تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه به نماز ايستادى، با دل به خدا رو كن تا او نيز به تو رو كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815250483




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

محمد كاظم انبارلويى، بايد به راى ملت احترام بگذارند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

محمد كاظم انبارلويى، سردبير روزنامه رسالت و دبير سياسى حزب مؤتلفه اسلامى در گفت و گو با «جوان»: محمد كاظم انبارلويى، بايد به راى ملت احترام بگذارند   خانواده جمهورى اسلامى اين روزها با يك چالش روبه رو است و آن هم اعتراض تنى چند از رجال سياسى به انتخابات بى نظير۲۲ خرداد است. در اين ميان نام مير حسين موسوى كه در دوران جنگ سكان هدايت دولت را در دست داشته است، بيشتر از ديگران به چشم مى خورد. در دورانى كه مير حسين موسوى، نخست وزير ايران بود، روزنامه رسالت تنها روزنامه منتقد دولت ايشان بوده  است. در اين رابطه با محمد كاظم انبار لويى دبير سياسى حزب موتلفه اسلامى و سردبير روزنامه رسالت به گفت وگو نشسته ايم تا نگاهى به تاريخ سياسى و آدم هاى سياسى در گستره تاريخ وتغييرات آنها بيندازيم كه ماحصل آن در ادامه مى آيد.   روزنامه رسالت چگونه متولد شد؟ روزنامه رسالت در سال ۱۳۶۴ و با هدف بيان ديدگاه هاى انتقادى در ارتباط با سياست هاى اقتصادى دولت تاسيس شد. آيا در آن دوران تفكرات انتقادى وجود داشت كه به تاسيس يك روزنامه بينجامد يا صرفاً به خاطر وجود چند صدايى در حكومت جمهورى اسلامى روزنامه رسالت برپا شد؟ همه روزنامه ها در آن زمان طرفدار دولت بودند. روزنامه رسالت توسط جمعى از علماى حوزه علميه قم همچون حضرات آيات آذرى قمى،خزعلى، شرعى و راستى كاشانى و جمعى از دولتمردان آن روز كه از چهره هاى ملى بودند همچون آقاى پرورش، عسگراولادى, زواره اى و احمد توكلى كه در آن زمان از دولت بيرون آمده بودند، تاسيس شد، زيرا ديدگاه انتقادى اين افراد در دولت پذيرفته نمى شد و آنها براى بيان اين نقطه نظرات مجبور شدند تصميم به انتشار يك روزنامه با اين عنوان بگيرند. با وجود ديدگاه انتقادى كه روزنامه رسالت به عملكرد دولت داشت، دولت با نخست وزيرى آقاى ميرحسين موسوى چه برخوردى با اين نقدها و نظرات متفاوت داشت؟ تا آنجايى كه من به ياد دارم در آن دوران دولت هر انتقادى را نمى پذيرفت و بر نمى تابيد البته شرايط جنگ بود و انتقادات ما هم خيلى گزنده نبود. ميرحسين و دولت وقت اين انتقادات را نه پاسخ مى داد و نه بر مى تابيد. آيا برخوردى هم با روزنامه شد؟چه قانونى و چه دوستانه؟ بله در سراسر كشور دفاترمان مورد هجوم طرفداران دولت قرار مى گرفت و در تهران هم بى مهرى هاى فراوانى به ما و روزنامه مى شد. ما هم هزينه اين ديدگاه انتقادى را مى پرداختيم . در آن دوران فضاى سياسى و مطبوعاتى مانند امروز اينچنين باز و آزاد نبود و از طرفى تحمل دولتمردان نيز تا اين حد نبود. يك روزنامه منتقد وجود داشت كه آن هم خيلى نمى پسنديد. آيا از شما شكايت هم شد؟ بله، در يك مورد تعداد زيادى از نمايندگان مجلس شكايتى تسليم قوه قضائيه كردند، در ارتباط با يك مقاله كه جزئيات آن را به خاطر ندارم و مدير مسؤول وقت براى پاسخگويى به دادگاه رفت. ميرحسين موسوى دهه۶۰ با كانديداى دوره دهم انتخابات رياست جمهورى چه تفاوت هاى كرده است؟ آقاى ميرحسين موسوى مدل دهه ۶۰ با دهه ۸۰ خيلى تفاوت مى كند. در نگاه ما او يك رجل سياسى و مذهبى بود كه در حساس ترين مقطع تاريخى انقلاب رياست دولت را به عهده داشت. ديدگاه هاى او ارزشى و در خط امام بود. مبارزه با سرمايه دارى و آمريكا ، مبارزه با استكبار جهانى جزو اصولى ترين مبانى سياسى اين مرد بود و ما اين ديدگاه ها را مى پسنديديم. در يك مقطع كه امام بحث جنگ فقر و غنا را مطرح كردند ايشان نمايندگى فقرا را در مقابل اغنيا داشتند و آن چهره براى ما يك سيماى قابل قبول بود، ما ديدگاه هاى انتقاديمان ناظر بر اين مسائل بود. پس از ۲۰سال كه ايشان به صحنه سياسى بازگشتند ما و بسيارى از متدينين و اقشار علاقه مند به انقلاب فكر مى كرديم كه ايشان همچنان بر اين موضع اند و نسبت به سرمايه دارى و آمريكا و دشمنان اسلام همان مواضع قبلى را دارند، نسبت به خط امام ، نسبت به اعتقاد به ولايت فقيه همان ميزان را دارا هستند اما با حوادثى كه قبل و بعد از انتخابات رياست جمهورى شاهد بوديم به طور كلى داورى ما را نسبت به آن تصوير تغيير داد. ما مى دانيم كه اوباما و اتحاديه اروپا حرف هاى مدافعه جويانه اى مى زنند و حتى رسماً حمايت خودشان را از آقاى موسوى اعلام كرده اند يا در انتخابات ترتيب جامعه شناختى راى نشان مى دهد كه بسيارى از مردم شمال شهر و سرمايه دارها از ايشان حمايت مى كنند. هر چه به شمال شهر نزديك مى شويد شاهد بالا رفتن راى ايشان هستيد نسبت به جنوب شهر و منطقه فقيرنشين كه آرا به نفع احمدى نژاد است. اين معادله نشان مى دهد كه جنگ فقر و غنا ديگر براى ايشان معنا ندارد. اما اين دليل قابل قبولى نيست. اينكه آرا در شمال تهران بيشتر است مى تواند دلايل بسيارى همچون تبليغات و پيگيرى مردم و بسيارى موارد ديگر را داشته باشد. اين تفكراتى كه شما مى گوييد فرق كرده چه بود. به هر حال ايشان مواضع خودشان را در سخنرانى هاى مختلف بيان كرده اند. مير حسين موسوى يك سياستمدار است از سياست هاى او بگوييد؟ اين حرف درستى است. ما او را به اين دليل محكوم نمى كنيم كه چرا سرمايه دارها از او حمايت مى كنند. اما از اين سو مى توانم اين را بگويم كه تغييراتى در تفكرات ايشان به وجود آمده، هم به لحاظ سياسى و هم به لحاظ اقتصادى و اجتماعى و البته سياست خارجى كه موجب چنين حمايتى شده است. مثلاً ايشان قبل از انتخابات يا بعد از آن سخنان صريحى در رابطه با آمريكا و اتحاديه اروپا نزدند تا ما متوجه شويم كه ايشان هنوز در مسير صحيح هستند. در مناظرات ايشان نه تنها اين حمايت ها را نفى نمى  كردند بلكه علائمى از خودشان ظهور مى دادند كه تاييد اين حمايت ها بود همچون نقد سياست خارجى دولت. همه مى دانند سياست خارجى دولت نهم و شخص احمدى نژاد يك سياست تهاجمى عليه آمريكا واتحاديه اروپا بود و همين سياست موفقيت آميز ايران را وارد باشگاه هسته  اى جهان كرد و آن بحران هسته اى را پشت سر گذاشت يا بحث هلوكاست. ما هميشه از لحاظ حقوق بشر زير فشار بوديم. هر جا مى رفتيم بايد به سؤالاتى در اين رابطه پاسخ مى داديم. آقاى احمدى نژاد اين معادله را برعكس كردند. از آنها سؤال كردند: شما كه اين همه از حقوق بشر دفاع مى كنيد. خودتان مى گوييد در اروپا ميليون ها نفر از يهوديان را كشته ايد اگر اين صحيح است چرا كشته ايد و چرا مردم فلسطين بايد تاوان اين جنايت را بدهند واگر غلط است پس چرا دانشمندانى كه راجع به هلوكاست تحقيق مى كنند را به زندان مى اندازيد. احمدى نژاد آنها را وارد يك چالش حقوقى و سياسى كرد كه هنوز از آن بيرون نيامده اند. ديگر بحث حقوق بشر را فراموش كرده اند و درگير پاسخ دهى به اين دو سؤال شده اند. اما در داخل همين موضوع را كه نقطه قوت بود، مورد هجوم قرار دادند. يا در رابطه با سياست اقتصادى دولت كه معطوف به كمك به محرومين و مستضعفين است. الان يكى از انتقادات آنها اين است كه شما چرا سهام عدالت در كشور توزيع كرديد، اين خريد راى است! در صورتى كه اين در قانون است و نگاه دولت به اقشار ضعيف و محروم را نشان مى دهد. بعضى ها مى گفتند كه دولت نتوانسته پول نفت را سر سفره هاى مردم ببرد. اما راى ۲۴ميليونى انتخابات امسال نشان داد كه اين پول سر سفره هاى مردم رفته است. ايشان كه نمى توانست بگويد كجاى سفره اين پول را برده. اگر نبرده بود مردم به او راى نمى دادند. هر چه به سمت روستاها و دهك هاى پايين درآمدى رو مى كنيم، شاهد هستيم كه راى آقاى احمدى نژاد بالاتر است. اين موضوع نگاه عدالت محور او را نشان مى دهد و اگر آقاى موسوى مدافع حق محرومان هستند بايد از اين رويكرد استقبال كنند. اما ايشان نه تنها استقبال نكردند بلكه آن مطالب را بيان كردند. بنابراين ما با يك موسوى دهه۸۰روبه رو هستيم ايشان بايد فريادهاى حمايت اوباما را بشنود و بگويد آيا در كنار ملت است يا در كنار آنها. اين نكاتى است كه بى توجهى به آن هزينه سياسى سنگين را موجب مى شود. اين انتخابات يك تير خلاص بود به حضور او در صحنه انتخابات . حتى مردمى هم كه به او راى دادند اين چنين مواضعى را از ايشان نمى پسندند. مير حسين موسوى به عنوان يك سياستمدار در اين سال ها هميشه در عرصه بوده است، گاهى در قامت مشاور در مجمع تشخيص مصلحت و گاهى هم به عنوان يك سياستمدار پيشين. چطور يكباره همه اين تغييرات به چشم آمد ؟ ايشان يك رجل سياسى - مذهبى نيست. يك رجل سياسى - مذهبى هميشه نسبت به تهاجم به مذهب بايد موضع بگيرد. يك رجل سياسى - مذهبى بايد هميشه در رابطه با تهديد امنيت ملى در صحنه حضور داشته باشد. ما در ۲۰ سال گذشته كه ايشان در سكوت به سر مى بردند، كلى تهديد امنيت ملى داشته ايم همچون قضيه ۱۸تير ۷۸ و خطر تهاجم آمريكايى ها در دوران دولت نهم كه چندين بار آرايش نظامى به خود گرفتند . يا در دوره اصلاحات بيش از ۲۳۵۰ شبهه و تهاجم عليه مذهب ما در مطبوعات صورت گرفته است، اما هيچ وقت نديده ايم ايشان از مذهب دفاع كنند. در دوران نخست وزيرى ايشان، بارها به علت حمايت هاى فراوان امام (ره) از ايشان، حضرت امام (ره) مورد هجوم قرار گرفتند. در اين دوران بسيار بر امام تاخته شد، ايشان بايد به صحنه مى آمد و از امام (ره) و مواضعشان دفاع مى كرد. اين را بايد به حساب چه گذاشت، غفلت؟! من اين را به اين حساب مى گذارم كه ايشان رجل سياسى - مذهبى نيستند. به نظر شما رجل سياسى- مذهبى كيست؟ رجل سياسى - مذهبى كسى است كه زمانى كه دين، مذهب و جامعه و البته مردم مورد تهاجم و تهديد قرار مى گيرد در صف اول مى ايستد و سينه اش را سپر مردم مى كند. ما همچنين چيزى از ايشان نديديم. من حكم صادر نمى كنم كه ايشان چه است من فقط تصويرى از يك رجل سياسى ارائه مى كنم. در كنار فعاليت هاى ايشان داورى اصلى بر عهده كسانى است كه اين مصاحبه را مى خوانند. من فكر مى كنم بى مهرى ايشان به ولايت، نظام و حتى مردمى كه به ايشان راى دادند، مشخص است. مير حسين از هيجان آنها استفاده كرد و آنها را به خيابان كشاند. حالا مردم متوجه شدند كه نبايد اين مسير را ادامه دهند ومن به عنوان كسى كه به رجال سياسى كشور علاقه مند هستم و آنها را سرمايه ملى مى دانم فقط مراتب تاسف خودم را از اين رويدادها اعلام مى كنم. در اين اواخر مقايسه اى ميان بنى صدر و آقاى موسوى صورت گرفته است، نظرتان در اين باره چيست؟ البته در اين مقايسه يك موضوع وجود دارد آن هم اين است كه بنى صدر راى آورد اما ايشان راى نياورد. رفتار فكرى و عملى ايشان بسيار شبيه به بنى صدر است. درحلقه اول و دوم دور بنى صدر يك مشت آدم منافق و ليبرال و ملحد جمع شده بودند و امام هرچه او را نصيحت كرد، او نپذيرفت بنابراين با آنها به پاريس رفت و از آنجا نتوانست به بغداد برود. در اين انتخابات مى بينيم كه حلقه منافقين و گروه هاى معاند به نظام وجود دارد. گروه هايى كه هيچ وقت به اين انقلاب علاقه اى نداشته اند، اعلام كرده اند انتخابات را تحريم نمى كنيم و ضمن شركت اعلام كرده اند به چه كسى راى مى دهند. اين آقا بايد متوجه باشد كه اينها از بابت او نيامده اند بلكه به خاطر بغض به نظام به عرصه آمده اند تا راى بدهند. او بايد حسابش را از آنها جدا كند. همين حوادثى را كه اين روزها شاهد بوديم در آن دوران نيز شاهدش بوديم. آنها نيز نمى خواستند اختلافات را در ساختار قانونى نظام و كشور حل كنند و همه مسائل را به كف خيابان مى بردند تا سرنوشت را در خيابان ها رقم بزنند. ۳۰خرداد روز عطفى است در تاريخ ما زيرا لشكر كشى خيابانى با قانون گرايى در اين روز به يكباره در مقابل هم قرار گرفتند، نظرتان در اين باره چيست؟ اتفاقاً ۳۰خرداد ۶۰ نقطه عطفى بود براى بنى صدر و منافقين . آنها به خيابان ها آمدند به روى مردم آتش كشيدند و اتوبوس آتش زدند. ۳۰ خرداد امسال هم همين كار شد . اينها بايد اينقدر هوش سياسى مى داشتند كه حداقل اعتراضاتشان را در روز۳۰خرداد برپا نكنند زيرا روز ۳۰خرداد يك نقطه عطف است. يعنى خط نفاق از خط انقلاب جدا مى شود و در اين روز مجمع روحانيون مبارز آمدند و اعتراض به انتخابات را به راه انداختند. اين كار خيلى غلطى بود. اگر بگوييم اينها آدم هاى باهوشى نيستند، اين اشتباه است زيرا اين ها پير سياست ايران اند حداقل سنشان يك دهه بيشتر از آقاى احمدى نژاد است. آنها بايد مى دانستند انتخاب ۳۰خرداد براى اعتراض خيابانى مفهوم دارد. ما شاهد بوديم كه به خيابان ها ريختند به سوى مردم شليك كردند و مردم را زدند. اتوبوس آتش زدند. هرچند اعلام كرده بودند راهپيمايى ماآرام است اما به خشونت كشيده شد. قانون ستيزى و ولايت ستيزى موردى بود كه در زمان بنى صدر شاهد بوديم و گويا امروز نيز همين زمزمه ها به گوش مى رسد. اگر اينها برگردند به قانون، به ولايت و ساختارهاى قانونى نظام ما، هيچ اصرارى به تشبيه ايشان به بنى صدر نيست اما اگر برنگردند معلوم مى شود كه يك شباهت هايى وجود دارد. اميدوارم كه اين اتفاق نيفتد هنوز دير نشده است. آقاى كروبى و ميرحسين مى توانند به دامن ملت برگردند. اما با اين بيانيه هاى تند و افراطى كه من شاهد هستم بعيد مى دانيم كه اين توفيق را پيدا كنند. پدر ملت، مقام معظم رهبرى، رياست جمهورى آقاى احمدى نژاد را تاييد كردند با اين حال مخالفان هنوز معترض هستند؟ بحث شكاف دولت و ملت بحث جدى اى بود كه در دوران اصلاحات به چشم مى خورد و منجر شد به ۱۸تير و خروج از حاكميت يا خروج بر حاكميت اما در دوران احمدى نژاد اين شكاف پر شد. ملت ايران تهران نيست و تهران هم شمال شهر نيست. ملت ايران از بوشهر گرفته تا مازندران از خراسان تا سيستان و بلوچستان همه ايرانى هستند. ما ۱۶۴۸۱۹۵ هزار كيلومتر مربع مساحت داريم و هر كس كه در اين جغرافيا زندگى مى كند، ايرانى است و از دولت سهمى دارد. احمدى نژاد با سفرهاى استانى و با تماس چهره به چهره با محرومين و مردم اين شكاف را پر كرد. او موفق شد ۱۰ميليون نامه را پاسخ دهد. هر نامه اعتنا به يك ايرانى است. هر نامه برآورده كردن يك نياز ايرانى بود و اين كار بزرگى بود واگر دقت كنيم راى احمدى نژاد از همين ها برخاسته است. آنها احساس كردند يك گوش شنوا در حاكميت هست كه حرف آنها را گوش مى كند. در طول تاريخ انقلاب ما چنين سابقه اى نداريم كه نفر دوم حكومت چنين ارتباطى را با مردم برقرار كند و پاسخ مطالبات مردم را بدهد. اينها همچنين هنرى ندارند و نمى خواستند چنين موضوعى ادامه پيدا كند. در دولت نهم تنها نيروى مخالف همين ها بودند كه در روزنامه هاشان مخالفت را در بوق و كرنا مى كردند. با اين تفكر هر كس مخالف باشد، آدم بدى است؟ البته نمى توان گفت در كشور مخالف نداشته باشيم. آقاى احمدى نژاد رقبايى دارد و آنها براى ما قابل احترام هستند. مقام معظم رهبرى نگفتند به احمدى نژاد راى دهيد. اما صفات و ويژگى هايى كه او براى دولت اسلامى نام مى برد در دولت احمدى نژاد موجود بود . اما اين دليلى ندارد كه احمدى نژاد فقط تنها كانديداى مطرح در دولت دهم باشد. افرادى هستند كه نظر ولى فقيه را قبول ندارند ما بايد به آنها احترام بگذاريم. حتى ولى فقيه به آنها احترام مى گذارد كه بيايند كانديدا شوند، تبليغات كنند حتى پرخاش كنند. تا اينجا طبيعى است اما قرار نيست كه ششلول ببندند و به خيابان بيايند، اين ديگر طبيعى نيست. قرار شده كه نظر آنها در آراى مردم تجلى پيدا كند . در دوم خرداد همه مسؤولان تراز اول كشور مى گفتند آقاى ناطق نورى اما ايشان راى نياورد. اولين كسى كه پيام تبريك فرستادند رهبرى و دومين نفر همين آقاى ناطق بود. اين يعنى چه؟ يعنى ادب مدنى، ادب دموكراسى . اينها وقتى فهميدند راى نياورده اند تهمت تقلب زدند. حتى حاضر نشدند اين را ثابت كنند. اثبات تقلب خيلى راحت است بازشمارى صندوق آرا و تطبيق آن با تعرفه ها، تطبيق اثر انگشت پاى تعرفه ها و... اما اينها مى دانستند چه اتفاقى پاى صندوق ها افتاده است هر صندوق را كه باز مى كردند فرياد ملت را مى شنيدند. اينها بايد به راى ملت كه امام فرمود ميزان است، احترام بگذارند كه نگذاشتند. آمدند بازى را به هم زدند. مقام رهبرى نصيحت كرد و گفت سرنوشت انتخابات در صندوق ها مشخص مى شود نه كف خيابان ها. اگر اينگونه نبود انتخابات برگزار نمى كرديم، هر دو كانديدا طرفدارهاى خود را فراخوان مى كردند و هر كدام از آنها در مبارزه خيابانى برد، رئيس جمهور مى شود. اين برگشتن به عصر بربريت است. اين آقايان چنين عقايدى دارند. اينها مى گويند خانمى كه در سعادت آباد با ۱۰۰ قلم آرايش راى داده است، محق تر است از زنى كه در روستا زير نور آفتاب چروكيده شده است. اين راى ممتاز است و راى آن ديگرى قبول نيست. اگر از آغاز قانون را قبول نداريد چرا وارد بازى مى شويد. شما وقتى آمده ايد در وزارت كشور اسم نوشته اى، پرونده به شوراى نگهبان داده اى و شوراى نگهبان صلاحيتت را پذيرفت، در رسانه ملى حرف زدى پس نظام را قبول دارى، همه اينها را پذيرفته اى و فقط آن نقطه آخر را نمى پذيرى. در رابطه با ادعاى كانديداها چه نظرى داريد؟ الان هر ۴كانديدا مدعى راى بالاتر و انتخاب ارجح هستند، اما هر بازى فقط يك برنده دارد. چون انتخابات ۲قطبى شد، طرفداران آقاى رضايى و كروبى هم به آقاى موسوى راى دادند تا شعار نه به احمدى نژاد محقق شود. مردم اگر قرار باشد به يك اصولگرا راى بدهند به احمدى نژاد راى مى دهند تا آقاى رضايى، در آن سو هم بين آقاى كروبى و موسوى مردم راى به موسوى را ارجح ديده اند. مردم صحبت هاى رهبرى را كنار هم گذاشتند و يك بار هم عبور از احمدى نژاد را نديدند. آنها احمدى نژاد را مصداق اصولگرايى مى دانند. با اين حال چه كسى مى آيد به آقاى رضايى راى بدهد؟! ما بايد براى مردم فهم و درك قائل شويم . اينها داغ هستند و نمى دانند چه زلزله اى در منطقه و جهان صورت گرفته، انتخابات ما منطقه را تكان داد. ما در شرايطى انتخابات ۸۵درصدى برگزار كرديم كه انتخابات پارلمانى اروپا با ۴۳درصد برگزار شد. يعنى تير خلاص به دموكراسى در اروپا. اين ركورد در جهان است. اينها مى خواهند اين ركورد را مخدوش كنند. متاسفانه عمله اين بازى شده اند. اطرافيان آنها نمى گذارند اينها تحليل درستى از موضوع داشته باشند. يك انقلاب بعد از ۳۰ سال يك انتخابات برگزار مى كند و ۸۵ درصد از واجدين شرايط به صندوق ها راى مى ريزند و مشاركت فعال دارند. شاهد هستيم كه آنها ۴۰۰ ميليون دلار هزينه كرده اند تا بازى را به هم بزنند. ملت ما اجازه نمى دهد تا آخر ايستاده اند. آقاى موسوى و كروبى جزو خانواده ملت هستند . ما آمريكا و اروپا را رسوا خواهيم كرد. اگر معترضين حكميت شوراى نگهبان را نپذيرند چه سرنوشتى منتظر آنهاست ؟ اينها به دنبال اثبات تقلب نيستند، اينها حرف خود را مى زنند. اينها هنوز هيچ مدرك محكمه پسند و مستندى ارائه نداده اند. يكى از طرفداران اينها حرف جالبى زده بود، گفته بود: اگر احمدى نژاد اينقدر توان دارد كه ۱۵ميليون راى را جا به جا كند ما بايد تسليم او شويم، حكومت را به دست او دهيم . اصلاً شرايط جابه جايى آرا وجود ندارد. تعداد تعرفه ها و اثر انگشت ها مشخص است. اينها به هيچ وجه به سمت ارائه مستندات در مورد تقلب نمى روند. شكايتشان ناظر بر قبل از انتخابات است،دخالت سپاه و بسيج، اهانت در برنامه تلويزيونى. هر شكايتى مرجعى براى رسيدگى دارد. هيچ قانونى مبنى بر اردو كشى به خيابان ها وجود ندارد. اگر حكميت را نپذيرند، چه مى شود؟ از لحاظ فقهى و حقوقى آقاى سيد احمد خاتمى در نماز جمعه فرمودند عنوان محاربه دارد همچون بنى صدر، ما شوخى نداريم با كسى. اما اگر بخواهد مسير قانونى را طى كند و مسير شوراى نگهبان و رهبرى و اصل ۹۰ قانون اساسى و قوه قضائيه را طى كند، حتماً طور ديگرى خواهد بود. گمان اين مى رود در دوره دولت دهم جنگى بين قطب هاى اقتصادى مخالف و موافق دولت برپا مى شود؟آيا اين ممكن است؟ مردم مى خواهند با فساد مبارزه كنند و پرچم مبارزه با فساد روى دوش احمدى نژاد است. معترضين به انتخابات نه تنها اين مطالبه اجتماعى را پاسخ ندادند بلكه احمدى نژاد را زير سؤال مى برند. مردم اين را مى فهمند. الان در جهان رهبرانى بر سر كار مى آيند كه اثبات كنند پاك دستند، شما پاك دستى خود را اثبات نكرديد. كسى كه پاك دستيش زير سوال است را حمايت مى كنيد و كسى هم كه پرچم دار پاك دستى است، زير سؤال مى بريد. مردم جواب شما را مى دهند و هيچ وسيله اى جز اين آرا ندارند. ادب مدنى مردم اين گونه است كه در پاى صندوق هاى راى انتخابات دهم، اصلح ترين را انتخاب كنند. آيا حرفى داريد كه مستقيماً با معترضين بزنيد؟ شماچرا اقتدار ملت را به حراج گذاشتيد. آمريكايى ها كه اينقدر پر رو نبودند. در برابر اقتدار ملت ايران به التماس افتاده بودند. در پيام نوروزى اوباما اين را ديديم . اما كارهاى شما در خيابان اقتدار ما را زير سؤال برد. شما بايد پاسخگو باشيد، مردم طلبكار هستند از شما. شما بدهكار مردم هستيد.         /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن