-
تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست شاعر : حافظ دل سودازده از غصه دو نيم افتادست تا سر زلف تو در دست نسيم افتادست ليکن اين هست که اين نسخه سقيم افتادست چشم جادوي تو خود عين سواد سحر است نقطه دوده که در حلقه جيم افتادست در خم زلف تو آن خال سيه داني چيست چيست طاووس که در باغ نعيم افتادست زلف مشکين تو در گلشن فردوس عذار خاک راهيست که در دس