-
بازآي ساقيا که هواخواه خدمتم شاعر : حافظ مشتاق بندگي و دعاگوي دولتم بازآي ساقيا که هواخواه خدمتم بيرون شدي نماي ز ظلمات حيرتم زان جا که فيض جام سعادت فروغ توست تا آشناي عشق شدم ز اهل رحمتم هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت کاين بود سرنوشت ز ديوان قسمتم عيبم مکن به رندي و بدنامي اي حکيم اين موهبت رسيد ز ميراث فطرتم مي خور که عاشقي نه به کسب است و اختيار در عشق ديدن تو هواخواه