-انجیرهای سرخ مزاربدانیم درباره " انجیرهای سرخ مزار" اثر محمدحسین محمدی« پسرک را ما انداختیم در چاه. مجبورمان ساخت که بیاندازیمش. و بعد خاک ریختیم در چاه که بویشان همه جا را پر نکند و کس خبر نشود. خود پیکا به دست ایستادهشد و نگاهمان کرد. پسان پیکایش را به شانه انداخت و قطار مرمیها را دور گردنش ، و به طرف قشلاق رفت و ما هنوز بر سر چاه بودیم. نمیدانستیم چیبکنیم. از خاک انداختن که دست کشیدیم، مدتی همان جا ماندیم و بعد یکی یکی رفتیم.» ( از متن کتاب)

انجیرهای سرخ مزار ن