واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: گزارشي از همايش ادبي «رخ خورشيد جماران»جماران امروز ميزبان شاعران و خاطرهسرايان بود
گروه ادب: پنجمين همايش شعر و خاطره «رخ خورشيد جماران» عصر امروز مصادف با 8 خرداد در حسينيه جماران برگزار شد.
حسينيه جماران براي همه كشور و شايد براي همه جهان معناي ديگري است. جايي كه با سادگي، پاكي و سفيدي يك دستش بارها و بارها در طول حيات حضرت امام خميني(ره) شاهد حضور دلدادگان آستان ولايت بود. بارها و بارها رزمندگاني را در خود جاي داد كه ميآمدند و پاي صحبتهاي امام مينشستند و ميگريستند تا به همه جاذبههاي دنيوي پشت پا بزنند و با نگاه به راه خدايي خميني كبير راه جبهه را در پيش بگيرند.
حتي اين صحنه هنوز در ذهن كودكيهايم جاري است كه پس از اعلام رسمي درگذشت امام، عاشقان او باز هم و اين بار بدون حضور امام، به حسينيه جماران پناه آوردند و باز هم گريان اينبار در سوگ او و در حالي كه بر صندلياش يك شاخه گلايل بود به عزاداري پرداختند.
حتي روزي كه حوالي عيد نوروز، «سيد احمد خميني» ناباورانه پر كشيد، باز هم همين صحن ميزبان مردم بود و هنوز هم... .
هنوز هم وقتي پس از گذشت چيزي حدود 19 سال از درگذشت امام و به بهانه تهيه گزارش از پنجمين همايش شعر و خاطره رخ خورشيد به اين حسينيه ميرسم، ميتوانم اشك شوق را در چشم زائران حسينيه ببينم.
مراسم با سخنراني «حسين عرباسدي» مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان تهران آغاز ميشود. او ضمن خوشامدگويي به حاضران در سخناني كوتاه ميگويد: بايد آموزههاي امام و پندهاي او را آويزه گوش كنيم. شخصيت عرفاني امام راحل به گونهاي بود كه باعث شد در زمان انقلاب اسلامي تمامي مردم ايران به تبعيت از او قيام كنند و بسياري نيز در اين راه كشته شوند.
او همچنين در پايان اظهار اميدواري ميكند كه آموزههاي امام راحل در جامعه و ميان اقشار مختلف جاري و ساري شود.
پس از او «حميد سبزواري» با اشاره به اين نكته كه هيچ تبعي را ياراي مدح امام نيست به شعرخواني ميپردازد.
همچنين «مشفق كاشاني» دو غزل و يك تركيببند ميخواند.
اما ماجرا همينجا تمام ميشود و حسينيه جماران تريبون خود را در اختيار برنامه بعدي ميبيند. به ساعتم نگاه ميكنم. ساعت شانزده و سي و چند دقيقه است و برنامه پس از شعرخواني تنها دو نفر به پايان رسيده است. تا آن جا كه به خاطر دارم، در تبليغات پيش از همايش، مدت همايش دو ساعت قيد شده بود و نام چندين نفر ديگر هم در ميان شعرخوانان بود. جالب اين جاست كه در ميان حاضران چهره اين افراد هم ديده ميشود.
به حافظهام شك ميكنم و به همين دليل به سراغ يكي ديگر از همكاران خبرنگار ميروم و صحت اطلاعات مندرج در حافظهام را با او هم چك ميكنم و او هم سخنان مرا تاييد ميكند. با خودم ميگويم لابد مراسم شعرخواني از خاطرهگويي تفكيك شده است، اما مراسم بعدي شروع ميشود و مخصوص تجليل از ايثارگران است.
جالب اين جاست كه هيچ توضيح قانع كنندهاي از طرف هيچ كس ارائه نميشود تا بدانيم چرا و چگونه اين همايش با تبليغات آن چناني و بيلبوردهاي سر ميدانها تبديل شد به اين همايش يا بهتر بگويم شعرخواني دو نفر از پيشكسوتان.
اصلا چه نيازي به نامگذاري اين نيم ساعت به عنوان يك همايش مستقل بود. نميشد كه شعرخواني استادان در متن همان همايش تجليل از ايثارگران قرار ميگرفت تا خيالمان راحت شود كه شعر از قلم افتاده است؟
شايد مهمترين هنري كه حضرت امام مخاطب و آفريننده جدي آن بود، شعر بود. هنوز طعم غزلهاي عراقي و شيرين امام با تمام جسارتهاي حافظانهاش به يادمان هست. آن جا كه ميسرود: «مرشد از دعوت به سمت خويشتن بردار دست/ لا الهت را شنيدستم ولي الا چه شد؟».
در طول حيات امام، شاعران بارها در همين صحن و براي امام به شعرخواني پرداختند اما اين بار كه فرصت تجديد خاطره بود، با بيمهدي مسئولان فرصت از ايشان گرفته شد تا...
اگر چه اين نوشته، در جايگاه نمايندگي شاعران نيست، اما تنها ميتوان اين نكته را گوش زد شد كه حركتهاي بيبديل و اصيل فرهنگي، اعتقادي همواره بايد از پشتوانه عميق ادبي برخوردار باشند و به گمانم حضرت امام هم با همين نگاه، بارها به شعر توجه به سزاي خود را نشان داد.
در پايان اين گزارش، بند آغازين از تركيب بند «مشفق كاشاني» در مدح امام قيد ميشود:
نخل سرسبز بلند تو چو بر خاك افتاد
سرو خم گشت، چو آن قامت چالاك افتاد
ساغر عشق ز سر پنجه بيداد شكست
لاله پرپر شد و خون در جگر تاك افتاد
قمري از نغمه فرو ماند و هزار از آواز
گل پريشان شد و با سينه صد چاك افتاد
آه در آينه اشك فرو ريخت غبار
گرد ماتم به سراپرده ادراك افتاد
ناله فرياد شد و شعلهور از جان برخاست
آتش افروخت و بر دامن افلاك افتاد
تا صلاي تو در آويخت به گوش ملكوت
آسمان نعره زد و كوه ز پژواك افتاد
خم عرفان ز مي جام تو در جوش و دريغ
كه ز دست فلك اين جام طربناك افتاد
سوگ مرگ تو سرآغاز پيامي دگر است
رستخيز دگري شور قيامي دگر است
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 301]