- تنوع طلبی یا گریز از گناه؟
«سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم وبا یک بچه به خانه پدرم برگشتم. شوهرم بعد از طلاق ناپدید شد، یعنی مخصوصاَ خودش را مخفی کرد تا از زیر بار نفقه و خرجی بچهاش شانه خالی کند. من مانده بودم و یک بچه هفتساله که خودم دردادگاه سرپرستی او را به عهده گرفته بودم. از شخصی شنیدم که بهرام، مدیر کارخانه، مرد خوب و مهربانی هست که قطعاَ به من کمک خواهد کرد. بهرام مرا پذیرفت و خیلی زود مشغول کار شدم. بعد از حدود دو ماه در کمال ناباوری از من خواستگاری کرد.