-
بگذار تا ز شارع ميخانه بگذريم شاعر : حافظ کز بهر جرعهاي همه محتاج اين دريم بگذار تا ز شارع ميخانه بگذريم شرط آن بود که جز ره آن شيوه نسپريم روز نخست چون دم رندي زديم و عشق گر غم خوريم خوش نبود به که ميخوريم جايي که تخت و مسند جم ميرود به باد در خون دل نشسته چو ياقوت احمريم تا بو که دست در کمر او توان زدن با خاک کوي دوست به فردوس ننگريم واعظ مکن نصيحت شوريدگان که ما ما