-
معناي ريسک در فرهنگ لغت نويسنده:باب پراکتور معناي ريسک در فرهنگ لغت «در معرض گذاشتن خود تا حد ضرر»به عقيده من اين معني درست است .خنديدن ريسک است شايد احمق به نظر آيي .گريستن ريسک است شايد احساساتي به نظر آيي.رسيدن به ديگري ريسک است شايد گرفتار شوي.نشان دادن احساسات ريسک است شايد مجبور شوي خود واقعي ات را نشان دهي .مطرح کردن ايده ها و آرزوها ريسک است شايد به آنها نرسي .عاشق شدن ديسک است شايد در عوض عاشقت نشوند .ز