-
داستان کوتاه؛
بهشت همان قلب توست
کاش می دانستی هر روز پیامبری از کنار خانه تان می گذرد.
به گزارش سرویس خانواده جام نیوز، پیامبری از کنار خانه ما رد شد. باران گرفت. مادرم گفت: چه بارانی می آید. پدرم گفت: بهار است. و ما نمی دانستیم باران و بهار نام دیگر آن پیامبر است.
پیامبری از کنار خانه ما رد شد. لباسهای ما خاکی بود. او خاک روی لباسهایمان را به اشارتی تکانید. لباس ما از جنس ابریشم و نور شد