تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه كسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى‏آيد و آرز...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846034608




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

<< چطور برنامه نويس شديد >>


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: F A R H A D14-01-2008, 02:34 PMسلام مدتي بود كه ميخواستم اين تاپيك رو راه اندازي كنم. مشابه اين كار رو در يكي از فرومها ديدم و فكر ميكنم بحث جالبي باشه. براي آشنايي بيشتر با كاربران اين بخش، تجربيات و خاطرات برنامه نويسي و اينكه چطور شد كه برنامه نويس شديد، از چه منابعي استفاده كرده ايد و مواردي از اين قبيل... . -دوستان عزيز توجه داشته باشيد كه به هيچ زبان خاصي اهانت نكنيد و فقط پيرامون مسائل بالا صحبت كنيد -از مطرح كردن سوالات برنامه نويسي خودداري كنيد تشكر DrXoX14-01-2008, 03:34 PMسلام بله تاپیک خیلی خوبیه. خوب من از اولین روز شروع می کنم : 3 سال پیش وقتی رشته کامپیوتر قبول شدم ، اولین بار که رفتم تو کلاس زبان برنامه نویسی پاسکال ، جاتون خالی ، این استاده 1 ساعت و نیم درباره الگوریتم و برنامه نویسی صحبت کرد آخر سر....:31: انگار واسمون روضه خونده بود بگذریم . من اول بنا به اجبار از پاسکال شروع کردم اولاش خیلی برام سخت بود کم کم که رفتیم جلوتر به پیشنهاد یک دوست که امیدوارم هر جا هست موفق باشه یک کتاب الگوریتم گرفتم و خوندم از اون موقع بود که یه شک بزرگ تو برنامه نویسی من ایجاد شد نمی دونم چی شد ولی بعدش خیلی علاقه مند شدم انگار خوره حل مسئله شده بودم ، این ترم گذشت و ترم 2 به ما سی ارائه کردن که اینم مثل پاسکال گذشت و ... از ترم 3 که دلفی رو به ما اائه دادن دیگه زندگیم عوض شد، راستش اون ترم هر چی کتاب تو زمینه دلفی تو کتاب فروشی ها و کتاب خونه دانشگاه بود گرفتم و خوندم البته نه همه قسمت هاشو قسمت های که نیاز بود ، باور کنید ترم 3 تا 2 هفته مونده به امتحان ها هنوز هیچ کدوم از کتاب های درسی دیگه رو نخونده بودم و همش دلفی دلفی دلفی طوری که دوستام می گفتن این ترم مشروط میشم خلاصه پروژه هایی هم که به استاد تحویل می دادم خود استاده یه سری چیزاشو می پرسید که چطوری درست کردم راستش اون موقع هنوز با p30 آشنا نشده بودم و گرنه فکر کنم استاده می گفت تو بیا جای من درس بده:31: خوب دیگه از این به بعد دیگه فقط با دلفی کار می کردم و کلی از پروژه های دوستام و ترم پایینی ها رو انجام دادم خیلی برام لذت بخش بود کم کم گذشت و خیلی گفتن دلفی خوب نیست برو سی شارپ یاد بگیر نونت تو روغنه من هم قبول کردیم و شروع به سی شارپ خوندن کردم بعد از 2هفته دیدم هیچ فرقی ندارن و دیگه ادامه ندادم بعد گفتن VB.net آخرشه همه کار میشه باهاش کرد رفتم سی دی آموزشی گرفتم و کتاب هم گرفتم و شروع کردم زبان جالبی بود ولی یه خورده که خوندم اینم بیخیال شدم . بعد فکرم رفت تو بخش برنامه نویسی تحت وب که کشیده شدم به اون سمت و ASP کار می کردم و یه چند تا سایت ساده هم باهاش درست کردم ولی خیلی ساده بود و.... بعد یکی از استادامون گفت که برو PHP یاد بگیر خیلی خوبه و فعلا کار براش زیاده راستش اولاش که زیاد کار نکردم ولی بعد شروع کردم تیکه تیکه اومدم جلو الان هم دارم ادامه می دم البته کم کم ، به خاطر همین هم هست که خیلی کمتر میام تو انجمن دلفی ، البته دلایل دیگه ای هم داره مثل کنکور کارشناسی سال بعد کلا الان بیشتر برنامه نویسی تحت وب کار می کنم تا تحت ویندوز چون بیشتر علاقه دارم و سوال آقا فرهاد منابع : 90% اینترنت بقیش هم کتاب در کل خیلی حرف زدم و خیلی چیزا هم فاکتور گرفتم ولی باز هم زیاد شد به بزرگی خودتون ببخشید موفق باشید F A R H A D14-01-2008, 04:07 PMخوب خودم هم بنويسم... این برنامه نویس شدن منم داستانیه برای خودش. زمان دبیرستان چون رشته ریاضی بودم سال سوم یه واحد QBasic داشتم. منم که اون موقع کامپیوتر نداشتم، فقط به خاطر علاقه ای که داشتم همون موقع یه دوره کلاس dos و NC رو داشتم میگذروندم. خلاصه دبیر کامپیوتر اومد و درس داد. منم که عشقم اون موقع این بود که یه طوری از زیر امتحان میان ترم در برم، به دبیرمون گفتم میتونم یه برنامه واست بنویسم اونم قبول کرد. شروع کردم به نوشتن برنامه ای که سرود ملی رو از بوق کیس پخش میکرد. چون با نتهای موسیقی آشنایی نسبی داشتم کار چندان سختی نبود. خلاصه دبیر کلی حال کرد طوری که بعد از ظهرها میرفتم آموزشگاه کامپیوتری که درس میداد و اونجا یه کامپیوتر دربست در اختیار خودم بود، البته کامپیوتر که چه عرض کنم، زغالی بود بیشتر از ویندوز 3.1 روش نصب نبود. این شد که از امتحان پایان ترم هم خلاص شدم. بنده خدا فکر می کرد خیلی کار بزرگی انجام دادم میگفت میتونی یه برنامه بنویسی که سوال جواب کامپیوتر با کاربر باشه؟!!! گذشت تا زمانی که دیگه منم صاحب کامپیوتر شدم (آخ که چه حالی داشتم، روزی 16-17 ساعت وقتم رو پر میکرد) یه روز autorun یه سی دی رو دیدم و کلی حال کردم. گفتم منم میخوام بسازم، یکی از دوستام گفت برای اینکار اسم MultiMedia Builder رو شنیده. گشتم و پیداش کردم. شروع کردم به طراحی تا 6-7 ماه اول نمیدونستم اسکریپت نویسی مخصوص خودش رو داره وقتی فهمیدم شروع کردم به برنامه نویسی های ساده تا اینکه دانشگاه قبول شدم و C و Pascal و Assembly. برگردیم به MultiMedia Builder! بعد از 1 سال از شروع کار با Builder رفتم روی قفل رجیستری (تلفنی) کار کردم، نصیب کافر نکنه شب و روزم شده بود کار روی این قفل تا به نتیجه رسیدم. توی دانشگاه هم که چیزی به آدم یاد نمیدن، خودم با انگولک کردن FrontPage تونستم از html یه چیزایی بفهمم. دانشگاه تمام شد و توی مغازه بودم که یه بنده خدایی اومد و گفت یه برنامه حسابداری میخواد. منم که تازه کار کردن با delphi رو شروع کرده بودم، دلم رو زدم به دریا و گفتم انجام میدم. از شریک ما انکار و از ما اصرار ... بنده خدا گفت فرهاد آبرومون میره، منم که پول جلوی چشام رو گرفته بود کوتاه نیومدم گفتم میتونم و انجامش میدم. یادش بخیر حتی نمیدونستم برای ذخیره اطلاعات باید از بانک استفاده کنم یه کتاب جعفر نژاد گرفته بودم و قسمت فایل رو میخوندم (میخواستم اطلاعات برنامه رو توی فایل ذخیره کنم) :18: دیدم داره گندش بالا میاد از طریق یکی از دوستام به یه بنده خدایی معرفی شدم که کارش همین بود. خدا خیرش بده هنوزم خیلی از نکته ها رو مدیون اونم. خلاصه با کار روی اولین پروژه حسابداری تونستم خیلی چیزها رو یاد بگیرم. گذشت تا زمانی که فکر طراحی یه سایت برای تبلیغات افتادیم (من و شریک) گفت فرهاد میتونی؟ گفتم اختیار دارین 100% :5: دیدم این سایته هم خیلی بیشتر از html هست! (به به ... هر دم از این باغ بری میرسد) رفتم و در عرض 2 هفته php/MySql رو یاد گرفتم و در عرض 3 ماه سایت رفت بالا. خلاصه اینا شد زمینه کاری... الان هم دارم C# رو میخونم و به دلايلي لازم شده برم سراغ vb . برنامه نویسی رو خیلی دوست دارم چون وقتی که یه مشکل حاد رو حل میکنی فکر میکنی خیلی حالیته :20: خيلي محاوره اي شد. موفق باشید. مرد مباح14-01-2008, 04:12 PMمن خيلي مسخره به برنامه نويسي علاقه پيدا كردم. يعني : دوم راهنمايي بودم و اوم موقع فقط از كامپيوتر كمي داس ميدونستم و بازي كردنش. بابام براي يك سري كارها كه لازم داشت از Foxpro استفاده ميكرد. سال قبلشم يك كمي از روي يك كتاب GWBasic يك چيزايي بهم گفته بود. ولي دنبالش نبودم و پدرم هم چون خيلي برنامه نويسي نميدونست چيزي نگفت تا اينكه يك رو گفت :" بيا Foxpro رو يك كمي ياد بگير و تو كارام كمكم كن.". منم شروع كردم از روي كتاب. 2سال طول كشيد ولي كليه مفاهيم اوليه برنامه نويسي در داس و فاكس پرو رو ياد گرفتم و چون اين زبان زبان محدودي بود من تقريبا 70% فرامينش رو حفظ بودم. بعد از اين قضايا در كنار فاكس كه برنامه اصليم محسوب ميشد با Pascal,Basic و يك كمي هم Assembely كار كردم. بعد هم ديگه دوران ويندوز 95 رسيد و بعد از يك سال اونو روي كامپيوترم ريختم و فكر اين افتادم كه برنامه Visual رو شروع كنم. خودم هم نميدونم چي شد كه افتادم توي خط دلفي (يادمه سي دي شو توي نمايشگاه كتاب خريدم) و فقط يادمه كه دنبال دلفي بودم (شايد كسي بهم گفته بود و شايد هم توي اينترنت يا ... ديده بود) بعدشم كه ديگه كارمو شروع كردم. البته در اين مدت در كنار دلفي يك كمي VBA,C,C++,Fortran رو كار كردم و ديتابيسم هم در ابتداي كار كه با دلفي كار ميكردم همون فاكس بود ولي كم كم Access رو مسلط شدم و گاهي هم با SQL ور ميرم. چون تا حالا يك پروژه با حجم اطلاعات زياد (بيش از 1،500،000 ركورد) برام پيش نيومده هيچ پروژه اي رو عملي با SQL كار نكردم. البته رشته من در دانشگاه كامپيوتر نبود و من مهندسي صنايع خوندم ولي با بچه هاي كامپيوتر دانشگامون دوست شده بود و حتي در مسابقات ACM شركت كرده بودم. درباره مرجع هم بايد بگم كه تا 3-4 سال پيش من فقط و فقط از كتاب استفاده كردم و بعد از اون 95% اينترنت. اينجا هم فروم خوبي داره و بچه ها هواي هم رو دارن و خيلي خوب ميشه ازش به نتيجه رسيد. الانم (دوشنبه ، 24/10/86) كمي بيش از 1 سال هست كه درسم تموم شده و قراره كه اول اسفند برم سربازي. الان برنامه نويسي يك جورايي برام خوره بازي شده و باهاش خيلي حال ميكنم. soldier14-01-2008, 08:07 PMتاپیک مشابه : از کجا با دلفی آشنا شدید؟ !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! در ضمن چرا توی انجمن دلفی این تاپیک رو ایجاد کردید! عجیب است! afshinaghasi14-01-2008, 11:32 PMکی حوصله داره خاطره تعریف کنه DrXoX15-01-2008, 01:22 AMتاپیک مشابه : از کجا با دلفی آشنا شدید؟ !!!! برای مشاهده محتوا ، لطفا ثبت نام کنید / وارد شوید !!!! در ضمن چرا توی انجمن دلفی این تاپیک رو ایجاد کردید! عجیب است! کی حوصله داره خاطره تعریف کنه سلام به دوست خوبم soldier عزیز و همین طور افشین تو رو خدا از حرف های من ناراحت نشید : راستش همین الان داشتم برنامه 90 رو نگاه می کردم واقعا جای تاسف داره که همه دوست دارن یه جوری خودشون رو بزرگ تر از اون یکی نشون بدن و بگن که یه چیزی بیشتر می دونن ، نمی دونم چرا ..... ولی خیلی خصلت بدیه که اکثر ایرانی ها دارن البته به کسی برنخورده چون خود من هم همین طور هستم مثلا وقتی به یکی جواب میدم یک نفر دیگه میاد میگه این روش عمرا جواب بده و .... واقعا بدجوری حالم گرفته میشه ولی هیچ وقت سریع جواب ندادم و یک کم فکر کردم و خودمو گذاشتم جای کسی که این حرف رو زده بعد رفتم یک انجمن دیگه و همه چیزو فراموش کردم ، چرا واقعا ایران تو کارهای گروهی باید این همه مشکل داشته باشه چرا همه دوست دارن رئیس باشن ؟ چرا همه..... یا یه مثال دیگه یکی اومده بود تو یکی از انجمن ها حالا اسم نمی برم یه سوالی پرسیده بود بعد چند نفری بهش جواب داده بودن، بعد اومده بود همه جواب ها رو نقد کرده بود که این اشتباهه این اصلا برای این قضیه نیست و .... خوب دوست عزیز شما که خودت بلدی چرا سوال می پرسی و این که جواب هایی که داده میشه قرار نیست که 100 درصد درست باشه اگه اینجوری بود که دیگه هیچ مشکلی وجود نداشت چون همه مشکل ها فقط یه جواب کلیدی داشت خوب بگذریم ، این همه داستان گفتم فقط و فقط برای این که از زحمات یه دوست قدیمی یعنی فرهاد تشکر کنم و بگم که دستت درد نکنه که بدون هیچ چشمداشتی جواب دوستان رو میدی و این که افشین و Soldier عزیز درسته که شاید تاپیک قبلا بوده ولی برای 2 سال پیشه و از اون موقع دوستان خیلی زیادی به این انجمن اضافه شدن و اصلا خبری از اون تاپیک ندارن و این که اگر کسی حوصله نداره خوب آقا فرهاد که اجبار نکردن حتما همه بیان مثل پادگان جواب بدن باز هم تاکید می کنم هیچ قصدی ندارم بخدا ، فقط می خوام بگم که دوستی ها خیلی بیشتر از اینا ارزش داره من به شخصه از فرهاد ، نونفورس ، Soldier ، مردمباح و خیلی دوستان دیگه خیلی چیزا یا گرفتم و به خاطر همین هیچ وقت حرفی که باعث رنجش اونا بشه نگفتم این پست هم فقط برای این دادم که یاد بگیریم دوست شدن راحته ولی نگه داشتن اون خیلی سخته ( تقدیم به Soldeir و افشین برای این که دلخوری پیش نیاد :11: ) F A R H A D15-01-2008, 08:31 AMممنون از شما DrXoX عزيز و همچنين سلجر دوست خوبم. خواستم با عصبانيت كمي! جواب بدم اما صحبتهاي DrXoX بد جوري به دلم نشست. به هر حال همونطور كه شما گفتيد اجباري براي پست دادن در اين تاپيك نيست. لطفا اين بحث ها رو ديگه در اين تاپيك ادامه نديد و در صورت تمايل فقط از خاطرات خودتون بگيد تا بيشتر با هم آشنا شيم الانم (دوشنبه ، 24/10/86) كمي بيش از 1 سال هست كه درسم تموم شده و قراره كه اول اسفند برم سربازي اين موارد رو من ، سلجر و تعداد كمي از دوستان هم ميدونستيم اما با اين تاپيك خيلي هاي ديگه با مرد مباح عزيز آشنايي بيشتري پيدا كردند. پس اجازه بديد تاپيك روال عادي خودش رو ادامه بده تشكر از همه دوستان عزيز delphianddotnet15-01-2008, 09:18 AMسلام من خودم icdl 1,2 رو گزراندم و با توجه به علاقم رفتم دانشگاه و الان هم پشت کنکوری شاغل بیکار و ..... هستم. خلاصه بگم همه کارم. من زبانهای برنامه نویسی زیادی کار کردم وهمیشه از نظرات دیگران واسه اینکه این زبان برنامه نویسی چطوه و چطور میشه و چطور خواهد شد استفاده میکنم(اینده نگر باشید ) همیشه میخواستم اون چیزایی که بلدم رو برای خودم نگه دارم ولی بعد ها به این اشتباهم پی بردم و هر چیز کوچکی که بلد شدم رو به دیگران هم گقتم. afshinaghasi15-01-2008, 01:52 PMمنظوری نداشتم ولی خودتون میدونید با این اینترنت گرون کی وقت میزاره واسه این کار.البته میشه قبلا یه جای نوشت و کپی پیست کرد NoneForce15-01-2008, 02:07 PMمنظوری نداشتم ولی خودتون میدونید با این اینترنت گرون کی وقت میزاره واسه این کار.البته میشه قبلا یه جای نوشت و کپی پیست کرد سلام لطفا" كمي رعايت كنيد، از 10 تا پست اين تاپيك 2 تا پست مربوط به شما ميشه كه ربط خاصي به موضوع نداره، اگر قصد نوشتن مطلب خاصي را نداريد از دادن پستهاي اضافي خودداري كنيد. romixery15-01-2008, 03:48 PMخوب مثل اينكه نوبت منه:31: جالبه كه داستان منم تقريباً شبيه به بقية دوستانه. تا جايي كه يادمه توي بچگي هنوز 6 تا 7 سال بيشتر نداشتم كه مي شستم پشت كامپيوتر. يه صفحه سياه ميومد. مي نوشت <:C و منتظره يه فرمان بود و من مي نوشتم NC و بعدش يه صفحه آبي باز ميشد (Norton Commander). و بعد بازي ميوردم. Wolf. تا اين وقت كامپيوتر براي من بيشتر جنبه سرگرمي داشت. من كامپيوتر رو به طور جدي و كاربردي از اول راهنمايي شروع كردم. شايد براتون جالب باشه كه با بازي Needforspeed 1 عاشق كامپيوتر شدم. يه چند وقتي فقط بازي مي كردم. تا اينكه يه جاي ديدم كه دارن Flash كار مي كنن. خيلي خوشم اومد چون كه فكر مي كردم اگه اين برنامه رو ياد بگيرم هم مي تونم بازي بسازم و هم انيميشن براي فيلم ساختن. خلاصه تقريباً 10 تا 11 سالم بود كه Flash رو شروع كردم. دو سال Flash كار كردم. بعد مثل آقا فرهاد يه Autorun ديدم كه خيلي ازش خوشم اومد. تحقيق كردم، ديدم كه با Maltimedia Builder نوشتنش. خلاصه اول دبيرستان بودم كه شروع كردم به كار كردن با Builder و الحق كه كاراي قشنگي رو ساختم كه وقتي خودم الان اونا رو ميبينم، تعجب مي كنم توي اون سن و سال من چجوري اينا رو مي ساختم. تقريباً همون وقت بود كه فتوشاپ رو البته بصورت حرفه اي شروع كردم (من از فتوشاب 3 كار كرده بودم) براي همين Autorun خوبي رو مي ساختم. و اما جرقه اصلي من براي برنامه نويسي توي همين سال اتفاق افتاد. يه كار خيلي قشنگ ديدم كه با Builder ساخته بودن. وقتي كه كدشو ديدم، ديدم همش اسكريپت نويسيه خيلي حرفه هستش. خيلي خوشم اومد. تصميم گرفتم كه برنامه نويس بشم. با Fortran شروع كردم تقريبا 1 سال و خوب هم ياد گرفته بودم. سال سوم كه QBasic اومد با اون شروع به كار كردم ولي ديدم كه خيلي خيلي سادس. تا اينكه ديدم يكي از دوستانم داره C مي خونه. از معماري و قدرت C خيلي خوشم اومد. پيش دانشگاهي بودم كه شروع كردم به كار كردن با C. آخ كه چه برنامه هايي نمي نوشتيم. از كاراي سه بعدي (اونم توي محيط داس) گرفته تا ويروس نويسي و خلاصه به هم ريختن كامپيوتر. تا اينكه وارد دانشگاه شدم: من نرم افزار مي خونم. ترم اول پاسكال ياد دادن. اولش خيلي برام مسخره بود. اگه شما هم قبلش C كار كرده بودين مي فهميدين كه من چي ميگم. يه ترم پاسكال رو خوندم. ترم بعد هم برنامه سازي پيشرفته C ياد دادن كه من ازش 5/19 گرفتم. «بابت اون نيم نمره هم استاد گفت كه: 20 ماله استاده پسرم. مي خواستم سرش بكنم چون خيلي مغرور بود». بر گرديم به پايان ترم اول. اينجا بود كه به خودم گفتم احمد، زشت تو نيس كه برنام نويسي براي ويندوز رو بلد نيستي؟ چون تازه پاسكال رو تموم كرده بودم و البته تعريف دلفي هم خيلي شنيده بودم، تصميم گرفتم برم دلفي بخونم. البته مي دونستم كه ++C و #C از دلفي قويترن ولي از اونجايي كه دلفي توي بانك اطلاعاتي حرف اول رو مي زنه و اكثر (قريب 95%) برنامه نويسي ها در ايران هم بر مي گرده به همين بانك اطلاعاتي تصميم گرفتم دلفي رو بخونم. (اكثر برنامه ها يا حسابدارين، يا انديكاتور يا ... از همين مزخرفا ديگه... هيچ كس تو ايران نيست كه بگه اگه مردي برو Photoshop بنويس كه هنر برنامه نويسيتو نشون بدي) يه كتاب جعفر نژاد گرفتم و شروع كردم به دلفي خوندن. يادمه اولين برنامه اي كه نوشتم،‌يه ماشين حساب بود. الان سال دوم دانشگاهم و دقيقاً‌ الان 1 ساله كه دارم دلفي كار مي كنم (الان سه شنبه- مورخ 24/10/1386 براي دوستاني كه بعداً‌ اين پست رو مي خونن). هنوز دو ماه از شروع دلفي خوندنم نگذشته بود كه يكي از دوستام براي يكي از دوستاش:18: يه برنامه سفارش داد. يه بانك سي دي. طبق آموزشهاي كتاب رفتم جلو و براش نوشتم. چون من فتوشاپ كار مي كردم، به اينترفيس برنامم خيلي اهميت مي دادم. همين طور راحتي كاربر با برنامه. براي همين طرف خيلي خوشش اومد. بعد از اون بود كه ديگه اسمم حسابي بين بروبچ در رفت. بعد يه برنامه حسابداري نوشتم و بعدش هم يه برنامه جامع انديكاتور. خلاصه اينجوري بود كه عاشق دلفي شدم و خيلي هم به اين برنامه متعصب هستم. الان هم تقريباً يه ماهه كه تصميم گرفتم كه برم توي كار برنامه نويسي تحت شبكه و سايت سازي. Html و PHP رو شروع كردم كه اگه همين جوري برم جلو تا يه ماهه ديگه تمومش مي كنم. البته تصميم داردم XML هم كار كنم چون شبكه و اينترنت داره ميره طرف اون. بايد بگم شديداً هم از Visual Stadio بدم مياد چون اعتقاد دارم برنامه هايي كه مايكروسافت مي سازه، كار بر رو تنبل مي كنه. اين عمل رو مي تونين توي نسخه هاي مختلف ويندوز به وضوح مشاهده كنيد. مثلاً ويستا ديگه خيلي خيلي كارا رو راحت كرده. البته من به هيچ يك از زبانهاي برنامه نويسي توهين نمي كنم و اعتقادم اينكه قدرت #C واقعاً فوق العادس.:11: تازه هر كدوم از دوستام كه ازم مي پرسن كدوم زبان رو برن بخونن من مي گم #C. در مورد منبع هم بايد بگم: 96% اينترنت و P30word. البته آدم هرچي بيشتر مي خونه مي فهمه كه هيچي بلد نيست. به هر حال زيادي حرف زدم. موفق باشين دوستان خوبم.:11: codemaster17-01-2008, 11:33 AMسلام - امروز پنج شنبه 27/10/1386 من از 6 -7 سالگی با کامپیوتر آشنا شدم. اون موقع پسر خالم مهندسی نرم افزار می خوند و تو خونشون یه IBM 286 داشتن که سیستم عاملش DOS بود ( <:C ) من همیشه وقتی خونشون می رفتم تمام وقت تو اتاق در حال بازی بودم...:31: Inidana Jones and the Last Crusade, Terminator 2 , North & South , Wolf3D و ... بعد تو همون سالها بابام واسم یه Commodore 64 خریده بود که دوستان مستحضرند که هم میشد بازی کرد هم یه زبان بیسیک ساده V6 روش بود که میشد باهاش برنامه نویسی کرد و روی فلاپی یا نوار ذخیره کرد... و load کردن از روی نوار (Tape) جون آدم رو بالا آورده و جد آباد آدم رو جلوی چشمش می آورد .. خیلی کند بود و برای یه بازی باید 10-20 دقیقه معطل میشدی وقتی میامد تازه خراب بود و اجرا نمیشد ؛ تنظیم هد که بماند... بگذریم.... من اول فقط با commodore بازی می کردم وقتی 8-9 سالم شد کنجکاو شدم ببینم که این بازی ها چطوری ساخته میشن، چون اون موقع اینترنت به این راحتی که الان هست در دسترس همه نبود و دانشگاهی ها داشتن و ارزون هم نبود و من هم PC نداشتم بنابر این من یه کتاب بیسیک خریدم و شروع به یاد گرفتن Basic V6 کردم ولی هر کاری می کردم بازی نمی تونستم بسازم ( خوب معلومه که تو اون سن بدون هیچ نرم افزار کمکی ) ولی برنامه نویسی کاربردی رو تا حدودی یاد گرفتم... تو سن 10-11 سالگی بابام بخاطر کارش یه Compaq 386 خرید و عملا" من برنامه نویسی رو با اون دستگاه با زبانهای GWBasic ، QBasic ، Turbo Pascal , Turbo C ادامه دادم البته با زبان C خیلی مشکل داشتم. چون فهمش برای یه بچه 10-11 ساله سخته و احتیاج به مطالعه و آموزش داره تازه خیلی مفاهیم رو هم نمی فهمیدم. اون موقع با Quick Basic اولین بازیم رو که خیلی ساده بود و اصلا" بهش نمیشد گفت بازی نوشتم که یک نقطه تو صفحه رو نشون می داد و باید گرا می گرفتی ( مختصاتی ) و با انواع بمب هایی که در اختیار داشتی اون نقطه رو می زدی اسمش رو گذاشته بودم "حمله هوایی" خیلی حیف شد تا همین 4 سال پیش داشتمش ولی گمش کردم... وقتیwindows 3.1 اومد و نصب کردم تازه مفهوم شیء گرایی رو فهمیدم و با اولین نسخه های VB کار می کردم و کارمخیلی سخت تر شده بود. بعد از اون دیگه Windows 95 ، بعد 98 ، ME و بالاخره XP اومد و من هم تا اون موقع که کار با دلفی رو خوب یاد گرفته بودم و فکر کنم 17-18 سالم بود شروع به Appication نویسی تو XP کردم؛ بعد از اون چون می خواستم رویایی رو که از کودکی داشتم تبدیل به واقعیت ( بازی سازی ) کنم رفتم سراغ برنامه نویسی گرافیک و DirectX که به ناچار Visual Studio کار می کنم هم C و هم Basic رو... و به یه جاهایی رسیدم البته سربازی وقتم رو تلف کرد و الان درس دانشگاه هم خیلی جلوی کارم رومیگیره با اینکه رشتم نرم افزاره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! :19: الان 26 سالمه و هنوز بازیهای قدیمی سالهای 1989-90 رو بازی می کنم و از اونها لذت می برم. و برام تجدید خاطره میشه!! :20: و خودم هم الان دارم روی DirectX و بسته های گرافیکی مشابه مطالعه می کنم... الان دیگه هم کتاب هست هم کتاب الکترنیکی و هم forum های رنگ وارنگ که آدم کارش زمین نمی مونه و نسبت به اون موقع خیلی بهتر شده. برنامه نویسی هم آسون شده دوستانی که سرگذشتی مثل من دارن خوب درک می کنن من چی میگم. با حرف دوستمون Romixery هم کاملا" موافقم : آدم هر چی بیشتر می خونه می فهمه که هیچی بلد نیست!!!! این هم از قصه من...ممنون :31: Arash_XL7710i_20721-01-2008, 08:59 AMدر سن پایین مثل 8-7 سالگی اون موقع من همش کامپیوتر رو به چشم یه دستگاه گیم نگاه میکردم هر روز و هر روز بازیو بازی بازیهایی مثل NFS 1 , MotoRacer 2 , MDK , RoadRash هفته ا سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 528]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن