-
روز هجران و شب فرقت يار آخر شد شاعر : حافظ زدم اين فال و گذشت اختر و کار آخر شد روز هجران و شب فرقت يار آخر شد عاقبت در قدم باد بهار آخر شد آن همه ناز و تنعم که خزان ميفرمود نخوت باد دي و شوکت خار آخر شد شکر ايزد که به اقبال کله گوشه گل گو برون آي که کار شب تار آخر شد صبح اميد که بد معتکف پرده غيب همه در سايه گيسوي نگار آخر شد آن پريشاني شبهاي دراز و غم دل قصه غصه