تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن به ميل و رغبت خانواده اش غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814683317




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كتاب انديشه - مانيفست هيپيزم


واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: كتاب انديشه - مانيفست هيپيزم


كتاب انديشه - مانيفست هيپيزم

جري روبين/ ترجمه:نادر فتوره‌چي:نگاه به جنبش چپ‌گراي دانشجويان و جوانان آمريكا، درست در مقطعي كه همه ايده‌هاي بديع‌اش در زير سايه جنبش دانشجويي فرانسه و آلمان گم شد، مي‌تواند به مثابه يادآوري بخشي از ميراثي تلقي شود كه سخن چنداني از آن، دست‌كم به زبان فارسي، به ميان نيامده است. آنچه امروز در اين صفحه مي‌خوانيد بخش كوتاهي است از كتاب «‌جنبش دانشجويي در آمريكا»، گردآوري و ترجمه نادر فتوره‌چي، كه به تاز‌گي توسط انتشارات فرهنگ صبا با همكاري موسسه رخداد نو منتشر شده و به زودي به بازار خواهد آمد. اين كتاب كه دربرگيرنده برخي متون اصلي و تاثيرگذار جريان‌هاي اعتراضي دانشجويان در دهه شصت در آمريكاست، به يك معنا تلاشي است براي قرائت غير‌تئوريك جنبش دانشجويي چپ‌گرا، آن‌هم در سرزميني كه مفهوم چپ براي شهروندان‌اش بيشتر بازنماينده هيولايي خيالي است. آنچه در زير آمده، خلاصه كوتاهي از بخش «‌مانيفست هيپيزم» اين كتاب است كه در واقع متن سخنراني جري روبين، از رهبران جنبش هيپي‌ها در دهه 60 ميلادي در آمريكاست. در اين سخنراني كه در جمع دانشجويان دانشگاه بركلي و در استاديوم ورزشي «بركلي كمپوس» انجام شده، وي به تشريح پاره‌اي از اقدامات هيپي‌ها در دوران مبارزات‌شان، مي‌پردازد. همان‌طور كه از سخنان او معلوم است، اين سخنراني بعد از محكوميت وي در دادگاه، در سال 1970 انجام شده است.

به من گفته‌اند كه در اينجا درباره اصول و مباني فكري هيپي‌ها صحبت كنم. اين كار را خواهم كرد. اما به شكل خود هيپي‌ها! پس بگذاريد سخنانم را با خاطره‌اي از حماقت پليس مرزي آمريكاـ‌كانادا آغاز كنم. در روز چهارم جولاي كه سالگرد استقلال آمريكاست، پيراهني كه پرچم ويت‌كنگ‌ها روي آن منقش بود به تن داشتم و در حوالي مرز با دوستي در حال قدم زدن بودم. آن دوست هم پيراهني به شكل پرچم آمريكا به تن داشت. ناگهان يك هنگ پليس مرزي به ما حمله كرد و مرا بازداشت كردند. آنها مي‌گفتند كه «لعنتي! لباس دشمن را مي‌پوشي؟» پليس‌ها به دوستم كه لباس‌اش پرچم آمريكا بود كاري نداشتند. فاشيست‌هاي لعنتي!
مرا به پاسگاه پليس بردند و بازجويي آغاز شد:
ـ آيا از مواد مخدر استفاده مي‌كني؟
ـ بله استفاده مي‌كنم.
ـ از چه نوع؟
ـ از كوكاكولا!
فريادزنان: منظور من مواد مخدر بود!؟
ـ كوكاكولا بسيار خطرناك‌تر از ماري جوآناست. بدنت را از كار مي‌اندازد و به آن معتاد مي‌شوي.
ـ آيا هرگز طرفدار براندازي دولت كانادا يا آمريكا بوده‌اي؟
ـ بستگي دارد كه در كدام كشور باشم.
ـ آيا هرگز به خاطر راه‌اندازي شورش يا آشوب بازداشت شده‌اي؟
ـ پاسخ دادم «نه» و اين حقيقت داشت. چون در ماه آگوست سال 67 كه بازداشت شدم هنوز تظاهرات‌مان دراعتراض به قانون خشونت جنسي برگزار نشده بود.
سرانجام از بازجو خواستم كه از بحث مرز رسمي كانادا‌ـ‌آمريكا صرف نظركند. به او گفتم كه چه شغل مزخرفي دارد و اينكه مرز كانادا‌ـ‌آمريكا فقط در چارچوب ذهني او معنا مي‌دهد و فاقد وجود خارجي است.
به او گفتم كه هيچ حكومتي حق ندارد از من درباره عقايدم سوال كند والبته اينكه شما پليس‌هاي احمق مك دونالد‌خور مي‌توانيد مغزم را داغون كنيد. كم‌كم نرم شد و من سعي كردم كه او را وادار كنم يونيفرم‌اش را درآورد. او پيشنهادم را رد كرد و گفت: «من به اين شغل نياز دارم و خانواده‌اي دارم كه به من نياز دارند»!
اين همان سرطاني است كه جهان غرب را فرا گرفته است. همه بي‌علاقه و اعتقاد كار مي‌كنند، صرفا براي آنكه به آن نياز دارند. اما هيچ كس از «آيشمن» نمي‌آموزد كه لااقل اگر جنايتكار بود به آن اعتقاد داشت. از اين خاطره مي‌خواهم استفاده كنم تا درباره بحران معنويت و انسانيت در آمريكا، به طور كلي در جهان غرب و نقش جنبش معنوي‌ـ انقلابي هيپيزم سخن بگويم.
ما از هيچ راه‌حل سياسي‌اي كه شما (شهروندان آمريكايي) قادر به «رأي دادن» به آن باشيد حمايت نمي‌كنيم. چرا كه شما هرگز قادر نخواهيد بود به «انقلاب» ـ كه تنها راه‌حل ماست ـ رأي دهيد. يعني رأي خود را به صندوق بياندازيد! اين آرزو را به گور ببريد! اين خوش‌خيالي است كه گمان مي‌كنيد انقلاب را مي‌توانيد از سوپر ماركت بخريد. مثل هزاران كالاي مصرفي بي‌ارزشي كه هر روز مي‌خريد. انقلاب، كنسرو ماهي ساردين نيست عزيزان! انقلاب، ماحصل تحول و دگرديسي دروني انسان‌هاست. تحولي كه از تغيير نگاه به زندگي و يافتن خدا حادث مي‌شود. و همين است كه ميليون‌ها انسان متحول‌شده را به نقطه‌اي مشترك مي‌رساند و انقلابي بزرگ را در جامعه زيستي‌شان پديد مي‌آورد. ما بر اين باوريم كه هيپي‌ها قدرت ايجاد چنين تحولي را دارند: متعالي و رها‌شدن معرفتي موجودات پستي كه شبيه كوفته قلقلي هستند!
شعارهايي كه ديگر گروه‌ها مي‌دهند، همچون «‌از ويتنام خارج شويد» بسيار آموزنده‌اند. اما آنها اسطوره‌سازي نمي‌كنند. آنها مي‌خواهند كه شما كار خاصي انجام ندهيد و صرفا پلاكاردشان را حمل كنيد. يك جنبش انقلابي براي رسيدن به مقصود، نياز به اسطوره دارد. نياز به نقد مدام و بي‌پرواي خود و نياز به نوعي تزريق مدام احساس رهايي و سرخوشي دارد. تظاهرات و اعتصابات سياسي و اعتراض آميز بايد توأم با نوعي دميدن احساس شادي باشد. بايد مردم را رؤيايي و فانتزي كند. يك جنبش سياسي‌ـ معنوي با روح انسان‌ها سروكار دارد و جنبش هيپيزم معتقد است كه مي‌تواند دنيايي كه واجد هر دو حال است را بيافريند و در منظومه‌اي از رويا و واقعيت شادان، راه اعتراض و انقلاب را هموار كند.
اولين‌بار كه رسانه‌هاي آمريكا شعارهاي ما را شنيدند، در گزارش‌هاي خود ادعا كردند كه منظور ما از «كوفته قلقلي پست»، ليندون جانسون دوست‌داشتني بوده است! اين ادعا،‌ بسيار عجيب و غير‌منصفانه است. چرا كه ما به او عشق مي‌ورزيم.‌اي خوك دوستت داريم!
وقتي او از كانديداتوري درانتخابات رياست جمهوري صرف‌نظر كرد، ما همه گريه كرديم. «ليندون عزيز! ما منظوري نداشتيم. ما نمي‌خواستيم كه تو از مبارزه انتخاباتي خارج شوي! ما هر چه كرده‌ايم براي تو بوده است. ما تو را دوست داريم. ليندون عزيز»! [...]
فيلم‌هاي خبري را نگاه كنيد. توحش در خيابان‌ها موج مي‌زند. يك خواننده جوان راك براي كساني امثال «بابي كندي»‌ها مبارزه انتخاباتي مي‌كند. اما او ناگهان مي‌فهمد كه «جوان» است و بايد به جنبش اعتراض‌آميز همسالان‌اش بپيوندد. ما خواهان كاهش سن راي تا 14 سال هستيم. اگر مخالفيد با شما مي‌جنگيم. ايد كمي ال.اس.دي در منبع آب كنگره بريزيم تا اعضاي كنگره يك «سفر زيبا» داشته باشند و با كاهش سن راي تا 14 سالگي موافقت كنند. آيا به ياد مي‌آوريد كه در تجمع افسانه‌اي لينكلن پارك، همان خواننده راك به عنوان رئيس‌جمهور انتخاب شد؟ اما چه فايده؟ نيروهاي سي.آي.اي و ارتش و اف.بي.آي هرگز اين راي را تاييد نكردند. اما هزاران «مو بلند» كاخ سفيد را به هم ريختند و شش كشته دادند. درهمان تجمع سرانجام مو بلند‌ها پيروز شدند. و همه سي‌سال به بالاها را به جشن خود دعوت كردند و هر روز به آنها ال. اس. دي دادند. هيپي‌ها معتقدند كه نبايد به افراد بالاي 30 سال اعتماد كرد، و اين را هشدار مي‌دهيم. من، ‌جري روبين، 40 ساله هستم. اما نسل ما دوبار به دنيا آمده است. خود من، اولين بار در 1938 و بارديگر در بركلي در سال 1964 و در كوران مبارزات جنبش آزادي بيان متولد شدم. وقتي مي‌گويم «‌به هيچ بالاي سي سالي اعتماد نكن»،‌ يعني درباره تولد دوم‌ات صحبت مي‌كنم. گاه مي‌بينم كه فردي 40 ساله به من مي‌گويد: «خوب! من حدس مي‌زنم كه نمي‌توانم عضوي از جنبش شما باشم» و پاسخ من آن است كه «منظورت چيست؟ تو حتي مي‌تواني ديروز متولد شده باشي اين روح توست كه متولد مي‌شود، نه جسم احمقانه‌ات»! برتراند راسل نود‌ساله رهبر ماست. درود بر برتراند كوچولو! در جامعه آرماني هيپي‌ها، هر كس پليس خود خواهد بود. زماني كه ما همه آزاد باشيم چه نيازي به ساختاري بروكراتيك و خشن به نام اف.بي.‌آي وجود دارد؟ [...] جري روبين،‌ پليس خودش است. آنچه كه بايد ممنوع شود، «ممنوعيت» است. قوانين خود‌ساخته بايد شكسته شوند. قوانيني كه ماخود پيرامون‌مان كشيده‌ايم. به تاريخ آمريكا بنگريد. اين كشور چگونه ساخته شد؟ مگر نه آن است كه بردگان، آمريكا را «آمريكا» كردند و ما اكنون به ميليون‌ها سياهپوست / برده، بدهكاريم. در كتاب‌هاي تاريخ مدارس ما، جنايات بزرگ اجدادمان با واژه‌هاي مودبانه‌ «كاپيتاليسم» و «فئوداليسم»، ماست‌مالي شده است. اما واقعيت، وراي اين لغات شيك و لوكس است. هيپي‌ها خود را متعهد به بازتعريف و يافتن مفاهيم عميق و حقيقي پشت نام‌ها و صفات مي‌دانند.
اكنون نيز برده داري در نظام سرمايه داري آمريكا به شكلي جديد در جريان است. با اين حال دولت آمريكا منكر آن است و مدام در رسانه‌هايش از «كار كردن با علاقه مردم در مقابل پول و دستمزد مناسب» سخن مي‌گويد. مردم! كدام مردم؟ آيا منظور همان شهروندان فقيري است كه براي يك كوكاكولا و مك دونالد از صبح تا شب جان مي‌كَنند يا آن ثروتمنداني كه در ويلاها و كشتي‌هاي تفريحي‌شان ساعت‌ها حمام آفتاب مي‌گيرند؟ زماني كه من در آمريكا متولد شدم، غذا هميشه روي ميز حاضر بوده و سقفي روي سر داشته‌ام. اما اكثر كودكاني كه در دنيا متولد مي‌شوند، صورت‌هايي رنگ پريده و زرد از گرسنگي و سرمازدگي دارند. چه فرقي بين آنها و ماست؟ اين سوال را بهتر است آن خوك‌هاي چاق سفيد توپول از خود بپرسند. شايد هم هرگز نفهمند كه علت تنفر جهاني از آمريكا چيست. دشمن واقعي ما همين اسكناس 100 دلاري است كه در دست‌هاي من است. و اگر الآن كبريت داشتم به شما نشان مي‌دادم كه درباره‌اش چگونه فكر مي‌كنم و چه خيالي در سر دارم.
باز هم خاطره‌اي ديگر! ما به بازار بورس نيويورك، همان «وال استريت‌» معروف و لعنتي رفتيم. جيب‌هايمان را از دلار پر كرديم. هدفمان آن بود كه دلارهاي واقعي را بر سر بورس‌بازان كه در پايين، در تالاراصلي مشغول خريد و فروش سهام ميلياردي‌شان بودند بريزيم. نگهبان به ما اجازه ورود نمي‌داد و از طريق دوربين مدار‌بسته و آيفون به ما گفت كه «شما هيپي هستيد و آمده‌ايد كه تظاهرات راه بياندازيد.»
ـ هيپي؟ تظاهرات؟ ما يهودي هستيم و آمده‌ايم تالار بورس را ببينيم !
وقتي كه وارد شديم به طبقه فوقاني تالار رفتيم و دلارها را چون باران بر سر سهامداران ريختيم. بايد آنجا مي‌بوديد و مي‌ديديد كه چگونه مثل خرس‌هاي وحشي كه براي شكار خرگوش مبارزه مي‌كنند، ‌براي تصاحب دلارهاي هيپي‌ها به هم حمله مي‌كردند. سرانجام مسوولان وال استريت با نيروهاي پليس تماس گرفتند. فراموش نكنيد كه پليس پاي ثابت هر نوع تحرك و جنبشي است! همواره نقشي براي آنها وجود دارد. پليس ضامن رعايت قانون است! پليس‌ها، ما را بيرون كردند. ظهر بود. سهامداران وال استريت با كيف‌هاي چرمي و كت و شلوار و پاپيون احمقانه و روزنامه تايمز مالي و هراس هميشگي‌شان از اينكه مبادا در سهام خريداري شده اشتباه كرده باشند، براي خوردن ناهار آنجا را ترك كردند. آنها همان كساني بودن كه چند ساعت قبل مثل سگ و گربه براي چند اسكناس به هم مي‌پيچيدند و ما خنديديم. يك هفته بعد، نيويورك تايمز در گزارشي اعلام كرد كه بازار بورس نيويورك، ديواري شيشه‌اي و ضد گلوله بين بازديد‌كنندگان و تالار اصلي نصب كرده است. و اين نشانه اقتدار ما بود! هر قدر هم كه ديوارضد گلوله بسازند و نصب كنند، سرنوشت محترم‌شان فروپاشي است. اقتصاد آمريكا روح ندارد. ثبات آن مستلزم جنگ و ويراني در ديگر نقاط جهان است. ثروتمندان احساس گناه مي‌كنند و فقرا ياد مي‌گيرند كه چگونه از آنها نفرت داشته باشند. بنابراين، گناهكار و بيچاره در تضاد و جنگي دائمي به سر مي‌برند. اين خلاصه وضعيت روابط طبقات اقتصادي در آمريكاست! حال آنكه اگر صاحبان سرمايه و تكنولوژي‌هاي جديد، قدرت و توان‌شان را در خدمت نيازهاي واقعي انسان‌ها و نه كسب سود و به تبع آن جنايت بيشتر قرار دهند، مردم كره زمين از شر گرسنگي رهايي خواهند يافت. با اين حال ما بايد واقع‌گرا باشيم و مطالبه‌اي امكان پذير را مطرح كنيم: غذا، مسكن، لباس، درمان و تلويزيون رنگي، براي همه! بايد قوانين كار تغيير محتوايي كند، كار نه براي پول، براي عشق، خلاقيت، آفرينش و برابري. اگر ساختار اقتصادي‌ـ سياسي آمريكا از اساس متحول شود، شهروندان تسخير شده آن هم متحول خواهند شد.
به باور ما، جامعه آمريكا به واسطه تأثير پذيري از تفكر مسيحي پيوريتني/ سرمايه‌داري و تعصب نسبت به آن، نگاهي منفي به انسان دارد. نگاهي كه در آن انسان موجودي پليد است و اجتماع انساني شيطاني است و اينكه شهروند بايد بر اساس نظام و قاعده «پاداش و مجازات» به تحرك واداشته شود. حال آنكه ما به عنوان نسل جديدي كه در رفاه پرورش يافته ايم و در سفري دروني نسبت به آينده پيش رو خوش‌بينيم، با پيوريتن‌هاي مستبد سر جنگ داريم. پدران ما يك سال تمام كار مي‌كنند كه دو هفته به تعطيلات بروند، حال آنكه ما در هر لحظه و هر كجا احساس سبك‌بالي و شادكامي دروني داريم. ما به مسيحيت ديكته شده از سوي صاحبان سرمايه و آموزه‌هاي مترتب بر آن عادت نخواهيم كرد. مسيحيت سرمايه‌دارانه آمريكايي معتقد است كه اگر انسان‌ها خوب زندگي كنند، پس از مرگ به بهشت مي‌روند، حال آنكه ما منتظر مرگ نخواهيم ماند و بهشت را به اينجا مي‌آوريم. همين تفكر است كه ما را به تحصيل دروس اجباري واداشته است. حال آنكه ما براي مدرك تحصيلي درس نخواهيم خواند. مدرك و رتبه تحصيلي شبيه كارت اعتباري است و فقط به درد سوزاندن مي‌خورد. مثل آن 100 دلاري‌اي كه سوزاندم! نشانه‌هاي شكاف بين نسلي در جامعه آمريكا از همين‌جا معلوم مي‌شود. در آمريكا بين سي‌سال به بالاها و جوانان جنگي خاموش در جريان است. البته اين جنگ در حوزه اقتصاد نمودي ندارد. چرا كه اقتصاد آمريكا اساسا از خلاقيت جوانان بي‌نياز است و همه چيز را خود از قبل ساخته است. جنگي كه از آن سخن گفتم در سياست خارجي اما واجد نشانه‌هاي روشني است. مسن‌ها معتقدند كه جوانان بايد به جنگ ويتنام بروند و براي آنها كشته شوند. آنها براي رونق اقتصادشان قرباني مي‌طلبند. پاسخ ما اين است: ‌درخود بميرند! مرگ بر هر نوع كارت اعتباري و غير اعتباري! ما نمي‌خواهيم براي شما قرباني شويم! اين شكاف ميان جوانان و پدران و مادران‌شان هر روز پررنگ‌تر مي‌شود. جوانان سفيدپوست از خانواده گريزانند. آنها مي‌خواهند سرشان را بر روي بدن‌هايشان ببينند! جنبش جوانان آمريكا به دنبال بر ساخت هويتي جديد است. ما براين باوريم كه بايد از هنجارهاي طبقه متوسط كه از سوي صاحبان قدرت و ثروت ديكته شده است، خارج شويم. مدارس‌شان راترك كنيم. از خانه فرار كنيم و جوامع و انجمن‌هاي جديد بسازيم. مي‌بينيد! تبديل به كاكاسياه‌هاي جديد شده‌ايم!
براي سفر به واشنگتن سوار هواپيما شدم. ناگهان مهمان‌دار به سراغم آمد و گفت: «تو نمي‌تواني با اين هواپيما سفر كني!» پرسيدم «چرا؟» گفت «چون بوي گند ميدي»!
«بوي گند مي‌دي» همان عبارتي است كه به سياه‌پوستان مي‌گويند. به برادران‌مان، به خاطر مي‌آوريد؟ آنها، سياه‌پوستان و اخيرا ما را با اين عبارت توصيف مي‌كنند. گويي دهان‌شان براي جمله‌اي ديگر منگنه است. آنها روابط صميمانه ما «موبلند»‌ها را توهين به آمريكا مي‌دانند. مي‌بينيد! جامعه نژاد‌پرست مو كوتاه سفيد‌پوست از موبلند‌ها مي‌ترسد. تقصيري هم ندارند. آنهاكورند. چرا كه در ويتنام هم، زماني كه آمريكا با بمب مردم را قتل عام مي‌كند، آنها نمي‌بينند. چون كشته‌هاي ويتنام، رنگ پوست‌شان قهوه‌اي است. موي بلند براي ما يك نماد وحدت است. ما با اين نماد از ديگران قابل تفكيك و شناسايي هستيم. ما همچون ستمگران، سفيد‌پوستيم. اما موي بلندمان، ما را به هم پيوند مي‌دهد و اسم شب ما براي ورود به كلوب مخالفان وضع موجود است. بارها خانواده‌اي را ديده‌ام كه در داخل ماشين، پدر و مادر جلو نشسته‌اند، فرزند موبلند 15-14 ساله‌شان از پشت سر آنها برايم علامت پيروزي مي‌فرستد. اين همان تحولي است كه قبلا به آن اشاره كردم.

جنبش دانشجويي در آمريكا
گردآوري و ترجمه:
نادر فتوره‌چي
نشر فرهنگ صبا
شمارگان: 1200 نسخه
قيمت: 2000 تومان
 دوشنبه 17 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن