-
شراب بيغش و ساقي خوش دو دام رهند شاعر : حافظ که زيرکان جهان از کمندشان نرهند شراب بيغش و ساقي خوش دو دام رهند هزار شکر که ياران شهر بيگنهند من ار چه عاشقم و رند و مست و نامه سياه بيار باده که اين سالکان نه مرد رهند جفا نه پيشه درويشيست و راهروي شهان بي کمر و خسروان بي کلهند مبين حقير گدايان عشق را کاين قوم هزار خرمن طاعت به نيم جو ننهند به هوش باش که هنگام باد استغنا چو