-
چه باشد عاشقی؟خود را به غمها مبتلا کردن به صد خون جگر بیگانه ای را آشنا کردن چه حاصل زینهمه افسانه ی مهر و وفا یارب چو نتوان در دل سنگین او یک ذره جا کردن اگر صد سال افتم چون گدایان بر سر راهش هم او دشنام خواهد داد و من خواهم دعا کردن من و دردی بروی درد و داغی بر سر راهی که بی دردی بود در عشق تدبیر دوا کردن به جای قطره گوهر در کنارم ریختی دیده اگر