-
تاكسي نويسنده: نورالدين عليترجمه و تلخيص: سعيده موسوي مشتاقانه تاكسيام را در انتهاي تاكسيهاي پشت سر هم ايستاده جلوي هتل پارك كردم. جاي خوبي بود. مطمئن بودم كه ميتوانم چند تا مسافر سوار كنم و كرايه خوبي ازشان بگيرم. تا نوبتم شود در افكار خودم سرگرم بودم. از خود ميپرسيدم آيا همه اين رانندهها از اول قصد داشتند راننده تاكسي شوند؟! در مورد من كه مسلماً اين طور نبود. انديشهها و خواستههايم مرا به سوي اين سفر دور و درا