واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بادی، نزهت - این هفته به سراغ یک فیلم نامتعارف از سینمای آلمان رفتیم که تا دلتان بخواهد می توانید در آن ماجراجویی های ساختاری و بازیگوشی های بصری ببینید. فیلم هفته پیش "خون بپا می شود" ساخته پل توماس اندرسن است. هر بار یکی از دوستان که اتفاقا از نام فیلم محبوبم "آفتاب ابدی یک ذهن پاک" استفاده می کند، اطلاعات دقیق و درستی درباره شناسنامه فیلم در کامنتش می گذارد که کار مرا راحت می کند و توصیه می کنم حتما بخوانید.این هفته به سراغ یک فیلم نامتعارف از سینمای آلمان رفتیم که تا دلتان بخواهد می توانید در آن ماجراجویی های ساختاری و بازیگوشی های بصری ببینید. روایت فیلم بر الگوی دایره ای و بازگشت به نقطه آغاز در انتها استوار است. کل فیلم بر مبنای این جمله معروف تی اس الیوت شکل گرفته که می گوید "در انتهای هر جست و جو به نقطه ای بازگشته ایم که ابتدا آنجا بوده ایم".اما فیلم از لحاظ تنوع بصری هم فوق العاده است و هر تجربه ای را که فکرش را بکنید می توانید در آن ببینید، مثل فیلمبرداری روی دست، اسلوموشن و فست موشن، تلفیق فیلم زنده و انیمیشن، ترکیب تصویر سیاه و سفید و رنگی، تقسیم پرده به چند قسمت، فیکس فریم، وایپ، جامپ کات و موسیقی خاصش. به همین دلیل فیلم در هر بار تماشایش باز هم باطراوت و سرزنده به نظر می رسد و بیش از هر چیزی به ما یادآوری می کند که با فیلمی از یک فیلمساز فرمالیست روبرو هستیم که به خوبی بلد است دغدغه های مضمونی اش را با ایده ای ساختاری اش درهم آمیزد.صحنه برگزیده این هفته جایی است که فرانکا پوتنته با آن موهای قرمزش بعد از آن همه دویدن بالاخره درست سر ساعت مقرر با کیسه پولش وسط آن چهارراه خلوت می ایستد و با جای خالی محبوبش روبرو می شود و بعد سر و کله محبوبش پیدا می شود که به او می گوید همه چیز درست شده است. حیرتی که در نگاه پوتنته موج می زند از اینجا منشا می گیرد که می بیند همه تقلاها، تلاشها و محاسباتش هیچ نقشی در نجاتشان از مخمصه نداشته است، بلکه تلاقی ها، تصادف ها و تقدیر است که به دادشان رسیده است. تکرار سه موقعیت مشابه برای پوتنته که فقط در جزئیات تفاوت دارد ولی به نتایج مختلفی ختم می شود، بر این نکته تاکید می کند که هر چقدر هم فکر همه چیز را در مسیر زندگی بکنیم، باز هم چیزهای کوچکی اتفاق می افتد که خارج از اراده و قدرت ماست و همه برنامه های از پیش تعیین شده ما را به هم می ریزد. انگار همه ما برای زندگی بهتر فقط به کمی شانس نیاز داریم و این شانس زمانی در خانه ما را می زند که بتوانیم دست از زرنگ بازی برداریم، یعنی بجای اینکه مدام نقشه بکشیم و محاسبه کنیم که چطور می توانیم در زندگی برنده شویم، خودمان را به دست اراده برتری که بر زندگیمان حاکم است، بسپاریم و اجازه دهیم تقدیر هر چه را دوست دارد به ما هدیه دهد.غالبا آنچه بازی تقدیر برایمان رقم می زند بهتر از چیزی است که خودمان دنبالش بودیم. فقط مشکل اینجاست که ما زیاد حوصله غافلگیر شدن، هیجان و ماجراجویی را نداریم و به زندگی یکنواختی که می توان از ابتدا تا انتهایش را حدس زد،عادت کرده ایم. متوجه شده اید درباره چه فیلمی حرف می زنیم؟ پس زود دست به کار شوید و نظراتتان را درباره آن بنویسید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]