-
به جان او که گرم دسترس به جان بودي شاعر : حافظ کمينه پيشکش بندگانش آن بودي به جان او که گرم دسترس به جان بودي اگر حيات گران مايه جاودان بودي بگفتمي که بها چيست خاک پايش را گرش چو سوسن آزاده ده زبان بودي به بندگي قدش سرو معترف گشتي چو اين نبود و نديديم باري آن بودي به خواب نيز نميبينمش چه جاي وصال کي اش قرار در اين تيره خاکدان بودي اگر دلم نشدي پايبند طره او به دل دريغ که يک