- خاطرات خنده دار
همین امروز یهویییییی...
بگم براتون زنگ عربی بووووود...خودشم خیلی خسته کنندس..
بعد یه دقه معلممون رفت بیرون از کلاس بلافاصله یکی از بچه های ردیف اول.....برگشت با خنده رو به بچه ها کرد گفت:...بچه ها خانوم رفته بیرون بینیشو انگولک کنه...یهو برگشت بشینه دید معلم داره نگاش میکنه...معلممون میگه من اینجا هستماااااا.....
ما رو میگی معلممونو گاز زدیم رفت....دیگه کلاس ساااااااکت....هر از گاهی صدای جرقه ی خنده می اومد.....خخخخخخخ......جاتون خاااااالی...الانم دارم میخندم
فرستنده : به تو چه...؟ |63152|j 192213 |
---------------------
اس ام
»
شعر کودکانه شهادت امام موسی کاظم (ع)
»
همه چیز درباره ی تکثیر دلقک ماهی ها
»
قدیمی ترین فرش ایران در موزه وین
»
روبيکا هیچ گونه اينترنت رايگان براي همراه اول و ايرانسلي ف...
»
زیباترین مدلهای میز تلویزیون 2022 از تلویزیون تا کنسول
»
تفاوت النترا وارداتی و مونتاژ و اختلاف قیمت آنها
»
یک روش آسان برای پاک کردن لکه خمیردندان از روی فرش
»
اپلیکیشن های فیلم و سریال با اینترنت رایگان