-
ميسوزم از فراقت روي از جفا بگردان شاعر : حافظ هجران بلاي ما شد يا رب بلا بگردان ميسوزم از فراقت روي از جفا بگردان تا او به سر درآيد بر رخش پا بگردان مه جلوه مينمايد بر سبز خنگ گردون گرد چمن بخوري همچون صبا بگردان مر غول را برافشان يعني به رغم سنبل در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان يغماي عقل و دين را بيرون خرام سرمست چنگ حزين و جامي بنواز يا بگردان اي نور چشم مستان در عين