تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 خرداد 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانايى رسد، متواضع مى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801196751




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

برخورد هوشمندانه رئیس جمهور با رسانه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

درگفتگو با مرتضی حیدری عنوان شدبرخورد هوشمندانه رئیس جمهور با رسانه  در آخرین مصاحبه‌ای که با رئیس‌جمهور داشتید، ایشان به شما گفتند «خجالت نمی‌کشی هنوز ازدواج نکرده‌ای!» شما واقعاً آن لحظه احساسی پیدا کردید؟نه، به هیچ وجه، صحبت ایشان یک صحبت دوستانه بود و نشانه صمیمیت و محبت ایشان نسبت به من، به دلیل این که معمولاً این مدل صحبت کردن برای دو دوست نزدیک به هم است، یعنی در تعاملات رسمی و در ارتباطات اداری و کلاسیک چنین ارتباطی بین افراد نیست، در واقع نوعی ارتباط دوستانه بود.دوستی شما با رئیس‌جمهور به چه زمانی برمی‌گردد، به همان زمان انتخابات؟آقای دکتر احمدی نژاد را بنده از زمانی‌که شهردار تهران بودند می‌شناسم. چون آن موقع من چند مصاحبه با ایشان داشتم و همینطور در انتخابات ریاست جمهوری هم با ایشان مصاحبه گرفتم، بعد از این که رئیس‌جمهور هم شدند با ایشان مصاحبه‌هایی داشتم، البته قبل از این که وارد شهرداری تهران شوند یادم می‌آید نخستین مکالمه تلفنی من با ایشان زمانی بود که هنوز شهردار نشده بودند و ما یک برنامه‌ای داشتیم در زمینه حمل و نقل و ترافیک که یکی از دوستان دکتر را معرفی کرد و من زنگ زدم و با ایشان صحبت کردم که بیایند و در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری شبکه دو به عنوان کارشناس و یک استاد دانشگاه صحبت کنند که نیامدند، خیلی هم اصرار کردم ولی نیامدند و دلیلش را هم نگفتند ولی به هرحال شاید سابقه آشنایی بیشترمان برگردد به زمان شهرداری و بعد هم الآن!سوم تیر 84 برای شما یادآور چیست؟روز خیلی سرنوشت ساز و تعیین‌کننده و یک روزی که در واقع یک نقطه عطفی در تاریخ کشور ما بود و نتایج غیرقابل پیش بینی از آن بیرون آمد که به نظر من نشان دهنده درجه آزادی و بازبودن تعیین حاکمیت در کشور ما است، این که نتایج انتخابات در کشور ما از پیش تعیین شده نیست و در نهایت مردم هستند که تصمیم می‌گیرند.فکر می‌کنید خودتان چقدر در این انتخابات نقش داشتید؟به هرحال شخص من که به عنوان یک فرد از آن جریان خیلی نقش تعیین کننده ندارد ولی به هرحال از آنجایی که افتخار داشته هم در دور اول و هم در دور دوم مصاحبه‌های زنده خوبی با کاندیداها داشته باشم به نظرم در جهت آگاهی دهی به مردم مؤثر بوده‌ام. شما می‌دانید تنها برنامه زنده کاندیداها برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری بوده، یعنی تمام کاندیداها برنامه‌هایشان ضبطی و تولیدی بود و تنها برنامه‌ای که برای کاندیداها به صورت زنده از صدا و سیما پخش شد برنامه ما بود و تا حدودی هم دستمان باز بود تا بتوانیم یک سری سؤالاتی را مطرح کنیم. البته نه زیاد، زیرا باید عدالت را رعایت می‌کردیم. اما تا حدودی هم دستمان باز بود، من معتقدم که برنامه‌ ما ظرفیتی داشت و دارد که با تعداد مخاطبین زیاد خود در انتخابات‌ها می‌تواند نقش تعیین کننده داشته باشد.بعد از برنامه مصاحبه با کاندیداها به دلیل آن که احتمالاً حرفی زده باشید که در حمایت از یک کاندیدا باشد توبیخ نشدید یا تذکری نگرفتید؟همان موقع چنین ذهنیت هایی وجود داشت که مثلاً فرض کنید من گرایش بیشتری به یک کاندیدای مشخص دارم یا مثلاً تمایلی به بعضی ازکاندیداها داشتم که حقیقتاً این صحت نداشت، خدمت شما عرض کنم کاندیدایی که در دور اول من به او رأی دادم اصلاً به دور دوم نرسید.چه کسی؟ قاعدتاً رئیس اسبق خودتان؟بله، من در دور اول به آقای دکتر لاریجانی رأی دادم و اگر دور دوم هم می‌آمدند حتماً به ایشان رأی می‌دادم، به دلیل این که سال‌ها با ایشان در سازمان کار کرده‌ام و با تفکرات، دیدگاه و توان مدیریتی ایشان آشنا هستم. بنابراین در ادامه باید بگویم که ما نه به لحاظ شرعی و نه قانونی و عرفی هیچگونه حقی نداریم تا از رسانه ملی برای دفاع و یا حمایت از نامزدی استفاده کنیم و اگر کسی این کار را انجام دهد نشان می‌دهد که پختگی لازم را برای اجرای حرفه‌ای ندارد و اگر چنین چیزی از من استنباط شده واقعاً متأسفم ولی همیشه سعی کردم که از کسی حمایت نکنم، چون بالاخره شما در تلویزیون یا رادیو فرقی ندارد، به عنوان نماینده  70 میلیون ایرانی نشسته‌اید، به محض این که شما یک رفتار حمایت گونه از فردی را از خودتان نشان دهید، یک تعداد را از خودتان جدا کرده‌اید و درحق یک تعداد اجحاف کرده‌اید و این حق را شما به عنوان یک مجری تلویزیون نباید به خودتان بدهید و اگر بدهید یعنی رفتار غیرحرفه‌ای کرده‌اید، البته این جا یک سری استثنا وجود دارد و آن بدیهیات و مسلماتی است که عین 70 میلیون ایرانی روی آن اجماع دارند و ما می‌توانیم در مورد آنها موضع خودمان را نشان دهیم ولی در مورد دیگر مسائلی که میان اقشار مردم اختلاف نظر وجود دارد نباید نشان دهیم. بدیهیات مثل تخریب ناصحیح ساختمان سعادت آباد؟بله، چون هیچ کس مخالف این نیست که باید بالاخره نظام مشخصی برای صنعت ساختمان در ایران درست شود تا مردم سرمایه و جانشان در خطر نباشد و امنیت داشته باشند و هیچ ایرانی هم از این که شما این موضوع را به نقد بکشانید و یا حمله کنید و بازخواست کنید ناراحت نمی‌شود، ولی خوب این یک بحث است ولی یک جور مسائلی هم هست که میان مردم اختلاف نظر جدی وجود دارد.در دور دوم هم به کسی رأی دادید که رئیس جمهور شد؟این را اجازه بدهید که نگویم.اگر آقای لاریجانی و آقای ضرغامی هر دو نامزد انتخاباتی شوند، شما به کدامیک رأی می‌دهید؟و این را هم...!فضای رسانه‌ای جامعه امروز ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟خوب شد این سؤال را مطرح کردید، اتفاقاً در گفت‌وگو با آقای رئیس‌جمهور هم یک بحثی درمورد مطبوعات پیش آمد که من آنجا اظهارنظری کردم که بعضاً دیدم عده‌ای از دوستان مطبوعاتی گله کرده بودند و مقالاتی نوشته بودند در سایت‌ها و روزنامه‌ها، احساس می‌کنم که مطلب من خوب انتقال پیدا نکرده بود، اولاً این را با تمام وجود می‌گویم، تمام کسانی که درعرصه رسانه ایران کار می‌کنند، واقعاً آدم‌های زحمتکش، باهوش، علاقه‌مند و فعالی هستند و بسیاری از آنها در حوزه‌ای که فعالیت دارند واقعاً شایسته‌اند، صاحب نظرند و کارشناس هستند و اصولاً اهل قلم یا صاحب قلم آدم فی‌نفسه ارزشمندی است، من عمیقاً به همه همکاران و دوستان در هر سطحی بدون مبالغه و صادقانه می‌گویم که برایش بسیار احترام قائل هستم. اما مطلبی که من آنجا گفتم درواقع این بود که زیبنده یک کشوری مثل ایران که 70 میلیون جمعیت دارد و نیمی از این جمعیت زیر 30 سال سن دارند و علی‌القاعده باید اهل مطالعه و مطبوعات و خبر و رسانه باشند، نیست که روزنامه‌ای با چند میلیون تیراژ نداشته باشیم، این حرف من بود، حالا این که چه کسی در این قضیه مقصر است و چه کسی باید مسئولیت این کار را برعهده بگیرد بحث مفصلی است که لزوماً به اصحاب رسانه‌ برنمی‌گردد، عرض من در آن مصاحبه این بود که روزنامه‌ای واقعاً روزنامه است که مردم برای آن پول بدهند و تنها با پولی که مردم برای آن می‌‌دهند اداره شود نه با پولی که از دولت یا حاکمیت یا سازمان و ارگان‌های مختلف می‌گیرد، اصلاً برای کشوری مثل ما که 70 میلیون جمعیت دارد روزنامه‌ای با 200 یا 300 هزار تیراژ فاجعه است. من یک مثال برای شما بزنم، یک روزنامه‌ اردنی که پنج میلیون جمعیت دارد و 3 میلیون آنها فلسطینی هست و تنها دو میلیون نفر اردنی، بالای یک میلیون تیراژ دارد یا مثلاً فکر کنید ما روزنامه‌هایی در دنیا داریم که بالای 10 میلیون تیراژ دارند، بنابراین حتماً تیراژ یک روزنامه نشان‌دهنده وزن آن روزنامه است، چون بعضی از دوستان گفته بودند که این ملاک نمی‌شود که به نظر من حتماً ملاک است، مگر می‌شود، شما یک سریالی از تلویزیون پخش کنید که 500 هزار نفر آن را ببینند و یک سریالی بسازید که 20 میلیون نفر آن را مشاهده کنند و برای شما تفاوتی نداشته باشد؟ بنابراین این نقدی که من داشتم به هیچ وجه به اصحاب رسانه برنمی‌گردد! بلکه به این برمی‌گردد که شاید حاکمیت کشور باید فضای رسانه‌ای را باز کند تا آنها پر و بال بگیرند، بنابراین اگر از حرف‌های من سوء برداشت شده است پوزش می‌خواهم ولی روی آن حرفم بشدت پافشاری می‌کنم که ایران با چندین میلیون جمعیت باید نشریه‌ای با چند میلیون تیراژ داشته باشد.تصور نمی‌کنید مشکل اصلی، ذائقه شناسی اشتباه رسانه‌ها است؟ زیرا به نظر می‌رسد رسانه‌ها و خصوصاً مطبوعات در کشور ما بیشتر جنبه حمایتی از حزب یا ارگانی را که زیر نظر آن کار می‌کنند دارند؟ببینید به طور قطع و یقین یک چیز را باید شما مسلم فرض کنید و آن این است که مردم شعور دارند، همین، شاید خیلی ساده بنماید ولی اگر ما این را بپذیریم و فهم مخاطب را قبول داشته باشیم بنابراین خیلی از مشکلات حل می‌شود، اصولاً در همه عالم این گونه است که وقتی یک رسانه می‌خواهد راه‌اندازی شود، (فرقی ندارد چه رادیو باشد چه تلویزیون و روزنامه و یا سایت) این در تحقق یکسری سیاست‌ها و اهداف قرار می‌گیرد و راه می‌افتد و اصلاً نمی‌تواند بی‌هدف و بدون سیاست‌گذاری باشد و اگر باشد کار عبثی است، ممکن است هدفش مقدس باشد و ممکن است شیطانی باشد، منتها باید بتواند به روش حرفه‌ای مخاطب جذب کند و مهمترین عنصر، جلب اعتماد مخاطب است، جلب اعتماد مخاطب هم به کجا برمی‌گردد؟ به این که شما بتوانید بر اساس سلایق و ذائقه مخاطب به او مطلب بدهید، اگر نتوانید می‌شود همان حرف شما که رسانه‌ها ذائقه‌شناسی بلد نیستند، شما مطمئن باشید. اگر یک مطلب ارزش خواندن داشته باشد مردم حاضرند به خاطر آن پول خرج کنند و آن را بخرند بنابراین اگر می‌بینید خیلی از نشریات و روزنامه‌های ما در اداره‌ها مجانی  توزیع می‌شوند و خیلی از آنها هر شب برگشت می‌خورند به دلیل آن است که ارزش خواندن ندارد ما باید یک فکر اساسی کنیم  برای این که سطح رسانه‌هایمان را آنقدر بالا ببریم که مردم حاضر باشند برای خریدن و مطالعه آن پول  و وقت بگذارند.  الان ما نشریاتی را داریم که به صورت هفته‌نامه و یا روزنامه منتشر می شوند و البته با وجود قیمت بالایی که دارند مورد استقبال تمام طیف‌ها و جناح‌های سیاسی قرار می‌گیرند ولی در هر شماره جدیدی که بیرون می‌دهند نزدیک به دو صفحه یا چهار صفحه تکذیبیه مطالب شماره قبلی خود را چاپ می‌کنند تصور می‌کنید در عصر جدید، مطبوعات می‌توانند با دروغ‌پردازی مخاطب جذب کنند؟در کوتاه‌مدت ممکن است شما بتوانید فروش بالایی داشته باشید و از فضای هیاهو و جنجال به یک نتیجه نسبی برسید، اما در درازمدت و حتی میان‌مدت این روش‌ها جواب نخواهد داد، یعنی تردید نداشته باشید که مخاطب می‌فهمد و شعور دارد، مخاطب می‌فهمد لبخندی که من می‌زنم  راست است یا مصنوعی، می‌فهمد که من جلوی دوربین فیلم بازی می‌کنم یا صادقانه حرف می‌زنم گاهی پیش آمده که در برنامه خودمان مهمان پاسخی به سؤال نمی‌دهد که من به هر دلیلی نمی‌توانم به او چیزی بگویم ولی بعداً از مردم می‌شنوم که می‌گویند فلانی با نگاهت به او گفتی بی‌خود کردی! ببینید مردم اینها را تشخیص می‌دهند، من به نظرم رسانه‌ها به هیچ وجه نیاز ندارند دروغ بگویند، رسانه‌ها باید به اصول حرفه‌ای کار خبری برگردند، اگر این کار را بلد باشند هم می‌توانند سیاست‌ها و اهدافشان را محقق کنند و هم می‌توانند اعتماد مخاطب را جلب کنند، ببینید، کسی به دروغ متوسل می‌شود که حرفی برای گفتن ندارد ما در جامعه خودمان آنقدر مباحث مطرح نشده داریم که نیازی به دروغ نداریم، من بارها این مثال را زده‌ام که خبرنگاران وقتی به وزیر صنایع می‌رسند دائماً می‌پرسند که خودرو گران می‌شود یا ارزان؟ درصورتی که قیمت خودرو اصلاً هیچ ربطی به وزیر صنایع ندارد، اما وزیر را در جایگاهی می‌گذارند که اظهارنظر کند و یک دفعه می‌بینیم که ظرف سه ماه شصت بار گفته گران می‌شود یا گران نمی‌شود، در حالی که قیمت خودرو تابعی از اقتصاد کلان کشور است و اصلاً به وزیر صنایع مربوط نمی‌شود و تولیدکننده خودرو که یک بنگاه اقتصادی است نگاه می‌کند که ظرفیت بازارش چقدر است و بر مبنای آن قیمت تعیین می‌کند. خوب وقتی شما یک بازار تورمی دارید، هزار دفعه هم وزیر صنایع بگوید گران نمی‌شود باز هم گران می‌شود، اما چون ماها بی‌سوادیم سؤال‌های بی‌‌ ربط می‌کنیم و مسئولان را در موضع می‌اندازیم، ما به جای این که از وزیر بازرگانی سؤال کنیم که آقا درجه ارتباط‌ها با اقتصاد جهانی چقدر است و تعاملات ما چقدر است و یا تراز ما با کشورهای دیگر چه اندازه است؟ تا به وزیر بازرگانی می‌رسیم از قیمت نخود، لوبیا و قند و شکر سؤال می‌کنیم، هم سطح دانش ما پائین است و هم وزیر را مجبور می‌کنیم که به سطح ما بیاید و راجع به موضوعات پیش پا افتاده صحبت کند یا نظام بانکی که هزار و یک مسئله دارد، همیشه در رسانه‌ها می‌گوییم سود بانکی شد 12 درصد یا مثلاً شد 10 درصد، نتیجه‌گیری کنم که اگر ماها کار حرفه‌ای را بدانیم و در حوزه‌ای که فعالیت می‌کنیم متخصص باشیم و برای مطلبی که می‌نویسیم وقت بگذاریم و مطالعه کنیم و براساس ذهنیات خودمان قلم نزنیم که خیلی زشت است دیگر نیازی به دروغ پیدا نمی‌کنیم و به مسئولان تهمت نمی‌زنیم و آبروی آنها را نمی‌بریم و می‌توانیم براساس واقعیت‌های موجود در جامعه در تمام حوزه‌ها به قدری مطالب ارزشمند استخراج کنیم که کولاک کند.  مشاوران رسانه‌ای رئیس‌جمهور معتقدند که دولت رسانه ندارد و با توجه به هجمه‌هایی که اخیراً از طیف مقابل به دولت وارد می‌شود این اظهارات بیشتر جنبه عینی پیدا می‌کند...   آنچه که به صدا وسیما مربوط می‌شود، به اعتقاد بنده این سازمان بشدت از دولت حمایت کرده در این سه سال، چه در خبر و چه در برنامه‌های سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی و فرهنگی دیگر، یعنی جهت صداوسیما قویاً حمایت از دولت است، اما شما فرض کنید در یک رسانه‌ای که 30 شبکه استانی دارد و ده‌ها شبکه رادیویی و برون مرزی و ملی دارد و 24 ساعته فعالیت دارند ممکن است نقدهایی هم صورت بگیرد که این به معنای حمله به دولت نیست، شما باید برآیند را نگاه کنید، من می‌توانم تعهد بدهم که واقعاً بیش از 98 درصد ظرفیت صدا و سیما در سال‌های اخیر در جهت حمایت از دولت و تبیین برنامه‌های دولت در تمام حوزه‌ها بوده است، ممکن است نقدی به یک مطلبی شده باشد اما حتماً فضای پاسخگویی به آن نقد هم وجود داشته است، یعنی ممکن است یک نماینده مجلس آمده و یک مطلبی را به دولت نسبت داده و بعد هم یک نماینده از دولت پاسخ داده، بنابراین فضای یک طرفه و بی‌منطق مشکل‌ساز اصلاً نبوده، ضمن اینکه شما باید در عرصه رسانه، همیشه فرآیند را ببینید، اینکه شما برش بزنید و یک مقطع کوتاه را ملاک بگیرید اشتباه کرده‌اید، بالاخره در یک مجموعه باید یکسری نقدهای سازنده وجود داشته باشد و این اصلاً حمایت کردن از دولت است ولی اینکه دولت رسانه ندارد را قبول ندارم چون ما همیشه در خدمت آنها بوده‌ایم، اما در مورد روزنامه‌ها من فکر می‌کنم چون ما تحمل آنها را نداریم تصورات غلطی راجع به آنها می‌سازیم، خیلی ساده است، شما اگر تمام نشریات و رسانه‌های منتقد دولت را روی هم بریزید بعید می‌دانم تیراژ آنها به 500 هزار برسد، می‌شود تحقیق کرد ولی در همین حول است، حالا اینها یک مطلبی هم بنویسند و یک نقدی هم داشته باشند، فکر می‌کنید چند درصد مردم را پوشش می‌دهند و اصلاً به کجا می‌رسد؟ بنابراین نباید زیاد نسبت به آنها حساس شد، البته اگر مطلب خلافی نوشته شد که کذب است باید به آن پاسخ داد و اگر خلاف نیست باید پذیرفت، یعنی ما باید نتیجه‌گیری را به مخاطب بسپاریم، یعنی اگر دولت بیاید و با یک روزنامه برخورد جدی در حد توقیف آن کند کار اشتباهی است. زیرا می‌تواند به مطالب خلاف واقع پاسخ دهد و آن روزنامه را مکلف به چاپ پاسخ خود با همان قطع و اندازه و در همان صفحه کند، بزرگترین تنبیه برای یک رسانه این است که مخاطبینش نسبت به آن بی‌اعتماد شوند، شما اگر یک رستوران داشته باشید که مردم به آنجا نمی‌آیند تا غذا بخورند مجبورید تعطیل کنید و اصلاً محکوم به تعطیلی هستید، چه تنبیهی بالاتر از اینکه شما روزنامه‌ای را چاپ کنید ولی مردم آن را نخوانند، بنابراین قضاوت و تنبیه در عرصه رسانه را باید به مردم سپرد، البته این یک استثنا کوچک هم دارد و آن حوزه امنیت و منافع ملی است و در همه جای دنیا هم اینگونه است که اگر رسانه‌ای پا را فراتر از خط قرمزهایی که امنیت ملی و منافع ملی را تهدید می‌کند بگذارد باید برخورد جدی کرد البته نباید دایره آن را کوچک کرد و هر چیزی را تهدیدی برای امنیت ملی دانست. بنابراین در مورد رسانه ملی من گارانتی می‌دهم (می‌خندد) و تضمین می‌کنم. سایر رسانه‌ها را هم می‌شود به سه دسته تقسیم کرد، (رسانه‌هایی که می‌گویم به غیر از رسانه ملی) یک عده طرفداران دولت هستند، یک عده منتقدین دولت هستند و یک عده هم موضع خنثی دارند و روی لبه تعادل راه می‌روند و خیلی سیاه و سفید نمی‌بینند یعنی مثل مخالفین دولت همه کارها را بد نمی‌بینند.   فکر می‌کنید دولت تاکنون در تعامل با رسانه‌ها موفق بوده است؟   بله، من اینگونه تصور می‌کنم که شخص رئیس‌جمهور بسیار با رسانه‌ها همکاری داشته‌اند و اتفاقاً همین توهینات اخیری که در یکی از روزنامه‌های مخالف دولت علیه رئیس‌جمهور صورت گرفت و ما دیدیم علی‌رغم آنکه بسیاری از روزنامه‌ها و سایت‌ها خبر تعطیلی آن را دادند دولت با یک سعه صدر و تصمیم منطقی چنین کاری نکرد و گذاشت مردم خودشان آن را تنبیه کنند زیرا اگر مردم نسبت به آن رسانه بی‌اعتماد شوند آن رسانه یا روزنامه محکوم به شکست می‌شود و همین برای او کافی است منتهی اگر دولت وارد می‌شد و دست به توقیف می‌زد این هزینه را باید خودش می‌داد و هوشمندی کرد و عاقلانه رفتار کرد.   تصور می‌‌کنید این تعامل نسبت به گذشته چه تغییری داشته است؟   من مقطعی اگر نخواهم بگویم این می‌شود که در مجموع حرکت رو به جلو است، ممکن است در برخی بازه زمانی عقب گرد داشته باشد ولی در مجموع که نگاه می‌کنیم می‌بینیم که خوشبختانه رو به جلو هستیم، من یک مثالی هست که بارها زده‌ام و این است که در یک زمانی ما خبر آلودگی هوا را پخش نمی‌کردیم برای اینکه احساس می‌کردیم این آلودگی یک جورایی به ناکارآمدی دولت برمی‌گردد، اما الآن ما در جایی هستیم که از شخص دوم مملکت سؤالات صریح می‌پرسیم و این خیلی خوب است و این جور چیزها هم پروژه نیست که مثلاً بگوییم ما باید ظرف سه سال بشویم مثل فرانسه یا امریکا بلکه یک پروسه و یک فرآیند است.   من مقداری با استدلال شما مخالف هستم، ببینید ما به غرب که داعیه پیشرفتگی و صنعتی دارد نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که آنها هم در رسانه‌هایشان یک مشی را دنبال می‌کنند و آن تأیید حاکمیت است، اما شما می‌گویید، مثلاً فلان روزنامه معاند دولت می‌تواند دروغ‌پردازی کند ولی دولت باید با هوشمندی کاری به کار او نداشته باشد؟   یک واقعیتی هست و آن چیزی است که من از اولین شب برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری تا به امروز متعهدانه و در واقع مصمم به آن پایبند هستم و آن این است که ما باید همیشه شخصیت حقیقی و حقوقی افراد را از یکدیگر جدا کنیم، ما در هیچ کسوت و در هیچ مقامی حق نداریم به کسی توهین کنیم، هر انسانی در جای خودش محترم است، حداقل این است که این آدم پدر یک خانواده است یا مادر یک خانواده است. بنابراین یک شخصیتی دارد، بنابراین شخصیت حقیقی افراد بسیار محترم است و حتماً هیچ کس نه به لحاظ حرفه‌ای، نه به لحاظ قانونی و نه به لحاظ شرعی و حقوقی، حق ندارد به شخصیت و منش افراد توهین کند، آنچه که می‌تواند مورد نقد و سؤال قرار بگیرد شخصیت حقوقی، سیاست‌ها و رفتارهای متناسب با اختیارات و مسئولیت‌های آن آدم است یعنی حتی بنده حق ندارم از وزیر بازرگانی در مورد سیستم‌های موشکی سؤال کنم چون اصلاً در حیطه اختیارات وظایف او نیست، هر مقام مسئولی به تناسب مسئولیتش یکسری اختیارات، وظایف و مسئولیت‌ها دارد. رسانه‌ها و منتقدین فقط و فقط حق دارند در مورد شخصیت حقوقی آن فرد، در مورد رفتارهایش و سیاست‌ها و برنامه‌هایش سؤال کنند اینکه شخصاً چه جور فکر می‌کند و نیت خوانی کنند واینکه این آدم باورها و ارزش‌هایش چیست اصلاً ارتباطی ندارد، بنابراین اگر افرادی در رسانه‌ها وارد این حوزه‌ها شوند کار غیرحرفه‌ای کرده‌اند، اینکه برخورد با آنها چگونه باید باشد به قانون برمی‌گردد که قانون چه تصمیماتی گرفته برای این رسانه‌ها و این را هم من نمی‌توانم اظهارنظر کنم اما به لحاظ اخلاق حرفه‌ای می‌گویم که حق ندارند وارد این حوزه‌ها شوند.   شما یک گارانتی به قول خودتان به ما دادید که رسانه ملی در جهت حمایت از دولت خواهد بود. فکر می کنید برنامه های زنده‌ای که اخیراً در سیما و صدا درجهت نقد سازنده که نه بلکه مخرب دولت دیده شد و بعضاً هم توقیف شد شامل ضمانتنامه شما می شود؟   همین که می گویم کار را باید فرایندی دید همین است، مثلاً برنامه مثلث شیشه‌ای 90 شب برنامه دارد که ممکن است از این 90 شب 5 برنامه نقدهایی نسبت به دولت داشته باشد که به جایی هم بر نخورد!  اما ممکن است در همین 5 شب که فرمودید به اندازه 85 شب دیگر حرف زده شود؟   ببینید در یک برنامه زنده که شما یک فردی را دعوت می کنید، این آدم حتماً یک پیش زمینه ای دارد که ما آن را می دانیم زیرا ما هرکس را دعوت نمی کنیم بنابراین کسی باید به برنامه بیاید که یا صاحب نظر است یا استاد دانشگاه است و یا این که مسئول است و در جاهای مختلف حاکمیت فعالیت داشته است، به هرحال فردی که ارزش دعوت شدن دارد باید به تلویزیون و رادیو بیاید...  حالا که شما نام بردید بهتر است که موضوعی صحبت کنیم مثلاً در همین برنامه مثلث شیشه‌ای که فرمودید یک شب آقای عبدالعلی‌زاده با همان پیش زمینه مخالفت سرسختانه مختص اصلاحات با دولت دعوت شد، فکر نمی کنید این با جواب شما پارادوکس ایجاد می کند؟ چون این فرد نمی آید که پشت تلویزیون از گل و بلبل صحبت کند و یا نمی شود انتظار نقد سازنده از وی داشت.   اصلاً قرار نیست در تلویزیون از مدیران دولتی تجلیل کرد و یا مداحان در وصف آنان مدیحه‌سرایی کنند یا منتقدین از گل و بلبل صحبت کنند. قرار است نقد شوند به مفهوم واقعی آن. در همه دنیا وجود دارد، اما در ایران چون افراد درچارچوب خود کار می کنند مشکل داریم و امیدوارم که ما به آن پختگی برسیم که حزب داشته باشیم اما نه حزب خلق‌الساعه یا حزب خودساخته و احزاب به معنای واقعی داشته باشیم که اساس‌نامه و مرامنامه داشته باشند و کار حزبی کنند و آدم‌سازی کنند تا وقتی دولت دستشان افتاد یا به حاکمیت رسیدند سرگیجه نگیرند که چه کار باید انجام دهند که این شامل دولت های قبلی هم می شود آن وقت خیلی مواضع روشن می شود ، این که شما به یک آدمی فرصت دهید تا بیاید و یکسری نقدها را به عملکرد حاکمیت نسبت دهد به نظر من هیچ اشکالی ندارد و مطلقاً من اعتقادی به مغرضانه بودنش ندارم. معتقدم که خوب هم هست، به چه دلیل؟ به این دلیل که عملکرد دولت یا خوب است یا بد، اگر خوب باشد هر کس که بیاید و حرف بی‌ربطی بزند کسی او را قبول نمی کند چون مردم می گویند آقا این حرفی که تو داری می زنی با آن چیزی که ما در جامعه می بینیم همخوانی ندارد. بنابراین آن آدم خودش را خراب کرده است ولی اگر حرف درست می زند که زده است و نمی شود جلوی او را گرفت. بحث من این است که اگر رسانه ملی و یا هر رسانه دیگری بیاید یک فضای یک طرفه‌ای را چه به نفع دولت و چه به ضرر دولت ایجاد کند این فضا محکوم به شکست است ، ما باید فضای تعاملی، تعادلی و رویکردی و دوجانبه یا چند جانبه را فراهم کنیم، البته یکسری حوزه ها هست که اصلاً محل بحث ندارد، مثل مشروبات الکلی ، یعنی هیچ آدم عاقلی نمی آید بنویسد که باید مشروبات الکلی را مثلاً آزاد کنیم چون قانون اساسی است و اسلام دستور داده، اما از این حوزه ها که رد شویم دیدگاه های متفاوتی در مورد مسائل وجود دارد، هنر رسانه این است که اجازه دهد دیدگاه های متفاوت رودرروی هم قرار بگیرند و با هم تلاقی کنند و آن که منطق دارد بیرون بیاید و مردم هم آن را قبول کنند.   فکر می کنم از این فضا خارج شویم بهتر است. بهترین روزنامه نگار ایران را بخواهید نام ببرید، چه کسی را معرفی می کنید؟   چون من با همه آنها دوست هستم هر اسمی را بدهم ناراحت می شوند و جالب است که بدانید من از آن سر طیف گرفته تا شما با همه روزنامه نگارها دوست هستم.  آن شبی که آقای احمدی‌نژاد در برنامه انتخاباتی خود گفتند که برق بعضی از مناطق کشور را قطع کرده‌اند تا برنامه ما را مردم نبینند، شما از این جریان چه احساسی پیدا کردید؟   در آن موقع من مطمئن نبودم که این حرف درست است یا نه. برای همین زیاد عکس‌العمل نشان ندادم.   اصلاً رئیس جمهور چگونه قطعی برق را فهمید؟   ظاهراً به ایشان یادداشت دادند.   بهترین گفت وگویی که تا الآن داشته‌اید؟  مناظره دکتر رهبر و دکتر ستاری فر که در دو شب متوالی بود از جمله گفت‌وگوهای خوب من بود یا مناظره آقای اعلمی نماینده تبریز با دکتر الهام که پنج شب متوالی ادامه داشت فوق‌العاده عالی بود و مناظره آقای آرمین و آقای شریعتمداری بسیار خوب بود،مناظره طرفداران کاندیداهای ریاست‌جمهوری از مصاحبه‌های انفرادی خود کاندیداها خیلی بهتر بود و اصولاً مناظره‌های این گونه برای من خیلی قشنگ‌تر است.   بیشتر از کدام رفتار میهمان‌هایی که دعوت می کنید ناراحت می‌شوید؟   بسیار متفاوت است ، اما من اصولاً از مهمان‌هایی که صراحت لهجه دارند و خیلی ملاحظات ندارند خوشم می آیند چون یکسری مواضع اصولی دارند که خیلی مهم است ، چون بعضی ها وقتی که طرفدار یک حزب یا جریان می شوند یا طرفدار یک شخص می شوند خیلی افراط می کنند چون همه چیز را 100 می بینند و وقتی با یکی دشمن هستند همه چیز را صفر می بینند، این نشان می دهد که این گونه شخصیت‌ها قابل اتکا نیستند. بنابراین من کسانی را دوست دارم که خیلی از شغل فردایشان که ممکن است از دست بدهند یا توبیخ شوند نمی ترسند.   شما در یک مصاحبه‌ای که سال 80 داشتید فرمودید که مسئولان وقت را که دعوت می کردید قبل از آمدنشان سؤالات را از شما می خواستند که بسیار آزاردهنده بود، الآن هم همین گونه است؟   ما گفت وگوی ویژه خبری را آبان 78 شروع کردیم یعنی چندماه دیگر باید تولد آن را جشن بگیریم و این را که من گفتم به یک سال اول گفت‌وگوهای ما بر می گردد که صدا و سیما تا آن موقع چنین گفت وگوهایی نداشت و مسئولان اصلاً عادت به چنین مصاحبه‌هایی نداشتند چون همیشه عادت کرده بودند که به سؤالات از پیش تعیین شده جواب دهند ولی عملاً یک سال و نیم بعد از شروع گفت وگو ما با چنین مشکلاتی برخورد نکردیم، ما درباره مصاحبه با رئیس جمهور هم فقط درباره موضوعات کلی توافق می کنیم و سؤالات و محورها را نمی دهیم و حیطه را مشخص نمی کنیم چون اگر این گونه باشد فضا خشک و بی روح می شود.   زمانی شده که تصور کنید داور رینگ بوکس گفت‌وگوی ویژه خبری شده‌اید؟   بله، در مناظرات خیلی اتفاق می افتد و من معمولاً در مناظره هایی که دو دیدگاه متفاوت روبه‌روی هم هستند سعی می‌کنم به هیچ وجه دخالت نکنم، اما اگر برنامه‌ای باشد که تنها یک طرف ماجرا حاضر باشد سعی می‌کنم تا آنجا که ممکن است دیدگاه‌های طرف مقابل را مطرح کنم تا برنامه از حالت یک طرفه خارج شود، البته تا آنجایی که مقدور باشد حتی امکان دارد خود من طرفدار مهمانم باشم ولی چون دیدگاه مقابل نیست سعی می‌کنم ابهامات و سؤالات آن را و اینکه اگر الآن بود چه چیزهایی مدنظر داشت را مطرح کنم که در این رفت و برگشت مخاطب خودش نتیجه‌گیری کند. یک مطلبی هم که باید بگویم این است که لزوماً سؤالی که خبرنگار می‌پرسد یا سؤالی که یک رسانه مطرح می‌کند موضع آن خبرنگار یا آن رسانه نیست و مسئولین ما هم باید این مطلب را متوجه باشند، ببینید ممکن است بنده یک سؤال به ظاهر چالشی و نیش‌دار و مبهمی را از یک شخصیتی یا حتی از رئیس جمهور بپرسم ولی به هیچ وجه نباید این تلقی وجود داشته باشد که این موضع من یا رسانه متبوع من است بلکه من به عنوان نماینده افکار عمومی این سؤال را مطرح کردم و حتی ممکن است که من پاسخ این سؤال را هم بدانم ولی می خواهم مسئول برای مردم پاسخگو باشد، اگر آقایان مسئول این را بپذیرند خیلی از مشکلات حل می‌شود.   تولید برنامه‌ها چگونه است؟ مثلاً انتخاب موضوع و انتخاب میهمان چگونه صورت می‌گیرد؟   بله، گفت‌وگوی ویژه خبری چون عنوان خبری دارد باید بر مبنای یک اتفاق خبری روز باشد، بنابراین بعدازظهر هر روز بر مبنای خبرهای همان روز، تیم‌ها موضوع را مشخص می‌کنند و میهمان‌ها را دعوت می‌کنند.   شده شبی بدون میهمان بمانید؟   ما یک شعاری در گفت‌وگوی ویژه خبری داریم که می‌گوییم خرج ازدواج و میهمان گفت‌وگوی ویژه خبری را خدا می‌رساند، ولی در تمام این 9 سال هیچ شبی نبوده که ما برنامه را تعطیل کنیم ولی موارد استثنایی داشتیم که مثلاً میهمان ما نرسیده و 40 یا 10 و یا 15 دقیقه من خودم راجع به موضوع صحبت کرده‌ام تا میهمان برنامه برسد و یا ارتباط تلفنی برقرار شود یا مواردی بوده که مثلاً یک ربع مانده به ساعت 23 که قرار است برنامه شروع شود ما فهمیدیم که میهمان‌هایمان نمی‌آیند و مجبور شده‌ایم برویم سراغ یک موضوع دیگر با میهمان‌های تلفنی دیگر. البته هیچ وقت اجازه نداده‌ایم که دستمان جلوی بیننده رو شود ولی به هر حال این اتفاقات وجود دارد.  چرا خودتان هیچ وقت به عنوان یک فرد کارشناس در رسانه‌ها مطرح نشده‌اید؟   چون ما می‌بینیم بعضی از مجری‌های سیاسی تنها با دوماه اجرا در تلویزیون با بسیاری از خبرگزاری‌ها به عنوان یک کارشناس گفت‌وگو می‌کنند و مصاحبه می‌دهند. واقعیت این است که اگر یک فردی در یک کاری موفق بود لزوماً در کار دیگر موفق نیست، من یک دوستی داشتم که مدیر کل روابط عمومی یکی از وزارتخانه ها بود که بسیار در کارش موفق عمل کرده بود، وزیر مربوطه ایشان را معاون خودش کرد، بعد که من وزیر را دیدم گفتم که شما خیلی اشتباه کردید، گفت چرا؟ گفتم این حرکت شما دو ایراد بزرگ دارد، یک ایراد بزرگ این است که می‌گویم اگر شما آدم بزرگی هستی نباید در روابط عمومی بمانی بلکه باید معاون شوی در حالی که شما باید به روابط عمومی شأن و شخصیت بدهید و آدم بزرگ و در قد و قواره یک وزیر باید مسئول روابط عمومی بگذارید و نکته بعد این است که ممکن است این آدم در روابط عمومی خوب عمل کرده باشد ولی هیچ تضمینی وجود ندارد که در مقام یک معاون وزیر هم خوب عمل کند وعکس این قضیه هم صادق است که اگر یک معاون وزیر خوب داشتیم معلوم نیست بتواند در روابط عمومی کار کند. بنابراین هر کسی یک سری ویژگی‌هایی دارد که به درد یک جاهایی می‌خورد، من چه در دولت‌های قبلی و چه در دولت فعلی پیشنهادهای مختلفی برای فعالیت داشتم، اما هر چه با خودم فکر کردم دیدم که علایق و توانمندی‌ها و کارآیی من به مراتب بیش از پیشنهاداتی است که به من شده و بنابراین محکم سر جای خودم نشسته‌ام و خواهم نشست، به دلیل اینکه هم از کارم لذت می‌برم و هم کارم را دوست دارم و هم احساس می‌کنم در کارم نه خیلی زیاد ولی تاحدی موفق بوده ام و دارم خودم را تربیت می‌کنم تا در کارم وسیع‌تر و عمیق‌تر فعالیت داشته باشم، برای همین خیلی پرهیز دارم از اینکه وارد مشاغل دیگر شوم، به نظر من اگر ما یک مجری و یک مصاحبه کننده قوی تلویزیونی داشته باشیم که مردم او را قبول داشته باشند، همان چیزی که در دنیا superstar یا star نامگذاری می‌شود و اعتبار برای یک رسانه می‌آورد به مراتب ارزش آن از خیلی مشاغل دیگری که فرد می‌تواند در آنها خدمت کند بالاتر است. شما بعد از حادثه 11 سپتامبر می‌توانید مطالعه کنید و ببینید که چند نفر بودند در رسانه‌های امریکایی که بیایند در قاب تلویزیون و به مردم امریکا آرامش بدهند؟ هرگز بوش یا رامسفلد نمی‌توانستند این آرامش را در بین مردم ایجاد کنند، کسانی این کار را کردند که ستاره‌های امریکا بودند، خواننده‌های مشهور یا مجری‌های مشهوری بودند که مردم آنها را قبول داشتند و وقتی که آنها روی صفحه تلویزیون می‌آیند و در روز روشن می‌گویند الآن نصف شب است مردم می‌پذیرند بنابراین ما نیاز به چنین شخصیت‌هایی داریم و به جای اینکه فکر کنیم یک مجری تلویزیون اگر موفق است باید برود و معاون وزیر یا کارشناسی و نماینده مجلس شود باید کاری کنیم که او در اجرایش موفق شود چون هم رسانه از او نفع می‌برد و هم مردم و نظام و خود فرد هم می‌تواند از پوزیشنی که دارد لذت ببرد.  من می‌توانم این برداشت را از صحبت شما داشته باشم که افرادی به واسطه شهرتی که در تلویزیون پیدا کرده‌اند و حالا وارد عرصه‌های انتخاباتی شده‌اند و به سمت هایی رسیده‌اند کار اشتباهی کرده‌اند؟  هر کس علایق و تفکرات خودش را دارد ولی من این را نمی‌پسندم، من احساسم این است که عده‌ای با آن نیت آمدند در صدا و سیما ولی من برای رسانه به قدری شأن و شخصیت قائل هستم و به قدری برای تلویزیون و صندلی‌ای که روی آن می‌نشینم احترام قائل هستم که واقعاً حاضر نیستم با هیچ کار دیگری آن را عوض کنم، این را صادقانه می‌گویم، شاید اگر در معرض پیشنهادات وسوسه انگیز نبودم که آنها را رد کردم و درشغلم ماندم، اینقدر با اطمینان حرف نمی‌زدم.  بالاترین پیشنهاد وسوسه‌انگیزی که به شما کردند چی بوده است؟  حالا دیگر بگذریم. چون یکسری معذورات دارم که نباید بگویم.  چرا مهمان‌ها و کارشناسان غیرایرانی در برنامه شما کمتر دیده می‌شود چون مهمانان شما همگی به قولی وطنی هستند به نوعی در نگاه مردم نمی‌توانند تمام مسائل را حداقل بدون همان معذوراتی که فرمودید جلوی آنتن بگویند.   من حرف شما را کاملاً قبول دارم، ما نه حتی در این زمینه بشدت ضعف داریم بلکه دایره همین افرادی را هم که در داخل ایران هستند و ما در برنامه هایمان از آنها استفاده می‌کنیم فوق‌العاده تنگ و محدود است. یعنی به یک تعداد افراد خاص برمی‌گردد در حالی که در جامعه ما چه در حوزه مسئولان به تناسب نوع سمتی که دارند مثلاً ببینید در بین نمایندگان مجلس موعدین‌ ما از میان 290 نماینده شاید به 10 یا 15 نماینده محدود شود یا مثلاً فرض کنید ما هزاران مدرس از استاد و دانشیار در دانشگاه‌های سراسر ایران داریم ولی مهمانان ما محدود می‌شوند به یک تعداد استاد و صاحب‌نظر خیلی معمولی آن هم در تهران و آن هم انگشت‌شمار، این از جمله ضعف‌هایی است که باید برطرف شود.   برای هر برنامه چند ساعت مطالعه دارید؟  می توانم با تأسف بگویم که خیلی کم، یک دلیلش این است که ما از زمانی که برنامه را مصوب می‌کنیم تا شروع و اجرای برنامه زمان زیادی نداریم، شاید یک یا دو ساعت زمان داریم ولی من چون روزانه خارج از این که بحث امشب چیست، تقریباً بسیاری از خبرگزاری‌ها و بعضی از سایت‌هایی که ارزش دیدن را دارند (چون به اعتقاد من برخی از آنها ارزش دیدن هم ندارند) و همه روزنامه‌های مهم را می‌بینم و می‌خوانم و مطالب آزاد از جمله کتب تاریخ و اقتصاد و سیاست هم مطالعه دارم که متوسط به چهار ساعت در روز می‌رسد ولی اختصاصاً در مورد موضوع برنامه‌های گفت‌وگو و ویژه شاید بتوانم بگویم که یک ساعت مطالعه دارم.   شما در سیما یا صدا مسئولیتی از جمله سردبیری گفت‌وگوی ویژه را تاکنون قبول نکرده‌اید، چرا؟   ببینید آقای پیمان جبلی اولین سردبیر گفت وگو بودند و تا الآن هم 8 دبیر عوض شده اند، من از بدو شروع تا سه سال پیش جانشین سردبیر در گفت‌وگوی ویژه خبری بودم و سردبیر بخش‌های مختلفی در رادیو و جام جم هم بوده‌ام ولی در گفت‌وگوی ویژه 6 سال اول را جانشین سردبیر بودم که از سه سال پیش گفت‌وگوی ویژه از خبر شبکه دو جدا شد و سردبیر جداگانه پیدا کرد که دیگر بعد از آن صرفاً مجری هستم و در بخش تحریریه فعالیت ندارم.  بدترین خبری که خواندید و خودتان هم تحت تأثیر آن قرار گرفتید چی بود؟   خبر سقوط هواپیمای 130C بود که همکارانمان در آن بودند. من بیشتر آنها را می‌شناختم و خبر فوت آنها خیلی برایم سنگین بود.  یکی از سایت‌ها سال گذشته مطلبی را انتشار داد که شما را به عنوان یکی از سرشاخه‌های گلدکوئیست معرفی کرده بود.   بله، یادم هست. من یادم هست اولین فردی بودم که این مجموعه و یا باند را رسانه‌ای کردم و دلیلش هم اطلاعاتی بود که جمع‌آوری کرده بودم و خوشحالم که این کار را کردم ولی عده‌ای با خصومت‌ورزی من را هم یکی از اعضای اصلی گلدکوئیست معرفی کردند که انتقام بگیرند.   تصور نمی‌کنید بخش خبر سیما نیاز به یک پوست انداختن در قسمت اخبارگویان دارد، چون چند سالی است که در بخش‌های مختلف خبری شاهد نوعی فضای کسالتبار و تکراری هستیم که با تپق‌های مکرر و بالا رفتن سن اخبارگویان این فضا تشدید می‌شود؟   ببینید، واقعیت این است که انتخاب یک گوینده خوب پارامترهای زیادی لازم دارد، صدا یا تصویر خوب کافی نیست، گوینده باید مطالعه و استعداد را با هم داشته باشد و مسئولیت‌پذیر باشد، باید فن بیان خوب داشته باشد، بنابراین پیدا کردن و پرورش دادن چنین افرادی کار دشواری است ولی ممکن است. ما هم در این زمینه فعالیت‌هایی داشته ایم، مثلاً کمیته گویندگان درست کرده‌ایم که بشدت به دنبال جذب گوینده است و سایتی را طراحی کرده‌ایم که هرکس در هر نقطه‌ای از دنیا می‌تواند با این سایت تعامل کند، اما در مورد همکاران قدیمی باید بگویم تا زمانی که مشکلات کهولت سن باعث تأثیرگذاری روی کار آنها نشود می‌توانند در صدا و سیما فعالیت کنند و باید هم فعالیت داشته باشند. چون وقتی مردم 30 سال فردی را دیده‌اند که صبح تا شب برای آنها خبر خوانده و بدترین و بهترین خبرها را به آنها داده است نوعی اعتبار بین مردم کسب کرده و مردم به او اعتماد می‌کنند.    کدامیک از شاخصه‌های مردم ایران اگر نبود باعث پیشرفت کشورمان می‌شد؟   من باور دارم که مردم ایران شریف و قابل احترام‌اند و خصوصیت‌های اخلاقی بی‌نظیری در دنیا دارند ولی یکسری خصلت‌های تاریخی در میان ما هنوز به قوت خودش باقی است که بسیار زننده است از تملق و چاپلوسی گرفته تا دروغ. شما اگر به تملق، ریشه‌ای نگاه کنید می‌بینید که در بسیاری از عزل و نصب‌ها هم می‌تواند تأثیرگذار باشد، من یادم هست که قرار بود رئیس یک سازمان عوض شود و برود یک پست بالاتری بگیرد و همین‌طور قرار شده بود که معاون او جایش را بگیرد ولی آنقدر کارمندان و حتی دوستان آن معاون رفتند زیرآب رئیس سازمان را زدند تا او نرود و دوستشان مدیر نشود. بنابراین به نظر من یکی دیگر از خصلت‌های بد ما ایرانی‌ها این است که از پیشرفت همدیگر خوشحال نمی‌شویم و دائماً در حال پاپوش درست کردن برای همدیگر هستیم و این واقعاً یک فاجعه است. من معتقدم اگر ایرانی‌ها به جای این که تمام وقت و حیثیت خودشان را صرف این امور کنند سعی کنند خودشان را جلو ببرند، کشورمان خیلی پیشرفت می‌کند، تازه ما ایرانی‌ها از آموزه‌های دینی هم برخورداریم که در آنها آبروی مؤمن همانند خون آن است ولی باز اینگونه هستیم.   بهترین اخلاقی که دارید و خودتان هم از آن لذت می‌برید چیست؟   اهل تعامل هستم و افراد را براساس شکل و قیافه آنها یا لباس پوشیدن آنها درجه‌بندی نمی‌کنم چون معتقدم آدم‌ها خیلی پیچیده‌تر از آن هستند که دیده می‌شوند. حتی یک نفر را هم نمی‌شود در تمام دوران زندگی شناخت. بنابراین از هیچ آدمی هم کینه نمی‌گیرم و صادقانه از همه نوع پیشرفت دوستانم خوشحال می‌شوم.   بارزترین شاخصه مسئولان ایرانی را چه می‌دانید؟  مسئولان در ایران یا کار دیگری بلد نیستند و یا ایثارگونه کار می‌کنند و شاید یکی از دلایل این که من هیچ مسئولیتی را تا به حال قبول نکرده‌ام این است که خودم را آدم 6 صبح تا 12 شب نمی‌بینم تا دائماً از این جلسه به جلسه دیگر بروم. به نظر من ملاک ارزشگذاری به یک مدیر دولتی این است که اگر در دولت نباشد آیا بخش خصوصی حاضر است به او کاری بدهد یا نه؟ ملاک اصلی میزان اعتبار یک نفر در بخش خصوصی است وگرنه با پول و امکانات دولت، همه می‌توانند مدیر باشند!   سؤالات چگونه بود؟  خوب بود، تا به حال مصاحبه اینچنینی نداشتم.   سؤالی بود که دوست داشتید بپرسم ولی در سؤالاتم نبود؟   والله آنقدر سؤال پرسیدید که فکر می‌کنم جای سؤال دیگری باقی نماند





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن