تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ذكر زبان حمد و ثناء، ذكر نفس سختكوشى و تحمل رنج، ذكر روح بيم و اميد، ذكر دل صدق ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821134939




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روش‌هاى آموزشى و تربيتى مرتبط با متن و محتوا


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: روش‌هاى آموزشى و تربيتى مرتبط با متن و محتوا
دكتر محمد منصورنژاد

اشاره:

در اين مقاله به صورت گذرا به روش‌هاى آموزشى و تربيتى و مرتبط با متن و محتوا به عنوان يكى از ورودى‌هاى موثر و مهم در امر تعليم و تربيت باتوجه به قرآن و سنت اشاره مى‌گردد؛

1) روش ساده و پيچيده

مهمترين متن و نص فرهنگ اسلامي، يعنى قرآن مجيد به عنوان كتاب تعليم و تزكيه، پيام‌هاى خود را در قالب مطالب ساده به سنگين و گام به گام با مخاطبان در ميان گذارده است. اين نكته كه در مكه آيات اعتقادى و در مدينه پس از شكل‌گيرى باورهاى اعتقادى و فراهم شدن زمينه، آيات الاحكام و فرامين نبرد و شيوه نبرد صادر شده است و يا آيات مربوط به شراب و ... به صورت چند مرحله‌اى نازل گرديده، به قدرى واضح و بديهى‌اند كه براى مسلمانان جاى طرح و تكرار ندارند.(1)

اما مسئله مهم آن است كه باتوجه به قداست پيام‌هاى آسماني، باتوجه به عدم دسترسى مسلمانان به معصومين، آيا در عصر حاضر نيز مى‌توان در طرح شيوه‌هاى آموزشي، مواد متون دينى را متناسب با ظرفيت فرد و جامعه بازخوانى نمود؟ به نظر مى‌رسد در اين زمينه به نكات زير مى‌توان اشاره كرد:

1-1) در صورتى رعايت شيوه از ساده به پيچيده و اصل گام به گام در تعليم و تربيت مجاز است كه از اصول و كليات دينى عدول نشود (علينا القاء‌الاصول ...) به عبارت ديگر، طراحى‌ها در جهت مباني، اصول و چارچوبه‌هاى فرهنگ اسلامى باشد.

1-2) از جهت شكلي، روش‌هاى پيشنهادي، ناقض اهداف و غايات تربيت اسلامى نباشند، بلكه راه را براى تحقق آمال دينى هموار نمايند.

1-3) از لحاظ مواد آموزشى نيز فاسد، مغشوش و مسئله‌‌آفرين نباشند، بلكه از اجزاء و مواد سالم و عقلى و نقلى بهره‌گيرند تا بشر را در گفتمان الهى هدايت نموده و پيش برند.

1-4) از جمله مبانى اصولى و فقهى كه مى‌تواند روش از سهل به صعب را توجيه كند، مبناى اجتهادى حضرت امام خمينى بود كه بر نقش تعيين كننده زمان و مكان در اجتهاد پاى مى‌فشردند (صحيفه نور، ج 98:21()2)

از مبناى ياد شده مى‌توان اين نتيجه را نيز گرفت كه در بيان احكام اسلامى موقعيت، شرايط، نيازها و توان مخاطبين را منظور نموده و متناسب با ظرفيت‌ آنها پيام‌هاى دينى را مطرح نمود و برعكس، اگر كشش درك و هضم پيام‌ها به صورت عالى و كامل وجود ندارد، در سطحى نازل‌تر و سهل‌تر احكام آسمانى را تبيين نمود.

2) معقول و دعوت به عقلانيت

توجه به روش عقلانى و تاكيد بر عقلانيت از نگاه دينى فوق‌العاده موثر و با اهميت قلمداد گرديده و حداقل كاركردهاى مثبت زير را دارد:

2-1) آموزش و پرورش سنتى محض و مطلق را به نقد و چالش مى‌كشاند. از نگاه قرآني، معنا ندارد كه كسى دليل تفكر و يا رفتارش را بدون دليل و تفكر به عادت و پيروى از روش پيشينيان نسبت دهد. لذا آنانى را كه به سنت‌هاى پدران ارجاع مى‌داده‌اند مواخذه نموده و مى‌فرمايد:

«و اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفينا عليه آبائنا او لو كان آبائهم لايعقلون شيئا و لايهتدون»(بقره / 170.)

و چون كفار را گويند كه از شريعت و كتابى كه خدا فرستاده پيروى كنيد، پاسخ دهند كه ما پيرو كيش پدران خود خواهيم بود. آيا بايست‌ آنها تابع پدران خود باشند، در صورتى كه آنها بى‌عقل و نادان بوده و هرگز به حق را نيافته‌اند؟

2-2) از كاركردهاى مثبت توجه به روش عقلانى آن است كه افراد را از خطر تحجر و جمود و جهالت در فهم دين باز مى‌دارد و به پويايي، خلاقيت و تجربه و تحليل و در نتيجه به بصيرت و روشنگرى مى‌كشاند. در جهان اسلام كم نبودند گروه‌هايى كه به جهت ادا ننمودن سهم و حق عقل، به جمود و تحجر كشانده شده و فاجعه آفريدند.

مصداق بارز اين موضوع در سيره علوي، وجود پيروانى بود كه در جنگ صفين قدرت تشخيص ترفندهاى امويان را نداشته و با قرآن به سر نيزه كردن به ترديد افتادند و در نهايت به عنوان «خوارج»، جنگ نهروان را عليه حضرت امير(ع) به راه انداختند و با برداشتى غلط، بسته و جامد، به قتل علي(ع) كمر بستند و او را به شهادت رساندند.(3)

2-3) اثر مثبت ديگر تاكيد بر روش عقلانى و عقل در جهان اسلام آن است كه، براى رفع مشكلات آموزش و پرورش تنها به منقولات و نصوص وارده اكتفا ننموده و بلكه راه اجتهاد و فهم مسائل جديد را با ارجاع به مبانى دينى مى‌گشايند. زيرا به تعبير امام صادق(ع:) «علينا القاء الاصول اليكم و عليكم بالتفرع(بحارالانوار، ج2 :245 )

بر ماست كه اصول حركت را بر شما القا نماييم و بر شماست كه فروعات اين اصول را استنباط و تحصيل نماييد.

با اين وصف، اگر روش‌هاى غيرمستقيم تربيتى در دين مطلوب و مقبول‌اند امروزه وسايل كمك آموزشى جديد و متنوع مى‌توانند در خدمت تعليم و تربيت دينى قرار گيرند، بدون اينكه اين احساس در كسى به وجود آيد كه اين ابزار مشروعيت ندارند.

2-4) در نهايت از تفاوت‌هاى تاكيد بر روش‌عقلى و عقلانى با روش‌هاى غيردينى و اسلامى آن است كه روش‌هاى عقلانى مورد توصيه در فرهنگ ديني، در نهايت بايد به تقويت ايمان، معنويت و در نتيجه به افزايش طمانينه، آرامش، سكون و وقار كمك نمايند، نه روش‌هايى كه به بهانه عقلانى بودن، اضطراب، استرس، نگرانى و تشويش را در بين آحاد جامعه دامن بزنند.

چنانچه از جمله محصولات آموزش و پرورش غرب جديد، افزايش خودكشى‌هاست كه حكايت از بى‌هدفى ‌و بى‌معنايى زندگى جديدى كه مبتنى بر نظام تعليم و تربيت مدرن‌اند دارد.

براى آزمون مدعاى وجود مشكل آموزشى و تربيتى مى‌توان به مصاديق فراوانى استشهاد نمود. از جمله شواهد قابل توجه در اين حوزه در ايران، مسئله «فرار مغزها» است، زيرا افراد در سطح آموزش و پرورش و آموزش عالى با هزينه بيت‌المال تجهيز شده و به سمت و سوى كسب تخصص حركت مى‌كنند، ولى وقتى زمان ثمردهى و كارآمدى آنها فرا مى‌رسد، به جاى ارائه خدمات به جامعه، به دامن بيگانگان به صورت قبيح و با لجبازى فرار مى‌كنند.(4)

2-5) عقل در قرآن و روايات: مستندسازى اين مدعا كه نصوص اسلامى در همه امور و از جمله آموزش و تربيت، به عقل و عقلانيت ارجاع مى‌دهند، نياز به تامل مستقل دارد. اجمالا گرچه در آيات قرآن مجيد، به عنوان كتاب مقدس مسلمانان واژه «عقل» نيامده اما از اين ماده مشتقاتى به شرح زير آمده است: فعل «تعقلون24 » مورد، «يعقلون22 » مورد، «عقلوه1 » مورد، «نعقل1 » مورد و «يعقلها1 » مورد. مثلا در سوره ملك / 10 آمده است:

«و قالوا لو كنا نسمع او نعقل ما كنا فى اصحاب السعير»

آنگاه گويند كه اگر ما سخن انبيا را شنيده و يا به دستور عقل رفتار مى‌كرديم، امروز از دوزخيان نبوديم.

در قرآن مجيد واژه‌هاى ديگر نزديك و مرتبط با عقل بسيار كثيرالاستعمال است. مثلا ماده «علم» به صورت اعلم، اعلموا،‌ العالمون، العالمين، العلماء، العليم و .. 854 بار در قرآن مجيد آمده و از ماده «فهم» يك آيه در قالب فعل «ففهمناها» ذكر شده است. و از ماده «بصر148 » آيه در قالب اسامى و افعالى چون ابصار، ابصارا، ابصاركم، ابصارنا، ابصارها، ابصارهم، ابصارهن، بصائر، بصيرا، بصرت، ابصرهم، ابصارهن، ابصرنا و ... آمده است. و ماده حكمه و حكيم را در 25 آيه قرآنى مى‌توان يافت.

در اين كتاب، انسان‌ها به تعقل، تفكر، تدبر و تفهم دعوت شده و بى‌توجهى به تعقل مورد مذمت قرار گرفته است. چنانچه در آيه 22 / انفال آمده است:

«ان شرالدواب عندالله الصم البكم الذين لايعقلون.»

بدترين جنبندگان نزد خدا كسانى هستند كه كر و لال‌اند و اصلا تعقل نمى‌كنند.

در روايات شيعي، مسئله عقل به قدرى جدى است كه حتى فقط گردآورى آنها كتاب مستقل مى‌طلبد. برحسب آمار فقط ماده «عقل» در احاديث 1074 بار، «عقلا330 بار»، «عقلاء68 بار »، «عقلاءكم1 بار»، «عقلان1 بار»، «عقلانيه2 بار»، « عقلائكم1 بار» ، «عقلائها1 بار»، «عقلائهم3 بار»، «عقلت51 بار» ، «عقلتم8 بار»، «عقلته5 بار»، «عقلتها5 بار»، «عقلك230 بار»،‌ «عقلكم1 بار»، «عقلن11 بار »، «عقلناه2 بار»، «عقله3 بار»، «عقله1355 بار»، «عقلها90 ‌ بار»، «عقلهم7 بار»، «عقلهما9 بار»، «عقلهن3 بار»، «عقلوا23 بار»، «عقلوه13 بار »، «عقلوها4 بار»، «عقلي235بار » ، «عقليا15 بار»، «عقلياتها1 بار»، «عقليان4 بار»، «عقليتان1 بار»، «عقليه73 بار»، «عقليها1 بار»، «عقليين1 بار» و مجموعا ماده عقل با مشتقات اسمى و فعلى‌اش در احاديث شيعى 3644 بار تكرار شده است.(5)

بحث عقل و عقلانيت پيوند ناگسستنى با تعليم و تربيت دارد، زيرا از منابع اصلى آدميان در شناخت، عقل مى‌‌باشد‌ كه از طريق استدلال، پرسشگري(6)، تجزيه و تحليل و .. بر و جود آدمى موثر مى‌افتد و باعث گزينش اين يا آن راه و يا عمل مى‌گردد.

3) جامعيت و تنوع (سياسي، اقتصادى و ...)

بررسى اين مسئله كه آيا حيطه تربيت اسلامى فقط در سطح فرد مى‌ماند يا به حيطه‌هاى جمعى نيز تعلق دارد، بحث با اهميتى است و نگارنده در آثار ديگرى از حيطه‌هاى فرافردى امر تعليم و تربيت دفاع نموده است(7) از آنجا كه متون دينى منبع تربيت فردى و شخصيتى است. در درون فرهنگ اسلامى مستشكلى ندارد و از آن رو كه اشاره به مواد خام تربيت سياسى در نصوص در برگيرنده ابعاد ديگر مى‌باشد، در حد اشاره‌اى درباره تربيت سياسى در اسلام گفته مى‌شود كه از نگاه قرآني، در حالى كه از يكسو به كسب قدرت، توصيه و امر شده است، در عين حال قدرت و پادشاهى مى‌تواند فسادآور باشد.

اينجاست كه مواجهه با قدرت و دولت، آموزش و تربيت مى‌طلبد، در حالى كه در يك آيه مى‌خوانيم: «واعدوالهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم» (انفال / 60)

و شما در مقام مبارزه با آنها ، خود را مهيا كنيد و تا آن حد كه بتوانيد، از آذوقه و آلات جنگى و اسبان سواري، براى تهديد دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازيد.

و يا حضرت يوسف،‌ از حاكم عصرش درخواست مسئوليت اقتصادى و مشاركت در قدرت مى‌كند:

«قال اجعلنى على خزائن الارض انى حفيظ عليم» (يوسف / 55)

(يوسف به شاه) گفت: در اين صورت مرا خزانه‌دارى مملكت و ضبط دارايى كشور منصوب دار كه من در حفظ دارايى و مصارف آن، دانا و بصيرم.

در عين حال هم انسان حريص خلق شده است (خلق الانسان هلوعا) و هم وقتى احساس قدرت و بى‌نيازى مى‌كند دست به طغيان مى‌زند (ان‌الانسان ليطغي، ان رآه استغني.) اينجاست كه قدرت‌خواهى نياز به رعايت شرايط و آدابى دارد كه بدون آموزش حاصل نمى گردد.

اگر گفته شود كه هدف ارسال رسل و انزال كتب آن بوده است كه بشر براى حضور قدرتمندانه، اما سالم در همه عرصه‌ها حاضر گردد، سخنى گزافه نخواهد بود.

با اين وجود، شيوه صحيح تربيت اسلامى آن گاه تحقق خواهد يافت كه در طراحى نظام آموزش، جامع‌نگرى امر آموزش‌ مورد توجه بوده و متون دينى با اين نگاه مورد بازخوانى قرار گيرند.

4) استفاده از روش‌هاى غيرمستقيم به جاى روش مستقيم(8)

شيوه القاى غيرمستقيم در فن سخنورى و ايجاد ارتباط رو در رو با مخاطب حائز اهميت فراوان است. به اين صورت كه مطالب مستقيم گرفته نشود و دستورات الهى را در قالب داستان و مثال مطرح نمود. يا اينكه گروهى را مورد خطاب قرار داد، تا گروه ديگر بشنوند. بنا به فرموده امام صادق(ع)، قرآن به همين صورت نازل شده است و خطاب‌هاى قرآن گرچه به پيامبر است، اما به مومنان است:

«نزل القرآن باياك اعنى و اسمعى يا جاره» (بحارالانوار، ج381 :89 )

قرآن مانند اين ضرب‌المثل عربى نازل شده كه مى‌گويد: به تو مى‌گوييم، ولى اى همسايه تو گوش كن.

و در به كار گرفتن، مثل‌ها نيز اصرار و ابرام داشته و به اقسام موجودات بدون هيچ محدوديتى تمثل مى‌‌جويد. در سوره بقره / 26 هم به تنوع به كارگيرى مثل‌ها اشاره شده و هم به عكس‌العمل كفار مى‌پردازد و هم به فلسفه به كارگيرى مثل‌ها تذكر مى‌دهد:

«ان‌الله لا يستحيى ان يضرب مثلا ما بعوضه فما فوقها فاما الذين امنوا فيعلمون انه الحق من ربهم و اما الذين كفروا فيقولون ماذا ارادا الله بهذا مثلا يضل به كثيرا و يهدى به كثيرا و ما يضل به الاالفاسقين.»

خداى را از اينكه به پشه‌اى - يا فروتر از آن - مثل زند، شرم نيايد. پس كسانى كه ايمان آورده‌اند، مى‌دانند كه آن [مثل] از جانب پروردگارشان به جاست ولى كسانى ـ كه به كفر گراييده‌اند، مى‌گويند: خدا از اين مثل چه قصد داشته است؟

بهره‌گيرى از هنر (ادبيات و قصه) در قرآن مجيد نيز در همين راستا قابل فهم مى‌باشد. داستان‌هايى كه روح آدمى هدايت و جان ما انسان‌ها را تربيت مى‌نمايند. در اين زمينه در قرآن مجيد مى‌خوانيم:

«وكلا نقص عليك من انباء الرسل ما تثبت به فوادك و جائك فى هذه الحق و موعظه و ذكرى للمومنين» (هود /120)

و هريك از سرگذشت‌هاى پيامبران را كه بر تو حكايت مى‌كنيم، چيزى است كه دل تو را بدان استوار مى‌گردانيم و اين ها در حقيقت براى تو آمده و براى مومنان اندرز و تذكرى است.

«نحن نقص عليك احسن القصص، بما اوحينا اليك هذا القرآن» (يوسف / 3)

ما نيكوترين داستان‌ها را با اين قرآنى‌ كه بر تو وحى كرده‌ايم، بر تو حكايت كرديم.

پس در پى داستان‌هاى قرآني، نيكوترين مواد و روش‌هاى تعليم و تربيت را مى‌توان جست. مثلا در قالب داستان جذاب حضرت يوسف، مى‌توان تقوا و طهارت آموخت و آموزاند، هم گذشت و ايثار را تجربه نمود و هم شيوه بهره‌گيرى صحيح از قدرت و ...

ج) نتيجه‌گيري

1) اگر نخواهيم گرفتار مباحث تكراري، سطحى و غير مفيد شويم، بايد در يك نگاه تطبيقى و در مقايسه با ساير مكاتب و باتوجه به پرسش‌هاى عصر، روش‌هاى اسلام تعليم و تربيت را مورد ارزيابى قرار دهيم.

2) گرچه در بدو امر به نظر مى‌رسد كه «روش‌هاى‌ تربيتي» زياد به ارزش‌ها گره نخورده و قابليت تعميم به زمان‌هاى گوناگون و مكان‌هاى مختلف و مخاطبين متعدد را ندارند و از اين رو روش‌هاى اسلامى تعليم و تعلم با ساير روش‌هاى تفاوت بنيادين نداشته و يا روش‌هاى متخذ از ساير جوامع در جامعه اسلامي، بدون بازنگرى و بومى‌سازى قابل اعمال است، اما در يك نگاه دقيق‌تر از آنجا كه روش‌ها در خدمت غايات‌اند و خود روش‌ها و صورت‌ها و اشكال تربيتى نيز از مواد، عناصر و اجزايى ساخته مى‌شوند، نمى‌توان از نيت و قصد فاعل و عامل روش‌ها غفلت نمود.

اينجاست كه نمى‌توان از روش‌هاى تربيتى كاملا جداى از ارزش‌ها دفاع نمود و بدين جهت، روش‌هاى تربيتى اسلامى متخذ از كتاب و سنت، به نحوى با ارزش‌هاى اسلامى پيوند خورده‌اند و حداقل در حيطه‌هايى با روش‌هاى غيردينى و اسلامى ناسازگارند.

3) روش‌هاى تربيتى اسلامى با يك مفروض، پاسخگوى پرسش‌هاى عصرند؛ زيرا اگر چه مسائل و مباحث جديدى متناسب با تحولات زمان و مكان درحوزه تعليم و تربيت مطرح مى‌گردند، اما از سويى چارچوبه اصلى نيازهاى اخلاقى و تربيتى تحول اساسى نمى‌پذيرد و از اين رو مى‌توان از برخى نيازهاى پايدار بشرى در همه اعصار سخن به ميان آورد.

مثلا ساختن و تربيت افرادى كه صادق بوده و نفاق و دروغگويى را پيشه خود نسازند، مسئله‌اى نيست كه مخصوص عصر خاص باشد، با اين وصف اگر نيازها و پرسش‌هاى ثابت در حيطه انسانى مطرح‌اند، پاسخ‌هاى ثابت و هميشگى متخذ از كتاب و سنت درمان آن دردها هستند.

اما قطعا بشر در روابط اجتماعى و سياسى به نيازهاى جدى و متفاوت از سابق نيز مى‌رسد. اما از آنجا كه عقل نيز يكى از منابع استنباط دين است و نصوص دينى نيز مسلمانان را به تعقل، تدبر و تفكر دعوت نموده‌اند و از آن رو كه اجتهاد بخصوص در فرهنگ شيعى پذيرفته شده است، مى‌توان با اتكا به اصول به نيازهاى متغير و جديد تربيتى نيز پاسخ داد و از تجارب و دستاوردهاى بشرى تا آنجا كه با مبانى دينى تعارض ندارند، بهره‌بردارى نمود.

اما واضح است كه همه روش‌هاى موجود تربيتى حاكم بر جوامع بشري، با فرهنگ دينى و غايات آسمانى و عناصر و مواد خام اسلامى سازگار نيستند واز اين رو ملاك پذيرش روش‌هاى تربيتى ديگران، حداقل آن است كه با ارزش‌هاى اسلامى تعارض نداشته باشند.

4) «روش‌ها»، بخشى از «فرايند» نظام آموزش و پرورش‌اند و هر عنصر ورودى ( )input(امثال مربي، متن، فضا، ساير منابع انساني، امكانات، بودجه و پشتيبانى و ...) فرايند خاص خود و در نتيجه روش مناسب با خود را مى‌طلبد.

از بين عوامل موثر و دخيل در تربيت، بر روى «مربي» و «متن» تاكيد گرديده و روش‌هاى تربيتى اسلامى در دو حوزه مربى و متن حداقل در برخى ابعاد و جوانب، با روش‌هاى تعليم و تربيتى مطرح در جوامع ديگر تفاوت داشته و در عين حال مدعا آن است كه بهتراز ساير مكاتب تربيتى و نظام‌هاى آموزشي، انسان‌ساز بوده و محصولات آن انسان‌هايى خواهند بود كه در عين خلاق و پويا بودن، از آفت‌هايى چون «بحران هويت» و «بحران معنويت» به دور خواهند بود.

پى‌نوشتها:

-1 حداقل ر.ك. حجتى (1394)، تاريخ و علوم قرآن: 48-60

-2 مباحث مبسوط نگارنده در موضوع را ببينيد در: منصورنژاد (1378)، مقاله جايگاه زمان و مكان در دين از نگاهى تازه، مجموعه مقالات دومين كنگره بين‌المللى امام خمينى و احياى تفكر ديني

-3 براى مطالعه بيشتر در موضوع به اثر مفيد زير ر.ك. مطهرى (1371)، جاذبه و دافعه علي(ع.)

-4 براى ملاحظه آمار و ارقام و بررسى تحليلى و تفصيلى موضوع از نگاه نگارنده، ر.ك. منصورنژاد (1383)، مقاله رابطه مناسبات نسلى و مسئله فرار مغزها در ايران، همايش ملى مناسبات نسلى در ايران.

-5 احاديث فوق از 187 عنوان كتاب و رساله روايى (مجموعا 442 جلد از 90 نويسنده معتبر اسلامي) كه در CD جامع‌الاحاديث (نور) كه كار مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى در قم مى‌باشد، اخذ شده است. شرح و بسط موضوع را ببينيد در : منصور نژاد (1383)، عقل در سه دين بزرگ آسماني: زرتشت، مسيحيت و اسلام.

-6 براى مطالعه درباره پتانسيل فرهنگ اسلامى از طريق پرسشگرى حداقل ر.ك. منصورنژاد (1385)، مطهرى و پرسشگري.

-7 ر.ك. مباحث تربيتى منتشر شده، خصوصا در ويژه‌نامه تعليم و تربيت اسلامي، فصلنامه علمى - تخصصى مصباح، ش 50، دانشگاه امام حسين(ع:) منصورنژاد(1383)، مقاله تربيت در اسلام، آزمون يك فرضيه: اسلام مدافع تربيت اجتماعى سازنده.

-8 در يكى از منابع، به نكات مناسبى بر اصول پيشگيرى اشاره گرديده است. از جمله تقدم ترغيب بر تخويف، توجه به پذيرش پيام از سوى متربي، تكيه بر زيبايى‌ها در تربيت ديني، تفهيم و تحليل مقدم بر منع و جلوگيري، ارتباط عاطفى مقدم بر ارتباط دستوري، توجه به دو عنصر فصاحت و بلاغت در گفتار و ايجاد انگيزش و اميد به جاى منفى‌نگرى و انتقاد شديد، مثبت‌گرايى به جاى منفى‌گرايى (خنيفر، 1380، 186-206.)
 پنجشنبه 13 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 152]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن