تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رسول اكرم صلى الله عليه و آله گروهى را كه كشت و كار نمى كردند، ديدند و فرمودند: شم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803979025




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

از موسوي و كروبي پرسيده شود كه چقدر راه قانوني را براي احقاق حق خود پيموده‌اند؟


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

    نشستي با حضور صفارهرندي، وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي درخوابگاه امام علي (ع) دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي به همت شوراي فرهنگي اين خوابگاه و در خصوص جريان‌شناسي اتفاقات پس از انتخابات رياست جمهوري دهم برگزار شد. صفارهرندي در ابتداي اين نشست اظهار كرد: يك پرسش جدي در اين ايام از دو طرف مطرح مي‌شود هم از طرفي كه در اين ماجرا متهم تلقي مي‌شود و هم از طرفي كه مدعي است. اينكه چطور در دهه 60 و در سابقه‌ انقلاب چهره‌هايي كه شاخص و درخشان در دفاع از اصل انقلاب و حريم نظام و رهبري قلمداد مي‌شدند امروز با اين تهمت مواجهند كه آن‌ها در برابر نظام و گاهي در برابر اصول، مباني انقلاب و اصل دينداري مقاومت مي‌كنند و با دشمنان انقلاب پيمان دارند، در حالي كه اين از ديد كساني كه اين تهمت متوجه‌شان مي‌شود هميشه به عنوان يك گلايه بزرگ و يا اعتراض نسبت به طرف مقابل مطرح مي‌شود. وي گفت: اين طرف هم كساني كه اين ادعا را مطرح مي‌كنند مي‌گويند به شهادت بعضي موضع‌گيري‌هايي كه الان شما داريد اين روال با گذشته شما تطبيق نمي‌كند. ما قبول داريم كه گذشته شما گذشته‌ي نوراني بوده است ولي در مقطع فعلي يك اتفاقاتي مي‌افتد و بايد توضيح داده شود كه رمز اين تغيير خودتان در چيست؟ وزير سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اظهار كرد: من سابقه‌اي را مي‌گويم كه همان مقدمات اتفاقات اخير را فراهم كرده است اگر تمركز خود را روي جريان چپ كه در حقيقت ريشه‌ فكري علمي جرياني است كه امروز تحت عنوان گاهي اصلاح‌طلبان و گاهي به عنوان ورثه جنبش دوم خرداد ناميده مي‌شود مي‌خواهيم تحقيق كنيم كه چرا از گذشته بدون ترديد تفاوت‌ها و گاها تضادهاي جدي بين شاخه‌هاي گوناگون اين جريان وجود دارد. صفارهرندي گفت: جريان سياسي و اجتماعي كه در دهه 60 به عنوان جريان چپ معروف شد در اواخر دوران حيات امام (ره) مسئوليت‌ها و مديريت‌هاي مطرح كشور را بر عهده داشتند كه از آن جمله مديريت اداره دولت يعني نخست‌وزير، مجلس سوم كه با همين گرايش بيشتر تطبيق مي‌كرد و دستگاه قضايي كه في‌الجمله و بالجمله توسط آقاي موسوي خوئيني‌ها كه الان چهره‌ي خاكستري اين جريان است با اين گرايش اداره مي‌شد و ايشان در آن زمان مسئوليت دادستان كل كشور را در اختيار داشتند و در كل، كشور در سامانه‌هاي اداره خودش توسط اين جناح چپ اداره مي‌شد. وي اظهار كرد: خصوصيات اين جريان در آن زمان اين‌ها بود كه اين افراد به لحاظ بين‌المللي خيلي شديد ضد‌آمريكايي بودند و يكي از مصوبه‌هاي مجلس آن زمان نامگذاري 13 آبان به عنوان روز مبارزه با آمريكا و استكبار بود. اين افراد ضد سرمايه‌داري بودند و مي‌توان اين را به دليل داشتن تمايلات اقتصادي نزديك به سوسياليسم از سوي اين افراد دانست و نيز افراد تشكيل‌دهنده اين جريان ضدليبرال بودند و اصلي‌ترين تضادهايشان با نهضت آزادي و جبهه‌ي ملي به همين دليل بود كه اگر در نامه‌اي كه امام (ره) درباره نهضت آزادي به آقاي محتشمي‌پور كه يكي از چهره‌هاي شاخص جناح چپ بود ارسال كردند توجه شود، مي‌توان گفت نامه حاكي از نيازي بود كه اين جريان سياسي آن زمان حس مي‌كرد كه بايد موضع‌گيري قوي حضرت امام (ره) عليه جريان ليبرال موجود در جامعه مطرح شود، كه خدمت امام آن مسائل را فرمودند كه اينها هيچ وقت نبايد به سطوح مديريتي كشور راه پيدا كنند اين موضع‌گيري محسوس است. وي افزود: از جمله ديگر شاخصه‌هاي اين جريان طرفداري از محرومين جامعه بود كه اين طرفداري در قله‌اش در زمان تبليغات مجلس بود كه پوستر "ما طرفدار پابرهنه‌گان" هستيم با تصويري از انساني با چهره‌اي تكيده و پاي برهنه از سوي اين جريان پوستري معروف در آن دوران بود كه شبيه به آن پوستر را گاهي خانه كارگر در انتخابات اخير استفاده مي‌كرد. كما اينكه رفقاي ديگرشان اخيرا تمايلي به آن جور چيزها ندارند. صفارهرندي اظهار كرد: وفاداري و پايبندي به رهبري و مركزيت نظام تحت عنوان ولايت مطلقه فقيه از جمله‌ي ديگر ويژگي‌هاي اين جريان بود؛ چون اين موضوع در واقع در اواخر سالهاي عمر شريف امام (ره) مطرح شد. يعني ضرورت‌ها باعث شد كه امام اين مقوله را برجسته و مطرح كردند و اعراض از ولايت مطلقه يك مستمسكي بود كه جناح چپ بر سر جناح مقابل خودش مي‌زد و مي‌گفت شما چطور در فلان موضوع با آنكه خبر داشتيد امام تمايلات قلبي‌شان به فلان موضوع چنين است شما به گونه‌ ديگر نظر داشتيد. وي افزود: ولي اين ويژگي‌ها به تدريج تغيير كرده است و در تمامي اين موارد لااقل در بخشي از اين جريان معكوس آن‌ ويژگي‌ها را قبول دارند و برخي نيز حداقل در مقام ادعا مي‌گويند ما همچنان وفادار به همان مواردي كه گفته‌ايم، هستيم. اما روشن است كه تجديدنظر در اين ماجرا به صورت سرجمع اتفاق افتاده است من فقط نشانه‌هايي مي‌دهم كه اين تغييرات از كي شروع شده است. وي گفت: براي اينكه بدانيم اين تغيير از كجا شروع شد بايد گفت از اواسط دهه 60 تغييراتي در بخش فرهنگي و سياسي نظام صورت گرفت و آن پيشنهاد اين بود كه ما با اپوزيسيون نظام معامله‌اي بكنيم و به آن‌ها بگوييم كه اگر شما در چارچوب موازين قانوني عمل كنيد به شما فرصت داده مي‌شود كه بياييد و تشكيلات داشته باشيد و روزنامه و نشريه راه بيندازيد كه از آن جمله مي‌توان به نشريه آدينه كه پشت صحنه‌اش عمدتا گرايش‌هاي چپ ماركسيستي بود و به ماه‌نامه دنياي سخن كه به جريان روشنفكر غيرماركسيست و غيرچپ كه تعلق داشت و طرفدار غرب بودند اشاره كرد. صفارهرندي افزود: اين‌ها در زماني كه آقاي خاتمي وزير ارشاد بودند اتفاق افتاد و زماني بود كه آقاي تاج‌زاده به عنوان مشاور ويژه وزير و آقاي ابطحي در بين‌المللي بودند و نيز آقاي آرمين مديركل مطبوعات داخلي و بسياري از اين چهره‌هاي مشهور اصلاح‌طلب اداره كننده آن وزارتخانه بودند. اين نقطه‌اي است كه شروع‌اش اينگونه است و خيلي كم اين پيام به بيرون كشور هم منتقل شد و بعضي از كساني كه احساس كرده بودند مبارزه‌اي كه با نظام مي‌كنند بيهوده است به فكر برگشت به كشور افتادند ولي به دليل آنكه جنگ بود آنچنان كسي بازنگشت تا بعد از جنگ بازگشت‌ها شروع شد. صفارهرندي ادامه داد: يكي از چند عاملي كه اين تغييرات را سرعت بخشيد، پايان جنگ بود كه به ظاهر مورد دلخواه جريانات مردمي و انقلابي نبود كه با آتش‌بس به پايان رسيد و خيلي‌ها سر آن قضيه بريدند و بعضي از دوستان ما كه همين گرايش چپ را بيشتر داشتند با نسبت بيشتري سر اين قضيه ناراحت شدند كه اين به خاطر ضعف در زمينه ايدئولوژيك و غلبه‌ي شور انقلابي در آن‌ها بود. صفارهرندي افزود: يك ضربه ديگري كه به اين جريان وارد شد در اواخر سال 67 اتفاق افتاد و آن وقتي بود كه امام (ره) حكم ارتداد سلمان رشدي را امضاء كردند كه اين در دنيا خيلي صدا كرد و اثرش از هر چه كه قبلا در كشورهاي ديگر رخ داده بود بيشتر بود كه در اين زمان برخي نيز بر سر اين قضيه مشكل پيدا كردند كه از آن جمله افرادي بودند كه در هيات دولت آقاي موسوي به اين كار معترض شدند مثلا وزير صنايع وقت مي‌گفت ما تازه در خصوص واردات قطعات مربوط به ايران خودرو با انگليس به توافق رسيديم و با اين وجود رابطه‌مان به دليل زندگي سلمان رشدي در انگليس با اين كشور به هم خواهد خورد و اين فاجعه است البته خود آقاي موسوي كسي بود كه در جلسه، مقابل اين حرف‌ها ايستاد و گفت حرف امام حجت است و نبايد ما اعتراضي نسبت به چنين چيزي داشته باشيم. وي گفت: مرحله بعد مربوط به اواخر عمر امام راحل (ره) است كه عزل قائم مقام رهبري از سوي ايشان اتفاق افتاد و اين اتفاقي تكان دهنده براي قشري بود كه نسبت به اين ماجرا حساسيت خاصي داشتند كساني از جناح چپ از اولين نفراتي بودند كه در حمايت از امام اطلاعيه صادر كردند و حرف را به عنوان حجت قوي و منطق استوار قبول كردند و خطاب به آقاي منتظري گفتند كه شما يك مدت اشتباه كرديد و اشتباهات ايشان را برشمردند. صفارهرندي ادامه داد: نامه معروفي هم موجود است كه آقاي كروبي و سيدحميد روحاني و امام جماراني اعضاي مركزيت مجمع روحانيون به آقاي منتظري در مورد اشتباهات ايشان نوشتند بدين مضمون كه خوب است اطراف خود را اصلاح كنيد و دست از همكاري با فتنه‌جويان و كساني كه از نهضت آزادي به بيت شما رخنه كرده‌اند برداريد ولي برخي نيز اين عزل قائم مقام رهبري را نپذيرفتند و در اين ماجرا امام را فريب‌ خورده قلمداد مي‌كردند. وزير سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اظهار كرد: به هر حال اين موضوع كساني را كه نسبت به آقاي منتظري براي آينده برنامه داشتند ناراحت كرد و اين ناراحتي پس از انتخاب مقام معظم رهبري به عنوان جانشيني امام بيشتر شد. صفارهرندي در ادامه صحبت‌هاي خود با بيان اين مطلب كه كتابي با عنوان "يادواره فجر" در سال 67 و در آستانه 22 بهمن اين سال چاپ شد كه حاصل مصاحبه‌هايي با سران كشور چون آقاي منتظري، مقام معظم رهبري، آقاي هاشمي رفسنجاي و آقاي موسوي اردبيلي بود و در آن توضيح مي‌دهد كه با آقاي مهندس موسوي هم بحث و مصاحبه را مطرح كرديم كه ايشان فرصت نكردند و جواب ما را ندادند. آن مصاحبه‌ها بسيار خواندني است و سوال‌ها كاملا جهت‌دار است. وي افزود: آقاي جواد مظفر كه انتشارات كوير را اداره مي‌كنند و اين انتشارات جايي است كه كتاب‌هاي آقاي سروش را در اين سال‌ها چاپ كرد خودش كسي است كه نسبت به انقلاب به تجديدنظر رسيد و شما با توجه به سوال‌هاي كتاب متوجه مي‌شويد كه اين سوال‌ها برگرفته از وسوسه‌هاي دروني آن جريان است كه فكر مي‌كرد انقلاب به بن‌بست رسيده و در نهايت اصل انقلاب را غلط مي‌داند. صفارهرندي گفت: در آن مصاحبه پاسخ مقام معظم رهبري پاسخي كاملا اصولگرايانه است و ايشان در آن دفاع جانانه‌اي از عملكرد نظام مي‌كنند. جواب‌هاي آقاي هاشمي هم به طور نسبي اينگونه است ولي در مورد آقاي منتظري شما متوجه مي‌شويد كه يك جاهايي كاملا يك نوع عقب‌نشيني و بازگشت از راه طي شده ملاحظه مي‌شود كه به نظر من گناه بزرگتر براي آقاي پرسشگر است زيرا به نوعي زمينه‌چيني براي گرفتن آن پاسخ‌ها كرده است. وي اظهار كرد: آقاي منتظري مدتي بود در اين زاويه و دور شدن از مسير عمومي حركت امام و نظام افتاده بود و اوجش هم آنجا بود كه به طور طبيعي عزل شد. صفارهرندي افزود: اين ضربه ديگري بود كه در حقيقت گواه اين مطلب بود كه انتخاب رهبر جديد آن محاسباتي كه كساني براي يك نوع تجديدنظر در مسير در نظر گرفته بودند را از بين برد. وي گفت: ورود به اين مرحله چيزي‌هايي بود كه در داخل تحولاتي را دامن زد يك جماعتي از چريان چپ كه از مدت‌ها قبل دورخيز كرده بود براي تغيير مسير اين‌ها به آرامي راه خود را جدا كردند. يك اتفاق هم در حوزه بين‌الملل افتاد كه اين وضعيت را تشديد كرد و آن هم فروپاشي شوروي به عنوان قطب چپ جهان در آن دوران بود و آن فروپاشي همه كساني را كه به چپ بودن خود افتخار مي‌كردند و اين را براي خود انتخاب كرده بودند را مايوس كرد. صفارهرندي اظهار كرد: در مورد حزب توده كه قوي‌ترين حزب چپ ايران بود و در جهان هم در احزاب كمونيست يكي از پايدارترين آن‌ها در طول 50 سال بوده است بايد گفت كه برخي از بزرگان آن دچار تغييراتي شدند ولي برخي از آن‌ها چون مرحوم احسان طبري به راستي توبه كردند و بايد دانست كه او كسي است كه معلم سران چپ برخي از كشورها در گذشته بود. وي افزود: در اين دوره برخي كساني كه چپ نه به مثابه چپ ماركسيستي بلكه چپ از موضع مشرب سليقه‌اي يعني همان چپ‌هاي وطني خودمان كه مسلمان و خط امامي بودند اما در تقسيم‌بندي‌ها در مقابل جناح راست مي‌گفتند كه ما چپ هستيم و با آن خصوصياتي كه گفته شد دچار تامل شدند انگار كه يك پناهي را از دست دادند ولي در مجمع روحانيون كه اين مباني فكري نبود اين اتفاق نيفتاد و نگراني آن‌ها اين بود كه حال با رهبري جديد ما چه جايگاهي پيدا مي‌كنيم اينگونه بود كه جهت ايجاد يك تعريف جديد از خودشان يك حلقه‌اي از نمايندگان مختلف چپ سابق شكل گرفت كه در مشرب سياسي و ايدئولوژيك خود از بقيه تندروتر بودند كه من به آن‌ها تجديدنظرطلب‌هاي اوليه مي‌گويم كه در نهايت به عنوان حلقه‌ي كيان نام گرفتند. صفارهرندي اظهار كرد: در يك مقاله مفصلي كه آقاي قوچاني زماني در روزنامه شرق نوشتند به طور كامل اين اتفاقات شرح داده شد و بيان شد به حلقه‌ كيان چه كساني مي‌آمدند و مباحث در آن چه چيزهايي بود. نشريه كيان گواه خوبي براي بررسي بزنگاه تغيير در تاريخ فكري يك جريان است از كساني كه در آن مطلب مي‌نوشتند در راس‌شان كسي مانند آقاي سروش بود كه مباحث نظري را مطرح مي‌كرد و در حاشيه افراد كوچك‌تري مانند آقاي كديور و آقاي فاضل ميبدي بودند كه مباحث تئوريك را به نوعي عنوان مي‌كردند و در حوزه مربوط به مباحث سياسي، اجتماعي و فرهنگي افرادي بودند كه آقاي قوچاني از آن‌ها نام مي‌برد از جمله برخي چهره‌هاي شاخص مجاهدين انقلاب و كساني كه حزب مشاركت را به وجود آوردند در بين آن‌ها بودند كه آقاي سعيد حجاريان يكي از چهره‌هاي ثابت آن جمع بود كه به نام جهانگير صالح‌پور در كيان در خصوص مباحث نظري سياسي در اين بازنگري نسبت به راه گذشته مقاله مي‌نوشت. صفارهرندي گفت: روح حاكم بر آنچه نوشته مي‌شد مبني بر اين بود كه راه گذشته تمام شده و بايد تمايلات جديد داشت و بعضي مي‌گفتند در قضيه مخالفت با ليبرال‌ها ما اشتباه مي‌كرديم و در مباحث كلي ايدئولوژيك مباحث آقاي سروش اين بود كه دين ايدئولوژيك موضوعيت ندارد و بايد به دين حداقلي بها داد كه آن هم به رابطه شخصي بين انسان و خدا محدود مي‌شود و همه اين‌ها را با عنوان روشنفكري نوين ديني عنوان مي‌كردند. وي اظهار كرد: مقاله‌اي هم آن زمان آقاي مجيد محمدي نوشته بودند كه الان يا سكولار است يا لائيك و توضيح مي‌دهد در خصوص جريان روشنفكري و مي‌گويد اين افراد روشنفكر "خردگرا" هستند و اين را براي تقابل با تكليف‌گرايي مطرح مي‌كردند و اين افراد ضد ايدئولوژيك، مكتب و ضد حماسه هستند و تاكيدشان بر مدرنيته به جاي سنت‌گرايي بود. صفارهرندي اظهار كرد: در دهه‌هاي گذشته هم يك پاي ثابت تغييرات سياسي در كشور، جنبش دانشجويي بوده است. در تحكيم وحدت هم به عنوان نماينده‌ي جريان دانشجويي كه اتفاقا شاخه‌ي اصلي‌اش چپ است و وكيل مدافع اصلي خط امام (ره) در جبهه‌ي اجتماعي هم همين دفتر تحكيم وحدت بود اين خط استحاله به وقوع پيوست؛ چنان كه در اطلاعيه‌هاي دهه‌ 60 كه در وفاداري به نظام صادر مي‌شدند، اطلاعيه‌هاي اين دفتر تندترين ضرباهنگ را در اين خصوص داشت؛ البته بايد قبول كرد مثلا زماني كه امثال آقاي دكتر فاتح در تحكيم هستند، هنوز وقتي به دفتر تحكيم گفته مي‌شود كه مواضع شما دارد ليبرالي مي‌شود، به شدت اعتراض مي‌كنند و مي‌گويند چرا چنين تهمتي به ما مي‌زنيد؟ و كجا ما ضدآمريكايي بودن خود را از دست داده‌ايم؟ و اينها را تهمت مي‌دانند. در حالي كه يك گروه ديگر در داخل به شدت به دنبال اين قضيه بودند و دو سه سال بعد آن جرياني كه دفتر تحكيم را صاحب مي‌شود و قبل از آن‌كه از آن انشعاب خط شيراز جدا شود، تقريبا جريان غالب توسط همين گروهي كه راجع به انقلاب تجديدنظر كرده است، آن‌جا رسما در اجلاس مشهد مي‌گويند ما يك دوره‌ي طولاني به دنبال امام (ره) رفتيم ولي چند وقتي مي‌خواهيم اين تفكر امام (ره) را به كناري بگذاريم شايد كه وضعمان بهتر شد.   وي اظهار كرد: وقتي دولت آقاي هاشمي پس از رحلت امام (ره) سر كار آمد و تحولي در قانون اساسي ايجاد شد طبق آن رييس‌جمهور مدير اجرايي كشور شد و به تبع اين تحول، عده‌اي هم حذف شدند؛ مثلا آقاي موسوي چون جايي مثل نخست وزيري نداشتيم حذف شد. آقاي هاشمي هم خود مي‌خواست رييس‌جمهور شود؛ چون مي‌گفت تفكرهايي دارم كه مي‌خواهم آنها را تعقيب كنم و تغييري را به صورت مبنايي ايجاد نمايم.   صفارهرندي گفت: اين تغيير در نگاه آقاي هاشمي عمدتا اقتصادي و فرهنگي بود. ايشان مي‌گفتند دوران جنگ سبب شد ما صدمات زيادي بخوريم و حال بايد جبران مافات كنيم و اين را بدون كمك خارجي نمي‌توانيم داشته باشيم. بنابراين بايد راه ورود خارجي‌ها به كشور را باز كنيم تا سرمايه‌هاي ايرانياني كه در گذشته از كشور فرار كرده‌اند به داخل كشور وارد شود و چون زماني كه اينها برمي‌گردند داراي خصلت‌هايي هستند و به زندگي در فرنگ عادت كرده‌اند و نيازهايشان نيز از اين جنس است ما بايد مظاهر مدنيت جديد را براي پاسخگويي به اين جماعت در كشور داشته باشيم، كه از جمله‌ آن اقدامات در اين جهت مي‌توان به تاسيس فروشگاه‌هاي زنجيره‌اي از نوع فروشگاه‌هاي رفاه و شهروند اشاره كرد.   وي افزود: متناسب با آن ذائقه، مجوز دادن به نشرياتي شروع مي‌شود كه برجسته‌ترين آنها همشهري است كه ظاهرا در سال 73 اتفاق مي‌افتد و همشهري مي‌شود ارگان طبقه‌ي متوسط شهري كه با اين ذائقه، دور شدن از آن نگاه انقلابي دهه‌ي 60 شكل مي‌گيرد.   وي افزود: اين آغاز فصل واگذاري سرمايه‌هاي ملي به سرمايه‌داران بود كه يك تجربه‌ي بسيار شكست خورده و فاجعه آميز بود و چيزي حدود 1100 كارخانه و شركت به صورت قسطي به اين افراد واگذاري شد. اكثر اين ها يك تا دو سال بعد با كمك نظام شهرداري وقت زمين‌ها را قطعه قطعه كردند و به فروش ‌رساندند . هم‌چنين به دليل مشكلات اقتصادي كه در كشور بوجود آمد فاصله‌ي اقشار فرودست با اقشار فرادست افزايش يافت. در سال 73 يا 74 هم بود كه يك مرتبه به صورت حساب نشده طرح تعديل اقتصادي توسط مسوولان اقتصادي وقت در دستور قرار گرفت ولي الان مي‌بينيد اين بحث تعديل چطور در مجلس چكش‌كاري مي‌شود و يك سال است كه حرفش زده مي‌شود و به صورت معقول وارد موضوع مي‌شود و يك بازه‌ي زماني 5 ساله براي اجراي آن در نظر گرفته‌اند و همه هم قبول دارند كه چاره‌اي جز انجام آن نيست.   صفار هرندي گفت: اما آن موقع يك مرتبه گفتند وارد تعديل اقتصادي شديم و فرداي آن روز در حالي كه دلار قبلا چهارصد تومان بود يك باره شد 1100 تومان و انواع كالاها قيمت‌شان 5 برابر شد و انگار يك فتنه‌اي شد و همه‌ي جامعه به هم ريخت كه رهبري در آن مقطع وارد عمل شدند و گفتد من اجازه نمي‌دهم ادامه بدهيد زيرا اين وضعيت خطرناك است و خود آقاي هاشمي هم قبول كرد و نظم را برگرداند، ولي شكافي كه ايجاد شده بود بين اقشار پايين و بالاي جامعه بسيار گسترده بود و جواب آن طرف هم اين بود و مي‌گفت بهايي كه بايد ما براي توسعه يافتگي بپردازيم همين است و عين تعبيرشان اين بود كه يك عده زير چرخ‌هاي توسعه بايد له شوند و گريزي از آن نيست.   وي اظهار كرد: در نهايت نيمه‌ي دهه‌ي هفتاد انتظار يك تحول در ميان اقشار اجتماعي بالا گرفته بود. همان زمان آقاي مهاجراني كه معاون حقوقي آقاي هاشمي بود مقاله‌ نوشت يا مصاحبه‌اي كرد كه به نظر من براي اينكه اين دور ادامه پيدا بكند ما بايد طرحي ببريم كه آقاي هاشمي بتواند 8 سال ديگر هم رييس‌جمهور باشد. گفتند قانون اساسي را چه كار كنيم؟ گفت: مي‌شود يك جوري قانون اساسي را هم تطبيق داد و دور زد. اما قبل از آنكه در جامعه خيلي مخالفت‌هايي صورت بگيرد،‌ رهبر معظم انقلاب فرمودند كه هيچ وقت آقاي هاشمي نمي‌خواهند قانون اساسي تغيير بكند. آقاي هاشمي هم خودش گفت بله من نمي‌خواهم .   وي افزود: به هر حال آن موقع زمينه‌ي خروج از قانون اساسي را داشتند فراهم مي‌كردند، حال بدانيد بعضي از دوستاني كه خيلي دم از قانونگرايي مي‌زدند يك جاهايي مي‌خواستند قانون اساسي را به خاطر يك نفر تغيير بدهند.   وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در ادامه به قضيه شكل‌گيري دوم خرداد اشاره كرد و گفت: دوم خرداد در شرايطي شكل گرفت كه مردم انتظار تغيير داشتند و يك بخش عمده‌اي از آن به آراي بدنه‌ جامعه مربوط مي‌شد، آن تحولات در ساحت سياسي اتفاق نمي‌افتاد و عمدتا تقاضاي بدنه اجتماعي بود. در آن‌جع خيلي آنجا تحليل سياسي كارساز نبود و براساس نظرسنجي‌ آن زمان اولويت اول مردم تا 75 درصد مسائل اقتصادي بود ولي دولتي كه سركار آمد گفت شعارم توسعه‌ي سياسي است و از شعارهايم دست بر نمي‌دارم. وضعيت مجلس ششم كه بعد از اين شكل گرفت اين را تشديد كرد و اين دوره، ‌زمان تغييرات ساختاري است و ‌اصلاحات خواست به ريشه‌ها بزند.   صفارهرندي افزود: اما سوال اين است كه اگر بنا باشد هر دولتي سركار مي‌آيد به سراغ تغيير قانون اساسي و اصلاح ساختاري برود، در اين صورت كي مي‌توان برنامه‌ريزي درازمدت كرد؟ در حالي كه در كشورهاي پيشرفته اجازه اينكه كسي بخواهد مباني را زير سوال ببرد نمي‌دهند.   وي افزود: حاصل اين دوره هم علي‌رغم اينكه نشاطي در ابتدا ايجاد شد و هيجانات دانشجويي نيز به مشهود شدن اين فضا كمك مي‌كرد، ‌از اوايل دهه‌ي 80 يك جور سرخوردگي اجتماعي به دست‌اندركاران علامت مي‌داد؛ زيرا تعارض ميان جبهه‌ي هجده‌گانه در جريان دوم خرداد بالا گرفت.   صفارهرندي ادامه داد: اختلاف بين اينها بر سر آرمان‌ها بالا گرفت و يك دليل آن هم اين بود كه اين جبهه سر نداشت. قبلا هم گفته بودند كه در راس اين جبهه مثلا آقاي خاتمي است ولي از يك زماني گفتند ما از آقاي خاتمي عبور مي‌كنيم و يك جاهايي شروع كردند به آقاي خاتمي توهين كردن.   وي افزود: پيام‌هايي از اين جريان به مردم منتقل مي‌شد كه آنها احساس مي‌كردند حال و وضع عمومي‌شان خوب نشده است و پيامي كه به مردم داده مي‌شد پيام ناكارآمدي جريان دوم خرداد بود. در دورن جبهه اصلاحات هم تشتت و تفرقه بود. يك اتفاق نگران‌كننده‌تر هم اين بود كه بيروني‌ها شروع كردند به پالس دادن كه ما حاضريم كمبودهاي شما را جبران كنيم كه بايد پرسيد چه جور كمبودي را؟ در مناقشه‌ ميان جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا كه آرام آرام داشت پر و بال مي‌گرفت، جبهه‌ بيروني به صورت علني و وقيحانه مي‌گفت ما جانب اصلاحات هستيم و كسي مانند "آنتوني زيني" فرمانده‌ نيروهاي آمريكا در خاورميانه، به عنوان ‌يك مقام نظامي اين تعبير را به كار برد كه اگر بنا باشد در ايران به نيروهاي اصلاح‌طلب فشار بيشتري وارد شود جا دارد به صورت نظامي در حمايت از اصلاح‌طلب‌ها وارد عمل شويم .   صفارهرندي ادامه داد: اين خيلي فاجعه بود يعني بعد از مشروطيت ما هيچ وقت مداخله تا اين سطح و تا اين پايه از سوي نيروي اجنبي به صورت وقيحانه را شاهد نبوديم كه در امور داخلي كشور بخواهد وارد بشود.   وي در ادامه گفت: در آستانه‌ انتخابات مجلس هفتم بود كه قصه‌ي تحصن در مجلس از سوي نمايندگاني كه رد صلاحيت شده بودند اتفاق افتاد. هم‌چنين نمايندگاني از نيروهاي مجلس و از نيروهاي سياسي جبهه‌ي اصلاحات به اروپا رفتند و با آنها براي جلب حمايت وارد مذاكره شدند و اروپايي‌ها به ايران اولتيماتوم دادند در اين موقعيت كه عده‌اي از نمايندگان دوره مجلس ششم حذف شدند، ما اين انتخابات را دموكراتيك نمي‌دانيم و اگر بنا باشد در اين فضا انتخابات برگزار شود ، مجلس برآمده از آن از نظر ما قانوني نخواهد بود و رابطه‌ ما با ايران دستخوش تلاطم جدي خواهد شد.   وي ادامه داد: اين‌جاها واقعا شأن و جايگاه رهبري خودش را نشان مي‌دهد. مقام معظم رهبري انقلاب، آقاي خاتمي و رييس مجلس وقت و سران كشو را صدا كردند و به آنها گفتند شما بخواهيد زير بار چنين چيزي برويد صرف‌نظر از اين‌كه در اين تعارض خود شما يك طرف ماجرا هستيد، اين ننگ در آينده به هيچ وجه قابل جمع كردن در افكار عمومي نخواهد بود و نبايد با آن‌چه اينها گفته‌اند همكاري شود و انتخابات در موقع اعلام شده بايد برگزار شود.   وي اظهار كرد: بدلي كه جريان فتنه‌گر و آشوبگر خارجي مي‌خواست در محيط داخلي ما ايجاد بكند با بدلي كه رهبري زد و توسط مسوولان وقت هم گرفته شد حل شد چنان كه آقاي خاتمي گفت انتخابات را به‌موقع برگزار مي‌كنيم. اين وقتي بود كه يك عده از معاونان وزارتخانه‌هاي مختلف استعفا داده بودند و مي‌خواستند مملكت را با مساله‌ي خروج از حاكميت به بن‌بست برسانند.   وي افزود: اين پيام‌ها به جامعه منتقل مي‌شد و مردم و لااقل نخبگان دلسوز جامعه احساس مي‌كردند عزت ملي‌شان دارد مخدوش مي‌شود. لذا دنبال نسخه‌اي مي‌گشتند كه نماينده‌ي عزتشان باشد، من معتقدم يكي از رموز رويكرد جريان ملي مردمي به اصولگرايان اين بود كه احساس كردند معادلاتشان را هر جور كه هست در داخل مي‌بندند و نمي‌خواهند از زور خارجي براي مقابله با طرف مقابل استفاده كنند. حتي اگر موقعي كسي آمد از خود نمايش نوعي تزلزل نشان داد، مانند آن‌چه در مذاكره‌ي نيك براون با آقاي جواد لاريجاني شنيده‌ايد- البته جلسه‌ي رسمي بوده و در حضور كاردار و نمايندگان سفارت لندن انجام شده بود ولي بوي اين را مي‌داد كه آقاي لاريجاني مي‌خواهد جناح راست را براي انتخابات آينده نزد آنها شيرين بكند، از اولين جاهايي كه به آن اعتراض كردند روزنامه‌هاي وابسته به جناح اصولگرا بودند من‌جمله كيهان كه خود من آن‌جا بودم.   صفارهرندي ادامه داد: ولي شما در تمام آن مدتي كه غربي‌ها داشتند علامت مي‌دادند كه ما طرف اصلاح‌طلبان هستيم، يك كلمه از درون جبهه‌ي اصلاحات و از ناحيه‌ي هيچ‌كدام از چهره‌ها نشنيديد كه ما احتياج به كمك شما نداريم، همان اعتراضي كه امروز مي‌شود وارد دانست كه چرا همنوايي و همراهي و همداستاني جرياناتي را كه حضورشان در كنار شما موجب ننگ است مي‌پذيريد. آقاي موسوي كه همه‌ي گذشته‌ي تاريخي خود را با شعار عليه صهيونيستها سپري كرده چه اتفاقي مي‌افتد كه الان بايد پذيراي همنوايي و همراهي راديو اسراييل و راديو بي‌بي‌سي و كمك‌هاي سلطنت‌طلب خارج كشور و چهره سبز به خود گرفتن ضدانقلاب خارجي پيشين و اينها باشد. ايشان تأمل بكند و از اينها اظهار برائت نكند. اين اعتراض واردي است كه هم‌اكنون به اين دوستان و آقاي كروبي مي‌شود   وي اظهار كرد: آن چيزي كه در سال 84 و قبل آن هم انتخابات مجلس و شوراها شكل گرفت، اين بود كه ذائقه‌ي مردم عملا تغيير كرد. سال 84 با روي كار آمدن دولت آقاي احمدي‌نژاد كسي آمد و گفت من مي‌خواهم تغييري را رقم بزنم كه با بازگشت دوباره به فصول و مباني انقلاب صورت مي‌گيرد و مي‌خواهم ارزش‌هاي فراموش شده‌ي انقلاب را دومرتبه احيا بكنم؛ يعني يك جور دهه‌ي 60 خاطره‌ي تاريخي مردم گذشته را به يادشان آورد و آنهايي هم كه متعلق به نسل جديد بودند هم وقتي شعارها را دريافت كردند، ديدند بازگشت به گذشته‌ي نوراني و پرافتخار است، هم‌چنين بازگشت به امام و ارزش‌هاي اصولي و مبنايي و بازگشت به دوره‌ي حاكميت عدالت است؛ عدالتي كه در گذشته بيشتر در دسترس ما بوده است، پس دل دادند به آن و اين دلدادگي در مقام يك اتفاق در انتخابات نبود بلكه در مرور ايام داشتند محك مي‌زدند كه اين دولت پاي حرف‌هايي كه زد ايستاد يا نه. به نظرم آن‌چه اتفاق افتاد اين بود كه مردم احساس كردند دولتي كه آمده كارآمدي را به ارمغان آورده است.   وي افزود: نكته‌ي دوم عزت بود كه اين را شما در قصه‌ي هسته‌يي به خوبي ديديد. واقعا وقتي اين دولت سر كار آمد حتي اجازه به ما نمي‌دادند 20 سانتريفيوژ هم داشته باشيم ولي امروز پذيرفتند كه 7 هزار سانتريفيوژمان كار بكند كه اين نمايش عزت و قدرتي است كه نظام در اين دوره داشت و ربطي به دولت ندارد، اراده‌ي ملي همه‌ي مردم و هدايت‌هاي درست رهبري و يك دولتي كه آمده بود كه اينجوري عمل بكند محصولش اين شد كه مردم و نه فقط حزب‌اللهي‌هاي داخل كشور بلكه معترضين به نظام كه هنوز هم با نظام رابطه‌ي خوبي ندارند در خارج كشور گفتند ما يك چيزي را نمي‌توانيم انكار بكنيم، هم‌اكنون به عنوان يك ايراني راحت‌تر سرمان را بالا مي‌گيريم و مي‌گوييم كه من ايراني هستم. برند ايران به عنوان چهره‌ي شاخص ايستادگي در برابر زياده‌خواهي جواب داد و در جاهاي ديگر به آن تأسي كردند لااقل در نسخه‌ي لبناني و فلسطيني‌اش جواب داد.   وي گفت: البته به آقاي دكتر احمدي‌نژاد و دولتشان انتقادهايي هم وارد است و كيست كه بتواند انكار بكند. هر سيستمي به هر حال داراي نقطه ضعفي هست و فاصله‌اش با آرمانها در يك جاهايي مشهود است. اينها را بايد بپذيريم ولي يك اتفاقي افتاد. اين دوره ثابت كرد با بازگشت به ارزش‌هاي انقلاب كشورمان از قافله‌ي پيشرفت عقب نمي‌ماند. در اين دوره شما كارهاي هسته‌يي خود را به اوج رسانديد و ماهواره اميدتان را به هوا فرستاديد و موفق به كشف فرمول‌هاي پيچيده‌اي در حوزه‌ي پزشكي و غيره شديد. در اين دوره دانشگاه‌هاي تهران و صنعتي شريف صدها پله ارتقا داشته‌اند. اين دولت سعي كرد آن عقده‌اي را هم كه بر اثر نگاه افراطي بعد از جنگ به توسعه‌گرايي اقتصادي موجب فاصله ميان قشرهاي مختلف مردم شده بود را جبران بكند، يعني حاصل 60 سفر استاني اين بود كه رابطه‌اي را كه در حال گسسته شدن بين حاكميت و توده‌ي مردم بود ترميم كند. من در جلساتي كه در سفرهاي استاني داشتيم به طور مكرر اين حرف را شنيدم پيش از انقلاب كه مديركل هم نمي‌آمد و بعد از انقلاب هم پاي هيچ وزيري به اين شهرستان باز نشده بود ولي در اين دولت تو اولين نفر نيستي كه به اين‌جا آمده‌اي و قبل از تو سه نفر ديگر از وزراي همين دولت به اين شهرستان آمده‌اند. لذا عجيب ندانيد وقتي در شهرستان‌ها مي‌رويد و آراي مردم در شهرهاي كوچك، روستاها و شهرستان‌ها را نگاه مي‌كنيد مي‌بينيد فاصله خيلي تكان‌دهنده است.   صفارهرندي اظهار كرد: من متاسفم كه بعضي‌ها تعمدا نخواستند اين واقعيات را ببينند و بيخود براي خود و ديگران مشغله‌اي را درست كردند و راه وفاق را براي آينده سخت كردند؛ در حالي كه اين قابل بررسي بود.   صفارهرندي گفت: من معتقدم علت اين‌كه آقاي مهندس موسوي اين بار به صحنه آمد همين دريافت بود؛ يعني باور كرد كه گفتمان انقلابي جواب مي‌دهد. خدمتي كه آقاي احمدي‌نژاد كرد اين بود كه آقاي مهندس موسوي را از آن نگرش (ياس از جواب دادن گفتمان انقلابي و دهه 60 ) خارج كرد و ثابت كرد كه مي‌شود الان هم با تفكر انقلابي مملكت را اداره كرد.   وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي اظهار كرد: آقاي موسوي هم كه اول آمد به حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب گفت توقع نداشته باشيد من با شما عكس تكي بگيرم، شما خوشنام نيستيد و اطراف من نياييد و اگر مي‌خواهيد كمك بكنيد خودتان جداگانه كمك بكنيد. ولي وقتي آقاي موسوي به شهرستان‌ها رفت، كارش نگرفت، وقتي اوايل كار به ايلام رفته بود، دو ساعت نشست، پانزده نفر جمع شدند. ديد اين‌جوري نمي‌شود. آن‌ها به ايشان گفتنند الان نسخه‌ اصولگرايي، انقلابي‌گري و گفتمان امام، احمدي‌نژادي شده است، نه در مقام حرف و نظر بلكه در مقام عمل، اگر تو بخواهي با آن گفتمان بيايي مردم او را رها نمي‌كنند، به سوي تو بيايند پس تو احتياج به ما داري. از اين‌جا دو مرتبه آقاي موسوي گفت شما هم بياييد. به گمانم اين رنجي كه ايشان برده اين است. شايد به يك استنباط بخش عمده‌اي از آراي خود را مديون اين سازماندهي باشد كه آقايان مشاركتي و مجاهدين انقلاب كردند اما اگر قرار بود بيايد آراي جريان اصولگرا را كسب بكند طبيعي بود كه وقتي با اين آرايش مي‌آيد و آنها وي را همراهي مي‌كنند و همان كساني كه علامت ذلت بودند براي دوره‌هاي قبل، راي نمي‌آورد.   وي گفت: آقاي مهندس موسوي از وقتي كه آقايان مشاركتي را كه قبلا نسخه‌شان جواب نداده بود وارد كردند دچار انحراف شدند و از آن به بعد ديگر اين مهندس موسوي آن مهندس موسوي نبود كه در دهه‌ 60 به عنوان نماينده سفت و محكم انديشه اجرايي امام مي‌شناختيد، حتي اگر هم الان هم بيايد بگويد من طرفدار خط امام هستم به ايشان مي‌گويم مبارزه با اسراييل از سال 42 تا آخر عمر امام اولويتي بود كه هيچ وقت از دست نرفت و اين اولويت سر جاي خودش است و عين بقيه‌ي مقدسات ما اين مقدس است. وقتي به اسم طرفداري از ايشان افردي مي‌گويند به غزه و لبنان كاري نداريم البته به دروغ مي‌گويند جانم فداي ايران، ‌اين گونه مي‌شود. البته براي اينكه جان فداي ايران بشود اتفاقا ما به غزه و لبنان بايد كمك بكنيم؛ چون به جاي آن‌كه ما در مرزهاي خود با اسراييل بجنگيم، آنها مرز را برده‌اند چند هزار كيلومتر آن طرف‌تر. يعني اسراييل اگر نمي‌تواند در مرزهاي ما بجنگد و در مرزهاي خودش دفاع مي‌كند دليلش اين است كه ما گفتيم غزه و لبنان هم عمق استراتژيك خود را ايران بدانند، آن هم براي ما مي‌شود عمق استراتژيك، بده بستان كرده‌ايم با آنها و اين‌طور نيست كه به آنها صدقه بدهيم و اتفاقا آنها بايد از ما طلبكار باشند. آنها مي‌گويند ما جلوي اين گرگ را گرفته‌ايم كه نيايد شما را بدرد. پس اگر كسي مي‌گويد جانم فداي ايران بايد بگويد هم غزه، هم لبنان، آقاي موسوي مي‌بيند كه اين شعار انحرافي داده مي‌شود چرا جلويش را نمي‌گيرد. اين‌كه گفته مي‌شود بسيجي واقعي همت و باكري بودند نيز درست است؛ زيرا همت و متوسليان كساني هستند كه چند ماه رفتند لبنان و بچه‌هاي فلسطيني و لبناني را براي جنگ با اسراييل آموزش دادند. چرا جلوي شعار انحرافي را نمي‌گيريد؟   به گزارش ايسنا، در ادامه‌ي اين برنامه صفار هرندي در پاسخ به سوالي در ارزيابي از عملكرد وزارت فرهنگ و ارشاد در دوران وزارتش گفت: در قياس با آرمان‌مان ما خود را متوسط ارزيابي مي‌كنيم اما در قياس با آن‌چه در گذشته بود گمان مي‌كنيم ما هم به لحاظ كيفي و هم به لحاظ كمي پيشرفت داشته‌ايم. در 40 سال گذشته اولين بار بود كه يك سوم سينماها بازسازي شد كه با كمك 50 درصدي وزارت ارشاد به صورت مجاني شكل گرفت و در نهايت باعث فروش فيلمها گاهي تا 10 برابر در قياس با سينماهاي ديگر شد و ديديد كه در اين دوره ركورد فروش فيلم براي دو بار شكسته شد.   وي در پاسخ به سوال يكي از دانشجويان درباره عزل منتظري از قائم‌مقامي رهبري با اشاره به يكي از اظهارات وي درباره زندانها و با بيان اين كه اين حرف دروغ بزرگي بود، گفت: از جمله‌ي ديگر اشتباهات او مداخلاتي بود كه در مورد جنگ مي‌كرد در حالي كه ايشان هيچ تخصصي در حوزه‌ي نظامي نداشت و اي كاش اين ساده‌انديشي‌ها فقط در حد يك جلسه‌ي رسمي داخلي بود؛ در حالي كه آن‌ها به رسانه‌هاي عمومي كشيده مي‌شد و حاكميت دوگانه را در اذهان تداعي مي‌كرد.   صفارهرندي با بيان مواردي از برخي موضع‌گيري‌ها گفت كه بسياري از كساني كه در جبهه اصلاحات هستند جزو معترضان به آقاي منتظري بودند.   وي در پاسخ به اين سوال كه آيا درست است با توجه به اين‌كه امام فرموده‌اند بايد از علم و فقه آقاي منتظري استفاده شود ما اين‌جا از ايشان خاطره بگوييم و بخنديم؟ بيان كرد: امام نامه‌اي براي آقاي منتظري نوشت و شما احتمالا اطلاع داريد كه محتواي آن چه بود و آنان كه نمي‌دانند بروند ببينند. بعضي‌ها مي‌گويند نامه‌ي 1-6 وجود ندارد كه ما مي‌گوييم وقتي آقاي منتظري جواب امام (ره) را داده‌اند، نامه‌ي ايشان كه وجود دارد كه به دست‌خط خود ايشان است و در جواب امام مي‌گويند نامه‌ي 1-6 شما واصل شد و توضيحاتي مي‌دهد و آخر استعفا مي‌دهند. نامه‌ 1-6 نامه‌اي است كه امام تقريبا آقاي منتظري را تا مرز تفسيق كشاند و آن نامه خيلي تكان‌دهنده است. منتهي عده‌اي مي‌آيند وساطت مي‌كنند، اين نامه داده شد تا از راديو خوانده شود، آقاي محمد هاشمي كه آن موقع مسوول صدا و سيما بود مي‌بيند كه اين نامه خيلي تكان‌دهنده است و به آقاي هاشمي مي‌گويد، چند نفر به خدمت حضرت امام (ره) مي‌روند و التماس مي‌كنند. آقاي مشكيني گريه مي‌كنند كه اين نامه خوانده نشود و ما با آقاي منتظري هم حرف مي‌زنيم كه ايشان هم دست از اين مواضع بد خود بردارند. امام (ره) در حقيقت تخفيف مي‌دهند و به جاي آن نامه‌اي كه در تاريخ ثبت شده است، نامه‌ي ديگري مي‌نويسند كه در آن نامه مي‌گويند اميدوارم شما با اصلاح بيت خودتان و اطرافيانتان كاري بكنيد كه جامعه بتواند از شما استفاده بكند كه متاسفانه آقاي منتظري اين كار را نكرد و مسير ايشان به گونه‌اي شد كه استفتائات ايشان بايد از راديو بي‌بي‌سي خوانده شود، اين چه وضعي است كسي كه مرجع تقليد مردم است دستمايه و بازيچه‌ي رسانه‌ي ضدانقلاب و بازيچه‌ي لوس‌آنجلسي‌ها و بي‌بي‌سي‌ها بشود، اين‌كه ما مي‌گوييم وقايع تاريخي است و اي كاش آقاي منتظري به توصيه‌ي امام (ره) عمل مي‌كرد.   صفارهرندي در ادامه در پاسخ به اين سوال كه استعفاي شما از دولت نهم چه جرياني دارد؟ اظهار كرد: دولت گذشته‌ي آقاي احمدي‌نژاد يك امتياز برجسته‌ داشت و آن اين‌كه در عين يكپارچگي همه آرمان‌هاي مشتركي داشتند كه ابراز مي‌كردند و با وجود احترامي كه براي شخص رييس دولت قائل بودند، براي انديشه‌ي خود هم اين حرمت را قائل بودند كه اگر چيزي به نظرشان مي‌رسد درست نيست آن را بيان بكنند و دوستان من بعضا همين كار را مي‌كردند. در جلسات دولت برخلاف آن‌چه در بيرون بعضي منعكس مي‌كردند نبود و هركه موضع خود را داشت آن را ابراز مي‌كرد.   وي ادامه داد: من بارها در جلسات چيزي را كه خلاف برداشت خودم بود از كلام يا موضع‌گيري ايشان صريحا در جلسه مطرح مي‌كردم و ايشان هم جواب مي‌داد و يك جاهايي را مي‌پذيرفت و جايي را قبول نمي‌كرد و جلسات بانشاط و اعضاي با جربزه‌اي را شاهد بوديم . در دولت در يك امري هم اختلاف نظر اساسي پيدا شد آن هم در موضع‌گيري كه آقاي احمدي‌نژاد در دو موضوع داشت كه يكي از آنها در مورد سازمان حج و زيارت بود. در ضميمه شدن حج و زيارت به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مسيري طي شد كه درست نبود و ناقص بود. من به عنوان وزير بايد در آن جلسه حاضر مي بودم كه اين‌طور نبود و اعتراض كردم كه ما نبوديم و نظر من هم مخالف اين بود و هر جاي ديگر هم باشد همين را مي‌گويم و من صلاح نمي‌دانم كه سازمان حج و زيارت از ارشاد جدا شود و به ميراث فرهنگي بپيوندد. منتهي آقاي رييس‌جمهور نظر خلاف اين را داشت و آن ساز و كار قانوني را هم كه طي شده بود درست مي‌دانست كه نهايتا منجر به اين شد كه نظر متفاوتي كه رهبري داشتند آمد و كارگشا شد. در اين‌جا ما با هم اختلاف ديدگاه داشتيم كه آن را هم آشكار مطرح كرديم. البته ما دلمان نمي‌خواست به سطح جامعه هم منتقل شود.   صفارهرندي افزود: نمونه‌ي آخر آن هم انتخاب آقاي مشايي به عنوان معاون اول بود كه البته برداشت سليقه‌اي ما نمي‌توانست دخالتي داشته باشد، ولي آن‌كه اتفاق افتاد اين بود كه ما شنيديم رهبري معظم به ايشان هم شفاها گفته‌اند و هم نامه نوشته‌اند كه اين انتخاب مي‌تواند بين طرفداران شما اختلاف بيندازد و يعني يك مصلحت‌سنجي اين‌گونه براي ايشان كرده بودند ولي آقاي احمدي‌نژاد اين برداشت را نداشت كه اين‌جا ايشان را منع كرده‌اند از انتخاب آقاي مشايي . تصور ايشان اين بود كه او را مخير بين چنين انتخابي و رد آن گذاشته‌اند كه از ديد ما به آن تعلل منجر و نهايتا موضوع رسانه‌اي شد ولي هرچند نفري كه اين موضع را داشتيم از موضع خود دفاع كرديم. من در نهايت عرض مي‌كنم كه آقاي احمدي‌نژاد يك ويژگي‌هاي مثبت و امتيازهايي دارد و ممكن است نقاط ضعفي هم داشته باشد، من بابت آن مثبت‌ها نمره‌ي خوب مي‌دهم و مثلا مي‌شود معدلش 20 و بعد نقاط ضعف را با هم جمع مي‌كنم و از آن بيست كم مي‌كنم گاهي مي‌بينم 3 نمره بايد كم كرد يا 16 مي‌شود.   وي گفت: من مي‌گويم وقتي آقاي احمدي‌نژاد را با كسان ديگري كه در اين جايگاه بودند مقايسه مي‌كنم مي‌بينم آنها با تك‌ماده هم نمي‌توانستند معدل خود را به 10 بكشانند و قبول شوند ولي ايشان 17 يا 16 شده است. زماني آقا تعبير قشنگي داشتند، گفتند طلا عيارهايش فرق دارد ولي بالاخره مي‌گويند طلاست، ولي يك جسم برنزي را هر كاري كني طلا نمي‌شود و غالبش برنز است و آن مسش يا نيكلش غالب است. به هر حال من در مجموع گمان مي‌كنم آقاي احمدي‌نژاد كارنامه‌ي قابل قبولي دارد در كنار نقايصي كه شخصا خودم آنها را به هيچ وجه قبول ندارم.   صفارهرندي ادامه داد: من اعتقاد دارم در حوزه‌ي اجتماعي آقاي احمدي‌نژاد در جذب و جلب نگاه توده‌ي مردم توفيق بلند بالايي داشته است ولي در جذب نخبگان اجتماعي ضعف‌هايي هم دارد. آقاي احمدي‌نژاد در مورد آقاي مشايي مي‌گويند من به آقاي مشايي به عنوان يك مسلمان به معناي يك اسلام‌شناس اعتقاد دارم ضمن اين‌كه به من خيلي كمك كرده است. آقاي احمدي‌نژاد اعتماد زايدالوصفي به آقاي مشايي دارند و اين‌جاست كه من آن نمره‌هاي منفي را مي‌دهم.   وي در پاسخ به اين سوال كه نظر شما در مورد كشتار شيعيان در پاراچنار و مسلمانان چين چيست، با بيان اين مطلب كه ما بايد از شيعيان و مسلمانان حمايت بكنيم، گفت: ماجراي شيعيان پاراچنار مربوط به يك سال پيش بود در حالي كه در آن زمان كه مطرح شد آن منطقه آرام بود و كساني رفته بودند نزد بزرگان و خبررساني كرده بودند.در مورد چين هم پيش از ان‌كه دعواي مسلمانان و دولت مطرح باشد دعواهاي فرقه‌اي و محلي بود كه خوشبختانه با خردمندي غائله ختم شد. البته يك عنصر آگاه انقلابي هميشه بايد مراقب باشد تا فريب نخورد زيرا برخي از اخباري كه گفته مي‌شود به دليل بزرگ نمايي رسانه‌هاي آمريكايي است و سوالي كه اينجا مطرح است اين است كه چرا رسانه‌هاي اصلاح‌طلب حتي يك بار در مورد شيعيان يمن دلسوزي نكردند، چون دولت آنجا آمريكايي است؟   صفارهرندي گفت: درباره مسائل اخير پس از انتخابات هم بايد بگويم من به عنوان يك شهروند از نظام نمي‌گذرم اگر نفهمد چه كسي ندا آقا سلطان را كشت؟ در وقايعي چون وقايع پس از انتخابات آدم‌هاي خودسر ممكن است به اسم حمايت از قانون وارد اين قضايا شوند و از حوادث اينگونه مي‌توان به وقايع كوي دانشگاه و كهريزك اشاره كرد كه مقام معظم رهبري عنوان جنايت را در مورد كوي به كار بردند. بايد گفت در محيط فتنه اتفاقاتي بدي رخ مي‌دهد ولي گناه بر دوش آن كسي است كه شروع كننده بازي است.   وي با بيان اين مطلب كه من نگران بودم در اين جريان خارجي‌ها مي‌خواهند بيايند و برايمان انتخابات برگزار كنند، گفت: در خصوص ادعاهايي كه پس از انتخابات عنوان شد بايد گفت اول بايد از موسوي و كروبي پرسيده شود كه چقدر راه قانوني را براي احقاق حق خود پيموده‌اند؟           /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن