- روایتهای راوی دفاع مقدس در «یک کف دست آسمان» منتشر شد
تشر زدم: نکن برادر، خطرناکه! خندید: چیزی نمیشه، ما لیاقت شهادت رو نداریم
خمپاره را از نوک به زمین میکوبید تا در بستر معبر فرو رود. تشر زدم: نکن برادر، خطرناکه! خندید: چیزی نمیشه، ما لیاقت شهادت رو نداریم.