تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):حد توکل چیست؟ حضرت فرمودند: اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805448175




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های امروز


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.   * تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "آرمان‌هاي جاويدان13آبان "به قلم روح الله طباطبايي آورده است:‏ 13 آبان در ميان تمامي روزهاي تاريخي سرزمين ما، شخصيتي منحصر به فرد دارد. تقارن سه رويداد مهم و تاريخ‌ساز در يك روز، 13 آبان را به نمادي از انقلاب اسلامي و اهداف و آرمان‌هاي آن تبديل كرده است. سه رويداد مهم اين روز هر چند در فواصل زماني گوناگون روي داده‌اند اما همگي در يك چارچوب معنايي واحد قابل تبيين و تحليل‌اند. امروز و پس از گذشت سه دهه از آخرين اتفاق مهم روي داده در اين روز (تسخير لانه جاسوسي آمريكاتوسط دانشجويان خط امام) نيازمند بازخواني دوباره‌اي از آن وقايع هستيم. اين بازخواني اما نمي‌تواند صرفا خوانش تاريخي و روايي مجموعه‌اي از وقايع باشد. براي درك و فهم مقرون به حقيقت وقايع بزرگ تاريخي بايد به رهيافت‌ها و رويكردهايي فراتر از تحليل‌هاي موجود تأسي جوييم. نوع و نحوه مواجهه شدن ما با رويدادهاي مهم تاريخي نقشي تعيين كننده در نوع و ميزان شناخت ما از كنه آن رويدادها خواهند داشت. براي فهم و درك «معناي» آنچه روي داده است نيازمند دور شدن از بحث‌هاي متداول مربوط به چگونگي رخ دادن اين رويدادها و تلاش براي پاسخ به «چرايي» آنها هستيم. پاسخ اين چرايي در گرو تبييني تفهيمي است، به اين معنا كه هم بايد معناي پس ذهن كنشگران اين حوادث واكاوي شود و هم براي يافتن پاسخ چرايي اين رويدادها به زمينه‌هاي تاريخي و زيست جهان كنشگران و نيز قصد آنها از انجام اين كنش‌ها توجه گردد. اكنون و با اتخاذ اين فرآيند معنايابي، 13 آبان با توجه به وقايع سه گانه روي داده در آن، چه معنايي براي امروز ما دارد؟ 13 آبان به عنوان يكي از روزهاي نمادين انقلاب اسلامي، چكيده‌اي از تمام آرمانها و آرزوهاي تاريخي ملت ايران را در خود نهفته دارد. نگاهي به تاريخ پرفراز و نشيب معاصر كشورمان نشان از يك قرن تلاش و مجاهدت نظري و عملي براي نيل به كشوري آزاد و مستقل دارد. استقلال‌خواهي و عدالت‌طلبي در كنار مبارزه پيگير با دوگانه استبداد و استعمار آرمان و هدف اصلي ملت ايران در طول يكصد سال گذشته بوده است؛ آرمان‌هايي كه ملت ايران براي نيل به آنها هم دو انقلاب بزرگ- انقلاب مشروطه و انقلاب شكوهمند اسلامي – را پديد آورد و هم هزينه‌هاي فراوان انساني و مادي را متحمل شد. با توجه به اين زمينه تاريخي، 13 آبان هم واجد اهميتي تاريخي و انضمامي است و هم به صورتي توأمان داراي معنايي نمادين است. اهميت تاريخي آن به نقش بي‌بديلي برمي‌گردد كه وقايع روي داده در اين روز در تداوم مبارزات حق‌طلبانه ملت ايران داشته است و اهميت نمادين آن هم به معنايي بر مي‌گردد كه اين تحولات به تاريخ ديروز و امروز ايران بخشيده است. با نگاه به علل و دلايل نهفته در تبعيد حضرت امام(ره)، قيام خونين دانش‌آموزان و دانشجويان و نيز اقدام دانشجويان پيرو خط امام در تسخير لانه جاسوسي آمريكا به معنا و مفهومي واحد در پس تمامي اين كنش‌ها پي مي‌بريم؛ همان معنايي كه مهم‌ترين حلقه اتصال اين روز بزرگ تاريخي به امروز ماست. سه گانه مبارزه با ظلم و استبداد و استكبار كه سه مولفه هويت‌بخش به تمامي مبارزات يكصد ساله ملت ايران است داراي يكبار معنايي و مفهومي مشتركند: استقلال‌طلبي و آزاديخواهي. دو شعار كليدي كه در كنار چارچوب ساختاري تحقق بخش آنها يعني «جمهوري اسلامي» شعار اصلي و هميشگي ملت انقلابي ايران بوده است؛ شعاري كه هميشه مهم‌ترين عامل وحدت‌بخش ملت ايران بوده است، امروز نيز مي‌تواند به مثابه چكيده تمام خواست‌هاي ملت ايران - از هر سليقه و عقيده‌اي – مبنايي براي وحدت و انسجام ملي باشد. 13 آبان نماد استقلال خواهي و استكبار ستيزي اين ملت مظلوم است و هيچ شخص و جرياني نبايد و نمي‌تواند ملت ايران را از اين نماد هويت‌بخش خود جدا سازد. 13 آبان به مثابه يك روز ملي و ارزشي و پيوندي ناگسستني با آرمان‌ها و آرزوهاي ديرينه و هميشگي ملت ما دارد و از اين رو قابل مصادره به هيچ علاقه و منفعت سياسي و جناحي نيست. 13 آبان با خون‌ها و خاطره‌هاي هزاران فرزند مجاهد و مظلوم اين مرز و بوم پيوند خورده است؛ پيوندي مقدس كه 13 آبان را يكي از ايام‌الله هميشگي تاريخ ساخته است.   * اعتماد روزنامه اعتماد در يادداشت خود با عنوان "جراحي بزرگ، تيم بزرگ "به قلم مرتضي شاملي آورده است:‏ «مشترك گرامي، با توجه به تغيير شرايط ارائه خدمات تلفن بين الملل در كشور، تا اطلاع ثانوي نرخ هر دقيقه مكالمه با كليه مقاصد 24 تومان افزايش مي يابد. لطفاً تلفن خود را در حالت تن قرار داده و كد عبور خود را وارد نماييد.»حتماً اگر از آن دسته از هموطناني هستيد كه از كارت هاي تلفن بين الملل يكي از اين شركت هاي كارتي استفاده مي كنيد حدود سه چهار ماهي مي شود كه در ابتداي هر تماسي اين پيام مودبانه اما عصباني كننده را كه معني خودماني آن دو برابر شدن نرخ بعضي از مكالمات تلفني است، شنيده ايد.خود من بار اول فكر كردم اشتباهي در كار است و اين توضيحات مربوط به تلفني كه من مي خواهم بزنم، نيست. نگاهي به كارت تلفن كردم، ديدم نه، همان كارتي است كه قبلاً هم بوده و استفاده كرده ام.فكر كردم؛ «پس اين طور؟، ضرر ميلياردي قطع پيامك ها و تلفن ها را من بايد بدهم،»به شماره تلفني كه روي كارت بود زنگ زدم بلكه توضيحي بخواهم. از آن طرف خط صداي ضبط شده دخترخانمي گفت؛ «به سامانه تلفني شركت هاي... و... خوش آمديد. لطفاً تلفن داخلي مورد نظر خود را وارد نماييد. در غير اين صورت براي تماس با بخش اينترنت و تلفن بين الملل كليد يك، بخش وب و خدمات هاستينگ كليد دو...» و همين طور گفت تا رسيد به كليد پنج. بعد هم گفت كه براي تماس با اپراتور كليد صفر را فشار دهيد. و من هم همين آخري، يعني كليد صفر را فشار دادم تا بلكه اپراتور به جاي مناسبي وصلم كند. اما نه، اين بار هم باز صداي ضبط شده دختر جوان ديگري بود كه مي گفت؛ «شما در حال تماس با اولين اپراتور آزاد هستيد. لطفاً منتظر بمانيد. از شكيبايي شما متشكريم.» و يك موزيك تركي استانبولي يا يوناني پخش شد و همين طور 20 ثانيه يي گذشت. باز همان صدا، همان حرف ها را به من يادآوري كرد كه در حال تماس با اولين اپراتور آزاد هستم و منتظر بمانم و از شكيبايي من هم متشكر است. و اين جريان بارها تكرار شد تا اينكه خسته شدم و قطع كردم.اين، خلاصه و مدلي است كوچك و حقير از حال و هوايي كه ما در آن به سر مي بريم. شايد چنين قياسي مسخره به نظر بيايد، ولي چه قبول كنيم يا نكنيم، واقعيت دارد. اتفاقي مي افتد، تو گيج مي شوي و درصدد برمي آيي كه توضيح بخواهي، اما با ادب و نزاكت هر چه تمام تر خسته ات مي كنند و پاسخي درخور نمي دهند. نتيجه اينكه از خير پيگيري قضيه هم مي گذري و به عبارتي، تسليم مي شوي. به همين سادگي، و حالا در چنين فضايي مه آلود دراندشت دارد اتفاقي واقعاً بزرگ مي افتد؛ اتفاقي كه من منكر لزوم رسيدگي و ساماندهي به آن نيستم اما نگران نحوه كار و صلاحيت هايي هستم كه براي انجام آن بايد باشد و متاسفانه هيچ تضميني نيست كه باشد. اتفاقي كه از آن به عنوان «جراحي بزرگ اقتصاد كشور» ياد مي كنند. اين تيتر بزرگ و دهن پركن «جراحي بزرگ» را براي لايحه يي به كار مي برند كه هم اكنون در دستور كار مجلس است، يعني همان لايحه هدفمند كردن يارانه ها. بسيار خب، قبول.جراحي كنيد، تكه تكه كنيد، پاره كنيد، بدوزيد، هر كاري مي خواهيد روي اين اقتصاد مادرمرده، آن هم با جراحي بزرگ تان بكنيد، اما سواي شور و جسارت و قاطعيتي كه در انجام اين كار داريد نگراني هايي هست كه متاسفانه حضرات عنايتي به آنها نداريد و بهاي لازم را به آنها نمي دهيد. هر جراحي بزرگي محتاج به يك تيم بزرگ و ورزيده است، آيا چنين تيمي هست؟ ظاهراً از تهور و شجاعتي كه رئيس دولت در اجراي اين لايحه از خود نشان مي دهد و از حمايتي كه نمايندگان همسو با دولت و طرفداران اين لايحه از آن مي كنند گويا برايشان محرز است كه همه چيز بر وفق مراد است و چنين تيم مجربي براي جراحي اقتصاد بيمار ايران وجود دارد.اما در هر جراحي، يك طرف قضيه هم بيمار و اطرافيان بيمار هستند كه بايد قانع شوند و تن به اين جراحي بدهند. هنوز هيچ نشده، قيمت ها يا شروع به دويدن كرده اند يا مثل بليت هواپيما و موارد ديگري كه احتياج به مجوز دارند دورخيز كرده اند كه بيشتر بپرند و از بقيه عقب نمانند. اما درآمد مردم چي؟ آيا اين پرداخت ها و دهك ها كه آقاي فرزين نماينده دولت در مجلس از آنها دم مي زند كفاف كارزار و سونامي بي رحمانه يي را كه در راه است، مي دهد؟ مردم هنوز در كوران و كم و كيف قضيه نيستند. از بحث هايي كه اين طرف و آن طرف مي شود و از اعتراض و انتقادهايي كه از لابه لاي همين مذاكرات مجلس به گوش مي رسد به وضوح مشهود است كه قضيه سنگين تر و مهم تر از آن است كه با قيام و قعود نمايندگان و آراي كم و حداقلي آنها به بعضي از بندهاي لايحه، كار به سرانجامي كه خيريتي در آن باشد، برسد. همين دو روز پيش يكي از نمايندگان- آقاي عليرضا محجوب- صحبت از رفراندوم و همه پرسي كرد. مساله اين است كه رفراندوم هم ساخت و كار خودش را مي خواهد و در هر شرايط و هر جامعه يي جواب نمي دهد. رفراندوم تضارب آرا و عقايد مي خواهد، بحث و اقناع مي خواهد، وضوح و روشني مي خواهد و سرانجام تصميم گيري مستقل و بدون فشار آحاد ملت را مي خواهد. اگر مي توانيم اين مقدمات را فراهم كنيم، كه البته در شرايط فعلي من شك دارم، بسم الله، در هر حال اينها را گفتم كه بگويم و هشدار دهم كه در هر جراحي خصوصاً اگر آن جراحي بزرگ هم باشد، احتمال مرگ نيز هست اما جامعه ما تحمل چنين مرگي را دارد؟ من فكر نمي كنم.   * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان " آينده مناسبات ايران و آمريكا " به قلم محمدكاظم انبارلويي آورده است:چندي پيش كنگره آمريكا بودجه55 ميليون دلاري پنتاگون براي جنگ نرم عليه ايران را به تصويب رساند و باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا آن را در آستانه روز13 آبان، روز ملي مبارزه با استكبار جهاني به علامت ادامه خصومت با ملت و دولت ايران امضاء كرد.چندي قبل هم كنگره آمريكا يك بودجه77 ميليون دلاري در اختيار ضدانقلاب داخلي قرارداد تا به قول طراحان لايحه، هزينه سياستهاي ضد ايراني كاخ سفيد شود. سوالي كه مطرح است اين است كه آيا هزينه هاي كاخ سفيد در مقابله با ملت ايران همين است؟ آمريكايي كه در فلسطين اشغالي براي ادامه جنايت صهيونيست ها ميلياردها دلار خرج مي كند و در افغانستان و عراق ميلياردها دلار هزينه مي كند، براي مقابله با ايران همين بودجه اندك را در نظر گرفته است ؟ آيا نرخ وطن فروشي و خيانت به مردم و آرمان شهدا و آزادگان و جانبازان همين است كه در كنگره آمريكا از آن سخن مي رود؟ دشمن شناسي ما طي100 سال گذشته و در جريان سه نهضت عظيم تاريخي يعني نهضت مشروطه، نهصت ملي نفت و انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) نشان مي دهد كه نرخ دريافت و پرداختها در اين حوزه نجومي است و در اين اندازه نمي گنجد. نكته بعدي كه مطرح مي شود اين است كه انگليسي ها و فرانسوي ها هم مبالغ كلان در ايران هزينه مي كنند اما اعلام نمي نمايند، هزينه هاي انگليسي ها در بودجه هاي سري ام آي6 ديده مي شود و هرگز فاش نمي شود. اما آمريكايي ها با كمال پررويي و بي شرمي با آنكه در قرارداد الجزاير متعهد شدند در امور داخلي ايران دخالت نكنند اما در كنگره و كاخ سفيد علنا مي گويند فلان مبلغ براي اخلال در امنيت ملي ايران و تغيير نظام جمهوري اسلامي سرمايه گذاري مي كنند. به نظر مي رسد اين اعلام يك علامت نمادين براي اعلام ادامه خصومت با ملت و انقلاب اسلامي ايران است. حتي آنها اين سياست را در دوره اوباما كه با زبان نرم مي خواهد با ما بجنگد كنار نمي گذارند.جالب اينجاست كه وقتي دشمن بي پرده و علني اعلام دشمني مي كند يك عده غافل در داخل كه برخي از آنها جزء دريافت كنندگان همان بودجه مصوب هستند، فرياد برمي آورند «دشمني آمريكا با ملت ايران يك توهم است!» هر چه ما مي گوييم و سند مي دهيم كه اين يك واقعيت است آنها در جواب مي گويند ؛ «شما دچار توهم توطئه هستيد!» 30 سال است روابط ايران و آمريكا تيره شده است. در اين30 سال آمريكا هر چه خواسته و توانسته عليه ملت ايران از باب خصومت بي حد وحصر انجام داده است. از اختلاف افكني بين شيعه وسني گرفته تا كاشتن تخم نفاق و دشمني بين اقوام ايراني، از تحميل جنگ8 ساله گرفته تا راه اندازي جنگ داخلي و حمايت از تروريسم كور و شهادت هزاران نفر از مردم و برجستگان انقلاب همانند شهداي محراب، شهيد بهشتي شهيد، باهنر و رجايي و ... از تحريم اقتصادي گرفته تا اغتشاش در دانشگاهها و مراكز علمي براي جلوگيري از پيشرف ملت ايران. از كشتار بي گناهان در عراق و افغانستان گرفته تا حمايت از اشغال و كشتار فلسطيني ها را در كارنامه خود دارد. آمريكا تمامي پلهاي ارتباطي با ملت ايران را پشت سر خود خراب كرده است. كاخ سفيد تنها با سرنگوني انقلاب اسلامي و تشكيل يك دولت دست نشانده در تهران مي تواند روابط خود را با ايران سامان دهد. براي همين30 سال است در انتظار چنين روزي است . آنها در رابطه با معادله روابط با ايران به چيزي جز رابطه گرگ و ميش فكر نمي كنند. نخبگان و استراتژيست هاي سياست خارجي ايران، آنها كه با نگاه واقع بينانه به روابط ايران و آمريكا مي انديشند مي دانند كه هيچ افق روشني نه تنها براي روابط بلكه براي گفتگو هم وجود ندارد. منطق آمريكايي ها براي گفتگو اين است . وقتي رودرروي گفتگو كننده مي نشينند دستهايشان را روي جيب خود مي گذارند و بعد مي گويند هر چه داريد روي ميز بگذاريد براي تقسيم! بعد موقع تقسيم هم آنچه را كه خود پذيرفته اند سهم ماست، برمي دارند و مي روند! پيشنهاد آنها در مورد معاوضه ذخاير اورانيوم3/5 درصد ايران با اورانيوم20 درصد به همين معنا مي باشد. اكنون كه آمريكايي ها بودجه55 ميليون دلاري براي مداخله در امور داخلي ايران تصويب مي كنند و در تدارك پديداري نفاق جديد در برابر ملت ايران از هيچ كوششي فروگذار نمي كنند، ساده لوحانه است كه فكر كنيم مذاكره نفعي براي ما دارد. اميدواريم دولت دهم هوشمندي خود را در برابر ترفندهاي جديد واشنگتن حفظ كند و فريب لبخندهاي زهرآگين اوباما در تعريف مناسبات جديد ايران و آمريكا را نخورد.   * كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان " امنيت اجتماعي و دشمنانش ! " به قلم حسام الدين برومند آورده است: مسئله «امنيت»، بويژه امنيت اجتماعي پايه و اساس بسياري از مباحث اجتماعي است كه تعيين كننده روند حركت يك كشور هستند. بر اين مبنا، دستور اخير رئيس دستگاه قضا به دادستان كل كشور درباره تهيه طرح جامعي براي برخورد با عوامل اخلال در امنيت اجتماعي را بايد به فال نيك گرفت؛ چرا كه در صورت عملياتي شدن اين دستور و در نهايت تصويب قانوني جامع در اين زمينه، بسياري از عارضه ها و نواقص كنوني در حيطه امور امنيتي و اجتماعي به طور ريشه اي حل خواهد شد. البته آيت الله لاريجاني تنها به اين دستور اكتفا نكرد و در جلسه مسئولان عالي قضايي خواستار اعمال قاطعيت، سرعت و دقت در رسيدگي به جرايم مخل امنيت اجتماعي از سوي قضات رسيدگي كننده به اين جرايم نيز شدند. ماموريت دادستان كل كشور در تهيه طرح جامعي براي برخورد با عوامل اخلال در امنيت اجتماعي از سوي رئيس قوه قضائيه در حالي است كه نيروي انتظامي چند سالي است «طرح امنيت اجتماعي» را در فازهاي مختلف اجرا كرده و اين طرح خصوصاً در زمينه مبارزه با اراذل و اوباش، مورد استقبال وسيع مردم نيز قرار گرفته است. برخورد با اراذل و اوباش و مجرمان سابقه دار و نشانه داري كه گستاخانه و بي محابا فلان گذر و محله را قرق مي كردند و با خيال راحت دست تعرض به جانب نواميس مردم دراز مي كردند تا مبارزه با جرايم سازمان يافته و خانه هاي فساد در سراسر كشور- رويكرد اخير نيروي انتظامي در طرح امنيت اجتماعي- ، خواسته ديرينه و به حق عموم مردم بوده و هست اگر چه اقدامات نيروي انتظامي، در اين ميان نگراني از اين كه مبادا اين برخوردها و اجراي طرح امنيت اجتماعي به يك مقطع زماني محدود شود را هنوز به طور كامل از بين نبرده است. متأسفانه در چند سال گذشته هر چند نيروي انتظامي در اجراي طرح ارتقاي امنيت اجتماعي توانست توفيقاتي را كسب نمايد و از پشتيباني مردم در تداوم و استمرار اين طرح بهره ببرد و در عين حال در مقام «ضابط قضايي» فازهاي مختلف طرح امنيت اجتماعي را با نظارت كامل و تام دستگاه قضا و مقامات قضايي انجام بدهد اما هميشه در طي سال هاي اخير با فضاسازي هاي منفي يك جريان سياسي آنهم در پوشش مدعيان حقوق بشر! مواجه شده است و در بسياري از موارد با غلبه حاشيه ها بر متن موضوع استراتژيك «امنيت اجتماعي» آنچنان كه شايسته و بايسته است در مسير خود دنبال و پيگيري نشده است. جاي شگفتي است كه برخي رسانه هاي غربي نيز هر بار كه بحث طرح امنيت اجتماعي در جامعه بالا گرفته با تمام پتانسيل و ظرفيت خود سناريوهاي مختلفي را طراحي كردند تا با تحريف و دروغ و نيرنگ حقايق و واقعيت هاي مربوط به آن را قلب نمايند و با نقاب «حقوق بشر»! وانمود كنند كه در ايران آزادي نيست!، خشونت و درگيري و كشتار مردم موج مي زند!، «حقوق مردم ضايع گشته است» و... برخي ديگر از رسانه هاي خارجي و دنباله هاي داخلي آنها، هم دائماً بر اين مطلب ساختگي و دروغين مانور مي دادند كه پليس ايران با پسران و دختران جواني كه پوشش و ظاهري «غربزده» داشته باشند به شدت برخورد مي كند و آنها را بازداشت مي كند! (همچنانكه نيوزويك سال گذشته طي گزارشي درباره طرح امنيت اجتماعي به بزرگ نمايي اين مسئله در برخورد پليس با جوانان نسبت به مقوله پوشش ظاهري و مد پرداخت.) البته رسانه هاي غربي و جريان همسوي آنها در داخل كه با پرستيژ «حقوق بشر»، «قانون گرايي»، «جامعه مدني» و... ساز مخالفت با طرح امنيت اجتماعي كوك مي كردند در برابر اين سؤال اصلي و اساسي كه حق مردم در برابر عربده كش ها و قداره بندها كه «شرارت» طبيعت ثانويه آنها شده و تجاوز به نواميس را مباح مي دانند و در مقياسي گسترده در جامعه رعب و وحشت مي آفرينند چه مي شود؟ جوابي جز «سكوت» نداشتند و با فرافكني از اصل موضوع به حاشيه ها پناه مي بردند! كه مثلاً فلان مامور نيروي انتظامي در دستگيري فلان شرور يا مفسد نقض قانون كرده است و بعد هم اين بحث كليشه اي و تكراري به ميان مي آمد كه راه حل تنها توجه به كارهاي «فرهنگي» است و برخورد قضايي و قاطع با اخلال گران و آشوبگران چاره كار نيست. بديهي است كه تنها بر طبل محاكمه و مجازات شديد اخلالگران كوبيدن يا تنها بر شعار «كارهاي فرهنگي» تاكيد ورزيدن، گرفتار شدن در مسير افراط يا تفريط است و مسير اعتدال همان توجه به مقوله فرهنگ و خشكانيدن ريشه هاي جرم است در عين حالي كه توأمان با اخلال گران و آشوبگران با شدت و قاطع و البته بر مبناي قانون برخورد شود. درباره مقوله «امنيت اجتماعي» و برخورد با عواملي كه اخلال در آن را پيشه خود كرده اند گفتني هايي هست كه به طور موجز بيان مي گردد: 1- مهم ترين مطلب و نكته حائز اهميت در بحث امنيت اجتماعي «شناسايي منشأ ناامني است» تا در اين صورت به اقتضاي اوضاع و احوال الف) استراتژي مقابله با آن تعريف شود و ب) اقدامات مربوط به ايجاد امنيت به صورت «امنيت پايدار»- و نه فصلي و مقطعي- رهگيري و پيگيري شود. 2- نبود قانون جامع در خصوص «امنيت اجتماعي» مسير سوء استفاده را براي اخلال گران و آشوبگران هموار مي سازد و از سوي ديگر ابعاد پيچيده و تو در تو اين مقوله مهم و در عين حال حساس و ظريف مورد غفلت قرار خواهد گرفت. بنابراين نيروي انتظامي از طريق دولت مي بايست لايحه اي را به مجلس تقديم كند كه در آن همه ضعف ها و كاستي ها ديده شده باشد تا مقوله امنيت اجتماعي دستخوش آرا و نظرات تئوريك و بدون ضمانت اجرا كه بعضا با حاشيه هايي هم روبرو است نشود. 3-نقش دستگاه قضا در برخورد با عوامل اخلال در امنيت اجتماعي نقشي برجسته و ويژه است؛ چرا كه در نهايت نگاه و توجه مردم به عدليه و قوه قضاييه است كه در برخورد و مبارزه با ناامن كنندگان اجتماعي چگونه عمل مي كند. و اگر خداي ناكرده دستگاه قضا در اين زمينه از قاطعيت و صلابت برخوردار نباشد و در اجراي مجازات آشوبگران و اخلال گران تزلزل از خود نشان بدهد آن وقت مهم ترين سرمايه نظام كه همانا اعتماد به مسئولان و بخصوص دستگاه قضا است مورد خدشه جدي قرار خواهد گرفت. بي شك اطلاع رساني به موقع و به هنگام در برخورد با اراذل و اوباش و آشوبگران اجتماعي «احساس امنيت» را كه به مراتب از خود امنيت هم مهم تر است به جامعه و عموم مردم برمي گرداند. 4- و بالاخره با توجه به اينكه در حوادث پس از انتخابات همانطور كه رهبر معظم انقلاب فرمودند افراد و جريان هايي از مدت ها قبل در طرح ريزي اين فتنه بزرگ دست داشتند و بزرگترين جرم- يعني زير سؤال بردن اصل انتخابات با ادعاي واهي تقلب!- را مرتكب شده اند اكنون جاي اين سؤال باقي است كه چرا در چنگ قانون و محكمه عدل قضايي گرفتار نشده اند؟ اتهام بزرگ و بدون پايه و اساس تقلب در انتخابات- آنهم با مقياس 11ميليوني- و به دنبال آن تحريك افكار عمومي و فراهم آمدن بستري براي اغتشاشگران براي به آتش كشاندن اموال عمومي و خسارت به اتوبوس ها، بانك ها و... اخلال در امنيت اجتماعي آحاد شهروندان نيست؟ بالاترين اخلال در امنيت اجتماعي را آن دسته از «اوباش سياسي» مرتكب شده اند كه از مدت ها قبل طمع در براندازي نظام به شيوه نرم را پيشه خود ساخته اند تا بار ديگر پاي اجانب و بيگانگان را به كشور باز كنند و خود همچون گمارده اي دست به سينه! مجري فرمايشات و خرده فرمايشات آنان باشند. از همين روي؛ دستگاه محترم قضا اولا بايد در تهيه طرح جامع در برخورد با عوامل اخلال در امنيت اجتماعي مقوله «براندازي نرم» را هم پيش بيني نمايد چرا كه تهديدات عليه نظام امروزه به سمت «الگوهاي نرم» ميل كرده است و از همين رهگذر غربي ها و متاسفانه برخي از عناصر داخلي كه در خوش بينانه ترين حالت در زمين آنها به بازي گرفته شده اند با بزرگ نمايي برخي مطالبات دانشجويي، قومي، كارگري و يا جنسيتي زمينه هاي ايجاد ناامني اجتماعي را نشانه رفته اند و يا در بزنگاه هاي حساسي مثل انتخابات به دنبال ناامن كردن شرايط اجتماعي و بروز شكاف در وحدت ملت هستند. ثانيا دستگاه محترم قضايي قبل از آنكه به تدوين طرح جامعي در برخورد با عوامل اخلال در امنيت اجتماعي همت بگمارد مي بايست با توجه به شرايط حاكم بر كشور و حوادث تلخ پس از انتخابات، سران اصلي اين فتنه را كه به معناي واقعي در امنيت اجتماعي آحاد شهروندان اخلال وارد كردند به پاي ميز محاكمه بكشاند (و البته اين بدان معنا نيست كه قصور يا تقصير چند مامور انتظامي يا ضابط قضايي مورد مسامحه قرار بگيرد بلكه با آنها هم بايد برخورد شود و البته بايد مراقب بود تا حاشيه بر متن غلبه نكند) و آن وقت است كه اعتماد مردم به دستگاه قضا احيا گشته است و بي شك مي تواند پشتوانه محكمي براي مبارزه با ناامني اجتماعي باشد وگرنه صرف ماموريت يافتن براي تدوين طرحي در اين زمينه نه كارساز است و نه اعتماد مردم را نسبت به آن به دنبال خواهد داشت.   * جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان " 13 آبان محور وحدت " آورده است: هر ساله سيزدهم آبانماه يادآور 3 خاطره بزرگ در حافظه تاريخي ملت ايران است . تبعيد امام خميني (ره ) به خاك و خون كشيده شدن دانشجويان توسط رژيم ستم شاهي و تسخير انقلابي لانه جاسوسي آمريكا اين روز را به يكي از ايام الله تاريخ معاصر كشور تبديل كرده است . اما آنچه بيشتر اهميت دارد اينست كه اكنون در سي امين سالروز تسخير لانه جاسوسي آمريكا هستيم و اين روز بزرگ را تحت عنوان « روز ملي مبارزه با استكبار جهاني » گرامي مي داريم . سيزدهم آبان از اين ديدگاه بعنوان نقطه عطفي در تاريخ مبارزات ملت ايران و ساير ملت ها شناخته شده است . چرا كه با 3 ويژگي برجسته در ميان ساير وقايع تاريخ معاصر كاملا شاخص و ممتاز است . 1 ـ وارد ساختن ضربه حيثيتي به آمريكا و مقابله با سلطه جوئي هاي مستمرش عليه ايران و ساير كشورهاي اسلامي . 2 ـ دادن اعتماد به نفس به مردم ايران در قلمرو مبارزه نفس گير با استكبار و تقويت روحيه آنها در تداوم راه انقلاب 3 ـ ايجاد اميد در ساير ملتها و تقويت جبهه ضد استكباري و ايجاد روحيه اعتماد به نفس در آنها براي ايستادگي در برابر قدرتهاي شيطاني . در اين زمينه سخن بسيار گفته شده و هنوز هم ناگفته هاي فراواني وجود دارد كه بايستي براي نسل امروز و نسل هاي آينده بيان شود تا آنها رمز عزت و عظمت امروز نظام جمهوري اسلامي را بهتر درك نمايند و براي اعتلاي پرچم پرافتخار آن تمامي استعدادهاي خود را در هر فرصتي به كار بگيرند. اين افتخار بزرگ و منحصر به فرد براي امام خميني (ره ) براي هميشه در سينه تاريخ ثبت و ضبط شده است كه او رهبري انقلابي بود كه دين را زنده كرد و مردم را به صحنه آورد و براي نخستين بار مردم را به سرفصل اصلي سياستهاي خود مبدل نمود. كم نبوده اند نهضت ها و تحولات سياسي ـ اجتماعي كه در طول تاريخ و در عرض جغرافيا توانسته اند ملتها را به صحنه بكشانند ولي تفاوت بنيادي ميان تمامي آنها با نهضت امام خميني در اين بود كه امام از يكطرف به ملت رهنمود مي داد ولي بطور همزمان از اين درياي خروشان ملت الهام مي گرفت و ارتباط صميمانه و تنگاتنگي با مردم داشت . امام راحل (ره ) در پرتو همين ارتباط صادقانه بود كه توانست اعتماد ملت را جلب كند و گفتار صميمي و ساده اش كه از دل برمي خاست لاجرم بردل مي نشست . كلام نافذ امام از همين ديدگاه بود كه توانست مردم را در اين مسير خدائي بسيج كند و از قطره هاي پراكنده دريائي عظيم به وجود آورد كه هر طوفانش در قلب پرتشويش دشمنان اسلام ايجاد رعب مي كرد و بطور همزمان با نواي دلنشين خود قلوب ملت را تسخير كرده بود. امام (ره ) با اين رفتار خاضعانه در برابر ملت و با صلابت موضع و كلام در برابر دشمن الگوي عملي براي آن رهنمود قرآني ارائه مي كرد كه پيامبر اكرم (ص ) و يارانش را به بناي استواري تشبيه مي كند كه با دشمنان با صلابت و با طيف عظيم نيروها در زير خيمه اسلام با رافت و رحمت مواجه مي شوند. اكنون در سي امين سالگرد آن روزهاي پرشكوه و به يادماندني خوبست از خود بپرسيم كه امروزه در كجا هستيم و آيا هنوز هم در همان مسير و با همان انگيزه ها و آرمانها با همان شور و نشاط و اميد با همان وحدت و صلابت راه پرفراز و نشيب انقلاب را در مسير اسلام طي مي كنيم آيا از پيوستگي و وحدت ما به خاطر تنگ نظري ها كاسته نشده و قلبهامان از يكديگر كمابيش مكدر نيست هدف اين كلام آن نيست كه باز هم جماعت زير خيمه انقلاب و نظام را به دلگيريهاي خود به اجزا ديگري تقسيم كنيم و بخش نامتجانس با سليقه ها افكار و انديشه هاي خود را طرد كنيم و حتي « بيگانه » و « بيگانه پرست » و « بيگانه پسند » معرفي نمائيم . بلكه برعكس لازم است در سي امين سالگرد آن حماسه پرشكوه كه اقتدار ملت را نشان داد به خود بيائيم و به اين جمع بندي برسيم كه نبايد نيروهاي مجتمع و زير خيمه انقلاب را به همين سادگي در رديف « دشمن » قلمداد كرده و آنها را به خارج از قلمرو انقلاب و نظام برانيم . فراموش نكنيم كه اين وحدت و انسجام نعمت بزرگي است كه تصادفي و ارزان به دست نيامده است . چه بسيار عزيزان و پيشتازاني كه خون دلها خورده اند. چه بسيار خونهاي پاكي كه براي ايجاد و حفظ اين انقلاب و نظام بر زمين ريخته شد و چه بسيار سختي ها و مرارتهائي كه ملت در طول تاريخ نيم قرن اخير متحمل شده تا اين امانت عظيم الهي در دستان ما قرار بگيرد. ما بايد نشان دهيم كه لياقت حفاظت از اين امانت بزرگ را داريم و اگر قادر نيستيم بر عزت و عظمت اين نهضت الهي بيفرائيم لااقل از آن چيزي نكاهيم . سي سال از روزهاي انفعال و درماندگي آمريكا و متحدانش مي گذرد زماني كه آنها به دنبال راه نفوذي مي گشتند و از آنها دريغ مي شد. ولي امروز عده اي با دست و دلبازي و صدالبته با بي درايتي سعي دارند طيف عظيم كساني كه هم فكر و هم سليقه با آنها نيستند را يكسره سرباز دشمن و متحد آمريكا و اسرائيل معرفي كنند! آيا واقعا آمريكا و اسرائيل در ميان جمع ما در زير خيمه انقلاب اينهمه نيرو دارند آيا عقل و منطق بر چنين رفتار سياسي ـ تبليغاتي بدفرجامي صحه مي گذارد كه ما رقباي انتخاباتي خود را « پياده نظام دشمن » معرفي كنيم و قدرتي براي دشمن در صحنه سياسي كشور را به تصوير بكشيم آيا ما از اين پس فرصت خواهيم داشت چنين جماعتي را مجددا به جمع نيروهاي انقلاب جذب كنيم و اساسا اجازه و اختياري براي طرد نيروها از جمع نيروهاي انقلاب داريم اگر نگاهي گذرا به تيترها و محتواي مطالب برخي روزنامه ها در همين روزهاي اخير بيندازيم بهتر درك خواهيم كرد كه بغض و كينه عليه رقيبان بر اظهار خشم و نفرت ما عليه آمريكا مي چربد و اصولا قابل مقايسه نيست . قطعا آمريكا و صهيونيستها بسيار خشنود مي شوند كه برخي عناصر افراطي در هر جناحي كه باشند آب به آسياب آنها بريزند و آنها نيز خود را پرطرفدار جلوه دهند. ولي اين ما هستيم كه بايستي عقل و منطق را نيز در نظر بگيريم تا دريابيم در سي امين سالگرد حماسه 58 به مصلحت ما نيست كه آمريكا را برنده اين منازعه معرفي كنيم و انصافا تاريخ گواهي مي دهد كه هرگز اين چنين نبوده و نيست . طرد نيروهاي خودي با هر « انگ » و انگيزه اي كه باشد ما را از مسير وحدت دورتر مي كند. اگر از سالگرد تسخير لانه جاسوسي دستكم اين درس بزرگ را فرا گيريم يقينا در عملكرد و افكار و انديشه هاي خود تجديدنظر خواهيم كرد و براي وحدت نيروها در زير خيمه انقلاب ارزش و اهميت بيشتري قائل خواهيم شد و به خاطر خواهيم آورد كه آن دستاوردهاي عظيم در سايه وحدت حاصل شد و تنها جايگزين محتمل تفرقه است كه حاصلي جز برباد رفتن آن دستاوردها و از ميان رفتن اينهمه نعمت ها نخواهد داشت و چنين مباد.   * مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "شعار مردم درباره بت شكني امام خميني (ره) در 13 آبان "به قلم فروزان آصف نخعي آورده است: در 13 آبان 1343 امام خميني (ره) توسط ماموران حكومت شاه بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به تركيه تبعيد شدند. اين تبعيد در پي اعتراض امام به سياست هاي حكومت پهلوي و از جمله تصويب لا يحه كاپيتولا سيون به وقوع پيوست. در پي تبعيد امام خميني علي رغم فضاي خفقان، موجي از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطيلي طولا ني دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاي بين المللي و مراجع تقليد جلوه گر شد. كسي در آن زمان فكر نمي كرد چه چيزي در انتظار حركت مردم ايران است. ولي با تحليل شعارهاي انقلا ب اسلا مي 1357 تا اندازه زيادي مي توان به عمق نوآوري مردم ايران پي برد. در يك نهضت يا جنبش اجتماعي، زماني يك شعار از محوريت برخوردار مي شود كه با مساله اصلي مردم و مشكل اساسي آنها گره خورده باشد. شعار، درد يك جامعه است، مردم با شعارهايشان، به هيچ كسي دهن كجي نمي كنند. تنها اگر چشم بينا و گوش شنوايي وجود داشته باشد، با فرياد آن گره زندگي خود را به حاكمان گوشزد مي كنند. دراين ميان برخي شعارها از ابعادي راهبردي و برخي نيز به صورت درازمدت با مباني اعتقادي از يك سو و مشكل زماني و مكاني كه مردم درگير آن هستند سروكاردارد. به عنوان نمونه شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي، در تظاهرات منجر به انقلاب اسلامي 1357 به عنوان يك شعار محوري ومبنايي كه خواستار ايجاد حكومتي دمكراتيك بود، در برابر مباني سياسي گذشته به چشم مي خورد. اما به صورت راهبردي همواره به همه كساني كه قرار بود آينده جمهوري اسلامي ايران را از نظر شكل حكومت رقم بزنند يك شعار خود را برفراز همه شعارهاي ديگر مطرح مي كرد. اين شعار كمتر مطرح مي شود. بدون استثنا در همه ملاقاتهاي مردمي رهبرفقيد انقلاب اسلامي امام خميني (ره ) اين شعار مطرح شده است: "روح مني خميني بت شكني خميني ". مردم با تكيه بر همين شعار احساس كردند امام خميني(ره) بت شكن بزرگي است كه با آمريكا و استكبارمقابله مي كند. اين شعار به صورت راهبردي تاكيد داشت كه جريان نهضت اجتماعي مردم، درقالب نظام، متوقف نخواهد شد و همواره اشكال نظام حقوقي حاكميت آينده را به معيارها و موازين خود صيقل داده وهماهنگ خواهد كرد. از منظر جامعه شناختي، مردم در شعار "روح مني خميني، بت شكني خميني " رهبري حقيقي نهضت اسلامي را به خود منتسب مي كردند به اين معنا كه حتي اگر در هر حادثه اي رهبري نهضت نيز بر اثر توطئهها حذف فيزيكي شود، مردم خود براساس روحيه تاريخي خود، جريان نهضت را به سوي تحقق اهداف مندرج درشعارهاي كلان خود مانند استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي پيگيري خواهند كرد. اين مهمترين خواستي بود كه پيامبر اكرم(ص) در نهضت خود دنبال مي كردند. درجنگ احد كه سپاه اسلام دچار شكست سختي شد و نااميدي و فرار از جبهه برعده اي مستولي شده بود خداوند مي فرمايد كه حتي اگر پيامبر (ص) درجنگ كشته شود آيا شما به دوران جاهليت برمي گرديد؟ از زاويه اي ديگر شعار مذكور حاكي از آن است كه برگشت به پاكي و سبز زيستن، اراده تاريخي ملت ايران بوده از اين رو اين اراده تاريخي را به هركسي كه نماينده اين اراده تاريخي باشد به وكالت تفويض مي كنند. براين اساس بود كه دركلام امام خميني(ره)، راي مردم، ملاك اصلي براي تعيين همه مسايل سرنوشت ساز كشور بود. اين اراده تاريخي، كه منزلت، قدرت و ثروت را يكسره از آن ملت مي داند، هيچ گروهي را شايسته نمايندگي دائمي از سوي راي مردم نمي داند و گردش قدرت را براي اداره كشور تنها تضمين قدرت راي خود در تبلور تاريخي اش مي داند. اما شعار مذكور داراي يك بعد اساسي ديگر يعني ايجاد يك بناي جديد تمدني و طرحي نو است. اين طرح نو از تلاقي سه حوزه تمدني قبل از اسلام، اسلام و دوره مشروطيت و مواجهه با غرب برخاسته است. براساس يك اصل مدرن، انسان مايل است خود راننده خود باشد. خود تصميم بگيرد و مسووليت تصميم خود و پيامدهاي آن را به دوش بكشد. تغيير، حركت و قانون از ذات چنين اراده اي متبلور است. اين شعار گوياي آن است كه ملت ايران تصميم گرفته است دنياي خودش را خود بسازد و در كنار آن، تغيير، آن هم به صورت تدريجي را براي تكامل خود رقم بزند. يكي ديگر از مباني اتخاذ چنين شعاري از سوي ملت ايران، برگرداندن نگاه انتقادي به درون براي اصلاح به عنوان مبنا و توجه به جهان بيرون به عنوان شرط تحولات است. اين نگاه به صورت تاريخي از تحليلهاي اصالت دادن به دشمن خارجي عبوركرده و هر نوع ناتواني براي اداره اموررا براساس اصالت كارآمدي مدعيان داخلي در درجه اول و سپس مشكلاتي كه براساس آن نيروهاي خارجي مي توانند استفاده كنند تحليل مي كند. مهمترين خصوصيت اين شعار، استقرار موتور تحولات درملت و مشروط شدن تاثير تحولات خارجي است. شعار "روح مني خميني بت شكني خميني " با معيار "ميزان راي ملت است "، به طور طبيعي تحولات را ابتدا گسترش داد، به آن، ابعاد عام واخلاقي بخشيد و جنبشهاي آينده را در بستر خود بارور ساخت. جنبش دوم خرداد 1376 و جنبش سبز، همگي در استمرار اين تحول اساسي قابل تفسير هستند.   * جوان روزنامه جوان در يادداشت امروز خود با عنوان "هنوز در جنگيم " به قلم حسن رشوند آورده است: در طول عمر پربركت 30 ساله انقلاب اسلامي هيچ مناسبتي را نمي‌توان سراغ گرفت كه همچون 13 آبان نماد آشكاري از استكبار ستيزي ملت ايران باشد. 13 آبان نقطه آغاز حركتي بود كه رهبر كبير انقلاب اسلامي براي تسليم نشدن در مقابل خواسته‌هاي نامشروع مستكبرين، جلاي وطن نمود و خالق حماسه‌اي جاودانه گشت كه از ثمرات آن، قيام آگاهانه دانش‌آموزان در 13 آبان 57 و اوج آن بينش و بصيرت در حركت دانشجويان در تسخير لانه جاسوسي و منزلگاه پوشالي شيطان بود. 13 آبان يادآور همت جواناني بود كه با شعارهاي انقلابي و همسو با خط امام (ره) و برائت از آمريكا، مبارزه با دشمني را كليد زد كه در آن شرايط، مقتدرترين نظام سياسي دنيا به حساب مي‌آمد. 13 آبان آغاز شكست دولتي پوشالي بود كه تلاش داشت با ژست‌هاي بين‌المللي، فضاي رعب و وحشت را بر جهان مستولي نمايد. اگر 13 آبان 57 فاقد ويژگي ظلم‌ستيزي با ستم‌پيشگان بود، قطعاً امام روشن‌ضمير ما چنين رخداد تاريخي را انقلاب دوم نام نمي‌نهادند. ديروز كه سخنان گهربار رهبر فرزانه انقلاب در تبيين اين روز تاريخي و رسالت نسل جوان در روشنگري فضاي پيراموني آن را شنيديم برخود فرض كرديم كه زمان متوقف شده و همچون 30 سال پيش بايد با همان انرژي و شناخت به مصاف دشمني رفت كه با دستكش مخملي و دستاني چدني به جنگ با آرمان‌هاي انقلاب آمده است و بهترين سلاح در اين عرصه داشتن بصيرت است. حوادث روزهاي گذشته و موضوعات طرح شده از سوي كساني كه با انحراف در شعارهاي 13 آبان، به دنبال به حاشيه راندن مطالبات اساسي ملت ايران از آمريكا هستند، يادآور روزهايي است كه عده‌اي از عناصر ليبرال و برانداز نظام در مقابل امام و ملت ايستادند و با طرح همين شعارهاي انحرافي، قصد تطهير چهره زشت استكبار را داشتند كه اگر چنين نبود، امام راحل در هشدار به اين عناصر نفوذي آمريكا نمي‌فرمودند: «نبايد ما فراموش كنيم كه در جنگ با هستيم. ما در جنگ با آمريكا و تفاله‌هاي آمريكا هستيم. بايد هر يك از اينها را شناسايي كنيد و به دادگاه‌ها معرفي كنيد... يك دسته شوروي را طرح مي‌كردند تا آمريكا منسي بشود، يك دسته الله اكبر را كنار مي‌گذاشتند، سوت و كف مي‌زدند. ... ننشينيد كه باز يك جايي را آتش بزنند. اينها مي‌خواهند خرابي كنند و كار ندارند به اينكه كي كشته بشود.» با توجه به اين فراز از فرمايشات حضرت امام(ره)، جرياني كه خويش راجنبش سبز مي‌نامد با جايگزين كردن شعار مرگ بر روسيه، به دنبال انحراف در مطالبه اصلي انقلاب از آمريكا به عنوان سمبل استكبار، پاسخي مي‌تواند داشته باشد. كجاي تفكر جريان منتسب به موسوي، خاتمي و كروبي با انديشه‌هاي حضرت امام(ره) سازگاري دارد؟همانگونه كه رهبر فرزانه انقلاب در جمع دانشجويان و دانش‌آموزان فرمودند، در بحث مراسم 13 آبان چند نكته را بايد مورد توجه قرار داد:‌ 1- فصل مشترك همه مناسبت‌هاي 13 آبان، اسكتبارستيزي است و نمي‌توانيم با برجسته كردن يكي از مناسبت‌هاي اين روز، روح كلي و اعتراض ملت ايران را كه در مبارزه با زياده‌خواهي آمريكا تبلور يافته است به فراموشي سپرد. كيست كه نداند تبعيد امام(ره) در روز 13 آبان با دستور و هدايت آمريكا صورت نگرفته است؟ كدام انسان با خردي است كه نداند كشته شدن دانش‌آموزان در 13 آبان 57 به دستور آمريكا انجام نشده است؟ آنچه در 13 آبان 58 رخ داد،‌خشم به غليان آمده دانشجوياني بود كه بيش از 30 سال شاهد بدترين رفتارهاي استكباري دولتي بودند كه با ظلم و تعدي، ملتي را از حقوق خويش محروم كرده بود. امروز نيز مگر مي‌توان شاهد تصويب بودجه‌هاي 55 ميليون دلاري آمريكا براي براندازي نظام جمهوري اسلامي بود و خوي استكباري و ددمنشي آمريكاي جهانخوار را ديد و شعار «مرگ بر آمريكا» را به سمتي سوق داد كه ملت ايران در روزگار نه چندان دور شاهد اضمحلال هيمنه آن در شرق بوده است. 2- كساني كه به تعبير مقام معظم رهبري با هر انگيزه‌اي چه انگيزه‌هاي «خباثت‌آميز» يا «ساده‌لوحانه» به دنبال تطهير خيانت‌هاي نيم قرن آمريكا مي‌باشند و در پي پهن كردن فرش قرمز براي آمريكا هستند، اولاً بايد بدانند برخلاف ادعايي كه دارند هيچ‌گاه در خط و مسير امام حركت نمي‌كنند و ثانياً بوي تعفن تطهير آمريكا آنقدر مشمئزكننده است كه تمسك به اين شيوه نمي‌تواند براي آنها اعتباري عاريتي حاصل نمايد. تفاوت نمي‌كند چه اين اعتبار با تغيير «شعار مرگ بر آمريكا» به «مرگ بر روسيه» باشد يا التهاب‌آفريني در فضاي عمومي جامعه ايران و خوش‌رقصي براي آمريكا جهت تمجيد از حركت‌هاي افراطي آنان، قطعاً مردم حساب اندك انقلابيون فرسوده را از كساني كه هنوز بر راه و منش امام وفادار مانده‌اند، جدا خواهند كرد. 3- امروز همه دانشجويان، دانش‌آموزان و جوانان روشن‌ضمير و آگاه كه همواره پيشتاز مبارزه با استكبار بوده‌اند و در كوران حوادث، فريب لبخندهاي ظاهري مستكبرين و ايادي داخلي آنها را نمي‌خوردند، با بصيرت در راهپيمايي 13 آبان حضوري ميليوني خواهند داشت تا ثابت كنند بر همان آرماني كه امام راحل براي آنها به ارمغان آورده است و امروز نيز از زبان رهبر معظم انقلاب انعكاس مي‌يابد، پايبند هستند.   * قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان " 13 آبان ؛ آزمون استكبارستيزي "به قلم غلامرضا قلندريان آورده است:‏مقام معظم رهبري در سخنان ديروز خود در آستانه 13 آبان در جمع دانشجويان و دانش آموزان با تشريح چهره واقعي استكبار و در رأس آنها آمريكا، با تشبيه رابطه آمريكا با ايران به رابطه گرگ و ميش، لبخند ظاهري مقامهاي آمريكايي را تصنعي و خنجري بران برشمردند كه بايد از آن برحذر بود. اين واقعيت نمايي و روشنگري رهبر انقلاب در آستانه 13 آبان، روز ملي استكبار ستيزي، از جهاتي مختلف و در شرايط كنوني منطقه اي و جهاني، داراي اهميتي بسيار و نيازمند توجهي جدي است، چنانكه شعاع روشني بخش آن بايد تمامي گروه ها و احزاب سياسي را دربر بگيرد. آنچه قابل تأمل مي نمايد، ميزان پايبندي احزاب و گروه هاي مختلف سياسي به آرمانها و انديشه هاي امام راحل (ره) است و از اين رو بايد 13 آبان را مصداق راستين تبعيت و تجديد بيعت سليقه هاي سياسي مختلف با گفتمان امام (ره) تفسير و تعبير نمود. «استكبارستيزي» آموزه بنيانگذار انقلاب اسلامي است كه با هوشمندي و تدابير داهيانه رهبري، آينده هويت زياده طلبان را به درستي تبيين نموده است. جاسوسي در ايران در پوشش ديپلماتيك در همان آغازين سالهاي انقلاب، ترديد را در دل برخي افراد كه با خوش باوري و سطحي نگري نمي توانستند اقدامهاي ناشايست آمريكا را بپذيرند، ايجاد نمود. با اشغال لانه جاسوسي، ابهامهاي آنها نيز برطرف گرديد و مطمئن شدند شيطنتهاي واشنگتن توهم نيست، بلكه توطئه هايي از پيش طراحي شده است كه با نيت ضربه و آسيب به نظام اسلامي و براندازي آن، شكل مي گيرد. ايالات متحده آمريكا در مناسبات جهاني در حوزه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي بدون اهتمام به حقوق دولتها و ملتها و صرفاً با افزون طلبي خود، الگويي را ترسيم نموده كه خروجي آن همواره آمريكا را فايق ارتباطات قرار داده است. از سوي ديگر اين نظام سياسي در تبيين جايگاه ملتها در روابط بين الملل، با نگاهي تحقيرآميز منافع و امنيت ملي كشورها را به عنوان متغيري از راهبردهاي كلان داخلي و فراملي خود تعريف نموده است. مردم ايران به رهبري امام خميني(ره) با تفسيري متفاوت از الگوها و متدهاي تعاملات معمول، بازي هرمي آمريكايي ها را دچار تحول مفهومي نمودند و سوژه ملتها را كه در ذيل ديدگاه هاي راهبردي مقامهاي كاخ سفيد قرار داشت، با خود باوري و مقاومت، در صدر پروسه هاي تأثيرگذار جهاني قرار دادند. ناكامي تلاشها در عرصه سخت افزاري، اقدامهاي نرم افزارانه را به عنوان مكانيسم متناسب با شرايط ايران در دستور كار قرار داد، به گونه اي كه اخيراً خانم هيلاري كلينتون از رويكرد جديد آمريكا با عنوان «قدرت هوشمند» پرده برداشت تا ثابت كند آنها در اتخاذ مشي تهديدهاي خود عليه ايران مصمم هستند و از هيچ كوششي فرو گذار نمي كنند. برگزاري انتخابات رياست جمهوري در سال جاري و نقش جبهه استكبار در دامن زدن به اختلافها و طولاني شدن آن، از مصداقهاي بارز روح استكباري مقامهاي واشنگتن است كه با مداخله آشكار و پنهان نتوانستند خرسندي خود را پنهان كنند و تلاش كردند با ساماندهي رسانه هاي بيگانه، الگوي موفق دموكراسي و مديريت اسلامي را با چالشهاي عديده مواجه كنند كه با هوشياري و نظارت دقيق ولايت فقيه و پيروي مردم، اين توفيق از آنها سلب گرديد. «جنگ نرم» مقوله اي است كه آمريكا با سرمايه گذاري در اين عرصه، با تعريف بستر متفاوت نبرد، رويارويي جديدي را رقم زده است. گذار جنگ سخت و فيزيكي به فضاهاي الكترونيكي و سايبري راهبرد نوين آمريكا در شرايط كنوني است تا از اين رهگذر �





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 510]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن