-
سياه و زشت رو ...يا سپيد - دو تا مرد سياه ...زشت روي ... كريه المنظر!حال جوان ،رو به وخامت نهاد!اهل خانه با اضطراب پرسيدند:«آه...چه شده چه بايد بكنيم!»پيرزن از كوه در كاسه اي گلين آب ريخت. هراسان سر جوان را دربغل گرفت و لبه ي كاسه را به دهانش گرفت.سينه ي استخواني جوان، بالا و پايين مي رفت.آن دو سياه زشت رو... هنوز هم خيره ،نگاهش مي كردند. جوان ناليد و فرياد زد پيامبر(ص) كه بربالينش بود پرسيد:چ