسف اعلام كرد «فرمول مهندسي معكوس آقاي فوكوياما، نتيجه معكوس داده است و به جاي دور كردن مردم از آيت الله خامنه اي، بر نفوذ وي افزوده است» و.... 6- آيا هيچيك از موارد ياد شده قابل انكار است؟! آيا به همين علت نبود كه شيمون پرز از فتنه گران به عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در داخل ايران» ياد مي كرد؟ و نتانياهو با صراحت مي گفت «اصلاح طلبان به نيابت از اسرائيل با جمهوري اسلامي مي جنگند» و اوباما؛ حمايت از فتنه گران را يكي از اهداف استراتژيك آمريكا مي دانست؟! آيا به گفته مقامات آمريكايي اصلي ترين هدف از صدور قطعنامه 1929 شوراي امنيت سازمان ملل، حمايت از سران فتنه نبوده است؟! و... اگر، اينها، همه و صدها نمونه ديگر از اين دست، واقعيت هاي مستند و غيرقابل انكار بوده است- كه بوده و هست- آيا نبايد نتيجه گرفت كه سران و عوامل اصلي فتنه 88 نه فقط با جنايتكاراني كه دست به ترور دانشمندان هسته اي ايران زده اند، هويت مشتركي دارند، بلكه ابعاد جنايت آنان بارها از اقدام تروريستي صبح دوشنبه تهران گسترده تر و مشمئز كننده تر است؟! «ما فرزندان دليل هستيم و در قضاوت به آن سوي مي رويم كه دلايل هدايتمان مي كنند». حضرت اميرعليه السلام كه اسوه صبر و حلم و خويشتن داري است و از خيانت برخي از دشمنان دوست نما تنها به عنوان «استخوان در گلو و خار در چشم» مبارك خويش ياد كرده و لب به گلايه نمي گشود، اشعث بن قيس را به اين جرم بزرگ لعنت مي فرمود كه «شمشير دشمن را به سوي قوم و قبيله و خويشاوندان خويش كشانده است». جمهوري اسلامي:بيمار نيازمند تجديد روحيه است «بيمار نيازمند تجديد روحيه است»عنوان سرمقالهِ روزنامه ي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛بيماري را تصور كنيد كه به تشخيص پزشكان معالج بايد خود را به تيغ جراحي بسپارد؛ اين بيمار كه پس از تلاشهاي فراوان اطرافيان، آمادگي روحي و مالي لازم را براي اين جراحي پيدا كرده و منتظر است تا وقت عمل فرابرسد. اگرچه ممكن است تجربه چنين اتفاقي براي همه ما پيش نيامده باشد ولي درك شرايط روحي و رواني اين بيمار و اطرافيانش زماني كه مرتبا زمان آغاز عمل جراحي به تاخير ميافتد آن هم بدون اينكه توضيحات قانعكنندهاي براي اين تاخيرها ارائه شود، كار چندان دشواري نيست. همه ما به اين بيمار و اطرافيانش حق ميدهيم كه به شدت نگران باشند، از شدت اين نگراني هر اظهار نظري را حتي از سوي يك پرستار بياطلاع براي آنان دغدغه آفرين تلقي كنند و كاملا قابل پيشبيني است كه در اثر تاخيرهاي مكرر، دچار تاثرات عميق روحي و رواني شوند تا جايي كه امكان تفكر منطقي و عقلايي از آنان سلب شود. حتما تصديق ميكنيد اين شرايط به اندازه كافي آزار دهنده و فرسايشي است چه رسد به اينكه بيمار مثالي ما و خويشاوندانش هر روز با اظهارات مختلف و بعضا متناقض تيم پزشكي روبرو شوند؛ پيش از بستري شدن براي عمل جراحي دائما به آنان هشدار داده ميشد كه هر لحظه تاخير در جراحي عواقب غير قابل برگشتي را براي سلامتي بيمار به دنبال خواهد داشت و عمل بايد زودتر انجام شود، حال تمام اين گفتهها و هشدارها در روزهايي كه تاريخ عمل مرتب به تعويق ميافتد مانند پتك بزرگي بر سر بيمار فرود ميآيد و به اين تصور ميرسد كه پزشكان با هر روز تاخير در جراحي، عملا از عمر او كم ميكنند! اين بيمار و شرايط او اگرچه يك مثال خيالي است اما در عالم واقعيت، اقتصاد ايران و هدفمندسازي يارانهها حكم همان بيمار و عمل جراحي را دارند؛ طراحان طرح تحول اقتصادي از ابتدا به درستي اقتصاد كشور را به بيماري كه هرچه زودتر به مداوايي اساسي و كلي نياز دارد، تشبيه كردند كه طرح تحول اقتصادي و خصوصا هدفمند سازي يارانهها همان جراحي است كه براي بازيابي سلامت اقتصاد ايران گريز ناپذير است. به عبارت ديگر طراحان قانون هدفمندي يارانهها به عنوان تيم پزشكي متولي درمان اقتصاد ايران از مدتها قبل مجموعه فعالان اقتصادي، افكار عمومي و... را به طرق گوناگون براي عمل جراحي بستري كردهاند ولي برخلاف تاكيدات فراوان براي ضرورت اجراي سريعتر جراحي، آغاز اين كار به صورت مداوم و بدون ارائه توضيحات شفافي دائما به تعويق ميافتد. شايد چندان ضروري نباشد به عواقب اين تعويقها پرداخته شود؛ كافي است مرور كوتاهي بر شرايط اقتصاد كشور و جريانهاي رسانهاي و امواج شايعات در افكار عمومي در ماههاي اخير داشته باشيم تا اثرات عميق اين تاخيرهاي مكرر بر فعاليتهاي اقتصادي و سرمايههاي اجتماعي آشكار شود. مسئولان تدوين و اجراي قانون دائما به كارشناسان اطمينان ميدادند كه با استفاده از مدلهاي اقتصادي پيشرفته و قابل اطمينان، تمام پيامدهاي محتمل، جهشهاي قيمتي و پيامدهاي قابل تصور را بررسي و براي همه آنها برنامه ربزيهاي اقتصادي لازم را انجام دادهاند اما به موازات اين اعتمادسازي، به اين واقعيت هم اذعان داشتند كه تنها مسئلهاي كه نه چندان قابل پيشبيني و به همين خاطر هم بسيار دغدغه آفرين است، عوامل رواني و اصطلاحا تورمهاي انتظاري خواهد بود. همين دغدغه كاملا درست مسئولان را بر آن داشت تا از نخبگان، گروههاي رهبر در جامعه و از همه مهمتر رسانهها به عنوان پلهاي ارتباطي دولتمردان و افكار عمومي بخواهند همراهيهاي لازم براي اجراي هرچه كم هزينهتر اين قانون مهم داشته باشند. اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم، بررسي كلي عملكرد رسانهها نشان ميدهد فعالان اين حوزه تلاشهاي فراواني براي آگاه سازي جامعه از ضرورتها و الزامات اجراي اين جراحي بزرگ انجام دادهاند و در واقع سهم بسزايي در آماده سازي بيمار براي بستري شدن داشتهاند به گونهاي كه به اذعان بسياري از ناظران، كارشناسان و آگاهان اجتماعي، افكار عمومي تا حدود زيادي آمادگي رواني قابل قبولي براي مواجه شدن با پيامدهاي كوتاه مدت اجراي قانون هدفمندي ايجاد شده بود اما متاسفانه در چند ماه اخير با تعويق مكرر اجراي مرحله آزادسازي قيمتها و با وجود سپري شدن بيش از دو ماه از نيمه دوم سال كه موعد اجراي فاز آزادسازي اعلام شده بود، به عقيده كارشناسان، جامعه از حالت مطلوب همراهي و همدلي با قانون فاصله گرفته است و اگر هر چه سريعتر اقدامي در اين زمينه صورت نگيرد ممكن است اين فاصله افزايش بيشتري هم بيابد. در اين اتفاق بيترديد خلا برنامه ريزي مناسب براي اطلاع رساني كاملا مشهود و تاثيرگذار بوده است؛ در ماههاي اخير شاهد آن بوديم كه مسئولان مختلف دائما از تدوين بستههاي سياستي براي حوزههاي متعدد مانند بسته سياستي صنعت، آرد و نان، كشاورزي و... خبر دادند ولي حتي يك بار هم خبري از تدوين بسته سياستي اطلاع رساني داده نشد چراكه به طور قطع اساسا از تدوين اين بسته غفلت شده است. تغييرات چند باره متولي اطلاع رساني در اين مورد نشانه غير قابل انكاري بر اين مدعا است؛ اخبار مكرر و متناقض در مورد سياست دولت در آزادسازي قيمت آرد و نان، رواج شايعات متعدد در مورد قيمت حاملهاي انرژي و... كه همگي به كاهش آمادگي مطلوب افكار عمومي براي از سر گذراندن امواج اوليه و كوتاه مدت آزادسازي قيمتها منجر شده است. مردم اين روزها هر جا به خبرنگاري ميرسند ميپرسند اين كار بالاخره كي آغاز ميشود؟ خبرنگاران هم هر زمان به مسئولي دسترسي مييابند مهمترين پرسششان موعد اجراي فاز اصلاح قيمتها است ولي متاسفانه نه مردم و نه رسانهها پاسخ روشني دريافت نميكنند. دولت از ابتداي كار مرتبا بر اين نكته تاكيد كرده كه براي كاهش هزينههاي رواني و مديريت فضاي عمومي جامعه قصد ندارد قيمتهاي اصلاح شده و موعد دقيق آغاز مرحله آزادسازي را اعلام كند. از يك زاويه اين سياست، قابل تامل و صحيح به نظر ميرسد اما به اعتقاد كارشناسان اين رويه در ادامه نياز به اصلاحاتي دارد چراكه با توجه به تاخيرهاي بوجود آمده، اين سياست كه به احتمال زياد براي اجراي قانون از نيمه دوم سال طراحي و پيگيري شده بود، در شرايطي كه امروز حدود دو ماه و نيم از آن تاريخ سپري شده، نيازمند بازنگري است. به نظر ميرسد در شرايط فعلي مسئولان اجرايي بايد سياست كوتاه مدتي براي بازگرداندن اعتماد عمومي به نقطه حداكثري كه چند ماه گذشته به آن رسيده بود، تدوين كنند. به طور قطع مهمترين اصل اين بسته سياستي بايد جلوگيري از اظهارات پراكنده افراد غيرمسئول باشد كه ايجاد تناقضاتي را براي افكار عمومي به دنبال داشته و دارد. به اعتقاد كارشناسان فرهنگ سازي و اطلاع رساني اگر كل فرايند را به سه مرحله آگاه سازي، آماده سازي و همراه سازي افراز كنيم، بررسي روند طي شده نشان ميدهد كه مسئولان اجرايي در مرحله نخست كه آگاه سازي جامعه از ضرورتها و بايستههاي اصلاح شيوه توزيع يارانهها است، توانستند با كمك رسانهها و استفاده از ظرفيتهاي بالاي رسانههاي كشور، افكار عمومي به آمادگي لازم براي پذيرش اين جراحي برسانند ولي ظاهرا در مرحله دوم كه افكار عمومي بايد آمادگي لازم را براي ورود به مرحله اصلاح قيمتي به دست آورد، دچار موانعي است كه بايد هرچه سريعتر فكري به حال آن كرد چرا كه بيمار مدتها روي تخت جراحي است ولي اگر قرار است تاخيري در آغاز آن صورت بگيرد، اين بيمار نيازمند بازسازي روحي است. رسالت:ايران و تناقضات رفتاري غرب «ايران و تناقضات رفتاري غرب»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم دكتر حشمت الله فلاحت پيشه است كه در آن ميخوانيد؛كل آنچه را كه تناقضات رفتاري غرب در دنيا ميخوانند، در سياستهاي يك هفته اخير كشورهاي اروپايي و آمريكايي در قبال جمهوري اسلامي ايران، قابل اثبات است. محكوميت حقوق بشري ايران در شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد، آغاز و ترور دو دانشمند هستهاي كشورمان انتهاي يك هفته رفتارهاي متناقض ضد ايراني بود. البته كل تحولات ايران به اقدامات ايذايي فوق محدود نشد. دعوت تهران به مذاكره از سوي 1+5 پس از يكسال ادعاي استغناء از مذاكره از سوي كشورهاي غربي، سفر «سعد حريري» نخست وزير لبنان و تحكيم جايگاه ايران در برخي تحولات منطقهاي روي ديگر سكه بود كه ميتوان آن را تحت عنوان تحميل واقعيت اقتدار جمهوري اسلامي به بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي تحليل نمود. كل آنچه را كه تناقضات رفتاري غرب در دنيا ميخوانند، در سياستهاي يك هفته اخير كشورهاي اروپايي و آمريكايي در قبال جمهوري اسلامي ايران، قابل اثبات است. محكوميت حقوق بشري ايران در شوراي حقوق بشر سازمان ملل متحد، آغاز و ترور دو دانشمند هستهاي كشورمان انتهاي يك هفته رفتارهاي متناقض ضد ايراني بود. البته كل تحولات ايران به اقدامات ايذايي فوق محدود نشد. دعوت تهران به مذاكره از سوي 1+5 پس از يكسال ادعاي استغناء از مذاكره از سوي كشورهاي غربي، سفر «سعد حريري» نخست وزير لبنان و تحكيم جايگاه ايران در برخي تحولات منطقهاي روي ديگر سكه بود كه ميتوان آن را تحت عنوان تحميل واقعيت اقتدار جمهوري اسلامي به بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي تحليل نمود. طي ساليان اخير دشمنان ايران تلاش كردهاند شكست واقعيت قدرت ايران را به عنوان يك اقدام راهبردي عملياتي نمايند، اما عدم توفيق در اين رابطه، آنها را تاكنون به «اقدامات ايذايي» محدود كرده است. طبق تجربيات تاريخي، ايذاي يك قدرت نميتواند منجر به فروپاشي آن شود. بويژه اينكه جمهوري اسلامي ايران همواره از سياستهاي انفعالي دشمنان خود در راستاي مولفههاي وحدت و امنيت ملي استفاده كرده است. 1- حقوق بشر در تقسيم كار كشورهاي مخالف جمهوري اسلامي ايران، كانادا، مسئول مفتوح نگه داشتن پرونده حقوق بشر ايران در عرصههاي سياسي و تبليغاتي است. به رغم همه رايزنيهاي غربيها قطعنامه محكوميت حقوق بشري ايران با حدود يك سوم راي مثبت تصويب شد. هر چند كه سازمانهاي بينالمللي هنوز از تبعات چينش قدرت در دنيا هستند ولي هر ساله امكان استفاده سياسي قدرتها از آن ابزارها محدودتر ميشود. ميزان و مصاديق نقض حقوق مردم دنيا در ده سال گذشته (دوران لشكركشي و حضور نظامي) توسط آمريكا و همپيمانان آن (از جمله رژيم صهيونيستي) قابل مقايسه با كل دوران بعد از جنگ دوم جهاني است. اما نگاه دوگانه سازمانهاي مرتبط با حقوق بشر به اين موضوع، اصل ماموريت آنها را زير سئوال برده است. 2- مذاكره با1+5 1+5 درخواست مذاكره با ايران را ارائه داده است. بينيازي از ديپلماسي از سوي اين گروه سياستي بود كه با قطعنامه 1929 شوراي امنيت سازمان ملل متحد و كاريزماي بعد از انتخابات رياست جمهوري «اوباما» ارتباط داشت. آنها منتظر بودند كه قطعنامه 1929، ايران را با موضعي تضعيف شده پاي ميز مذاكره بكشاند و در عين حال دولت آمريكا در تلاش بود تا از كاريزماي اوباما و شعار تغيير او جهت تجميع فشارها عليه ايران استفاده نمايد. تنها معدودي از كشورها، گزارش اجراي قطعنامه را ارائه دادند و اوباما نيز با شكست و تضعيف حزب دموكرات در انتخابات مجالس سنا و نمايندگان و فرمانداريها به عنوان مسئول شكست معرفي گرديد تا او هم زمين سخت سياست را تجربه نموده و به «واقعيات» آن احساس نياز نمايد. حضور اين مرحله ايران در مذاكرات، بايد از موضع قدرت باشد. البته در اين مدت آمريكا و اتحاديه اروپايي با تصويب تحريمهاي اضافه بر بندهاي تحريمي قطعنامه 1929، تلاش كردند خلأ عدم همراهي كشورهاي غير متعهد با تحريم را جبران نمايند، اما اين امر فقط منجر به ترديد بيش از پيش مسئولان ديپلماسي جمهوري اسلامي به طرفهاي غربي شد. 3- سفر حريري سفر سعد حريري به ايران، رويدادي فراتر از روابط دو جانبه تهران – بيروت بود. تحليل حاكم بر آمد و شد آقايان احمدينژاد و حريري، غلبه راهبرد مترقي و «منطقه گراي» جمهوري اسلامي بر راهبردهاي «مرتجع» و «فرامنطقهاي» برخي كشورهاي منطقه و آمريكا است. اين امر موضع آن دسته از مشاوران كاخ سفيد را تائيد م� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]
-
گوناگون
پربازدیدترینها