-
ساقيا سايه ابر است و بهار و لب جوي شاعر : حافظ من نگويم چه کن ار اهل دلي خود تو بگوي ساقيا سايه ابر است و بهار و لب جوي دلق آلوده صوفي به مي ناب بشوي بوي يک رنگي از اين نقش نميآيد خيز اي جهان ديده ثبات قدم از سفله مجوي سفله طبع است جهان بر کرمش تکيه مکن از در عيش درآ و به ره عيب مپوي دو نصيحت کنمت بشنو و صد گنج ببر بيخ نيکي بنشان و ره تحقيق بجوي شکر آن را که دگربار رسيدي به ب