-
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد شاعر : حافظ که در دستت بجز ساغر نباشد خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد که دايم در صدف گوهر نباشد زمان خوشدلي درياب و در ياب که گل تا هفته ديگر نباشد غنيمت دان و مي خور در گلستان ببخشا بر کسي کش زر نباشد ايا پرلعل کرده جام زرين شرابي خور که در کوثر نباشد بيا اي شيخ و از خمخانه ما که علم عشق در دفتر نباشد بشوي اوراق اگر همدرس مايي که حسنش بست