-با آبروي هيچ كس بازي نكن
زماني که بچه بوديم، باغ انار بزرگي داشتيم که ما بچه ها خيلي دوست داشتيم، روزهاي بسيار خوش و خاطره انگيزي ما در اين باغ گذرونديم اما خاطره اي که ميخوام براتون تعريف کنم، شايد زياد خاطره خوشي نيست اما درس بزرگي شد براي من در زندگيم! اواخر شهريور بود، وقت جمع کردن انارها رسيده بود، ?-? سالم بيشتر نبود، اون روز تعداد زيادي از کارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي کردن بوديم.بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گ