واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در این فیلم لئوناردو دیكاپریو كه برای اولین بار كار با نولان را تجربه كرده، شخصیت دام كوب را بازی میكند؛ مرد جوانی كه برای فعالیتهای غیرقانونیاش تحت تعقیب مراجع قضایی آمریكاست و دیگر نمیتواند به كشورش برگردد... كریستوفر نولان 39 ساله، در این سالها دوستداران سینمایش را هر بار شگفت زده كرده است. او با فیلم جدیدش «آغاز» هم همین كار را كرده است. در این فیلم لئوناردو دیكاپریو كه برای اولین بار كار با نولان را تجربه كرده، شخصیت دام كوب را بازی میكند؛ مرد جوانی كه برای فعالیتهای غیرقانونیاش تحت تعقیب مراجع قضایی آمریكاست و دیگر نمیتواند به كشورش برگردد و همسرش را ببیند. او مدام در ضمیر ناخودآگاهش موقعیتهایی را كه میخواهد خلق میكند و در این میان سایتو كه نقش او را كن واتانابه بازی میكند، سرمایهداری است كه میخواهد از این ضمیر ناخودآگاه استفاده كند. دی كاپریو از این قدرت برخوردار است كه میتواند در خوابهای دیگران شركت كند و حتی به این خوابها شكل بدهد. او حتی میتواند رویاهای دیگران را بدزدد و به جای آن رویاهای دیگری بگذارد. با وارد شدن مال، همسر دام كه نقش او را ماریون كاتیلارد بازی كرده، همه چیز رنگ دیگری میگیرد. اگر این روزها باخبر شدید كه لئوناردو دیكاپریو در چین به سر میبرد، تعجب نكنید. فیلم آغاز آنقدر مهم است كه او هر روز روی فرش قرمز یك كشور پا میگذارد تا اولین نمایش این فیلم را افتتاح كند. آیا تاكنون رویایی بوده كه شما را مسحور خودش كند؟این كه بتوانی بخشی از این فیلم باشی خیلی جالب است، چون من یك رویاپرداز بزرگ نیستم و هرگز نبودم. میتوانم فقط بخشهایی از رویاهایم را به خاطر بیاورم. اما سعی كردم به یك شیوه سنتی درباره این پروژه جستجو و خودم را برایش آماده كنم. از اینرو شروع به خواندن كتابهایی درباره تحلیل رویا كردم و همچنین مطالعاتی هم درباره كتاب فروید داشتم. تحلیل رویاها و سعی برای تحقیق درباره آن یك جور فرمول است، اما من به این نتیجه رسیدم كه این دنیای رویایی نولان است، ساختار خودش را دارد و برمبنای قوانینی وضع شده كه او آنها را تعیین كرده، بنابراین برای انجام آن باید میتوانستی با كریس 2ماه نشست و برخاست كنی و هر روز درباره ساختار این جهان رویایی و قوانین آن حرف بزنی. تنها چیزی كه درباره رویا از تحقیقاتم بهدست آوردم، این بود كه چیزی به عنوان علوم تخصصی كه بتوانی از روی آن فیزیولوژی رویا را به دست بیاوری، وجود ندارد. فكر میكنم بیشتر از همه، این یك چیز فردی است. ما تحتتاثیر چیزهای مختلف قرار میگیریم، احساسات، اتفاقهای روزانه، افكاری كه به اندازه كافی به آنها بها نمیدهیم و بعد كه خواب شروع میشود در ضمیر ناخودآگاهمان ذهن ما به صورت تصادفی شروع به ساختن داستانهای فراواقعی میكند و وقتی بیدار میشویم، باید تازه به این چیزها فكر كنیم. جایی در فیلمبرداری بود كه دچار آشفتگی و پریشانی بشوی و از خودت بپرسی در كدام سكانس رویا هستم؟چیزی كه خیلی برایم جالب بود، خواندن فیلمنامه و مخصوصا ساختار جاه طلبانه این داستان بود كه از همزمانیها ناشی میشد. این فیلم 4 موقعیت متفاوت از ضمیر ناخودآگاه انسانی بود كه هر كدام باز بخش متفاوتی را بهوجود میآورد و هر یك تازه روی آن یكی هم اثر میگذاشت. آنچه كریس از همان اول با ما دربارهاش حرف میزد، این بود كه باید قادر باشیم به این 6 مكان متفاوت دنیا برویم. چیزی كه برای من شگفتانگیز بود، این بود كه این فیلمنامه چقدر پیچیده است و در قالب بصری میتواند چطور دیده شود. این یك نوع فیلمسازی جادویی است. تو میتوانی تفاوت این سناریو را با سناریوهای دیگر تشخیص بدهی. اما این تجربهها خیلی با هم متفاوت هستند: این كه در كوههای پوشیده از برف كانادا باشی یا در یك ون یا در آسانسور یا در پاریس یا لندن. خوب این را شرح میدهی و یك ماخذ تصویری برای خودت درست میكنی. این خیلی راحتتر است تا این كه باید فكر میكردم اینجاها هستم و از همینجاست كه جذابیتهای فیلم و رسانه تصویری روشن میشود. كار كردن با كن واتانابه چطور بود؟ برای اولینبار باید بگویم كن یك گنجینه ملی در ژاپن است، زیرا او یك بازیگر با استعداد و باورنكردنی است. از او با شخصیتتر نمیتوانی پیدا كنی. او دوست داشتنی و مهربان است و بشدت درباره كارش فكر میكند و یكی از بهترین بازیگرهاست. نمیتوانم آنطور كه لازم است درباره فوقالعاده بودن او حرف بزنم. شخصیت فیلم را چقدر دوست داشتی؟این را قبلا هم گفتهام. كریس سعی كرد یك مفهوم شگفتانگیز را نشان بدهد. كارگردانهای كمی در این صنعت وجود دارند كه بتوانند استودیو را مجاب كنند كه میخواهند فیلمی با لایههای مختلف بسازند كه از نظر اكشن، وجودی و داستان فوقالعاده و فیلمی فراواقعی باشد و تازه همه اینها به نوعی فقط در ذهن خود او وجود دارد و بتوانند فرصت انجام این كار را به دست بیاورند. اینها به نوعی از كارهایی كه او در گذشته انجام داده بیرون آمده است. با دیدن كارهای او مخصوصا «مومنتو» و «بیخوابی» میفهمی كه نولان میتواند ساختار این طرح كاملا پیچیده و منقبض را دربیاورد و به آن وزن حسی بدهد و تو و تماشاچی را نگه دارد تا با تمام احساست در این پروسه با او باشی.بنابراین برای من كار كردن با كریس و توانایی درآوردن شخصیتی كه واقعیت داشت، خیلی مهم بود. یكجور سفر پاككننده روان بود و تقریبا در جلسه درمانی به یك سناریوی خلاقانه تبدیل میشود. من و كریس با هم خیلی درباره مفاهیم مختلف این نقش حرف زدیم و این كه كاب در این دنیای رویایی چه كار میكند؟ گذشتهاش چیست؟ كاراكتر ماریون واقعا چه نقشی دارد و... با ماریون هم درباره بعضی از سكانسهای پایانی كه فراواقعی بودند، صحبت كردیم. هرچه بیشتر درباره شخصیتها حرف میزدیم، همه چیز هیجانانگیزتر میشد. فكر میكنم همه ما این حس را داشتیم كه در این سفر باید بخشی از آن باشیم. واقعا هیجانانگیز بود. سختترین صحنه فیلمبرداری كدام بود؟فكر میكنم صحنه مراكش واقعا سخت بود، چون مجبور بودم از میان یك جمعیت، حسابی بدوم. حس میكردم یك جوری شبیه پین بال است، چون من داشتم صحیح و سالم و پرقدرت از مراكش به مراكش میرفتم و حس میكردم كه در یك ماشین سكه قرار گرفتهام. این یك كمی زیادی سخت بود برای این كه در پایان آن روز، شگفت زده میشدی. این شخصیت رازهای زیاد و معماهای زیادی هم در زندگی دارد. آیا این نقشها به شما تحمیل میشود یا خودتان به سمت آنها كشیده میشوید؟من وقتی یك فیلمنامه را میخوانم، واقعا سوال نمیكنم. اگر از آن احساس رضایت كنم، میگویم در خدمت این كار هستم، اگر حس كنم كه این از نظر حسی برایم جالب است و مخصوصا وقتی كارگردان كسی است كه ظرفیت وارد كردن این جذابیتهای طبیعی را دارد كه به ما بگوید در این صحنه چه بكنیم، من هرگز سوالی در این باره مطرح نمیكنم. فكر میكنم در خیلی از فیلمهایی كه بازی كردهام، این لحن اسرارآمیز وجود داشته اما این چیزی است كه من تلاشی برای آن نمیكنم. به نظرتان این نقش شما را وارد انتخاب نقشهای تیره در حرفه كاریتان نكرده است؟ من این فیلم و شاتر آیلند را نقشهایی نگهدارنده دیدم. این درست است كه میخواهید در فیلم كلینت ایستوود نقش جی.ادگار هوور را بازی كنید؟نقشهای نگه دارنده، نمیدانم. همانطور كه قبلا گفتم شخصیتها، فیلمسازان و ساختارهای طرح بودند كه مرا وادار به انجام آنها كردند و خوشحالم كه توانستم آنها را انجام بدهم و این موقعیتها را به دست بیاورم. بهطور سنتی، من همیشه سعی میكنم با بهترین كارگردانهایی كه میشود، كار كنم. این فیلمهای معمولا تیره را من خیلی هیجانانگیز میبینم، چون همیشه در آنها چیزی برای فكر كردن وجود دارد و نمیتوانی پیشبینی كنی كه این شخصیت دقیقا چه كار میخواهد بكند. اینكه یك راوی غیرواقعی داشته باشی، خیلی جالب است و این همان چیزی است كه هر دوی این فیلمها دارند. این فیلمها برای خودشان و شخصیتهای دور و برشان غیرواقعی هستند.این همان چیزی است كه كاملا مرا به هیجان میآورد و باید بگویم بله با كلینت ایستوود صحبت كردهام تا در نقش جی.ادگار هوور بازی كنم.او در تاریخ ماجراهای پرسروصدای آمریكا حضور پررنگی دارد؛ همه چیز از جنگ ویتنام تا مارتین لوتركینگ و جان اف كندی در زندگی اسرارآمیز جی.ادگار هوور هست. پرسر و صدااین فیلم در یك هفتهای كه از نمایش آن میگذرد بسرعت به یكی از فیلمهای پر سروصدا تبدیل شده و امتیاز بالاتر از 9 را بهدست آورده است، زیرا درباره پیشرفت فناوری و سوءاستفاده از آن است. دغدغه اصلی كریستوفر نولان در این فیلم دنیای شخصی انسانها و قدرت حفظ آن است. آیا میتوانیم از نفوذ دیگران به ذهنمان جلوگیری كنیم؟ این سوالی است كه نولان در قالب یك فیلمنامه پیچیده و چند لایه آن را مطرح میكند.نولان با 9 فیلمی كه ساخته، جای خود را در ردیف بالاترینها ثبت كرده و هر بار با اثری درخشانتر از قبل فیلمهایش روی پردههای نقرهای دنیا رفته است. او پس از «شوالیه تاریكی» باز هم با فیلمی تیره برگشته كه میتواند تا مدتها ذهن تماشاگرش را درگیر خودش كند. فیلم آغاز، آنقدر متفاوت بود كه كمپانی برادران وارنر ـ كه امتیاز آن را خریده بود ـ عجله داشت تا نولان به عنوان نویسنده اثر در كسوت كارگردان هم ظاهر شود و كار ساخت فیلم را هر چه زودتر شروع كند. لئوناردو دیكاپریو هم بلافاصله بازی در این فیلم را پذیرفت و ماریون كاتیلارد، بازیگر نقش ادیت پیاف هم نقش برابر او را بازی كرد.این فیلم علمی ـ تخیلی كه در واقع تریلری روانشناختی است در سكوت كامل ساخته شد و با فیلمبرداری در 6 شهر توكیو، كارلینگتن انگلیس، پاریس، طنجه مراكش، لسآنجلس و كالاگاری كانادا و با صرف بودجهای 160 میلیون دلاری ساخته شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 468]