-
هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم شاعر : حافظ هر گه که ياد روي تو کردم جوان شدم هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم بر منتهاي همت خود کامران شدم شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا در سايه تو بلبل باغ جهان شدم اي گلبن جوان بر دولت بخور که من در مکتب غم تو چنين نکته دان شدم اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود هر چند کاين چنين شدم و آن چنان شدم قسمت حوالتم به خرابات ميکند کز ساکنان