- خاطرات خنده دار
منو مامان جوونم رفته بودیم بیرون موقع برگشت سوار تاکسی شدیم اول من نشستم بعد مادرم بعد یه پسره از وقتی نشستم دیدم ی دست چسبونده به اون جایی ک دستو میذاارن روش (اسمشو نمیدونم شرمنده) گفتم ی ذره مادرمو بترسونم از اونجایی ک مادرم فوق العاده ترسو دیدم اون اقاهه بغل دست مادرم پیاده شد بهترین فرصت بود باترس ب مادرم گفتم مامان مامان دست مرده رو نگا کن کنده شده چسبیده مامانم جیغ داد به راننده گفت نگه دار دستش جا مونده :-D واییی خدای من من ک از خنده ریسه میرفتم راننده ک فهمید به مادرم توضیح داد ک این دسته الکیه...درسته ک مادرم رنذاشت برم خونه زنگ زد ک خاله ها عمه هامم منو خون
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان