-
شممت روح وداد و شمت برق وصال شاعر : حافظ بيا که بوي تو را ميرم اي نسيم شمال شممت روح وداد و شمت برق وصال که نيست صبر جميلم ز اشتياق جمال احاديا بجمال الحبيب قف و انزل به شکر آن که برافکند پرده روز وصال حکايت شب هجران فروگذاشته به کشيدهايم به تحرير کارگاه خيال بيا که پرده گلريز هفت خانه چشم توان گذشت ز جور رقيب در همه حال چو يار بر سر صلح است و عذر ميطلبد که کس مباد چو م