-آرزوهای درخت کوچولو
در جنگلی بزرگ درخت کوچولویی زندگی می کرد که به جای برگ روی شاخه هایش تنها سوزن داشت. سوزن ها بسیار تیز بودند، به خاطر همین درخت کوچولو پیش خودش می گفت:"تمام درخت های جنگل برگ های سبز زیبا دارند و من فقط سوزن های تیز دارم. هیچ کس از ترس این سوزن ها به من نزدیک نمی شود. کاش به جای این سوزن ها برگ های طلایی داشتم."شب شد و درخت کوچولوی قصه ی ما به خوابی ناز فرو رفت، صبح وقتی بیدار شد، دید که روی شاخه هایش پر از برگ های طلایی تابان است.در