تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):تلاوت کننده سوره حدید و واقعه و الرحمن در آسمانها و زمین اهل بهشت خوانده می شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826066421




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مانکن هاي بازيگرنماي چشم آبي


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: بعد از حامد بهداد، حالا نوبت مجيد مظفري است که به چشم رنگي هاي سينما حمله کند مانکن هاي بازيگرنماي چشم آبي مجيد مظفري مجيد مظفري متولد 1329 تهران است. وي بازيگري را از سال 1347 و با تئاتر آغاز کرد و در سال 1352 با فيلم «شهر قصه» به عرصه سينما راه يافت که در سال ‌هاي اخير به عنوان تهيه‌ کننده، کارگردان و بازيگر فقط در عرصه تلويزيون فعاليت دارد. مظفري به عنوان بازيگر، بازي در بيش از 45 فيلم سينمايي و بازي در بيش از 20 نمايش را در کارنامه هنري خود دارد. از آثار شاخصي که مظفري در آنها به ايفاي نقش پرداخته، مي‌توان به فيلم ‌هايي چون غريبه و مه، جنگ اطهر، تنوره ديو، آوار، تيغ و ابريشم، در مسير تندباد، کشتي آنجليکا، ساوالان، ريحانه، مسافران، جنگ نفتکش‌ ها، توفان، سگ‌ کشي و ... اشاره کرد. وي تهيه فيلم ‌هايي چون: مسافر نوروزي، پنجره ‌اي به حقيقت، تکمچي، مسافرچي چيست، آخرين سرقت، ميراث و ... را در کارنامه هنري خود دارد. • اگر اشتباه نکنم سال 1381 اولين کارگرداني شما با فيلم «قلب‌هاي ناآرام» رقم خورد. بفرماييد چرا کارگرداني را ادامه نداديد و با اينکه شما بازيگر موفقي بوديد چه شد که به فکر کارگرداني افتاديد؟ - البته در کارگرداني يک وقفه چند ساله افتاد و الان در حال ادامه دادن مسير کارگرداني هستم. من بعد از نيمه دوم دهه هفتاد که سينماي ايران رفت به طرفي که خيلي‌ ها تلاش کردند که به آن طرف نرود ولي فايده نداشت و به آن سمت و سويي که الان شاهد آن هستيم رفت و گفتار شد. از سال 80 من به اين نتيجه رسيدم که جايگاهي در بازيگري ندارم و رو آوردم به کارگرداني، اما بعد متوجه شدم که کارگرداني در سينما به اندازه بازيگري در سينما براي من اهميت دارد و من به همان سمتي مي ‌روم که در بازيگري نمي‌ خواستم بروم، به همين دليل بازيگري و کارگرداني سينما را کنار گذاشتم و به طرف تلويزيون رفتم. الان هم در تلويزيون کار تهيه ‌کنندگي، کارگرداني و بازيگري را انجام مي ‌دهم و خيلي هم راضي ‌ام چون الان شأن تلويزيون بالاتر از شأن سينما است. در نيمه دوم دهه 70 مانکن‌ هاي سينمايي به جاي بازيگران وارد سينما شدند و هنر بازيگري کنار رفت و يکسري آدم‌ هاي خوشگل چشم‌ آبي و موبور، ارزش سينماي ايران شدند. در حالي که در دهه 60 اين ارزش در اصل ضدارزش بود. آن زمان صورت زيبا اصلاً مطرح نبود. اتفاق و درام مطرح بود و بازي يک بازيگر. در اين مقطع يک دفعه تمام تهيه ‌کنندگان سينماي حرفه‌ اي از بين رفتند. بازيگران خودشان را کنار کشيدند، کارگردانان، گريمورها، فيلمبرداران و همه و همه خودشان را کنار کشيدند و تهيه‌ کننده، سرمايه‌گذار شد و کساني که چند فيلم کوتاه ساخته بودند، کارگردان اين فيلم ‌ها شدند. بازيگران هم که فقط مانکن‌ هاي سالن مد بودند، حتي ديالوگي که در اين فيلم‌ ها رد و بدل مي ‌شود اصلاً در ادبيات شفاهي اين مملکت وجود ندارد. گويا اين ادبيات مربوط به آدم‌ هايي است که در جاي ديگر جهان زندگي مي ‌کنند. • در بخشي از توضيحاتتان فرموديد به اين نتيجه رسيديد که در بازيگري سينما جايگاهي نداريد. اين نتيجه ‌گيري يعني چه؟ يعني به شما پيشنهاد بازي نمي ‌شد؟ - پيکره بازيگري سينماي دنيا، پيکره ميانسال است، يعني بزرگ‌ ترين بازيگران ما در دنيا که مردم آنها را قبول دارند و دهه‌ ها در عرصه هنرهاي نمايشي فعاليت مي‌ کنند از ميانسالي به بعد بازيگران محبوبي شدند. مثلاً «جان تراولتا» در 22 سالگي سه فيلم بازي کرد و رفت و در 45 سالگي دوباره به سينما بازگشت يا «رابرت دنيرو» در 21 سالگي فيلم «مامان فشنگي» را بازي کرد، او هم رفت و در 40 سالگي «راننده تاکسي» را بازي کرد. آنتوني هاپکينز، داستين هافمن، آلپاچينو و خيلي ‌ها در دوره جواني ‌شان سينما را کنار گذاشتند و به سني رسيدند که نقش‌ هايشان براي مردم باورپذير باشد. شما وقتي براي جوانان نه، بلکه وقتي يک فيلم را با جوانان کار کنيد، طرز تفکر فيلمت همان اندازه است و تفکر فيلم پايين مي‌ آيد. يک جوان 24، 25 ساله جلو دوربين و بعضي اوقات با گريم چه چيزي مي‌ خواهد به من بگويد؟ در تاريخ سينماي دنيا ما چند فيلم داريم که با عوامل جوان کار شده است. وقتي شخصيت فيلم ميانسال باشد، تفکر فيلم بالا مي ‌رود، به همين دليل مخاطب پيام فيلم را قبول مي ‌کند، مثلاً به آقاي هريسون فورد 60 ساله گفتند چرا هنوز شما براي اسکار کانديدا نشديد؟ برگشت گفت: از حالا تلاش مي‌کنم که کانديدا شوم، اما در ايران از 30، 40 سالگي بازيگر را کنار مي‌ گذارند. • در اينجا ابهامي براي من پيش آمد که ممکن است با خوانده شدن اين گفت‌وگو براي سايرين هم اين ابهام پيش بيايد. منظورتان از شخصيت ميانسال فيزيک(بدن و ظاهر بازيگر) يک بازيگر است يا اينکه پيامي که بايد از زبان شخصيت ميانسال به مخاطب انتقال پيدا کند. - منظور من همان پيام فيلم است. مثلاً حوزه اخبار را در نظر بگيريد، اگر اخبارگو يک جوان 20 ساله باشد، اصلاً کسي به اخبار توجه نمي‌ کند اما مردم همان اخبار را از مخبري ميانسال مي ‌پذيرند. جلو دوربين سينما هم همين است. اگر يک شخص ميانسال راجع به مرگ، عشق، زندگي يا هر چيز ديگري براي جوان ‌ها بگويد، بيشتر مورد توجه قرار مي ‌گيرد. • به نظر شما چه اتفاقي باعث به وجود آمدن اين نابساماني شد؟ - هر اتفاقي که افتاده از نيمه دوم دهه 70 پيش آمده که سينماي ما به طرف غيرحرفه‌ اي ‌ها رفت و حتي تهيه‌ کننده‌ هاي ما کنار گذاشته شدند و کارگردان‌‌ ها و بازيگران خوب ما کم‌ کار شدند و از اين تاريخ به بعد سينما به سمت و سوي ستاره ‌پروري و ستاره‌ سازي رفت. مجيد مظفري ما وقتي جوان بوديم هم دنبال چنين مسائلي نبوديم، ولي متأسفانه سينماي ما در دهه 70 به سمتي رفت که فرهنگ‌ ما و سينماي ما نبود و زاد و ولد فيلم ‌هاي دهه 60 در اين ايام ديده نشد. من بعضي وقت‌ ها به فيلم‌ هاي «سرب»، «ناخدا خورشيد»، «جاده‌ هاي سرد» و فيلم ‌هاي ديگر از اين دست که فکر مي‌ کنم به خودم مي ‌گويم اين فيلم ‌ها را چه کساني ساختند؟ و چطور در اين مملکت اين فيلم‌ ها ساخته شد؟ در حالي که امروزه يک‌ صدم آنها را هم نمي‌ توانند بسازند. • به جز بحث بازيگري و کار خام و ناپخته جوانان، به نظرتان چه عوامل ديگري باعث تضعيف و گوشه‌گيري سينما شد؟ - يکي ديگر از مسائلي که باعث شد سينماي ما زمين‌ بخورد اين بود که با تغيير مسير دادن سينما در نيمه دوم دهه 70 دوربين ديگر از تهران بيرون نرفت. در حالي که در دهه 60 و نيمه اول دهه 70 اگر در سال 10 فيلم ساخته مي ‌شد هشت فيلم آن در استان‌ ها و شهرستان‌ ها کار مي ‌شد که اين هشت فيلم با موسيقي، فرهنگ،‌ زبان و لهجه، لباس، لوکيشن و سنت‌ هاي آن منطقه کار مي ‌شد، اما الان دوربين در فيلم ‌ها چهار تا خيابان از تهران را نشان مي ‌دهد و هنرپيشه‌ ها چه زن و چه مرد همه شبيه همديگر هستند و حرف فيلم هم مسائل بسيار سطحي و پيش پا افتاده و بي ‌ارزش است. در نيمه دوم دهه 70 مانکن‌ هاي سينمايي به جاي بازيگران وارد سينما شدند و هنر بازيگري کنار رفت و يکسري آدم‌ هاي خوشگل چشم‌ آبي و موبور، ارزش سينماي ايران شدند. در حالي که در دهه 60 اين ارزش در اصل ضدارزش بود. آن زمان صورت زيبا اصلاً مطرح نبود. اتفاق و درام مطرح بود و بازي يک بازيگر. در اين مقطع يک دفعه تمام تهيه ‌کنندگان سينماي حرفه‌ اي از بين رفتند. بازيگران خودشان را کنار کشيدند، کارگردانان، گريمورها، فيلمبرداران و همه و همه خودشان را کنار کشيدند و تهيه‌ کننده، سرمايه‌گذار شد و کساني که چند فيلم کوتاه ساخته بودند، کارگردان اين فيلم ‌ها شدند. بازيگران هم که فقط مانکن‌ هاي سالن مد بودند، حتي ديالوگي که در اين فيلم‌ ها رد و بدل مي ‌شود اصلاً در ادبيات شفاهي اين مملکت وجود ندارد. گويا اين ادبيات مربوط به آدم‌ هايي است که در جاي ديگر جهان زندگي مي ‌کنند. اينها ضربه ‌هاي جبران‌ناپذيري بودند که به سينماي ما وارد آمد. • فکر مي کنيد راه حل چيست؟ - در وهله اول بايد جشنواره شهرستاني راه‌ اندازي کنند، يعني وقتي جشنواره شهرستاني راه بيفتد در هر شهرستان و استاني در سال يکي دو تا جشنواره که برگزار شود باعث تعامل بين کارگردانان و دست‌ اندرکاران سينمايي مي‌ شود، يعني وقتي 300، 400 نفر وارد يک استان شوند رفت و آمدها و نشست و برخاست ‌ها باعث توليد فيلم مي ‌شود و دوربين و خود به خود از تهران خارج مي‌ شود، مورد بعدي اين است که بايد مسئولان از تهيه ‌کنندگان و سينماداران و سينماسازان حمايت کنند. کم نيستند. ما جوان‌ هاي خوش‌ تيپ و خوش‌ بيان داريم که تحصيلکرده سينما و تئاترند. حق مسلم آنها است که به جاي بازيگران فعلي جلو دوربين قرار بگيرند. بايد دست دانشجويي که اين رشته‌ ها را مي‌ خواند گرفت. بعضي از آنها به اين خاطر که پدرشان پول ندارد، نمي ‌تواند به طور مثال40، 50 ميليون بدهد که فرزندش جلو دوربين قرار بگيرد. بايد از اين تحصيلکردگان با جديت حمايت کرد. ما در دانشکده‌ هاي سينما تئاتر داريم جواناني که ضمن داشتن چهره مناسب و فيزيک خوب، استعداد بازيگري هم دارند و مي‌ فهمند بازيگري يعني چه. به فيلم‌هايي که خارج از تهران کار مي‌ شود يارانه تعلق بگيرد و به سينماداران وام داده شود و کمک کنند که به سالن‌ هاي سينما در سطح کشور افزوده شود و سينماداران بتوانند سالن ‌هايشان را از لحاظ صدا، نور، تصوير و محيط به حد استاندارد برسانند، بايد به فيلمنامه ‌نويسان طوري کمک شود که آنها با خيال راحت مشغول نوشتن فيلمنامه شوند و ازطرفي درصدد بازاريابي در بازار جهاني باشند يا حداقل بازار کشورهاي حاشيه خليج‌ فارس و آسياي ميانه و چين و ژاپن را به دست بياورند. • در مورد ساماندهي بحث بازيگري که يکي از بحث‌هاي ويژه سينماي ايران است، چه پيشنهادي داريد؟ - قبلاً وقتي که شما مي‌ خواستيد مجوز ساخت يک فيلم را بگيريد بايد يک فرم را پر مي‌کرديد که يکي از بخش‌ هايش نام دست‌ اندرکاران توليد آن فيلم بود. وزارت ارشاد در همان مراحل اوليه تمام نابازيگران را اگر در ليست وجود داشت، رد مي‌ کرد و الان هم اين کار فقط از وزارت ارشاد و ديگر متوليان فرهنگ و هنر اين مملکت ساخته است. • اگر اين کار صورت بگيرد بايد چه کساني جايگزين بازيگران فعلي سينما شوند؟ - کم نيستند. ما جوان‌ هاي خوش‌ تيپ و خوش‌ بيان داريم که تحصيلکرده سينما و تئاترند. حق مسلم آنها است که به جاي بازيگران فعلي جلو دوربين قرار بگيرند. بايد دست دانشجويي که اين رشته‌ ها را مي‌ خواند گرفت. بعضي از آنها به اين خاطر که پدرشان پول ندارد، نمي ‌تواند به طور مثال40، 50 ميليون بدهد که فرزندش جلو دوربين قرار بگيرد. بايد از اين تحصيلکردگان با جديت حمايت کرد. ما در دانشکده‌ هاي سينما تئاتر داريم جواناني که ضمن داشتن چهره مناسب و فيزيک خوب، استعداد بازيگري هم دارند و مي‌ فهمند بازيگري يعني چه. منبع: روزنامه جوان.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 696]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن